eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
427 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
محمود+کریمی-+ای+هم+سفر+ای+هم+نفس+ای+روح+امیدم-+اربعین (1).mp3
زمان: حجم: 3.25M
ای همسفر ای هم نفس ای روح امیدم بردار سر از خاک من از شام رسیدم هر چند که تیر سخنم کشت عدو را خود مثل کمان در غم هجر تو خمیدم روزی که عدو برد مرا از سر نعشت آمد به لبم جان و دل از خویش بریدم گردید دل سوخته ام تشت پر از خون در تشت طلا تا سر خونین تو دیدم یک بار نلرزیدم و زانوم نشد خم صد کوه بلا را به سر دوش کشیدم از حال دل سوخته ام باز چه پرسی کز خصم ستمکار شنیدی چه شنیدم آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است این روی کبود من و این موی سپیدم یک روز چو تو در بغل فاطمه بودم یک روز پیاده به روی خار دویدم از مقتل خون تا دم دروازه ی ساعات یک گام نلرزیدم و یک دم نبریدم با آن همه وقتی به لبت چوب جفا خورد برخواستم و پیرُهن خویش دریدم
|⇦•از جان خود ... و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده در به نفسِ حاج حسن خلج•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی حسین جان! میخواستم به پات سرم را فدا کنم اما به خواهر تو ندادن مهلتی برا مردنم بهم وقت نمیدادن «یارالی حسین... یارالی حسین ...امروز جا داره اگه اینجوری هم بگی یارالی زینب..» *داداش دشمن از یک طرف مهلت نمیداد من جونم و فدات کنم بچه هات از یکطرف. تا میخواستم فدای تو بشم میدیدم اینا تو خطرن خودمو سپر میکردم.تا یک قدم میومدم برات بمیرم صدای ناله رقیه میومد امروز اومد نشست کنار قبر حسین گفت: حالا که تموم شد.حالا که هر چی بود گذشت حسین ..اما یک سوال دارم..* بهتر نبود جای تو‌ من کشته میشدم *تو هم امروز برو تو قالب زینب حل شو در وجود عمه جانش کنار قبر داداشش نشستی..همه با هم بگیم به آقامون ..* آقا! بهتر نبود جای تو ما کشته میشدیم *آقا! جان کاش همه ی اولین و آخرین میمردن یک مو از سرت کم نمیشد.* بهتر نبود جای تو من کشته میشدم بی تو چگونه صبر کنم با چه طاقتی از بس برای زخم لبت گریه کرده ایم چشمی ندیده ام که ندیده جراحتی خاک به دهنم اما چه کنم اسمم روضه خون شده باید بگم این "فدخل زینب و بنت علی" به همین جاها ختم نمیشه چوب و دست گرفته بود هی با لبای حسین بازی میکرد خودت روضه خون خودت باش ...* از بس برای زخم لبت گریه کرده ایم چشمی ندیده ام که ندیده جراحتی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
|⇦•لحظهٔ وداعه... و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ لحظۀ وداعه دیگه بی‌قرارم دم آخری سر رو پای علی میذارم گریه می‌کنه فاطمه کنارم میشینه غمی باز به روی سینه‌ ام وصیتای آخرمو میگم انگاری دارم کوچه رو می‌بینم إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین قرآن و علی و حسن، زهرا و حُسَین لحظۀ وداعه دیگه بی‌قرارم میسوزه دلم با دیدن دو یادگارم میمونه حسن تو مدینه غریب کشته میشه با زهر غم و جفا میمونه حسینم بی‌یار و حبیب کشته میشه تشنه تو کرب‌وبلا إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین قرآن و علی و حسن، زهرا و حُسَین .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
