eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
373 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
1402042904.mp3
20.85M
|⇦•شبم روشنه..... وتوسل حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج محمد رضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مرحوم آیت‌الله  میرزا جواد تبریزی درباره حضرت رقیه(س) می‌گوید: دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته‌شده بر ایشان دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿❤️🌺🌸🕊🌷🏴🚩 🤔مهمترین وقایع روز اول ماه صفرالخیر 🔻۱ - وارد کردن سر مطهر امام حسین علیه السّلام به شام بنی امیه این روز را به خاطر ورود سر مطهر امام حسین علیه السّلام به شام عید قرار دادند.(۱) 🔻۲ - ورود اهل بیت علیه السّلام به شام (۲) 📢 با رسیدن خبر نزدیک شدن اسرای اهل بیت علیهم السّلام به دمشق، یزید دستوراتی صادر کرد: ۱ - تاجی جواهر نشان و تختی مرصّع به سنگهای قیمتی آماده کنند. ۲ - بزرگان هر صنف با کمک یکدیگر شهر را در کمال زیبائی زینت نمایند. ۳ - تمام اهل شهر لباسهای زینتی بپوشند و خود را بیارایند. ۴ - همگی در معابر رفت و آمد نموده، به یکدیگر تبریک بگویند. ۵ - پس از آمادگی کامل با طبل و شیپور به استقبال اسرا بروند. ۶ - جارچیان در شهر جار بزنند: سرهای بریده و اطفال کسانی بر شهر وارد می شوند که به قصد براندازی حکومت عازم عراق بوده‌اند ولی عامل خلیفه یعنی ابن زیاد آنها را کشته است. هرکس خلیفه را دوست دارد امروز شادی نماید. شامیان پَست نیز کوتاهی نکرده بر فراز بامها بیرقهای رنگارنگ برافراشتند و در هر گذری بساط شراب پهن کردند. نغمه آوازه خوانان بلند بود، و مردم دسته دسته به سوی دروازه کوفه در دمشق می‌رفتند و عده‌ای از شهر خارج شده بودند. این در حالی بود که اهل بیت مصیبت زده و داغدار پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله را که جبرئیل امین پاسبان حریم محترمشان بود همراه با نیزه داران تازیانه به دست و بی رحم وارد دروازه ساعات کردند. آن نابخردان پست همینکه جمع نورانی اسرا را دیدند زبان به جسارت گشودند. در آن شهر چه گذشت و با آن بزرگواران چه کردند قلم را یارای نوشتنش نیست.(۳) 🔻۳ - شروع جنگ صفین (۴) پس از بی نتیجه ماندن نامه ها و موعظه های امیر المؤمنین علیه السّلام به معاویه در ماه محرم، در روز چهارشنبه اول صفر سال ۳۸ ھ’ لشکر امیر المؤمنین در مقابل لشکر شام صف کشیدند. لشکر حضرت ۹۰ هزار نفر و لشکر معاویه ۸۵ هزار نفر بودند.(۵) لشکر کفر، آب را بر لشکر حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام بستند، ولی پس از گرفتن و باز نمودن آب توسط امام حسین علیه السّلام لشکر حضرت مانع از رسیدن آب به لشکر معاویه نشدند. حضرت پس از شهادت تعدادی از اصحابشان یکباره با ده هزار نفر از طائفه ربیعه به لشکر معاویه حمله کردند و صفوف آنان را بر هم ریختند و تا قبّه معاویه رسیدند و فرمودند: ای معاویه، برای چه مردم را به کشتن می دهی؟ بیا با من مبارزه کن تا هر کدام از ما کشته شود خلافت از دیگری باشد! عمروعاص به معاویه گفت: علی با تو به انصاف سخن گفت. معاویه گفت: اما تو در این مشورت انصاف ندادی، چه اینکه هر کس به مصاف او بیرون رود به سلامت باز نگردد! از اینجا بود که معاویه ؛ عمروعاص را به اجبار به جنگ حضرت فرستاد. حضرت همینکه او را شناخت شمشیر را بلند کرد تا او را به درک بفرستد، ولی عمروعاص حیله کرد و عورت خود را مکشوف ساخت. آن حضرت رو از آن بی حیا برگردانید و آن خبیث فرار کرد. سرانجام با حیله چند برگ از قرآن بر سر نیزه کردند، و ماجرای حکمیت پیش آمد. 📚منابع (۱). قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۴۱. الوقایع و الحوادث: ج صفر، ص . مصباح کفعمی: ج ۲، ص ۵۹۶. تقویم المحسنین: ص ۱۵ (۲). معالی السبطین: ج ۲، ص ۱۴۰. مستدرک سفینه البحار: ج ۶، ص ۲۹۴ (۳). الوقایع و الحوادث: ج ۵، ص ۶۳۰. از مدینه تا مدینه: ص ۸۹۹ -  ۸۹۶. همچنین اقتباس از ناسخ التواریخ، عوالم العلوم، مهیج الاحزان، ریاض المصائب، لهوف، امالی صدوق، الدمعه الساکبه . (۴). قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۳۹. توضیح المقاصد: ص ۵. تتمه المنتهی: ص ۲۴ - ۲۹. فیض العلام: ص ۱۷۶ (۵). تتمه المنتهی: ص ۲۳ 🌸🌿🌸🌿 .
