eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
442 دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
314 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂ 2⃣ 📌زندگی حاج میرزا علی طبایی پدر شهید حجت الاسلام والمسلمین: حجت الاسلام و المسلمین حاج میرزا علی طبایی در سال ۱۳۱۲ ه . ق، در آبادی کچومثقال دیده به جهان گشود. ایشان دوران نوباوگی را نزد پدر (حاج سید یوسف) و مادر پاک طینتش گذراند. بعد از آنکه هفت بهار از دوران زندگی او سپری گشت، شوق تحصیل وجودش را از دانش‏های مقدماتی در محل خود، لبریز ساخت. وی از آن پس، برای کسب علوم دینی و معارف خاندان عصمت و طهارت (ع) به اصفهان عزیمت نمود. سطوح فقه و اصول و دانش‏های متداول دیگر را از محضر علمای وقت اصفهان، کسب کرد. ایشان پس از مراجعت به منطقه «کچو مثقال» و «زفرقند»، به فعالیت‏های تبلیغی پرداخت. او مردمان این نواحی را با معارف اسلامی، احکام شرعی و موازین دینی آشنا ساخت و مدتی را در شهر اردستان و نقاط یاد شده، به امامت جماعت و مواعظ بلیغ مشغول بود. از جمله کارهای خیر ایشان، یکی احداث یک باب مدرسه ابتدایی در کچومثقال بود؛ – که موقوفاتی هم دارد.- و دیگری تعمیر مدرسه حاج حسین نورالدین، در اردستان. حاج میرزا علی طباطبایی پس از عمری تلاش فرهنگی – تبلیغی، و ترویج شعائر دینی در رجب سال ۱۳۸۳ ه.ق برابر با آذر ۱۳۴۲ ه . ش در سن هفتاد سالگی در تهران دار فانی را وداع گفت. ایشان را در شهر مقدس قم دفن کردند. از آن بزرگمرد چندین فرزند باقی مانده که بیشتر فرزندان ذکور ایشان به تحصیلات علوم دینی روی آورده‏اند و در کسوت روحانیت به خدمات علمی، فرهنگی و اجتماعی مشغولند. از آنجا که حاج میرزا علی طباطبایی در عمل، اخلاق و تقوا انسانی نمونه بود و در منطقه اردستان با فرقه ضالّه بهائیت به مبارزه برخاست، مردمان این سامان پس از سال‏ها که از غروب آن ستاره فروزان می‏گذرد، زحمات وافر و تلاش‏های ارزشمند آن مرد بزرگ را در راه نشر معارف اسلامی و قلع و قمع تبه کیشان تبه ساز و خدمت به مردمان محروم روستاها، از یاد نبرده‏اند و خود را رهین کوشش‏های او می‏دانند. 📌#علی_اصغر_طباطبایی یکی از افراد خاندان طباطبایی است که در برخی فهرست ها و کتب تراجم، به نام سید میر علی اصغر بن سید قاسم طباطبایی زواره ای امده؛ وی در ابادی کچومثقال، از توابع شهرستان اردستان، به دنیا امد. این دانشمند اهل زواره، از خوشنویسان خط نسخ و نستعلیق در قرن سیزدهم هجری قمری است. وی از سال ۱۲۵۳ تا ۱۲۷۳ ه. ق، کاتب ۳۵ جلد کتاب بوده است.[۱] از اثار خطی او کتاب ابواب الجنان است به تالیف محمد رفیع قزوینی، که ان را در اواسط قرن سیزدهم ه. ق، با خط نسخ و نستعلیق نوشت.حاشیه، پاورقی، عنوان و نشان این کتاب شنگرف و به شماره ۹۵۷۷، در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود.[۲] 👈از دیگر اثار خطی این هنرمند، رساله الخاقانیه در پاسخ به پرسش های فتحعلیشاه قاجار است. در عنوان این رساله امده است که ان را در شب سه شنبه ۱۵ ربیع الاول سال ۱۲۶۶ ه. ق، در کچومثقال نوشت.[۳] شماری از قران هایی را که به خط وی نوشته شده، حاج اقا علی فقیه زاده - از نوادگانش - نگاهداری می کرده است. 