eitaa logo
" لشگر حضرت عشق"
287 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
9.1هزار ویدیو
267 فایل
زنده نگهداشتن‌ یاد‌ شهداء کمتر‌ از‌ شهادت‌ نیست‌ #مقام_معظم‌_رهبری‌ 🌿 هر شهیدی به تنهایی قادر است تاریخی را زنده کند. #شهید_ابراهیم_همت کانال رسمی لشگر حضرت‌ عشق #ما_ملت_امام_حسینیم @eeshgh1 https://eitaa.com/eeshg1
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ارتباط با نامحرم👆 🌷 🏔تک تک حرف ها و هایی که تو حرف زدن با نامحرم میزاریم، رو قلبش💖 اثر میزاره.. 🏔باعث نابودی و دیگران نشیم..بفرستید تو ...واجبه که همه ی دختر پسرا بدونن.. 🌷 @eeshg1 💕💕💕🖤
°•| 🌿🌸 همسرت برای خودتـ استــ نہ برای نمایش‍ دادن جلوی دیگران میدانی چقدر ازجوانان بادیدن همسر بی حجابــ‍ شما بہ گناه میفتند؟ 💕💕💕
🖤 حتی اگر احساس بی‌نیازی داشتی دستت را به سوی اهل‌بیت بگیر... اگر مشکل هم نداشتی همیشه وصل باش مخصوصا به مادرت زهرا(س) فرزند نباید بیخیال مادر باشه... 💕🖤💕 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🌷 ابراهیم می گفت: همیشه به دنبال حلال باش . مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد. سلام بر ابراهیم ،جلد اوّل،ص ۷۵ 🌷 💕💚💕
✳️ شماها دیگه کی هستید! 🔻 در گیلانغرب چوپانی بود به نام شاهین که گوسفندهایش را در تپه‌های مابین ما و عراقی‌ها می‌چرخاند. آدم خوبی بود. ابراهیم حسابی با شاهین عیاق شد. مدتی بعد به مراتع دیگری رفت. چیزی از رفتنش نگذشته بود که ابرام گفت دلم هوای شاهین رو کرده. رفتیم ببینیمش. 🔸 همین‌طور که نشسته بودیم، دیدیم شاهین بلند شد و رفت. پشت سرش هم ابرام رفت. یکدفعه صدای ابرام و شاهین ما را متوجه آن‌ها کرد. شاهین می‌گفت: «من باید این حیوون رو بزنم زمین!» ابرام هم می‌گفت: «به مولا اگه بذارم!» بلند شدیم ببینیم چه خبر است. دیدیم شاهین یه میش از بین گله جدا کرده تا سرش را ببرد و برای ما کباب کند اما ابرام مانعش شده و اجازه نمی‌دهد. ده دقیقه، یک ربع این‌ها با هم بکش نکش داشتند. بالاخره شاهین کوتاه آمد. وقتی آمد و نشست، گفت: «همین جایی که شما الان نشستید، قبل از استوار ژاندارمری می‌اومد و تقاضای گوسفند می‌کرد. من هم مجبور بودم براش گوسفند بکشم. یک دفعه که من گوسفند کوچکی براش جدا کردم، قبول نکرد. خودش بلند شد رفت یک میش بزرگ سوا کرد و گفت اینو بکش. گوسفند رو کشتم، گوشتش را خرد کردم، گذاشت لای پوستش و برد و به اندازه‌ی یک آبگوشت هم برای ما نگذاشت. حالا موندم که شماها دیگه کی هستید! اون استوار نامرد ژاندارمری چطور رفتار می‌کرد، شماها چطور!» 📚 از کتاب | روایت زندگی و خاطرات | ج۱ 📖 صفحات ۹۵ تا ۹۷ ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) @eeshg1
••• می‌گفت: در‌ زندگی آدمی‌ موفق‌تر‌ است کہ‌ در‌برابر‌ عصبانیت‌ دیگران‌ صبور‌ باشد ‌و‌ ڪار‌ بی‌منطق‌ انجام‌ ندهد! و‌ این‌ رمز‌ موفقیت‌ او‌ در‌ بر‌خورد‌هایش‌ بود..🍃" 💕💙💕💙
اگر انسان سرش را به سمت آسمان بالا بیاورد و کارهایش را فقط برای رضای خدا انجام دهد، مطمئن باش زندگیش عوض می شود و تازه معنی زندگی کردن را می فهمد. 🕊 💕💚💕💚