|⇦•دو‌چشم بی رمق.. و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دو چشم بی رمق واکن پدر جان غم ما را تماشا کن پدر جان همه پشت و پناه ما تو هستی نظر بر حال زهرا کن پدر جان «واویلا از دل مولا از دل زهرا» کنار بسترت احیا بگیرم میان وادی غمها اسیرم پدر جان تو دعایت مستجاب است دعا کن زود بعد از تو بمیرم کند آهِ دل تو بیقرارم بروی صورتت صورت گذارم خودت گفتی که حورای بهشت هم توان ضربه ی سیلی ندارن «واویلا از دل مولا از دل زهرا» پس از تو صبر زهرا سر بیاید زمان غربت حیدر بیاید پس از تو خانه ام آتش بگیرد صدای من ز پشت در بیاید کشد آتش به دور من زبانه زنم ناله به زیر تازیانه بیا بابا که زهرا بی پسر شد میا ن این در و دیوارِ خانه «واویلا از دل مولا از دل زهرا» فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد به طفلی رخت ماتم در برم کرد الهی بشکنه دست مغیره به طفلی رختِ ماتم در برم کرد الهی حرمله آتیش بگیری الهی خواهرت زینب بمیرد نباشد بعد تو ماتم بگیرد *کجا داری میری داداش..* کجا میخوای بری چرا من و نمیبری این دم آخری چقدر شبیه مادری داداش قرارمون چی شد که بی قرار هم باشیم حسین هر چی که پیش اومد باید کنار هم باشیم *زیر گلو حسینش رو بوسید* داداش تقصیر من است که زیر و رویت کردند ای کاش زیر گلویت رو نمی بو سیدم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
|⇦•سلام‌ من به مدینه... و توسل ویژه شهادت پیامبراکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ استاد حاج‌منصور ارضی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله های بقیعش سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش نشسته باز دلم به پشت درب بسته آنجا گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا تو ای مسافر شهر مدینه، در دل شبها نبود هر چه که گشتم نشان ز مرقد زهرا سلام من به تو ای بانویی که مرد نبردی ز غیر هر چه که دیدی به یار شکوه نکردی سلام من به بازو و کبودی رویت به سرخ فامی اشک و سفیدی مویت مدینه منزل قرآن، مدینه محفل قرآن درون دل خبر داری ،تو از درد دل قرآن «مدینه شهر پیغمبرمدینه شهرپیغمبر» خدا بر تو نظر دارد که هستی شهر پیغمبر مدینه شهد گلهایی چه گلهایی همه پرپر «مدینه شهر پیغمبر مدینه شهر پیغمبر» بُود کعبه گرفتارت که هستی تربت زهرا چرا با ما نمی گویی حدیث غربت زهرا «مدینه شهر پیغمبر،مدینه شهر پیغمبر » چرا خاموش و دلگیری مدینه شورو شینت کو امام مجتبایت کو حسینت کو حسینت کو *رسید بالا سرش دید چشمهاشو بسته صدا زد یا بنت رسول الله انا علیا چشماشو باز کرد..* به بالای سر محبوبه حق آه و واویلا نشسته ساقی کوثر شکسته آه واویلا «مدینه شهر پیغمبرمدینه شهر پیغمبر» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
زمان: حجم: 173.8K
در پیش چشمم محشر به پا شد دست علمدار از تن جدا شد آه و واویلا علمدارم فدا شد قرص ماه هاشمی من دو تا شد برخیز علمدار جانم فدایت سخت است بر من گیرم عزایت آه و واویلا عمود خیمه هایم چون کنم به گریه های بچه هایم بودی تمامی لشکر من پشت و پناهم برادر من دیده بگشا بر من ای نور دو دیده تا نگویند که حسين داغ تو دیده برخیز از جا ای ماهپاره غارت شود اکنون گاهواره وعده دادی بهر طفلان آب آری کن برای العطشها شان تو کاری فقدانت هرگز جبران ندارد دیگر صفا این دوران ندارد ای علمدار رشید لشکر من! سایه ات را کی گرفته از سر من؟ دو دیده ی تو بینا به دین بود دارو ندار من در زمین بود بعد تو ای با وفا پشتم شکسته دست و پای اهلبیتم گشته بسته بودی تو حقا فرزند زهرا دین را تو کردی اینگونه احیا دیده بگشا مادرت زهرا رسیده بهر تشکر از تو با قد خمیده
