eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
312 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•گریه نکن برام... و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج‌ محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── گریه نکن برام، که می گیره دلم می دونی که میشه غمِ تو قاتلم گریه نکن برام سراپا آتیشم یه روزی می رسه که زود میای پیشم *آروم در گوشش گفت:عزیزدلم! اولین نفر تو میای پهلوم، آروم باش، گریه اش تموم شد فاطمه...* یه روز میاد داری با چشم ترت می سوزی یه روز به پشت این در، با پسرت می سوزی یه روزی میخِ در به بال و پرت می گیره زبونه هایِ آتیش به معجرت می گیره *پیغمبر می سوخت و می گفت:...* زهرا! خدانگهدار، زهرا! خدانگهدار... یه روزی پُر میشه کبودی رو تنت چهل نفر میان برای کشتنت چهل نفر میان که شر به پا کنند دست تو رو تا از علی جدا کنند یه روز میاد می بینی تنها تو کوچه هایی به پیش چشم حیدر به زیر دست و پایی یه روزی رو می بینم که کوچه غرق مِه شه این حقِ یاس من نیست، که زیر پاها لِه شه زهرا! خدانگهدار، زهرا! خدانگهدار... *یه وقت دیدند در باز شد، دو تا آقازاده دویدند داخل، حسن و حسین خودشون رو روی سینه رسول الله انداختند. دستور دینِ، میگن: محتضر اون لحظه سینه اش سنگینی می کنه، حتی میگن: دکمه ی پیراهنش رو باز کنید. امیرالمؤمنین تا اومد بچه ها رو برداره، پیغمبر فرمود:بگذار بچه ها همین جا رو سینه ام بمونند...پیامبر کجا رو داره می بینه؟* صحنه ای که باید، ببینم اومده حسینتُ ببین، رو سینه ام اومده می سوزه قلب من تو موج اشک و آه رفته دلت کجا؟! غروب قتلگاه *پیغمبر داره برای علی و فاطمه روضه می خونه...* ریختند تو قتلگاهُ، حُرمت نگه نداشتند نامردا حتی کهنه، پیرهن براش نذاشتند با حوصله نشستند، تا قتل صبر کردند حالا که کشتنش باز، دنبال چی می گردند حسین غریب مادر... *میخوام بگم: یا رسول الله! درست گفتی، اگر حسین روی سینه ات باشه، سینه ات سنگینی نمی کنه... رحمتِ واسعه ی خدا، اگه حسین پاشُ رو روی سر ما بذاره تازه میتونیم نفس بکشیم... اما بمیرم برا اون لحظه ای که سینه ی خودش سنگین شد... بدترین آدمِ رویِ زمین رو سینه اش نشست...یه وقت زینب نگاه کرد..."" وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِه..."حسین....* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•عجب به عهد رسول خدا... و توسل آقا به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان ●━━━━━━─────── @eetazeinab عجب به عهد رسول خدا وفا کردند فزون ز حَدِ توان بر علی جفا کردند *دو سه روز دیگه...* به جای شاخه گُل بار هیزم آوردند شراره هدیه به ناموس کبریا کردند *پای روضه بی بی باید بلند بلند گریه کرد...آی جوان ننه...یه جوری گریه کنید همه بفهمند روضه، روضه ی جوانِ...* به جای مزد رسالت زدند فاطمه را نه از خدا، نه ز پیغمبرش حیا کردند *گریه هات رو برای کِی میخوای بذاری؟ خداحافظ مُحرم و صفر...* می سوخت در و فاطمه پشت در بود *یا امام حسن! من میگم غریب تر از همه شمایید...جلو چشمت مادرت رو کتک زدند...دستش تو دست مادر بود‌...* می سوخت در و فاطمه پشت در بود دل از دَرِ آتش زده سوزان تر بود بر فاطمه بود فضه نزدیک ولی نزدیک تر از کنیز، میخِ در بود *یا رسول الله! همه ی ما از بچگی شنیدیم، وقتی رو سر و صورت شما خاکستر می ریختند، وقتی به شما سنگ می زدند، جسارت می کردند، حضرت خدیجه می اومد جلو، خودش رو سپر می کرد، مبادا سنگی به پیغمبر بخوره... زینب هم ارث بُرده بود... دید یه پیر زنی داره رو زمین دنبال سنگ می گرده، اول پرسید سر حسین کدومِ؟ نانجیب چنان سنگی به سرِ ابی عبدالله زد... زینب تا این صحنه رو دید، دوید خودش رو سپر کرد... میدونی یاد کجا افتادم؟ بالا بلندی ایستاد، دید شمر داره میره توی قتلگاه...* به سمت گودال از، خیمه دویدم من شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من *بگم کِی رسید؟ یه وقتی رسید...* یکی عصا میزد یکی به روی صورت تو با کف پا می زد * یَا رَحْمَةَ اللهِ الْوَاسِعَه، یَا بابَ نَجاةَ الاُمه...* دم غروب می گیره دلم نگو حرم که میره دلم همه رفیقام رفتنُ من موندمُ به جون هر چی مرده قسم اگه به کربلا برسم برای تو می میرم تنها با یه نگاه خاطره ی اولین بار، نگاه به صحن علمدار دلم رو کرده گرفتار، دلتنگتم ای یار *" یَا رَحْمَةَ اللهِ الْوَاسِعَه،یَا بابَ نَجاةَ الاُمه...رَحَمَ الله مَن نادی: یا حسین...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. |⇦•دیگه نداره کوچه ها عطرِ پیمبر... و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج‌ میثم مطیعی ●━━━━━━─────── دیگه نداره کوچه ها عطرِ پیمبر خدارو دیگه نمیشنوه کسی اون ربنای آشنارو خونه ای که بازه، درش به مسجدِ پیمبر غرق اشک‌وآهه،ا ز ناله ی زهرا وحیدر آه از اون لحظه که، اجل با سوز وناله در زد آه از پیغمبر که وصیتو نگفت و پرزد عده ای نخواستن، حرفشو بدونن بی خبر بمیرن، بی خبر بمونن آه از این مصیبت ... همین یه خط روضه و همین یه خط اوجِ غربت تن پیمبر رو زمین، یه عده در پی خلافت انگار کم‌کم داره، میرسه روزای غم ‌و آه روزای هیزم ‌و آتیش و ضربه های جانکاه زهرا باید باشه، مواظبِ طفلِ تو راهش این روزا که رفته، از این جهان تنها پناهش غیر فاطمه نیست، یار برای حیدر نیست کسی تو این شهر، آشنایِ حیدر آه از این‌مصیبت .. *یه بندم بریم ‌دَرِ خونه امام‌حسن...* ای غریب زهرا ... با بی کسی ها شد عجین، هم‌بودن و هم ‌رفتن تو تیرا میان یکی یکی، برای تشیعِ تن تو غربتت رو‌تنها، زِره زیر عبا میدونه تنهایی تو‌خونه ات رو ‌فقط خدا میدونه از کوچه‌های شهر، که میگذری آتیش میگیری انگار که با مادر، داری باز از کوچه‌ها میری پیش چشمای تو، ‌مادری زمین خورد پیش چشمای تو، ‌چادری زمین‌خورد کوچه های این شهر چی سَرِ تو ‌آورد سیدی حسن‌جان! ای حسن، حسن‌جان... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
14000712-motiee-zamine.mp3
1.23M
|⇦•می کُشدم آه... و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج‌ میثم مطیعی ●━━━━━━─────── می کُشدم آه، این غصه جانکاه دوری تو ای ماه، یا رسول الله بنگر غم ما همه را، تنهایی فاطمه را بشنو ز نفس نفسم، این زمزمه را بارانی شد این شبها چشمان زهرا بر لب آمد جان زهرا، بابا بابا دنیا بدون تو، آوار ماتم‌است هر چه بگریم آه، از دوری ات کم است آرام جان من، یا ایهاالرسول خون گریه می کند، در ماتمت بتول برده توانم، این گریه ناگاه هنگام وداعت، یا رسول الله شد هجر تو قاتل من، آتش زده بر دل من وای از غم دوری تو، وای از دل من در شهر تو تنهاییم بعد از تو تنها فریاد از این دلتنگی‌ها بابا بابا دنیا بدون تو، هر لحظه اش غم است هر چه بگریم آه، از دوری ات کم است آرام جان من، یا ایهاالرسول خون گریه می کند، در ماتمت بتول دکتر محمدمهدی سیار ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. |⇦•رسول الله غرقِ احتضار... و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حسین سازور ●━━━━━━─────── رسول الله غرقِ احتضار است  به دیدار اجل در انتظار است  امیرالمؤنین بالین بستر  به دامانش سر پاک پیمبر خدا را نم نمک، جان میسپارد  غمی را زیر لب بر میشمارد *این داستانِ شهادت پیامبرِ... * کنون که نخل عمرش برگ برگ است سخن از ماجرای بعد مرگ است  خطابش با علی با چشم گریان  خدا صبرت دهد زین پس علی جان اگر که بی مُعین ماندی پس از من اگر خانه نشین ماندی پس از من اگر لوح‌فدک شد پاره پاره اگر شد فاطمه بی گوشواره اگر دیدی که عهدت را گسستن