🔥 اول ماه صفر 💢اعمـــــال مـــــاه صفـــــر 💠 سفارشات مخصوص بمناسبت ورود به ماه صفرالمظفر: ▪️ماه صفر ماه حزن اهل بیت علیهم السلام و ماه مهم و شریفی هست، ♦️لذا در مفاتیح الجنان اعمالی برای کل این ماه و اعمال مخصوص بعضی روزها آمده است: ۱- خواندن نماز اول ماه دو رکعت در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه سوره قل‌هوالله احد در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه سوره قدر بعد از نماز صدقه دهد. ۲- خوانده دعای؛ " یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. " روزی ۱۰مرتبه که در مفاتیح الجنان آمده. ۳- روز سوم نمازی دارد به این نحو: دو رکعت در رکعت اول سوره حمد سوره فتح و در رکعت دوم حمد و توحید. بعد از نماز صد مرتبه صلوات، صد مرتبه بگوید: اللهم العن آل ابی سفیان و صد مرتبه استغفار کند. ۴- صدقه دادن هم در طول ماه مطلوب است. 📘مفاتیح الجنان ┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
◾روضۂ دفتری اول ماه صفر◾ ✍🏻 دلبرم یوسف زهراست خدا میداند یادش آرامش دلهاست خدامیداند علت غیبت او هست گناه من وتو خون جگر از گُنه ماست خدا میداند بر عطا وکرمش جن ومَلَک محتاجند از دمش زنده مسیحاست خدا میداند همه دنبال زر وسیم گرفتار دلند پسر فاطمه تنهاست خدا میداند اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ ◾الان کجای عالم شرف حضور داری آقاجان؟ کجا داری نماز میخوانی؟ کجا داری گریه می کنی؟😭😭😭 کجای عالم داری برای ما دعا می کنی؟ کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن ،سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اُسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن (خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟😭😭😭(الله اکبر) یه نگاه مظلومانه ای کرد ،خدایا این بچه ها که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ،همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن، آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ...روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم😭😭😭 عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سرِ از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن، یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما😭😭😭این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن یه جمله فقط این خانمو آوردن تو مجلس شراب😭😭😭 آی حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ... نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله سلام و تسلیت خالصانه ما را الساعه به محضر نورانیش برسان به دعای مستجابش حُسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما ....
. ▪️گریز روضه اسارت صبر ایوب (ع) در ماجرای ناموس سر رفت جناب اقدس الهی در کلام شریف خود هر پیغمبری را به صفتی توصیف فرمود . فرموده است ایوب نبی(ع) را به علت شدت بلاهایی که به آن مبتلا شده بود به صبوری وصف نموده است. صبر ایوب نبی (ع) به حدی رسید که ملائکه آسمان‌ها دوست و فریفته او شدند. ثواب اعمال او را وقتی به آسمان‌ها می‌بردند ملائکه تعظیم می‌نمودند. ایوب نبی (ع) در بلاهای زیادی چون از بین رفتن اموال و تلف شدن اولاد و جوانان خود صبر کرد اما در یک جا دیگر نتوانست صبر کند. آن هم وقتی که دید کار به جایی رسیده است که زنش برای یک قرص نان با بیگانه‌ای تکلم کرده است و گیسو فروخته است وقتی به اینجا رسید طاقت نیاورد و عرض کرد: خدایا به فریاد من برس. 👈اشاره گریز: ای شیعه! ایوب نبی(ع) با آن همه صبوری همین که شنید همسرش با بیگانه‌ای تکلم کرده است زبان به درگاه الهی گشود و گفت: خدایا به فریاد من برس.‌ پس چگونه بود حال مظلوم کربلا وقتی که سر او را با نیزه وارد شهر شام کردند و زینب(س) به قاتل برادرش شمر لعنت الله علیه می‌گفت: دو حاجت دارم یکی آنکه نیزه‌داران سرها را از میان ما زنان بیرون برند دیگر آنکه ما را از راهی ببر که اجتماع خلق کمتر باشد. 📚منبع: مجالس المتقین، مجلس ۱۲ برگرفته از: گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۲۴۲ .