📌سید محمد حسین بن میر عبدالباقی خاتون ابادی،مولف چندین رساله کلامی در تاریخ تشبهات است. وی رساله میزان الحق را در جواب هانری مارتین اروپایی در زمان فتحعلیشاه قاجار نوشته است. این رساله را میرعلی اصغر بن سید قاسم طباطبایی زواره ای در تاریخ ۱۲۲۹ ه. ق، به خط خود نگاشته است. این نسخه، ابتدا در تملک عباسقلی سپهر بوده است و سپس ملک الشعرای بهار ان را در اختیار گرفته؛ کنون نیز به شماره ۵۸۹۷، در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.[۴] 👈مراتب فضل و کمال وی از طریق فرزندش حاج سید حسین و نوه اش حاج سید یوسف استمرار یافت و حاج میرزا علی طباطبایی(ره) از همین نسل شکفت [۱] اردستان، نگینی بر انگشتر کویر، استاد مرتضی شفیعی اردستانی، نسخه خطی، به شماره ۸۲۹ که در کتابخانه ایت الله مرعشی نگهداری می شود. [۲] فهرست کتب خطی دانشگاه تهران، محمد تقی دانش پژوه، ج ۱۷، ص ۴۰۹، ۴۱۲ و ۴۱۳. [۳] اشنایی با احوال و اثار خوشنویسان و خطاطان اردستان، مرتضی شفیعی اردستانی (نسخه خطی). [۴] فهرست کتب خطی و فارسی و عربی و ترکی مجلس شورای ملی، ابوالحسن حایری، ج ۱۰، بخش چهارم @tabaroohnasab http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3016 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📩سلام و عرض ادب تشریح فرایند کوچ دام به ییلاق و برگشت به مازرون از روستای تیرکن بدوا عرض شود خدمت شریف شما که روستای تیرکن ۸۰ خانوار دارد که تقریبا همه این اهالی به دامپروری سنتی خصوصا پرورش گاو می پردازند عمده دامداران این روستا به ییلاق می روند که نصف آنان به جهت عدم شراکت در ییلاق روجی کلوم به ییلاقات توابع آلاشت از جمله: ■سنگ رج، ■هَلِن، ■فراخه ■و ... می روند که تاریخ شکستن قروق آن ییلاقات ۵ تا ۱۵ روز قبل از قروق روجی کلوم می باشد. 👈نصف و حتی بیشتر به ییلاق روجی کلوم می روند که عمده این دو گروه دارای پرتاس در حوزه استحفاضی اداره منابع طبیعی منطقه لفور و زیر دست و نجارکلا هستند. 🐄🐃🐂🐎🐏🐑🐐 👈دامداران از ۱۵ راس تا ۱۵۰ راس گاو می باشند که تعداد افراد دارای تعداد ۱۵۰ راس گاو به ۴ نفر و بین ۸۰ تا ۱۲۰ راس گاو به تعداد ۲۰ نفر و دامداران بین ۳۰ الی ۸۰ راس دام به تعداد ۳۰ نفر می رسند و الباقی تعداد دام کمتر از ۳۰ راس برخوردارند. 📌عموما در بازه زمانی ۲۵ اردیبهشت تا ۱۰ خرداد از ملک خود واقع در حوالی تیرکن به پرتاس می روند. 👈از ۱۰ تا ۲۰ خرداد در ییلاق مختص عابدی ها به نام می روند از ۲۰ خرداد تا ۱۰ الی ۲۵ تیرماه در ییلاق اونیسیه می مانند. 👈بطور متوسط بعد از ۵ تا ۲۰ تیرماه به پرتاس اول که نزدیک ییلاقات اسپرز می باشد بر می گردند و از یک ماه تا ۴۰ روز در این ملک محصور پرتاس پرکوه اقامت می نمایند. 📌آنانیکه پرتاس ندارند پایان دهه دوم تیرماه از اونیسیه به مازرون برگشت می کنند. 📌آنانیکه یک پرتاس دارند تا پایان تیرماه در آنجا می مانند و به مازرون برمی گردند. 📌آنانیکه دارای پرتاس دوم هستند پس از تعلیف ییلاق و پرتاس پرکوه تقریبا تا پایان مردادماه در پرتاس دوم می مانند. 📌آنانیکه دارای پرتاس سوم هستند تا نیمه شهریور به مازرون برگشت نمی کنند. 👈همه پرتاس داران در دهه آخر شهریور و مهرماه برای تعلیف پاییزه از مازرون به پرتاس خود می روند. لذا پرتاسدارانی که دو ییلاق دارند تعلیف پیش کوه، تابستانه و پاییزه، مجموعا ۴ ماه زمان می برد. 