منافقها حریمت را شکستن اگر کفار بر بیتت بتازند اگر سیلی به زهرایت نوازند اگر ناموس تو زیر لگد ماند اگر زهرا به زیر در تو را خواند به اینجا که رسید اوج‌ مصیبت چو‌ ناموسیٖ شد آن‌ غمها و محنت علی غش کرد باز آمد به هوشُ به دستورات احمد داد گوشُ ادامه داد پیغمبر به سختی که برتن کن علی از صبر رختی علی جان جبرئیلم این خبر داد اگر دیدی به خانه شعله افتاد اگر دیدی که شد دست تو بسته اگر پهلوی زهرا شد شکسته اگر دیدی که او‌ نقش زمین شد اگر شش ماه ات سِقطِ جنین شد علی جان! استقامت داری یا نه؟ برای داغ طاقت داری یا نه؟ به اشک همچو‌ باران گفت مولا الا ای صاحب اوصاف والا اگر چه امتحانی سخت دارم به غیر طاعتت حرفی ندارم علی باید شود سنگ صبورت فقط دارم سؤالی از حضورت اگر که دین حق باقی بماند چه باکی کوثر و ساقی نماند صبوری میکنم ای نور دیده کنم صبری که هرگز کس ندیده دراین ساعت حسین آمد کنارش حسن أمد به چشم اشک بارش یکی بر سینه احمد فتاده یکی بر پای جدش سر نهاده چه گویم شرح صَدرُ المصطفی را چه گویم روضۀ وجه و سرا را به زیردست وپا، بس دست و پا زد حسین آن‌لحظه مهدی را صدا زد *امیر المؤمنین حرفاشو زد، دَرِ حجره باز شد، ابی عبدالله اومد... عادت داشت اومد رو سینۀ پیغمبر نشست، سینه محتضر باید سَبُک باشه، امیرالمؤمنین دست برد حسین رو بر داره، چشمان پیغمبر باز شد، فرمود: علی جان بذارحسین بمانه، حسین آرامِ قلب منه .....* یا رسول الله! بشنو این سخن مانده بود جسم‌ حسینت بی کفن روز عاشورا میان قتلگاه پیش چشم زینبش با سوز و آه شمر روی سینه اش بنشسته بود استخوانهایش همه بشکسته بود *من یه جمله روضه بخونم: یا رسول الله! حسین آرامش قلب شماست، گفتی حسین رو برندارن، با حسین احساس سَبُکی میکردی... اما حسینت کربلا، یه وقت چشمش رو‌ باز کرد دید سینه اش سنگین شده، یه نفر با چکمه روی سینه اش نشسته... محاسن حضرت رو‌گرفت، خنجر به حلقوم گذاشت، کار گر نشد پاشد بدن رو برگرداند، شروع کرد از قفا ضربه زدن... یه وقت همۀ لشگر دیدن یه سری بالا رفت ..ای حسین ..* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜👇
. |⇦•اي ملائک سوي يثرب... و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حسین هوشیار ●━━━━━━─────── "یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّه، یا مُحَمَّد بن عَبدِالله، یا اِمامَ الرَّحمَه، یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِه، یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه" اي ملائک سوي يثرب همه پرواز کنيد شمع سان، ناله و سوزِ جگر آغاز کنيد همه با هم به سَما دستِ دعا باز کنيد خون فشانيد ز چشم و به خدا راز کنيد مُهرِ غم، نقش به بال و پرتان مي گردد مرگ دورِ سَرِ پيغمبرتان مي گردد پيک غم از حرمِ خواجه ي اَسرا آيد خبر از فاجعه ي محشر کبري آيد کاورانِ اَجل از جانبِ صحرا آيد نگذاريد دَرِ خانه ي زهرا آيد قاصد مرگ کجا، کعبه ي مقصود کجا مَلَکُ الموت کجا، خانه ی معبود کجا * مثل پروانه ای حضرت زهرا داره دورِ بابا میگرده، اشک میریزه، دستمالِ نمناکی روی پیشانی گذاشته، تبِ بدن رسول اکرم، تن فاطمه رو میلرزونه، ناگهان بی بی صدای در شنید، آمد پشت در حضرتِ فاطمه، در رو باز کرد، یه نفر دَمِ در ایستاده با ادب، اجازۀ ورود میخواد، شما کی هستید؟ گفته باشه: من سائلِ دَرِ این خانه هستم، گفت: برو ای سائل، برو حالِ پدرم خوب نیست، برو یه وقت دیگه ای بیا...* اَجل اِستاده هراسان به دَرِ بيت رسول پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دُخول لرزد از زمزمه ي او دلِ زهراي بتول فاطمه نزد پدر آمده محزون و ملول *اومد پیش بابا، کی بود در میزد؟ پدر جان! گفت: من سائلم، میخوام شمارو ببینم، دوبار، سه بار تا حالا اومده، پیغمبر فرمود: فاطمه جان! نشناختیش؟...