. وتوسل به روحی له الفدا ●━━━━━━─────── از فراق تو نَمردیم مسیحا نشدیم چشم ما تار نشد از غم و بینا نشدیم جای تو دست به دامان طبیبان بودیم حقمان بود اگر باز مداوا نشدیم بی تو یک عمر پِی هرکس و ناکس رفتیم گم شدیم آخر ازین غفلت و پیدا نشدیم نام مجنون به روی ماست ولی کو مجنون؟! وقتی از هجر تو آواره‌ی صحرا نشدیم درد این است که ما محض رضای دلِ تو بی‌خیالِ خوشی فانی دنیا نشدیم خاک عالم به سر ما که در این عمر دراز لحظه‌ای مشتریِ یوسف زهرا نشدیم گریه کردیم ولی گریه‌ی بی‌فکر چه سود؟ قطره بودیم ولی وصل به دریا نشدیم پیشِ ما آمدی اما همه غفلت کردیم لحظه‌ای پای قدم رنجه‌ی تو پا نشدیم قصدمان بود همه سنگ صبورت باشیم قصدمان بود که از بخت بد اما نشدیم همه رفتند حرم ما که نرفتیم هنوز زائر مَرقد شش گوشه‌ی آقا نشدیم کاش میشد که تو مارا به زیارت ببری یک شب جمعه به پابوسی حضرت ببری *شاعر: .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... 👇
|⇦•کوچه های مدینه... و توسل به روای دشت کربلا امام‌سجاد عایه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *در امالی شیخ صدوق وارده میگه داشت از کوچه ای رد میشد جزامی ها نشسته بودن قدیم جزام یه بیماری بود مسری کسی جزام می‌گرفت از شهر بیرونش میکردن باید می‌رفت یه گوشه ای از شهر یه محله هایی داشتن ،ممنوع هم بود رفت و آمد این ها به داخل شهر خوب کسی که نه میتونست کار کنه ،نه پول و زندگی داشت در اوج فقر و فلاکت زندگی میکردن قربونش بشم می اومد از این کوچه ها رد میشد زین العابدین. جزامی ها دیدن پسر پيغمبر رد میشه یه سفره ای پهن بود صدا زدن آقا با ما هم سفره می‌شید یا نه؟ زین العابدین یه نگاه بهشون کرد گفت اگه روزه نبودم باهاتون همسفره میشدم اما حالا من یه چی بهتون بگم قبول میکنید گفتن جانم آقا جان.. گفت مهمونی میاید خونه ی من..ما ؟ما جزامی ها بیایم خونه شما؟ فرمود: قبول میکنید ؟گفتن: بله آقا جان فرمود: غلامم رو میفرستم دنبالتون اومد تو خونه فرمود: مهمون دارم غذای خوب آماده کنید. وقتی سر سفره اش جمع شدن زین العابدین نشست یه جوری با محبت برخورد میکرد.. بگو آقا جان ما جزام گناه داریم..صلی الله علیک یا سيدنا الغریب حسین،حسین* کوچه های مدینه و بوی زخمهای تنی که می آید چشمهای سفید یعقوب و بوی پیراهنی که می آید مرد سجاده ای که درک نکرد هیچکس آیه ی مقامش را در هیاهوی شهر کوفه نداد هیچکس پاسخ سلامش را تا عزاداریش شروع شود دیدن شیر خواره ای کافی است تا صدایش به گوش ما برسد دیدن گوشواره ای کافی است وقت افطار کردنش هر شب تا که چشمش به آب می افتاد تشنگی ضریح لبهایش یاد طفل رباب می افتاد من نمیدانم که خاکستر چه به روز امام آورد زیر خنجر زیر زنجیر پیکر زردش معجزه بود اگر دوام آورد تا که این مرد قافله زنده است حرف کاروان نزنید پیش این مردِ گریه، جانِ حسین حرفی از چوب خیزران نزنید. :علی اکبر لطیفیان حیا کن ظالم از خدای اکبر چوب نزن به لبهای حسین *دل زینب سلام الله علیها سوخت و فرمود ان شاء الله ذلیل بشی یزید .به اون لبها چوب نزن به لب مهمانِ تازه از راه رسیده با چوب زخم نزن.. به اون لبهای زخمی و خشکیده از عطش چوب نزن جدم پیامبر به آن لبها بوسه زده..اون دندونها رو پیغمبر بارها بوسیده بود ..نانجیب نزن جلو چشم دخترهاش نزن..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
