eitaa logo
" لشگر حضرت عشق"
287 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
9.1هزار ویدیو
267 فایل
زنده نگهداشتن‌ یاد‌ شهداء کمتر‌ از‌ شهادت‌ نیست‌ #مقام_معظم‌_رهبری‌ 🌿 هر شهیدی به تنهایی قادر است تاریخی را زنده کند. #شهید_ابراهیم_همت کانال رسمی لشگر حضرت‌ عشق #ما_ملت_امام_حسینیم @eeshgh1 https://eitaa.com/eeshg1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏖قوانین قهرکردن در رابطه زناشویی: قهر كردن يك نوع خشم و عصبانيت موذيانه است كه ميتواند به روابط آسيب جدي بزند. قوانين قهر كردن 1) حق نداریم به خانواده های هم توهین کنیم. 2) حق نداریم مسایل و مشکلات کهنه رو مطرح کنیم. تو هر دعوا فقط راجع به همون موضوع بحث میکنیم. 3) شام و ناهار نپختن و شام و ناهار نخوردن نداریم. همه اعضا مثل حالت عادی باید برای غذا حاضر باشن. 4) سلام و خداحافظی در هر صورت لازمه 5) هیچکس حق نداره جای خوابشو عوض کنه. 6) هر کس برای آشتی پیش قدم بشه اون یکی باید براش کادو بخره. 7) حق نداریم اشتباه طرف مقابلو تعمیم بدیم . مثلا عبارت تو همیشه.... ممنوعه. چون اینکار دعوا رو به اوج میرسونه. 8) باید به هم فرصت بدیم که هرکی راجع به دیدگاهش نسبت به موضوع دعوا پنج دقیقه صحبت کنه و طرف دیگه هم پنج دقیقه زمان برای پاسخگویی داره و بعد اگه حرفی باقی موند باید به فردا موکول بشه تا سر و ته بحث مشخص باشه. اگر افراد مي توانستند ياد بگيرند كه آنچه براي "من" خوب است لزومي ندارد كه براي "ديگران" هم خوب باشد، آنگاه دنياي شاد و خوشايندتري مي داشتيم.! "تئوري انتخاب" به ما مي آموزد كه دنياي مطلوب من، اساس و شالوده زندگي من است و نه اساس و شالوده زندگي ديگران.! 💕💚💕
📚 👈 خدمتکار پدر و مادر همنشین انبیا است روزی حضرت موسی علیه السلام در ضمن مناجات به پروردگار خود عرض کرد خدایا می خواهم همنشینی که در بهشت دارم ببینم چگونه شخصی است. جبرئیل بر او نازل شد و عرض کرد یا موسی فلان قصاب در محله فلانی همنشین تو خواهد بود. حضرت موسی به درب دکان قصاب آمده، دید جوانی شبیه شبگردان مشغول فروختن گوشت است. شامگاه که شد جوان مقداری گوشت برداشت و بسوی منزل روان گردید. موسی از پی او تا درب منزلش آمد و به او گفت مهمان نمی خواهی؟ جوان گفت خوش آمدید. او را به درون برد. حضرت موسی دید جوان غذائی تهیه نمود، آنگاه زنبیلی از سقف به زیر آورد و پیرزنی فرتوت و کهنسال را از درون زنبیل خارج کرد. او را شستشو داده غذایش را با دست خویش به او خورانید. موقعی که خواست زنبیل را به جای اول بیاویزد زبان پیرزن به کلماتی که مفهوم نمی شد حرکت نمود. بعد از آن جوان برای حضرت موسی غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟ عرض کرد این پیرزن مادر من است چون مرا بضاعتی نیست که جهت او کنیزی بخرم ناچار خودم کمر به خدمت او بسته ام. حضرت موسی پرسید آن کلماتی که به زبان جاری کرد چه بود؟ جوان گفت هر وقت او را شستشو می دهم و غذا به او می خورانم می گوید: «غفر الله لک و جعلک جلیس موسی یوم القیمة فی قبته و درجته» خداوند ترا ببخشد و همنشین حضرت موسی در بهشت باشی به همان درجه جایگاه. موسی علیه السلام فرمود ای جوان بشارت می دهم به تو که خداوند دعای او را درباره ات مستجاب گردانیده، جبرئیل به من خبر داد که در بهشت تو همنشین من هستی. 📗 ، ج 2 ✍ حسن امیدوار 💕💚💕
گفتیم حالا که درجه سرداری گرفته، لابد با لباس و درجه میرود محل کار! فقط درجه ها را زد روی لباس؛ با اصرار لباس را پوشاندیم به تنش و با موبایل عکس گرفتیم. همان شد تنها عکسش با درجه‌ی سرداری! به حاج قاسم هم گفته بود : «این درجه را نمی‌زنم؛ با لباس بسیجی آمدم پیش شما، تا آخر هم با همین لباس با شما می‌مانم. لباس بسیجی را بیشتر دوست دارم.» ♥️ 🕊 💕🧡💕
تا ماه محرم جوری از چشات مواظبت کن که تو روضه با سوز دل اشک بریزی..! (:🚶🏻‍♂ نزار گرد و غبار گناه جوری دور قلبتو بگیره که با روضه سنگین هم دلت نشکنه!! جوری باشی که حتی وقتی گفتن حسین.ع. سیل اشک از چشات روون بشه.. ((: ღ꧁ღ╭⊱ꕥ َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَجꕥ⊱╮ღ꧂ღ 💕💛💕
@dars_akhlaq.mp3
2.72M
🔊‍ 🎙🌸استاد آيت الله حق شناس (ره) ⚠️موضوع :چله نشینی و سلوک معنوی ⌚️کم حجم بسیار شنیدنی👌👌 ✍🏻
❤️ پیامبر خدا صل الله و علیه و آله: 💠 جبرئیل و اسرافیل و عزرائیل و میکائیل نزدم آمدند. ✨ فرمود: ⚪️«ای پیامبرخداﷺ هر کس از امتت ده صلوات بر تو بفرستد،من بر پل صراط دستش را خواهم گرفت و او را عبور می‌دهم.»🌤🌈 اَللّٰھُــمَ صَّــلْ علٰـےمُحَمَّــدِﷺ وَآل مُحَمَّــدﷺ وَ؏َجْــل فَرَجَهُــم🌹 فرمود: (من هم از آب حوض کوثر به او می‌نوشانم)😍💫 ✨ هم فرمود: 🔴«منم سر به سجده می‌گذارم و سر را بلند نخواهم کرد تا خداوند همه‌ی گناهان اورا نبخشاید.»🕊🌿 🌺💐 🕊 هم گفت: 🔴«منم روح او را همانند روح پیامبران قبض می‌کنم.»🍃🍃🍂🍂 📚:درةالناصحین 💕❤️💕
👇 آب ولرم نصف پیمانه شیر ولرم نصف پیمانه تخم مرغ 1عدد شکر نصف پیمانه روغن نصف پیمانه آرد نول حدود سه و نیم پیمانه نمک نصف ق چ پودر خمیر مایه 3 ق م رومال/زرده تخم مرغ 1 عدد/شیر 1 ق س/شکر نصف ق س/زعفران دم کرده/وانیل/کنجد/سیاهدانه مخمر ، آب و حدود 1 ق چ شکر رو مخلوط کنید و ده دقیقه زمان بدهید تا عمل بیاید شیر،شکر،تخم مرغ،نمک و نیمی از روغن را مخلوط کرده. بعد خمیر مایه عمل امده و ارد را اضافه کنید و ده دقیقه ورز بدهید تا خمیر نرمی به دست بیاید، حال دو ساعت استراحت میدهیم و بعد به شکل دلخواه چونه گرفته و مجدد نیم ساعت استراحت داده و بعد رومال کرده و کنجد و سیاهدانه را بپاشید و در فری که از قبل به مدت بیست دقیقه در دمای 180 درجه سانتی گراد گرم شده قرار دهید بسته به نوع فر حدود بیست دقیقه بعد نان ها اماده میشوند،ظرف اب را حتما از قبل در فر بگذارید تا بافت نان نرم شود.