* که اي پدر پيک عجيبي است تو را مي خواند کيست کز هر نَفَنش قلب مرا لرزاند گفت در پاسخِ زهرا پدر، اي پاک سرشت دست تقدير براي تو غمي تازه سرشت پدرت مي رود امروز به گلزار بهشت آسمان کوهِ بلا را به سر دوش تو هِشت فَلَک امروز پُر از ناله ي جبرائيل است اين غريبي که بُوَد پشت در، عزرائيل است * دخترم! این برادرم مَلَكُ الموتِ، از هر در خونه ای بخواد وارد بشه اجازه نمیگیره، اما چون تو جلوی در ایستادی، تا تو اجازه ندی وارد نمیشه... یا رسوالله! نذاشتن آب کفنت خُشک بشه، کاش فقط اجازه نمیگرفتن، اومدن هیزم آوُردن، کاش فقط هیزم می آوُردن، آتیش زدن، با لگد در رو شکستن... یارسول الله! بعد از رحلت شما...* کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد رفتی و خنده به کاشانۀ تو گشت حرام رخت مشکیِ یتیمی به تنِ زهرا شد عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت حکم بر خانه نشینی علی امضا شد بعدِ تو حُرمت کاشانۀ تو حفظ نشد پای اولاد حرامی به حریمت وا شد دخترت پشت در و آتش و دود و مسمار خوب فرمان موَدت به خدا اجرا شد *مگه آیۀ قرآن نیست که خداوند فرمود: ای پیغمبر! به این مردم بگو:"لا اَسئَلُکُم عَلَیه اَجرًا، اِلا مَوَدَةَ فى القُربیٰ" بیست و سه سال زحمت چه زحمت ها کشید، دندونش رو شکستن، محاصره اش کردن، تحریمش کردن، شکمبه شتر روی سرش خالی کردن، زدنش، تبعیدش کردن، دلش رو شکستن، اما پیغمبرِ مهربانیِ، اهل گذشته، اهل ندید گرفتنِ، اما فرمود به امر خدا: هیچ مزدی از شما نمیخوام، فقط به من قول بدید با بچه هام مهربون باشید، با دخترم مهربون باشید، دلشون رو نشکنید... یا رسول الله!....* خبرِ پر زدن فاطمه، حیدر را کشت چند باری به زمین خورد علی تا پا شد روضه ها هست، بمانند، ولی عاشورا تشنه لب شاهِ غریبی که تک و تنها شد از بلندی فَرَس تا به زمین خورد شنید صحبت از غارتِ معجر ز سَرِ زن ها شد زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد *مگه شما حسین رو بغل نمیکردی؟ مگه روی دوشِ جاش نبود؟ مگه رویِ سینۀ شما جاش نبود؟ وقتی پیغمبر داشت جون میداد، امام حسین سن و سالی نداشت، تو اون عالمِ بچگی خودش رو انداخت رو سینۀ پیغمبر اکرم، اهل خانه اومدن بردارن، آخه سینۀ محتضر رو باید سَبُک کنی، اما دیدن دست پیغمبر داره اشاره میکنه، دست نزنید، وقتی حسینم رویِ سینۀ منه من راحت جون میدم... یه روز حسین رویِ سینۀ پیمبر، یه روزم رویِ خاکِ کربلا...ای حسین...* زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد داد زد زینب کبری: به روی سینه نرو گوش قاتل نشنید و قد مادر تا شد سر او تا که جدا شد زره اش را بُردند زره اش هیچ، سرِ پیرهنش دعوا شد محمد جواد شیرازی 👇
. |⇦•روح‌ هستی... و توسل صلوات الله علیه و گریز به کربلا به نفس حاج‌مهدی صالحی کرمانی ●━━━━━━─────── روح هستی در میان بستر است لحظه های آخر پیغمبر است حرف رفتن نقش بر لبهای او اشک ریزان گوشه ای زهرای او *خدا میداند دل فاطمه ی زهرا را، این دختری که از چهار سالگی از مادر یتیم شد مانوس با باباشون رسول الله بود. حالا داره نگاه میکنه لحظه ی جان دادن باباست، دَرِ حجره بسته، دید باباش عرقِ مرگ به چهره اشون نشسته است. سینه ی محتصر رو سبک میکنند روانداز رو کنار میزنند‌ دکمه های لباس رو باز میکنند.اما لحظه ی جان دادن، فرمودند علی جان حسن و حسینم رو بیار آقازاده ها خودشون رو روی سینه ی پیغمبرانداختن، هی آقا امام حسین و امام حسن رو می بوسید، می بویید اشک میریخت. آقا امیرالمؤمنین امام حسن مجتبی رو از رو سینه ی پیغمبر برداشتن، راحتتر جان بده، تا خواستند حسین رو از رو سینه ی جدشون رسول الله بردارند، آقا چشما رو باز کرد صدا زد علی جان بگذارحسینم رو سینه ام بماند. آه! اگر حسین رو سینه ی من بماند من راحت تر جان میدهم. قربان مقامت حسین، قربان جاه و جلالت ابی عبدالله، اینجا پیغمبر چشمارو باز کرد لحظه ی جان دادن ببینه حسینش روی سینه اشه، یا صاحب الزمان بمیرم برا جدّتون حسین، تو گودی قتلگاه یه وقت حس کرد سینه اش سنگین شد چشما رو باز کنه ببینه "وَالشمر جالس علی صدره".. صدات رو خرج امام حسین کن ماه صفر هم رو به پایانه، به نیت خوشنودی دل حضرت زهرا سه مرتبه از سویدای دل بگیم یا حسین...