# بازگشت_کاروان_اهل بیت_ع_به_مدینه اولِ مناجات فقط یه قسمت میدم ، قسم به اون بانویِ مظلومی که پسراشُ نوکرِ حسین تربیت کرد .. قسم به اون بانویِ مظلومه ای که بشیر اومد مدینه همه رو جمع کرد بی بی ام البنین صدا زد : أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین .. بشیر از حسینم چه خبر ؟ .. بی بی جان چهار تا پسر داشتی همشونُ کشتن .. بشیر از حسینم چه خبر ؟ ... اگه خبر بهت نرسید من بهت بگم : اون علمدارِ رشیدِ کربلا دستاشُ بریدن ... به چشماش تیر زدن .. عمود آهن به فرقش زدن ... پاهاشو بریدن .... بشیر از حسینم چه خبر ؟ .. بی بی چرا انقدر اصرار می کنی ؟.. بینِ دو نهر آب با لبِ تشنه سر از بدنش جدا کردن ... صدا زد : قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی .. صدا زد قلبمُ پاره پاره کردی ... أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین ... خبر دادن به زینب عبدالله ابن جعفر اومده به خواستگاریت ، امیرالمومنین فرمود دخترم پسر عمت به خواستگاریت اومده، عرضه داشت بابا من برا ازدواجم دو تا شرط دارم ، یه شرطم اینه هرجا حسینم رفت ، منم باهاش برم ، میگن عبدالله قبول کرد .. وقتی حسین میخواست از مدینه بره زینب به عبدالله گفت ، یادته اون روز که به خواستگاریم اومدی برات پیش شرط گذاشتم؟ گفت آره یادمه؛ گفت عبدالله داداشم داره از مدینه میره،عبدالله اگر بگی دنبالش نرو قبول میکنم ، اما بدون عبدالله من بدونِ حسین میمیرم .. مگه این رفت و برگشته به کربلا چه قدر طول کشید؟ وقتی برگشت عبدالله اومد دنبالِ زینب از این محمل به اون محمل .. پردۀ خیمه ای رو بالا زد، دید یه خانمی نشسته داره روضه می خوانه .. زینب اومد جلویِ خیمه ، صدا زد عبدالله حق داری زینبُ نشناسی .. اون موقعی که از تو خداحافظی کردم ، قدم خمیده نبود .. موهایِ سرم سفید نبود .. عبدالله حسینمُ کشتن .. قاسممُ کشتن .. علی اکبرمُ کشتن .. عبدالله یه سوال کرد ،گفت بی بی جان به من خبر دادن وقتی بچه هایِ منو کشتن از خیمه ها بیرون نیامدی؟ اما وقتی علی اکبر کشته شد خودتو زودتر بالاسرِ بسترِ علی رساندی " گفت آره عبدالله اخه وقتی بچه هام کشته شدن گفتم داداشم منو ببینه خجالت میکشه از خیمه بیرون نیامدم تا برادر خجالت زده نشه . روز اول که به استاد سپردند مرا دیگران را خرد آموخت مرا مجنون کرد الله اکبر .. گذشت برگشتن مدینه ، بشیر خبر آورد . یه وقت دیدن عبدالله اومد گفت خانومم زینبُ کجاست .. گفتن جناب عبدالله اون محمل ، محملِ زینبِ .. تا همچین که پرده رو کنار زد زودی روشو برگردوند. گفت ببخشید میشه به من بگید خانومم زینب کجاست؟ گوشه ی محمل صدا ناله ش بلند شد .. عبدالله حق داری زینبُ نشناسی .. خانم چرا انقدر پیر شدی ، شکسته شدی؟ عبدالله آخه اون چیزی که من دیدم تو ندیدی .. مگه چی دیدی عبدالله می خوای بهت بگم؟ او می برید و من می بریدم او از حسین سر‌ ، او از حسین دل .. انقدر گریه کردن گفت خانم جان فقط یه سوال برام باقی مونده ، (چیه عبدالله؟) گفت از صبح هر کی رو زمین افتاد ، بعد حسین تو اومدی استقبال .. اما شنیدم دو تا بچه هام رو زمین افتادن تو از خیمه بیرون نیومدی .. گفت عبدالله ترسیدم داداشم خجالت بکشه‌ ... ای حسین ..