🖌: ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3017 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🔺معرفی "توهم و خیانت" (سرگذشت امینه داودالمفتی، مشهورترین جاسوس زن عرب سرویس جاسوسی اسرائیل موساد) توسط سید مسعود موسوی رییس اداره کتابخانه های عمومی شاندیز در جلسه شورای اداری شهرستان 🔸 اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ ✅ اداره کتابخانه های عمومی شهرستان طرقبه شاندیز @ketabkhaneha http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3020 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🔺معرفی مختصر کتاب "توهم و خیانت" 📘این سرگذشت مشهورترین جاسوس زن عرب موساد «امینه داودالمفتی» است. 📗 با مطالعه کتاب خاطرات این جاسوس پس از آزادی و بازگشت به اسرائیل، آن را نوشته است. او با بررسی مجموعه ای از اسناد،مدارک و پرونده های مربوط به سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)، این کتاب را با عنوان غربی «امینه داودالمفتی، اشهر جاسوسه عربیه فی الموساد» تألیف کرده است. 📙آقای فریدالفالوجی روزنامه نگار و نویسنده مصری، با توجه به محتویات کتاب، نشان داده که دسترسی خوبی به اسناد اطلاعاتی و سری فلسطینی ها داشته و به خوبی از آنها استفاده کرده است و در نتیجه توانسته شیوه ها و طرح های فریب را که به منظور وادار ساختن این جاسوس به اعتراف، از سوی عناصر اطلاعاتی فلسطین بکار رفته، به خوبی شرح و بسط دهد. 📕ماجراهای جاسوسی امینه در دهه ۱۹۷۰ میلادی در بیروت و شهرهای جنوبی لبنان واقع شده است و نامبرده موفق شد اطلاعات باارزشی را از طریق پیک و بعدها با مخابره پیام از طریق دستگاه فرستنده و گیرنده اش به موساد ارسال و دریافت کند که مشروح فعالیت هایش در این کتاب آمده است. 📘برخی اطلاعات ارسالی او باعث کشته و مجروح شدن ده ها نفر از فلسطینی ها بر اثر بمباران هوایی یا لو رفتن عملیات های نظامی فدائیان فلسطینی اعزامی به داخل خاک فلسطین اشغالی یا به اسارت درآمدن تیم های عملیاتی گردیده است. 📙 این جذاب دارای ۱۰ فصل و ۲۱۶ صفحه است. 🌸 ایران را کتابخوان کنیم 🇮🇷 ✅ اداره کتابخانه های عمومی شهرستان طرقبه شاندیز @ketabkhaneha @edmolavand http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3020
📜مرور واژگان خِنه در فرهنگ مازندران 🌷 خواستم نوستالژی باشه !!!! ✍به محل سکونت در مازندران "" می گفتند. اصلی ترین بخش خنه خود "خنه" بود یعنی در واقع در ابتدا مردم همان یک "خنه" جایی که در آن "کِله " یعنی اجاق بود را برای سکونت داشتند. 🌾 البته اجاق به صورت چاله ای کوچک بود معمولا مربع شکل که در فاصله نیم تا یک متری با دیوار قرار داشت دور این چاله با آجر تزئین شده بود تا از محوطه ی کل "خنه" جدا باشد. در میانه "کله"، "،دیزنون" که یک سه پایه فلزی بود قرار داشت و برای پخت غذا، زیر آن هیزم قرار می دادند. 🌾در این خنه، ممکن بود "کچال" محل بافت چادر شب، جاجیم هم باشد. "خنه" جای خواب، غذا خوردن، اتاق نشیمن بود و جای گذاشتن مرغ کرچ "کلییز" محل نگهداری گوساله بویژه در سرد پئیز و زمسونه چله هم "خنه" بود. 🌾"خنه" با "بومه را" سوراخی به اندازه یک متر ونیم در یک متر به قسمت زیر شیروانی راه داشت. یک "کاتی" (نردبان تک ستونی) به صورت زاویه دار خنه را به "،بومه را" متصل می کرد. در زیر شیروانی آنجا برنج، گردو، پیاز، سیر ، ازگیل، کدو و سرخه شکر ... نگهداری می شد البته خانه های آن موقع "گاله به سر" بود (شیروانی خانه با علفی به نام گاله یا ساقه شالی (آلم) با مهارت ویژه ای پوشیده شده بود). کار دیگر "بومه را" مکش دود حاصل از اجاق داخل "خنه" بود در واقع کار هود آشپزخانه های کنونی را انجام می داد. 