* سلامٌ علی خاتمُ الانبیاء سلامٌ علی خاتم الانبیاء عزای رسول خدا آمده دلم برغمش مبتلا آمده به زهرای غم دیده ی خون جگر زمانِ هجوم، جفا آمده ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
|⇦• کوچه ها بعد تو .. جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ سایه ات از سر من رفت سرم درد گرفت جگرم بودی ورفتی جگرم درد گرفت تکیه گاهم شدی و تکیه به تومی کردم در نبودت سِپرمن، سِپرم درد گرفت قُوَّت قلب وخوشیِ دلِ دخترپدر است بی توای ریشه یِ من برگ وبَرَم دردگرفت پلک من سوخت کجایی که ببینی بابا آنقدر زار زدم چشمِ ترم درد گرفت حرمتی داشتی و حرمت من دست نخورد حرمتت نیست که اینگونه پرم درد گرفت کوچه ها بعد تو، جای گُذرِ زنها نیست صورتم در جریانِ گُذرم درد گرفت *بابا! اول قباله ام رو پاره کرد،اونی که تو دادی دستم...بعد طوری زد،نمی دونم چی شد، دو طرف صورتم وَرَم کرده...* باخبر هستی ازاین غم، که دو دستی خوردم گونه ام خورد به دیوار و سرم درد گرفت خبرش آمده که پیش حسنم افتادم مثل من صورت سُرخِ پسرم درد گرفت تا توبودی دَرِ این خانه به لگد باز نشد بی تو در باز شداما کمرم دردگرفت تَنِ من پشت درافتاد و دَر رویِ تنم کمترم سوخت ولی بیشترم درد گرفت ↫ ﴿ بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. •┄┅══༻○༺══┅┄•
|⇦• برای تا خدا رفتن .. و توسل جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اگرچه روز و شب هستیم دائم برسَرِ خوانت ببخش آقا که کم بودیم عُمری مرثیه خوانت *غیر از اینِ؟ عاشورا چقدر شلوغِ،اما برا پیغمبر اکرم اینجور نیست...حالا چه کسایی غریبند؟ سه تا غریب آخرِ ماهِ صفر، هر کدومشون از یکی دیگه غریب تر،هم حضرت رضا،هم حضرت مجتبی،و چه حضرت رسول الله...امشب وقتی گریه می کنی باید چشمات مثلِ چشمایِ حضرت زهرا باشه...کسی نیست که برا باباش گریه کنه...* پراز دردم ولی درد من اصلا جسم خاکی نیست بیا روح مرا درمان بکن قربان درمانت فقط یا رحمة لِلعالمین یک گوشه چشمی کُن کویرم خاکِ بی خیرم، من و اُمیدِ بارانت مرا همسفره ی یک وعده نانِ خشک خود گردان که طعنه میزند برهر ضیافت تکه ی نانت برای تا خدا رفتن بدستان تو محتاجم بِکَش دستی سرم شاید شدم یکروز سلمانت *اومده اجازه میگیره،دَقُ الباب میکنه،کی هستی داری در میزنی؟جوانی از راهِ دور اومدم،برا زیارت پیغمبر،گفت: بابام حالش خوب نیست برگرد...لحظاتی بعد دوباره در زدن،حضرت باز جوابش کرد..دفعه ی سوم،یه وقت پیغمبر چشماش رو باز کرد،دخترم کیه؟ بابا همین که در میزنه بدنم میلرزه...فرمود: این برادرم عزرائیلِ...دخترم فقط از خونه ی تو اجازه می گیره،از هیچ پیغمبری اجازه نگرفته...* گدایی را ندیدم از درت نومید برگردد به هرکس میرسد بی شک و شُبهه لطف و احسانت من اعجاز تو را دیدم میان لحظه هایی که عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت گفت:سلمان!...جانم آقا!...گفت: این کوچه ای که رد می شدم هر روز بر سرم یه جوانی از بالا زباله می ریخت، دو سه روزِ نیستش،پیداش کن، برو ببین چی شده،اومد گفت: یارسول الله! مریض شده...گفت:سلمان! بریم عیادتش...آی رحمةالله!...به جوان خبر دادن پیغمبرِ اسلام داره میاد تو خونه ات وارد میشه...روپوشی که داشت کشید رو صورتش،گفت: من خجالت می کشم،چند وقتِ آشغال میریزم رو سرش...