وتوسل به حضرت صاحب الزمان روحی له الفدا •✾• ●━━━━━━───────ㅤ از فراق تو نَمردیم مسیحا نشدیم چشم ما تار نشد از غم و بینا نشدیم جای تو دست به دامان طبیبان بودیم حقمان بود اگر باز مداوا نشدیم بی تو یک عمر پِی هرکس و ناکس رفتیم گم شدیم آخر ازین غفلت و پیدا نشدیم نام مجنون به روی ماست ولی کو مجنون؟! وقتی از هجر تو آواره‌ی صحرا نشدیم درد این است که ما محض رضای دلِ تو بی‌خیالِ خوشی فانی دنیا نشدیم خاک عالم به سر ما که در این عمر دراز لحظه‌ای مشتریِ یوسف زهرا نشدیم گریه کردیم ولی گریه‌ی بی‌فکر چه سود؟ قطره بودیم ولی وصل به دریا نشدیم پیشِ ما آمدی اما همه غفلت کردیم لحظه‌ای پای قدم رنجه‌ی تو پا نشدیم قصدمان بود همه سنگ صبورت باشیم قصدمان بود که از بخت بد اما نشدیم همه رفتند حرم ما که نرفتیم هنوز زائر مَرقد شش گوشه‌ی آقا نشدیم کاش میشد که تو مارا به زیارت ببری یک شب جمعه به پابوسی حضرت ببری *شاعر: .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
. وتوسل به روحی له الفدا ●━━━━━━─────── از فراق تو نَمردیم مسیحا نشدیم چشم ما تار نشد از غم و بینا نشدیم جای تو دست به دامان طبیبان بودیم حقمان بود اگر باز مداوا نشدیم بی تو یک عمر پِی هرکس و ناکس رفتیم گم شدیم آخر ازین غفلت و پیدا نشدیم نام مجنون به روی ماست ولی کو مجنون؟! وقتی از هجر تو آواره‌ی صحرا نشدیم درد این است که ما محض رضای دلِ تو بی‌خیالِ خوشی فانی دنیا نشدیم خاک عالم به سر ما که در این عمر دراز لحظه‌ای مشتریِ یوسف زهرا نشدیم گریه کردیم ولی گریه‌ی بی‌فکر چه سود؟ قطره بودیم ولی وصل به دریا نشدیم پیشِ ما آمدی اما همه غفلت کردیم لحظه‌ای پای قدم رنجه‌ی تو پا نشدیم قصدمان بود همه سنگ صبورت باشیم قصدمان بود که از بخت بد اما نشدیم همه رفتند حرم ما که نرفتیم هنوز زائر مَرقد شش گوشه‌ی آقا نشدیم کاش میشد که تو مارا به زیارت ببری یک شب جمعه به پابوسی حضرت ببری *شاعر: .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇 https://eitaa.com/yaemamzamanadrekni