. 📎در تاریخ آمده است هنگامی که امام حسین علیه السلام در سفر کربلا به سرزمین ثعلبیه رسید، با یک خانواده سه نفره مسیحی دیدار کرد؛ مادر خانواده به نام قمر، پسرش وهب و نوعروس‌شان هانیه. خیمه ساده و بی‌آلایش آنان که حاکی از و بود توجه امام را به خود جلب کرد. امام وارد خیمه شد و با به صحبت پرداخت و با مهربانی تمام جویای احوال آنان شد. 🔸امّ وهب گفت: ما از وضع زندگی خود راضی هستیم، فقط در این منطقه از کمبود آب رنج می‌بریم. اباعبدالله (ع) کرامتی نشان دادند و نیزه خود را نزدیک سنگی به زمین فروکردند و درآوردند و از جای آن گوارایی روان شد. این کار امام حسین (ع) بر امّ وهب اثر گذاشت. سپس امام (ع) برای او گفتند که عازم کوفه هستند و مبارزه‌ای پیش رو دارند و بعد آنجا را ترک کردند و به راه خود ادامه دادند. 🔸بعد از آمدن وهب و هانیه، مادر از و کرامت اباعبدالله (ع) بسیار تعریف کرد و تصمیم گرفتند به جمع یاران ایشان بپیوندند و پس از آنکه مسلمان شدند، وهب و همسرش هردو و امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. [۱] 📚منبع: ۱ـ سوگنامه آل محمد، ص ۲۱۱ و ۲۱۲؛ ریاحین‌الشریعه، ج ۳، ص ۳. .
. اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد 📎 ابن عساکر در کتاب خود می‌نویسد: فردی به نام عصام شامی وارد مدینه شد. چهره نورانی و امام حسین علیه‌السلام آتش حسد و دیرینه را در دل او شعله‌ور کرد و نتوانست خودش را کنترل کند و نزد امام رفت و پرسید: آیا تو پسر ابوتراب هستی؟ حضرت فرمود: بله. عصام، هر چقدر می‌توانست به امام و پدر بزرگوارش و ناسزا و کلمات رکیک نثار کرد. امام بعد از شنیدن ناسزاهای وی، با عطوفت و مهربانی به او نگاه کرد و آیاتی را در فضیلت عفو و گذشت قرائت کرد و فرمود: ای برادر! بر خود سبک و آسان بگیر (آرام باش) و برای و استغفار کن! مطمئن باش اگر از ما یاری بخواهی، یاور تو خواهیم بود و اگر عطا و بخشش بطلبی، به تو عطا می‌کنیم و اگر ارشاد و راهنمایی بجویی، تو را ارشاد خواهیم کرد (هر نیاز و گرفتاری داری به ما بگو). 🔹عصام از این رفتار شفقت‌آمیز امام (ع) خجالت کشید. حضرت وقتی در چهره او پشیمانی و شرمندگی را دید، فرمود: «لا تثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو ارحم الراحمین؛ امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست، خداوند شما را می‌بخشد و او است ارحم الراحمین.» [۱] 👈آیه‌ای که حضرت یوسف (ع) در برابر شرمندگی و پشیمانی برادرانش خواند. 🔸سپس از او پرسید: اهل شام هستی؟ گفت: بله. حضرت در ادامه به او فرمود: هر نیازی داری بدون اضطراب و شرم، از ما بخواه که ان‌شاءالله برآورده می‌شود. عصام با مشاهده این همه بزرگواری و انسانیت، از رفتار خود بسیار شرمنده شد. ✅ مهربانی و حسن خلق امام حسین (ع) به قدری بر عصام تأثیر گذاشت که می‌گفت روزی که وارد مدینه شدم انسان‌ها در نگاه من ایشان و پدرش بود و الان که به شام برمی‌گردم آدم‌ها ایشان و پدرش است. [۲] 🟣 این، طریق و سلوک حسینی است؛ اگر می‌خواهیم مانند امام حسین (ع) زندگی کنیم باید اینگونه با مردم رفتار کنیم. اگر نمی‌توانیم بهتر است خود را منسوب به امام ندانیم و نشان ندهیم؛ که اگر رفتاری از ما سر زد به نام دین و امام حسین (ع) نوشته نشود. آن چیزی که جامعه ما از آن رنج می‌برد «نبود اخلاق» است! اگر جماعت مؤمن و حزب‌اللهی اینگونه با مخالفین رفتار می‌کردند خیلی اتفاق‌های منفی نمی‌افتاد و خیلی‌ها به دامن اسلام پناه می‌آوردند. 📚منابع: ۱ـ سورة یوسف، آیه ۹۲. ۲ـ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴۳، ص ۲۲۴؛ منازل‌الآخره، ص ۸۱. .