پیغمبر اومد گفت: چطوری،چرا مریض شدی؟ گفت: یا رسول الله باهات حرف نمیزنم،مگر اینکه شهادتینی که به همه گفتی به منم بگی،بعد روپوش از صورتم بر میدارم.... من اعجاز تو را دیدم میان لحظه هایی که عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت *گفتم یهودی مسلمان شد...یاد یه جایِ دیگه هم افتادم...یهو وسط کوچه بنی هاشم یکی داد زد: " أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّه"و" أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّه" یکی گفت: آی یهودی! این حرفا چیه میزنی؟ گفت: من این دست بسته رو می شناسم...یه روزی این آقا دَرِ خیبر رو از جا تنهایی در آوُرد، اما امروز...* چه اُنسی با حَسن داری که باهم سفره وا کردید میان عرش غوغا کرده آوای حسن جانت سید پوریا هاشمی ↫ ﴿ بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. •┄┅══༻○༺══┅┄•
. |⇦•در حسینیه ی جبین.... و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── در حسینیه ی جبین روضه است خط به خط گریه، چین به چین روضه است آسمان گریه کرده بالأخره هر شبی را که در زمین روضه است به کجا می روی ؟در عالم اگر؛ خبری هست در همین روضه است در میان اهالی گریه اولین روضه آخرین روضه است زهر کم کم بر او اثر می کرد زردی چهره هم یقین روضه است لفظِ "اِرْجِع فاِنَّهُ یَهْجُر" تا قلم خواست بدترین روضه است *پیغمبر فرمود: برام کاغذ و قلم بیارید که بنویسم براتون. نانجیب گفت این مرد داره هذیان میگه. از همین جا فاطمه آهی کشید...* با گریزش شکستن دندان وسط کوچه اولین روضه است *اگه اون روز دندان رسول خدا رو نمی شکستن، مثل چن روز قبل با چوب خیرزان بر اون دندان ها نمی زد...* با دلیل شهادت زهرا لفظ پیغمبر امین روضه است شتر سرخ در جمل فتنه است اسب اما بدون زین روضه است همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند *الهی برات بمیرم. خودش دستور داده محتضر وقتی میخواد از دنیا بره، سینه اش باید سبک باشه. حتی میگن باید دکمه پیراهنم باز کنن. در باز شد، حسنین دویدن، خودشونو رو سینه پیغمبر انداختن. میگن امیرالمومنین دوید بچه ها رو برداره، فرمود: نه علی جان! بذار حسین رو سینه ام باشه. زینب داره این صحنه رو می بینه. تا اون موقعی که اومد نیگا کرد، "یوم علی صدر المصطفی"... آه... "و یوما علی تحت الثری.." یه طوری باید حسینو بگی که پیغمبر بشنوه دعات کنه... حسین آه آه.... الهی برات بمیرم. گفت بذار حسین رو سینه ام باشه. من با او احساس سنگینی نمی کنم. راحت تر جون میدم. یا رسول الله! اینجا حسین رو سینت اومد، من بمیرم برا اون لحظه ای که دیدن عمه سادات مضطربه. هی دستاشو رو سر میزنه، آخه جلو چشم زینب نانجیب وارد گودال شد..*. او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می نشست و من می نشستم او روی سینه من در مقابل *والشمر جالس علی صدره... یه وقت ارباب ما احساس کرد کوهی رو سینش اومده...* روضه از این به بعد رفت به دشت روضه دنبال خواهرش می گشت روضه شد عاطفی دمی که حسین یک قدم رفت یک قدم برگشت با غدیر و کریم و بزم شراب روضه می زد گریز هی بر تشت *اینم برا اونایی که دلشون امشب پیش امام رضاست ...* کاش بودم پس از دو ماه عزا پشت باب الجواد، ساعت هشت : ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
