📜«یوزارسیف» واقعا کیست؟ در تاریخ چه چیزی دربارۀ او گفته شده؟
داستان اوزارسف اولین بار ۳۰۰ سال قبل از میلاد در نوشتههای مانتو (کاهن و تاریخنگار مصری) نقل شده است. منشاء تاریخی این داستان محل بحث است و دیدگاههای مختلفی دربارۀ آن وجود دارد.
📰کد خبر :۱۶۳۷۵۸
🗓۰۷ آذر ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۸
🔎بازدید : ۸۷۸۷۸
✍بیشتر ما وقتی اسم یوزارسیف را میشنویم، چهرۀ مصطفی زمانی در سریال «یوسف پیامبر» در ذهنمان مجسم میشود. خب حق هم داریم، چون احتمالا اولین بار در آن سریال بود که این اسم را شنیدیم. اما شاید جالب باشد که بدانیم به کار بردن این اسم برای حضرت یوسف صرفا محصول تخیلات فرجالله سلحشور نبود. در اینجا نگاهی خواهیم داشت به آنچه که دربارۀ این شخصیت در کتابهای تاریخی گفته شده است.
📎یوزارسیف یا به تلفظ درستتر «اوزارسف» شخصیتی پر راز و رمز است که نامش در یکی از قدیمیترین کتابهای مربوط به تاریخ مصر ذکر شده. این کتاب با عنوان «ایگپتیکا» (Aegyptiaca) یا مصرنامه شناخته میشود و فردی مصری به اسم مانتو (Manetho) آن را در حدود سیصد سال قبل از میلاد تالیف کرده است. این کتاب به طور کامل به دست ما نرسیده، اما قطعاتی از آن در آثار تاریخنگاران دورههای بعدی مثل فلاویوس ژوزفوس (مورخ یهودی قرن اول میلادی) نقل شده است.
📎مانتو احتمالا خودش یک شخصیت مذهبی معتقد به آیینهای مشرکانۀ مصری بوده و نگاهی منفی نسبت به یهودیان داشته است. مانتو داستان اوزارسف را در بخشی از کتاب خود و در بیان ماجراهای دوران فرمانروایی فرعونی به اسم آمنوپیس ذکر کرده است. خلاصۀ این ماجرا به این صورت است:
📎آمنوپیس تمایل داشت که خدایان را مشاهده کند. او این تمایل را با کاهن و پیشگوی مخصوص خود در میان گذاشت. کاهن به او میگوید تنها در صورتی قادر به دیدن خدایان خواهد بود که سرزمین مصر را از وجود افراد جذامی و آلوده پاک کند. به فرمان آمنوپیس هشتادهزار نفر از اینگونه افراد را از سراسر مصر جمع کردند و به معادن سنگ شرق نیل فرستادند. اما چون در میان این افراد کاهنان و شخصیتهای مذهبی هم وجود داشتند، کاهن دربار از عاقبت عمل خود ترسید و چون به او الهام شد که این عمل نتیجۀ شومی خواهد داشت، خودکشی کرد و این باعث اندوه و دلسردی آمنوپیس شد.
📎بعد از مدتی طولانی، مردمان تبعید شده که روزگار سختی داشتند از فرعون درخواست میکنند که آنها را به شهر متروکۀ آواریس بفرستد تا در آنجا زندگی کنند. شهر آواریس در اصل محل زندگی چوپانانی بود که چندین سال قبل از آن به سرزمین فلسطین تبعید شده بودند. آمنوپیس با این درخواست موافق میکند.
📎اما وقتی آنها به شهر آواریس رسیدند آنجا را به پایگاهی برای شورش تبدیل کردند. آنها یکی از کاهنان شهر هلیوپولیس به اسم اوزارسف را به رهبری خود برگزیدند و نسبت به او سوگند وفاداری خوردند. مانتو میگوید که نام اوزارسف برگرفته از نام اوزیریس خدای مصری بود. اوزارسف قوانینی برای آنها وضع میکند از جمله اینکه نباید خدایان مصری را بپرستند، نباید از قربانی کردن حیواناتی که برای مصریان مقدس هستند دست بکشند و نباید با کسانی جز همکیشان خودشان ازدواج کنند.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📝ادامه👇👇
📎اوزارسف در ادامه، به چوپانانی که قبلا به فلسطین تبعید شده بودند نامه مینویسد و از آنها میخواهد که به کمک این شورش بیایند. چوپانان قبول میکنند و دویست هزار نفر از آنان به سمت مصر حرکت میکنند. آمنوپیس ابتدا برای جنگ آماده میشود، اما بعد تصمیم میگیرد که به همراه فرزند خردسالش رامسس از مصر فرار کند و به اتیوپی پناهنده شود. به این ترتیب حکومت مصر به دست اوزارسف و پیروانش میافتد. مانتو میگوید آنها سیزده سال حکومت کردند و در این دوره مجسمههای خدایان را نابود کردند و معابد مصری را به آشپزخانهای برای طبخ حیوانات تبدیل کردند؛ حیواناتی که مصریها قبلا آنها را میپرستیدند. آخرین نکتهای که مانتو دربارۀ اوزارسف میگوید این است که او در نهایت نام خود را به موسی تغییر داد. طبق گفتۀ او بعد از سیزده سال رامسس پسر آمنوپیس دوباره به مصر حمله میکند و سلطنت را پس میگیرد.