. ▪️حسین(ع) و زکریا(ع) سعد بن عبدالله قمی از امام عصر (عج) در مورد آیه کهیعص از امام عصر (عج) سوال نمود. امام (عج) فرمود: این حروف از خبرهای غیبی است که خداوند به بنده‌اش زکریا داد. زکریا هنگامی که به اسماء خمسه طیبه اطلاع یافت هرگاه به نام مبارک امام حسین علیه السلام می‌رسید اشک در چشمانش حلقه می‌زد روزی از خداوند علت این حال را پرسید خداوند داستان کربلا را در قالب این حروف برایش بیان فرمود: پس "کاف" یعنی کربلا و "هاء" یعنی هلاکت و "یاء" یعنی یزید لعنت الله علیه که قاتل آن حضرت بود و "عین" یعنی عطش و تشنگی که بر آن حضرت مستولی می‌شود و "صاد" یعنی صبر آن حضرت بر بلا. زکریا(ع) وقتی جریان را شنید سه روز از مسجدش خارج نشد و مردم را راه نداد و بر حسین علیه السلام گریست. 📚منابع: قصص الانبیاء، ص ۳۹۸ برگرفته از: گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۲۹ .
. ▪️پیامبر(ص) مدفن اباعبدالله الحسین(ع) را می‌بیند. بعد از آنکه دو سال تمام از میلاد حضرت اباعبدالله الحسین(ع) گذشت رسول خدا(ص) برای سفری بیرون رفت وقتی مقداری راه پیمود ناگهان ایستاد و با چشمان گریان گفت انا لله و انا الیه راجعون سبب آن را پرسیدند. فرمود: این جبرئیل است مرا از سرزمینی در کنار فرات خبر می‌دهد که اسمش کربلاست فرزندم حسین پسر فاطمه در آنجا کشته می‌شود.‌ پرسیدند: چه کسی او را می‌کشد؟ فرمود: مردی به نام یزید لعنت الله علیه که خداوند وی را بی‌برکت گرداند. گویا هم اکنون اقامتگاه و محل دفن پسرم را در آن سرزمین می‌بینم در حالی که سرش را به ارمغان می‌برند. 📚منابع: قصص الانبیا، ص ۳۹۸ برگرفته از: گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۲۹ .
. ▪️ترسیدم برادرم خجالت بکشد. وقتی عبدالله بن جعفر(ع) حضرت زینب(س) را ملاقاتی کرد گفت: شنیدم در کربلا هر کشته‌ای را برادرت حسین(ع) می‌آورد از میدان، او را پیشواز و همدردی می‌کردی اما وقتی فرزندان مرا (عون و محمد)‌ حضرت با بدن غرق به خون از میدان آورد از خیمه بیرون نیامدی. ممکن است بفرمایید علت این کار چه چیز بود که برای دیدن آنها حتی از خیمه بیرون نیامدی؟ صدای گریه خانم زینب(س) بلند شد فرمود: عبدالله آنچه شنیدی راست است نیامدن من از خیمه از این جهت بود که ترسیدم از گریه و بی‌تابی من حسینم خجالت بکشد. 📚منابع: سوگنامه آل محمدصلی الله علیه وآله، محمدی اشتهاردی، ص ۲۹۲ برگرفته از: گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۵۳ .
. ▪️زبرقان از شمشیر کشیدن به روی امام حسین(ع) امتناع می‌کند. در جنگ صفین زبرقان که از شجاعان لشکر معاویه بود در میدان جنگ آواز هل من مبارز سر داد و حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به اذن پدر بزرگوارش جهت مبارزه با او وارد میدان شد. تا چشم زبرقان به آن جلال و شکوه حضرت افتاد متحیر شد و از هیبت آن حضرت به خود لرزید، پیش آمد و با کمال ادب خدمت حضرت عرض چه کسی هستی که به مصاف من آمده‌ای؟ حضرت فرمود: جدّ من رسول خداست، پدر من ولی خداست و مادرم دختر رسول خداست و خودم نور چشم رسول خدا حسینم. زبرقان شمشیر را در غلاف کرد و سر خجلت به زیر انداخت و عرض کرد اگر امعاء و احشاء من پر از تیر و سنان و نیزه و خنجر تو شود و مرا به دست خود پاره پاره و قطعه قطعه کنی، نگاه تند به صورت تو نمی‌کنم چه برسد به آنکه به روی تو شمشیر بکشم. حضرت فرمود: به چه جهت؟ عرض کرد برای آنکه خودم در مدینه بارها دیدم رسول خدا(ص) لب‌های تو را می‌بوسید و می‌فرمود حسین(ع) از من است و من از حسینم هر که حسین(ع) را اذیت کند مرا اذیت کرده است. 📚منابع: ریاض القدس، ج ۲، ص۱۲۶ برگرفته از: گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۲۲۰ .