|⇦•در حسینیه ی جبین.... و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ در حسینیه ی جبین روضه است خط به خط گریه، چین به چین روضه است آسمان گریه کرده بالأخره هر شبی را که در زمین روضه است به کجا می روی ؟در عالم اگر؛ خبری هست در همین روضه است در میان اهالی گریه اولین روضه آخرین روضه است زهر کم کم بر او اثر می کرد زردی چهره هم یقین روضه است لفظِ "اِرْجِع فاِنَّهُ یَهْجُر" تا قلم خواست بدترین روضه است *پیغمبر فرمود: برام کاغذ و قلم بیارید که بنویسم براتون. نانجیب گفت این مرد داره هذیان میگه. از همین جا فاطمه آهی کشید...* با گریزش شکستن دندان وسط کوچه اولین روضه است *اگه اون روز دندان رسول خدا رو نمی شکستن، مثل چن روز قبل با چوب خیرزان بر اون دندان ها نمی زد...* با دلیل شهادت زهرا لفظ پیغمبر امین روضه است شتر سرخ در جمل فتنه است اسب اما بدون زین روضه است همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند *الهی برات بمیرم. خودش دستور داده محتضر وقتی میخواد از دنیا بره، سینه اش باید سبک باشه. حتی میگن باید دکمه پیراهنم باز کنن. در باز شد، حسنین دویدن، خودشونو رو سینه پیغمبر انداختن. میگن امیرالمومنین دوید بچه ها رو برداره، فرمود: نه علی جان! بذار حسین رو سینه ام باشه. زینب داره این صحنه رو می بینه. تا اون موقعی که اومد نیگا کرد، "یوم علی صدر المصطفی"... آه... "و یوما علی تحت الثری.." یه طوری باید حسینو بگی که پیغمبر بشنوه دعات کنه... حسین آه آه.... الهی برات بمیرم. گفت بذار حسین رو سینه ام باشه. من با او احساس سنگینی نمی کنم. راحت تر جون میدم. یا رسول الله! اینجا حسین رو سینت اومد، من بمیرم برا اون لحظه ای که دیدن عمه سادات مضطربه. هی دستاشو رو سر میزنه، آخه جلو چشم زینب نانجیب وارد گودال شد..*. او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می نشست و من می نشستم او روی سینه من در مقابل *والشمر جالس علی صدره... یه وقت ارباب ما احساس کرد کوهی رو سینش اومده...* روضه از این به بعد رفت به دشت روضه دنبال خواهرش می گشت روضه شد عاطفی دمی که حسین یک قدم رفت یک قدم برگشت با غدیر و کریم و بزم شراب روضه می زد گریز هی بر تشت *اینم برا اونایی که دلشون امشب پیش امام رضاست ...* کاش بودم پس از دو ماه عزا پشت باب الجواد، ساعت هشت : مهدی رحیمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•امشب هوای غربت... و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امشب هوای غربت ،رخنه به سینه کرده آخرِ ماه صفر، یاد مدینه کرده «غریب مادر حسن، حسن غریب مادر» تو آسمون قلبم، خدا خودش نوشته یه لحظه با تو بودن بالاتر از بهشته تو در رکاب حیدر دلیر بی نظیری برای تو همین بس، که بر حسین امیری کرامتِ الهی، میباره از نگاهت آسمون و سوزونده آتیش سوز آهت دلت میخواد همیشه، به همراهِ برادر باشی به وقت پیری، عصای دست مادر اما یه روز تو کوچه دیدی قدش خمیده روی زمین فتاده، رنگ از رخش پریده دیدی عزیز طاها، روی زمین نشسته ای وای ز درد سیلی،گوشوارهاش شکسته *اگه بخوای قدر مطلق روضه ی پیغمبر و امام‌ حسن رو بگیری باید بری دم اون دری که همین روزا آتیشش میزنن.. گفت دختر غصه نخور اولین کسی که به من ملحق میشه تویی بابا..مثل همین امروز بود.فاطمه خیلی دلش شور میزد دید صدای در میاد..اومد پشت در کیستی؟ بی بی جان اومدم عیادت پیغمبر..فرمود برو بابام حالش خیلی وخیمه..دیری نگذشت دوباره همون آمد..بار سوم که اومد تا بی بی خواست بره دم در پیغمبر فرمود: زهرا جان! اونی که پشت دره از هیچکسی اجازه نمیخواد بگیره..خیلی محترمی..خیلی برا خدا عزیزی که برادرم عزرائیل از تو اجازه میخواد..یا رسول الله جات خالی بود همه هیزم آوردند مسابقه گذاشتن هر کی بیشتر هیزم آورده پیش دومی عزیزتره‌‌.. این اولین مسابقه بود، اوج این مسابقه گودال قتلگاه بود.به هم میگفتن برو کنار عمر سعد داره میبینه منم بزنم.... دخترم! او فرشته مرگ است بذار بیاد چرا فاطمه میره دم در؟ آخه سر پیغمبر تو دامن علیه.. یا رسول الله! ما درس حمایت از تو رو از زهرا و علی یاد گرفتیم.پنج ساله بود میدید شکمبه گوسفند رو سر بابا خالی کردن ..می اومد صورت بابا رو پاک میکرد گریه می کرد. پیغمبر چشم وا میکرد میدید زهرا مقابلشه میگفت:" فِداها ابوها "بابات قربونت بره.. ما از علی یاد گرفتیم‌حمایت از تو رو..