هدایت شده از میرمریم
⚖#اصطلاحات_حقوقی
#صلح:عقدی است که در آن طرفین، توافق بر امری از امور کنند؛بدون اینکه توافق آنها به عنوان یکی از عناوین معروف عقود باشد.
#صیغه:در عقود و ایقاعات تشریفاتی الفاظ معین را گویند که عقد یا ایقاع بدون آن الفاظ صحیح نیست.
#ضامن:متعهد در عقد ضمان را گویند.
#ضــِمان:به معنی عقد ضمان است و عبارت است از اینکه شخصی مالی را که برذمه دیگری است، به عهده بگیرد.
#طلب:تعهدی که بر ذمه شخصی به نفع کسی وجود دارد.
#عرف:چیزی که در ذهن شناخته شده و مأنوس و مقبول خردمندان است.
📌عطف قانون به ما سبق:یعنی حکومت قانون نسبت به وقایعی قبل از تاریخ وضع و نشر آن.
#عقد:تعهد یک طرف بر قبول امری که مورد قبول طرف دیگر باشد.
#علت:امری است که به محض وقوع آن چیز دیگری بدون اینکه تأخیری رخ دهد به دنبال آن واقع شود.
#عوض:در معاملات معوض هر یک از دو موضوع مورد معامله را گویند.
#عین:اشیاء مادی مستقل.
#غش:از جرایم مربوط به تقلب در کسب است.
#غصب:تصرف در مال غیر به نحو عدوان.
#غیرمنقول:مالی که از جایی به جایی قابل انتقال نباشد مانند زمین و معدن.
#قرض:عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین عقد مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک می کند و طرف او مثل آن را از حیث مقدار، جنس و وصف رد کند.
#شاهد:کسی که شهادت بر امری می دهد.
#شبه_عقد:عبارت است از یک عمل ارادی که قانون آن را منع نکرده و بدون اینکه عقدی منعقد شود، ایجاد تعهد در مقابل غیر کند.
#شخص:کسی که موضع حق قرار گیرد،مانند انسان و شرکت تجاری.
#شرط:امری است محتمل الوقوع در آینده که طرفین عقد یا ایقاع کننده، حدوث اثر حقوقی عقد یا ایقاع را متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع کنند.
#قسم:گواه گرفتن یکی از مقدسات بر صدق اظهار خود.
#قصد:مصمم شدن به انجام یک عمل حقوقی از قبیل اقرار، بیع و غیره.
#قولنامه:نوشته ای غالباً عادی حاکی از توافق بر واقع ساختن عقدی درمورد معینی که ضمانت اجرای تخلف از آن، مشخص است.
#قَیِّم:نماینده قانونی محجور که از طرف مقامات صلاحیتدار قضایی در صورت نبودن ولی قهری و وصی او تعیین میشود.
📌گرو مترادف رهن است. گرودهنده، راهن و گروگیر، مرتهن است و گروگان عین مرهونه را گویند.
#مُؤجل:تعهدی که انجام دادن آن، مشروط به رسیدن اجل معین باشد.
#مَأجور: به معنای عین مستأجره استعمال شده است.
#ماترک:مالی که با فوت مالک آن و به حکم قانون به وارث تعلق گیرد.
#مالک:صاحب ملک، صاحب مال غیرمنقول، صاحب اراضی و صاحب سرمایه در عقد مضاربه.
#مالکیت:حق استعمال، بهره برداری و انتقال یک چیز به هر صورت مگر در مواردی که قانون استثناء کرده باشد.
#مایَملک:قسمت مثبت از دارایی شخص را گویند.
#مُتصالح:قبول کننده را در عقد صلح گویند.
#مثمن:معوض را در عقد بیع گویند.
#مجنون:کسی که فاقد تشخیص نفع و ضرر و حسن و قبح است.
#مَحجور :کسی که فاقد عقل یا رشد باشد.
#مُحِق:کسی که ادعای او حق است.
#محل_اقامت:محلی که شخص در آنجا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نیز در آنجا باشد.
#فَک_رهن:خروج مال مورد رهن از حالت وثیقه بودن.
#زیان:در معنای ضرر به کار میرود.
زیان_دیرکرد:به معنی خسارت تأخیر تأدیه (پرداخت) است.
#سازش:تراضی (توافق) طرفین دعوی بر فیصله نزاع معین در دادگاه و با دخالت دادرس.
#سبب:خویشاوندی است بین دو نفر که بر اثر رابطه زناشویی به وجود می آید.
#سَفیه:کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد.
#سقوط:تنزل و از بین رفتن حق را گویند.
#سُکنی:حق انتفاع هرگاه به صورت سکونت منتفع در مسکن متعلق به غیر باشد، آن را سُکنی نامند.
#سُلطه:عبارت است از اختیار قانونی شخص بر اشیاء یا اموال یا اشخاص دیگر.
#شخص_حقوقی:عبارت است از گروهی از افراد انسان با منفعتی از منافع عمومی.
#شخص_حقیقی:به معنای شخص طبیعی است.
#شخص طبیعی:اشخاص انسانی را گویند که موضوع حق و تکلیف هستند.
#صِداق:مِهر.
#صغیر:کسی که به سن ۱۸ سال تمام نرسیده باشد.
#مُستودع:مرادف ودیعه گیر.
#مُشتری:کسی که در عقد بیع، قبول عقد می کند و عوض میدهد.
#مُصالح:کسی که در عقد صلح، ایجاب از ناحیه او است.
#مُضاربه:عقدی است که به موجب آن یکی از متعاملین سرمایه می دهد، با قید اینکه طرف دیگر با آن تجارت کرده و در سود آن شریک باشند.
#معافیت:عفو از حق به معنی چشم پوشی از حق خود به نفع طرف است.
#معاوضه:عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی می دهد به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ میکند.
#معوض:درعقد معوض مالی که از طرف ایجاب کننده داده می شود معوض نام دارد.
#مدیون:کسی که بر ذمه او تعهدی به نفع غیر وجود دارد.
#مُستًعیر:کسی که مال غیر را به عاریه میستاند.
#مستغلات:اموال غیرمنقولی که مورد بهره برداری توسط مالک آنهاست.
🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
@sayedhmirmaryam
📡✦࿐჻ᭂ💚🇮🇷💚჻ᭂ