📌قدیم ها گربه ها همدم و یا مهمان نا خوانده خانه ها بودند چون با وجود آنها بود که زیر شیروانی از وجود موش ها پاک می شد. "بامشیه تاته پاته تا بومه لوئه!" جست و خیز گربه تا لب بومه! این زبانزد در مورد افراد پر مدعا و بی عمل بکار می رود. 🌾پشت بام به خاطر شکل آن و تاریکی آن برای بزرگتر ها هراس داشت چه رسد به بچه ها. یکی از باورهای ما در زمان کودکی مان این بود که در "بوم" یعنی زیر شیروانی "سیو مر" مار سیاه که بر خلاف مار آبی دشت و آبندان ماری خطرناک بود وجود دارد بویژه در کنج شیروانی که به آن "چاج" یا " چاج چاجه په" می گفتیم. و مادران ما برای رهایی از شر "سیو مر" این "شر" را می خواندند: هل چچییا نمکو / امه بوم سیره کول کته/ اما سیو گولامی شاخه آلوچه و آب نمک/ ما در "بوم" پوست سیر گذاشتیم/ ما سیاه چادر نشین و شجاع هستیم 🌾در قدیم هر چیز را که بوی مرگ می داد به بالای شیروانی پرت می کردند مثل دندانی که کشیده می شد و یا هنگامی که مرده شور مرده ای را می شست یکی از نزدیکان مرده در حالی که در حالت اندوه و درد و بی خودی ناشی از آن پس از سه بار کف زدن قطیفه ای که با آن میت را شسته بود به بالای شیروانی پرت می کرد. 🌹در بخشی از خنه " کرسی چال" بود این چاله ابعاد حدود دو وجب درازا و پهنا عمق یک و نیم وجب داشت که در زمستان زغال داغ را در درونش می ریختند و روی آن خاکستر می پاشیدند تا گرمای آن کم کم به زیر کرسی منتقل شود. و در بهار و تابستان هنگامی که کرسی را بر می چیدند روی کرسی چال را با تخته پوشانیده و رویش حصیر یا / می گذاشتند. 🌾فرش داخل خانه معمولا حصیر بود. البته از قسمت ورودی خانه یعنی درگاه تا پیش از کله اصلا فرشی نبود، در قسمت بالای خانه که "بالا کلسی" یعنی بالای "کله" نمد یا "پوست تخت" که همان پوست گوسفند بود قرار داشت و آنجا بزرگ خانه پدر بزرگ یا مادر بزرگ و یا پدر می نشست. اون گدر که جوون بیمه مره ندی د باله مرجون بیمه مره ندی اسا که پیر بیمه مره بدی بالا کلسی نشیر بیمه مره بدی "آن وقت جوان بودم و دو دستم چون مرجان بود مرا ندیدی حالا که پیر شدم "بالا کلسی" نشین شدم مرا دیدی! 🌾خنه عموما دریچه ای دایره شکل هم به بیرون داشت که به آن روجین می‌گفتند در بهار و تابستان برای عبور جریان هوا و دیدن بیرون آن را باز می کردند. همچنین تاق هایی در این "خنه" وجود داشت برای قرار دادن لامپا در روز که در دسترس بچه ها نباشد و بعضی چیزهای دیگر مثل جانماز، قرآن و کتاب و سفره قند جا میدادند. 👈از سقف هم رشته ی بافته شده از پشم بود که داخل آن "نمک شور" قرار داشت، نمک شور کوزه ی خاصی بود دارای یک لوله باریک مثل لوله قوری که در آن "انجاله نمک" یعنی سنگ نمک خرد شده با مقداری آب نگهداری می شد همچنین همیشه گردویی در نمک شور بود تا مانع سرازیر شدن فراوان آب نمک شود که چیز بسیار مفیدی بود از اینرو برای سپاس گزاری و اذعان آنکه شخصی همیشه دارای کار کرد مثبت است به او می گفتند، " تو امه نمک شوره اغوز بیی!" کدبانو به هنگام پخت کته از آب نمک داخل "نمک شور" استفاده می کرد. 🌹خواستم نوستالوژی باشه در پس ذهن کهنه ما جهت یادآوری🌹 🌻 نوای 🌻 http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3021 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─