﷽ 🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸 راوی_دوست_شهید ❣در بازرسی تربیت بدنی مشغول بودیم. بعد از گرفتن و پایان ساعت اداری، پرسید موتور آوردی؟ گفتم آره چطور؟ گفت اگه کاری نداری بیا باهم بریم فروشگاه. تقریبا همه رو خرید کرد. از برنج و گوشت، تا صابون و ... همه چیز خرید. 🛍 انگار لیستی برای بهش داده بودن ❣ بعد هم با هم رفتیم سمت مجیدیه وارد کوچه شدیم. ابراهیم در خونه ای رو زد. پیرزنی که حجاب هم نداشت دم در اومد. ابراهیم همه وسائل رو تحویل داد. یک گردن اون پیرزن بود. خیلی تعجب کردم ...! 😳 توی راه برگشت گفتم : داش ابرام این خانم بود؟! گفت : آره چطور مگه !؟ ❣ اومدم کنار خیابون موتور رو نگه داشتم و با عصبانیت گفتم : بابا این همه مسلمون هست تو رفتی سراغ مسیحیا! 😨 همینطورکه پشت سرم نشسته بود گفت : مسلمون هارو کسی هست که کمک کنه تازه کمیته امداد هم راه افتاده می کنه. 👌 اما این بنده های خدا کسی رو ندارن. با این کار هم کم میشه هم دلشون به و گرم میشه. 🙏 ✍از کتاب : سلام بر ابراهیم 💕💜💕💜
راوی_یکی_از_دوستان 🌸 به همراه چند نفر از دوستان نشسته بودیم و در مورد ابراهیم صحبت می کردیم. یکی از دوستان که ابراهیم رو نمی شناخت تصویرش رو از من گرفت و نگاه کرد @eeshg1🍁 @zendegi18 🍁 با تعجب گفت : شما مطمئن هستید اسم ایشون ابراهیمه؟! با تعجب گفتم: خب بله ، چطور مگه!؟ 🌸 گفت : من قبلا تو بازار سلطانی مغازه داشتم. این آقا ابراهیم دو روز در هفته سر بازار می ایستاد. یه کوله باربری هم می انداخت روی دوشش و بار می برد. یه روز بهش گفتم : اسم شما چیه؟ گفت : من رو یدالله صدا کنید! 🌸 گذشت .... تا چند وقت بعد یکی از دوستانم اومده بود بازار تا ایشون رو دید با تعجب گفت : این آقا رو می شناسی!؟ گفتم: نه چطور مگه! گفت : ایشون قهرمان والیبال و کشتیه، آدم خیلی با تقوائیه، برای شکستن نفسش این کارهارو می کنه. این هم برات بگم که آدم خیلی بزرگیه!بعد از آن ماجرا دیگه ایشون رو ندیدم! 🌸صحبت های آن آقا خیلی من رو به فکر فرو برد.این ماجرا خیلی برای من عجیب بود. اینطور مبارزه کردن با نفس اصلا با عقل جور در نمیومد.. 🌸🍃🌸 @eeshg1🍁 @zendegi18 🍁
@eeshg1🍁 @zendegi18 🍁 هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کردید‌ آن ها شما را نزد سیدالشهدا ع یاد می کنند‌ 💚
🌷هر وقت می دید بچـــه‌ها مـشـغــول کسی هستند مــرتب می‌گـفـت: بفــرست! یا بـه هــر طریقی بحث را عوض می کرد... 💎 هیچ گاه از کسی بد نمی‌گفت، مگر به قصد اصلاح کردن... هیچ وقت لباس تـنگ یا آسـتین کـوتـاه نمی پـوشــید... 🌻بارهــا خــودش را به کارهای سخت مشغول می کرد. زمانی هم که عـلـت را سؤال می کردیم می گفت:«برای نفس آدم این کارها لازمه».@eeshg1❄️ @zendegi18❄️
🌷هر وقت می دید بچـــه‌ها مـشـغــول کسی هستند مــرتب می‌گـفـت: بفــرست! یا بـه هــر طریقی بحث را عوض می کرد... 💎 هیچ گاه از کسی بد نمی‌گفت، مگر به قصد اصلاح کردن... هیچ وقت لباس تـنگ یا آسـتین کـوتـاه نمی پـوشــید... 🌻بارهــا خــودش را به کارهای سخت مشغول می کرد. زمانی هم که عـلـت را سؤال می کردیم می گفت:«برای نفس آدم این کارها لازمه».@eeshg1❄️ @zendegi18❄️