📎خود ژوزفوس که اولین بار عبارات مانتو را نقل کرده، میگوید او دروغ و افسانه را با حقایق درآمیخته است. از نظر ژوزفوس (که دیدگاهش مبتنی بر تورات است) موسی حدود پانصد سال قبل از زمانی که مانتو میگوید زندگی میکرده و قطعا هیچ نسبتی با خدایان مصری مثل اوزیریس نداشته است؛ بنابراین طبیعتا از نظر او اوزارسف با یوسف هم نمیتواند ارتباطی داشته باشد، چون یوسف حتی از موسی هم قدیمیتر است.
📎هیچ یک از تاریخنگاران معاصر هم اعتقاد ندارند که کتاب مانتو مطابقت دقیقی با وقایع تاریخی داشته باشد. در واقع کتاب او آمیختهای از افسانهها و واقعیات تاریخی است و بنابراین دربارۀ مطالب کتاب او و چگونگی تطبیق آنها با وقایع تاریخی بحثها و دیدگاههای فراوانی وجود دارد. داستان اوزارسف هم از این قاعده مستثنی نیست و دیدگاههای متفاوتی دربارۀ آن وجود دارد.
📎اینکه نام اوزارسف از کجا میآید یکی از نکات مورد بحث است. یک دیدگاه این است که اصل داستان ترکیبی از داستانهایی است که مصریها از یهودیان دربارۀ موسی و یوسف شنیده بودند. چنانکه در داستان میتوان دید بعضی از مضامین شبیه به داستان موسی و بعضی دیگر شبیه به سرگذشت یوسف است. مثلا اینکه دشمن نهایی اوزارسف نامش رامسس است، اوزارسف را به شخصیت موسی پیوند میدهد (چنان که خود مانتو هم او را با موسی یکی گرفته). از طرف دیگر نام اوزارسف بیشباهت به ترکیبی از نامهای اوزیریس و یوسف نیست.
📎دیدگاه دیگری هست که این داستان را با دوران هیکسوس (Hyksos) مرتبط میداند. هیکسوس در لفظ به معنی «فرمانروای خارجی» است و اصطلاحا به سلسلهای از پادشاهان غیر مصری گفته میشود که بر اساس یافتههای تاریخی در زمانی حدود ۱۵۰۰ تا ۱۶۵۰ سال قبل از میلاد بر مصر فرمانروایی میکردند. اطلاعات زیادی دربارۀ نام این پادشاهان و وضعیت مصر در دوران فرمانروایی آنها در دست نیست، اما یافتههای باستانشناسی در تلالضبعه در نزدیک دلتای نیل نشان میدهد که این پادشاهان تباری سامی و کنعانی داشتهاند و معابد آنها نیز نشان از آیینهایی مشابه با آیینهای بابلی و مردمان سامی دارد.
📎مورخان قدیمی یهودی مثل ژوزفوس، هیکسوسها را با یهودیها و دوران آنها را با دوران پادشاهی شاهان یهود یکی گرفتهاند. در بین تاریخشناسان معاصر، برای مثال هاوارد ووس (Howard Vos) حتی توصیفاتی را که در کتاب مقدس از پیراهن یوسف شده است، با شکل لباس کنعانیهای ترسیم شده در نقاشیهای مقبرۀ خنومهوتپ دوم (تصویر زیر) مشابه میداند.