📚 👈 غلام خوشحال یکی از بزرگان، در روزگار قحطی، غلامی را دید که بسیار خوشحال و شاد بود. به او گفت: مگر نمی بینی که مردم چگونه گرفتار و در غم و غصه هستند، مگر تو غم و اندوهی نداری؟ غلام گفت: من غمی ندارم، زیرا مولایی دارم که انبارش پر از گندم است او برای من کافی است. آن بزرگ مرد ناگهان بر سرش زد و با خود گفت: «آیا یک بار شده که در عمرت، چنین حالتی نسبت به مولا و خداوند خود داشته باشی و او را برای خودت کافی بدانی؟!» 📗 ✍ سید ابوالحسن حسینی 💕❤️💕
دلمه فلفل قبل از اینکه بندازم تو سس وزن کردم تمام موادشم پخته بودم 200 گرم نان لواش 50 گرم ماست 100 گرم دستور دلمه فلفل این مقداری که مینویسم برای سه تا دونه دلمه فلفل هستش😎 لپه و برنج یک فنجان جدا جدا بپزید و کنار بزارید.یه دونه پیازو با کمی روغن تفت دادم گوشت چرخکرده رو اضافه کردم و نمک و فلفل سیاه و زردچوبه و کمی رب زدم و سرخ کردم زیر گازو خاموش کردم برنج و لپه پخته شده رو اضافه کردم یک فنجان پر سبزی معطر تازه ریختم و دوباره کمی ادویه زدم و مخلوط کردم، شکم دلمه هارو خالی کردم و از مواد داخلش پرکردم.برای سس دلمه یه پیاز و رنده کردم با یه قاشق روغن تفت دادم رب و ادویه زدم تا سس خوش طعم بشه دولیوان آب ریختم وقتی سس جوش اومد دلمه هارو به سس اضافه کردم و درشو گذاشتم تا کاملا بپزه. حدودا یک ساعت و نیم با شعله کم گذاشتم بپزه یک ربع آخر پخت کمی آبغوره و چندتا آلو اضافه کردم تا طعم ملس بگیره..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
" لشگر حضرت عشق"
#امام_رضا_علیه_السلام #قسمت_چهارم @eeshg1 وقتی که از خواب بیدار شدم آن را جدی نگرفتم، ولی چند شب پی
- ممکن است که از شما خواهش کنم هر چه زودتر مرا پیش این آقا ببرید؟ چمدان و کفش‌ها را به کفشداری مسجد گوهرشاد سپردیم و وارد شدیم. هنوز از پله‌های تالار مقابل ضریح پایین نیامده بودیم که ازدحام جمعیت را دید: - این جمعیت انبوه، در این وقت شب این جا چه کار می‌کنند؟ - این‌ها هم مثل من و شما برای ملاقات علی بن موسی الرضا(عليه السلام)به این جا آمده‌اند. @eeshg1 - اما من فکر می‌کردم ایشان تنها از من دعوت کرده‌اند که به دیدارشان بیایم، آن هم یک دیدار خصوصی! حالا... حالا توی این شلوغی، چه طور می‌توانیم از ایشان وقت ملاقات بگیریم؟ من دوست دارم ایشان را به تنهایی ملاقات کنم. - مگر ایشان شما را دعوت نکرده؟ - چرا. - پس خودشان هم با تو ملاقات خواهند کرد. - حالا ما چه طور خودمان را به ایشان معرفی کنیم؟ - او نیازی به معرفی ندارد، همان‌طور که قبلاً به دیدار تو آمده، خود او همین جا صدایت خواهد کرد. به خوبی می‌شد برق شگفتی و تعجب را در چشمان او دید، اما دیگر چیزی نپرسید و با هم از پله‌ها پایین رفتیم و به سمت ضریح حرکت کردیم، او نمی‌دانست که ضریح چیست! گفت: حتما ایشان در جای بلندی نشسته‌اند و مردم هم اطراف او را گرفته و با او ملاقات و گفتگو می‌کنند. - نه! - نکند این شخص، یک موجود خیالی است و وجود خارجی ندارد؟ - نه! کاملاً واقعی است. یک موجود خیالی نمی‌تواند از تو دعوت کند که از آن طرف دنیا به دیدارش بیایی، آدرس این جا را هم به تو بدهد و بلیت رفت و برگشت تو را نیز برایت تأمین کند بامــــاهمـــراه باشــید🌹 @eeshg1