📎دیدگاهی هم وجود دارد که کل ماجرا را با اصلاحات مذهبی فرعونی به اسم آخناتون پیوند میدهد. آخناتون فرعونی است که حدودا در ۱۳۰۰ سال قبل از میلاد بر مصر حکمرانی میکرده است. او ابتدا آمنهوتپ چهارم نام داشته است، اما نام خود را به آخناتون تغییر میدهد و تغییرات گستردهای در مذهب مصری ایجاد میکند و کثرت خدایان را با نوعی از یکتاپرستی جایگزین میکند. او آتون را (که پیش از آن صرفا خدای خورشید بود) به عنوان خدای واحد معرفی کرد و دستور داد که معابد سایر خدایان را ویران کنند و تمثالهای خدایان را از بین ببرند. بعد از مرگ آخناتون مصر دوباره به تدریج به سمت چندخدایی بازگشت (تصویر زیر یکی از الواحی است که آخناتون را به شکل ابوالهول و در حال پرستش آتون نشان میدهد).
📎در هر صورت داستان اوزارسف دقیقا به همان صورتی که مانتو نقل کرده نمیتواند واقعیت تاریخی داشته باشد، اما این احتمال بسیار قوی است که مجموعهای از وقایع تاریخی به شکلی درهمآمیخته این داستان را شکل داده باشند. حضور پادشاهان نژاد سامی در مصر، شکلگیری دورههایی از یکتاپرستی و درگیریهای میان مصریان و سامیها وقایعی تاریخی است که یافتههای باستانشناسی آنها را تایید میکنند؛ بنابراین منشاء واقعی داشتن داستان اوزارسف چیزی نیست که بتوان با استنادات علمی آن را کاملا مردود دانست.
📚منبع: فرارو
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand
📜 روستای قدیمی و تاریخی چاشتخارون ( چاشتخواران)
⛰ روستای #چاشتخوران_لفور
⛰ «چاشتِخارون» یکی از قدیمی ترین و کهن ترین روستای دهستان لفور است که هم اینک در بستر دریاچه سد #البرز آرمیده است.
#چاشتخوران در ٢٨ کیلومتری جنوب شیرگاه در بخش جنوب شرقی دهستان #لفور، سوادکوه شمالی واقع شده است که تا قبل از احداث #سدالبرز حدود ٧۰ خانوار و ٢۱۰ نفر جمعیت داشته است.
⛰ در روز یکشنبه سوم شهریور ۱٣٨٧، با آبگیری مرحله اول و آزمایشی مخزن سد لفور ( قبل از افتتاح و آغاز بهره برداری رسمی ) ارتفاع آب سد از تراز ۲۳۸ از کف تونل ورودی تا تراز۲۵۴ رسید. پل لفورک و روستاهای زیبا و تاریخی #لفورک و #چاشتخوران و مناطق حاشیه ای و بافت اصلی روستاهای #حاجیکلا، #گشنیان، #امیرکلا و #اسبوکلا به طور کامل به زیر آب رفتند.
⛰ این روستای تاریخی در حاشیه جنوبی کَرسنگ رود و در زمین شیبدار که از تپه #چاشتخوران به ساحل رودخانه منتهی می شده است.
#چاشتخوران از سمت شمال به روستای #گشنیان و از شرق به رودخانه و شالیزارهای حاشیه ای روستا و از سمت جنوب به روستای حاجیکلا و از سمت غرب به مراتع و جنگل های حاشیه ای روستا محدود و منتهی می شده است.
⛰ روستای #چاشتخوران که متأسفانه هم اکنون نام آن را از روی نقشه حذف کردند پس از تخلیه و با آبگیری سد البزر همه اقوام و طوایف ساکن در آن به شهر ها و روستاهای همجوار مجبور به مهاجرت شدند.
⛰ وجه تسمیه نام روستای #چاشتخوران :
⛰ نام چاشتخواران به زبان بومی و محلی لفور چاشتِخارون به معنی مکانی که در آن چاشت يعنی نهار می خورند. ( در زبان محلی لفوری به ناهار چاشت و به ظهر چاشت گِدِر می گویند).
⛰ می توان درباره نامگذاری این روستا این استنباط را داشت که نام آن نشان دهنده اين است که در گذشته های دور اين مکان بر سر راه کاروانها بوده است و احتمالا بساط چاشت خود را اینجا برپا می کردند (برخی هم معتقدند که نام اولیه این مکان چاشت بارگیرون بوده، بعد از گذشت سالها تبدیل به چاشت خوران شده است. یا افرادی به شیوه امروزی در مسیر کاروان ها و مسافران خدمات پذیرایی ارائه می دادند یا اینکه محل استراحت (به زبان مازندرانی دم زَنون) بوده است.اما آنچه که مسلم است این روستا تا قبل از احداث #سدالبرز، سر راه و در مسیر آمدوشد دامداران محلی و کوچ دام ها (به زبان مازندرانی گذر پِنو و ..) و همچنین کوچروهای محلی از منطقه لفور وحتی بندپی وروستاهای منطقه بابلکنار مانند کاردرکلا (که هم مرز لفور است) بوده است.
⛰ چوپانان منطقه در پِنوی بهاره خود که معمولاً ۵ الی ۶ روز طول می کشد تا به مراتع مقصد ییلاقی خود کوچ کنند شب ها در مناطق خاص بین راهی اتراق می کنند. یکی از اتراق گاهها مراتع حاشیه ای روستای چاشتخوران بوده است وهم اکنون نیز بعضی از چوپانان در پنوی بهاره خود یک شب در مراتع اطراف این روستا اتراق می کنند.
⛰ پیشینه تاریخی و تمدنی روستا و منطقه :
⛰ طبق کاوش هاي انجام شده قبل از آبگيری مخزن سد البرز کتيبه هایی با خط ميخی مربوط به قبل از ميلاد مسيح در اين منطقه بدست آمده که نشان از قدمت بالای اين روستا واین منطقه دارد وناگفته نماند که احتمالا چه بسيار اشياء عتيقه ای که به علت عدم اطلاع وآشنایی مردم بومی اين منطقه وعدم توجه سازمان ميراث فرهنگی ايران به تاراج رفته که می توانست نماينده هويت وتاريخ کهن اين منطقه باشد.
⛰ در پی كاوشهايی كه در محوطه سد البرز وقبل از آبگیری آن روی تپه تاريخی چاشتخوران انجام گرفت،آثار معماری از دوران عصر آهن ( ٣۴۵۰ – ٢۵۵۰ سال پيش) به دست آمد.«اين آثار شامل: پی های سنگی خانهها به همراه تنور وخمره ذخيرهسازی آذوقه وهمچنين قالبهای سنگی و سفالی ذوب فلز است.»
⛰ به گفته سرپرست هيئت مطالعات باستانشناسی سدالبرز،مطالعات اوليه روی آثار به دست آمده از اين محوطه حاكی از آن است كه مردم اين منطقه روش پيشرفتهای از پخت سفال در فرمهای گوناگون وذوب فلزات را ابداع كرده بودند.
⛰ پيش از اين نيز گمانه زنی های باستان شناسی درمحوطه تاريخی لفورسوادكوه به شناسايی گورستانی از عصرآهن منجر شده بود. مطالعات اوليه بر روی اين گورستان نشان دادكه به دليل تشابه اشيا بدست آمده از اين گورستان با اشيا بدست آمده از گورستان خرند در استان سمنان،امكان وجود ارتباط فرهنگی ميان اين دومنطقه در آن دوران وجودداشته است.
⛰ طبق اظهارات سرپرست هيئت مطالعات باستانشناختی سدالبرز «در محوطه تاريخی پشت سد البرز؛هيئت كاوش موفق به كشف دو گورستان مربوط به اوايل اسلام نيز شد كه در اين گورستان اجساد به همراه تابوتهای چوبی با بستهای فلزی و گورهای شناخته شده با آجر تدفين شدهاند.
🔵 ادامه دارد.
✍#محمد_اصغری
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜#میرزا_شناسی
🎋من فکر نمی کنم کسی میرزا را بهتر از رهبر معظّم انقلاب بشناسد.
✍همانطور که رهبری از همه حوزه ها ، بصورت تخصصی صحبت می کنند و مسلّط بر امور هستند ، درخصوص #شهید_میرزاکوچک_خان_جنگلی و مکتب او نیز، مقام معظم رهبری حرفهای خیلی مهمی دارد .
🎋 درسالهای دور که میرزا کوچک چنان شناخته شده نبود ، در سال ۱۳۶۱ رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران بخشی از خطبه نماز جمعه را به جناب میرزا اختصاص دادند و سبب شدند مردم بیشتر این مبارز انقلابی را بشناسند .
🎋حضرت آیت الله امام خامنه ای مدظله العالی در آن خطبه فرمودند : میرزا مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روزِ دنیا ، یک نه بزرگ گفت .
👇
🎋هویت ما میرزاست . هویت ما راه میرزاست . هویت ما استقامت و پایداری در مقابل کلمه ی حقّ است .
🎋میرزا کوچک ، مرد میدان بود . شیخ محمد خیابانی ، شهید سید حسن مدرّس و شهید شیخ فضل الله نوری هم ، از مردان میدان بودند .
🎋 میرزاکوچک در حوزه تربیت شد و از حوزه پا به میدان گذاشت .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─