مگه یادمون میره در احد پیغمبر در یه گودالی افتاد. اما اینجا علی داشت چشم باز کرد دید سرش تو‌ دامن علیه.. تا از سر الا علی بگذاشت بر سر بیش از نود زخم گران برداشت حیدر تنها به یاری نبی در آن میانه او ماند و سهل بن حنیف و دو جانب از هر طرف ره بر رسول الله بستند پیشانی و دندان آن شه را شکستند پروانه سان بر گرد شمع روی احمد ذکر امیرالمؤمنین شد یا محمد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *هر جوری بود پیامبر و از گودال نجات داد لذا وقتی فاطمه رسید دید همه وجود علی رو خون گرفته.. گفتن اگه علی نبود پیغمبر از دنیا رفته بود. شاید زیر لب میگفت انشا ءالله جبران میکنم. همین روزها میاد پشت در با آتش میجنگه.... سر پیغمبر تو دامنه علیه داره نگاه میکنه فاطمه اومد، جبرئیل اومد یا رسول الله بشارت..عالم برزخ رو‌ مزین کردن ارواح انبیا چشم به راه شمان.. فرمود: جبرائیل! یه خبری بده دلم خوش بشه.چی میخوای یا رسول الله؟ دلم برا امتم شور میزنه..جبرئیل رفت برگشت..یا رسول الله خدا گفته دوباره این آیه رو برات بخونم.. ولسوف یعطیک ربک فترضی اینقدر خدا به عشق تو میبخشه تا تو راضی بشی گفت: برادرم عزرائیل حالا میخوای جونم رو بگیری، بگیر..حسنین دویدند خودشون رو انداختن رو سینه ی پیغمبر..دستور اینه رو سینه ی محتضر رو سبک‌کنید مثلا دکمه پیراهنشو باز کنید..این چند نفس آخر رو‌ راحت بکشه. فاطمه میخواد بچه ها رو برداره. پیغمبر فرمود: زهرا جان صبر کن اینها تو بغلم هستن راحت تر جون میدم .. یا رسول الله امروز یه تابوت آوردن کنار قبرت اینقدر تیر به این تابوت زدند.که امام‌حسین دونه دونه تیرا رو‌ در میاورد. هفتاد چوبه تیر به تابوت خورده و بدن رو‌دوخته اگه بخواد این تیر، این تیری که شعبه داره در بیاد گوشت رو در میاره...انقدر امام‌ حسین امروز تو‌ مدینه گریه کرد. دیگه بعد تو عطر نمیزنم..دیگه بعد تو‌ محاسنم رو‌ خضاب نمیکنم.دیگه بعد تو داداش.. غارت زده به کسی نمیگن که مالشو بردن، غارت زده منم که داغ برادری چون تو رو‌ دیدم..همه حرفها رو کنار امام حسن زد اما یه حرف رو گذاشت برا علقمه ..دید همه ی بدن رو‌ تیرها فرا گرفتن.. دست نداره چشمش از کاسه بیرون اومده، فرق شکافته..یه دفعه دست به کمر گرفت.. عباس جان حالا دیگه کمرم شکست.. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. |⇦•لحظهٔ وداعه... و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج‌ مهدی رسولی ●━━━━━━─────── لحظۀ وداعه دیگه بی‌قرارم دم آخری سر رو پای علی میذارم گریه می‌کنه فاطمه کنارم میشینه غمی باز به روی سینه‌ ام وصیتای آخرمو میگم انگاری دارم کوچه رو می‌بینم إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین قرآن و علی و حسن، زهرا و حُسَین لحظۀ وداعه دیگه بی‌قرارم میسوزه دلم با دیدن دو یادگارم میمونه حسن تو مدینه غریب کشته میشه با زهر غم و جفا میمونه حسینم بی‌یار و حبیب کشته میشه تشنه تو کرب‌وبلا إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین قرآن و علی و حسن، زهرا و حُسَین : و .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
|⇦•لحظهٔ وداعه... و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج‌مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ لحظۀ وداعه دیگه بی‌قرارم دم آخری سر رو پای علی میذارم گریه می‌کنه فاطمه کنارم میشینه غمی باز به روی سینه‌ ام وصیتای آخرمو میگم انگاری دارم کوچه رو می‌بینم إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین قرآن و علی و حسن، زهرا و حُسَین لحظۀ وداعه دیگه بی‌قرارم میسوزه دلم با دیدن دو یادگارم میمونه حسن تو مدینه غریب کشته میشه با زهر غم و جفا میمونه حسینم بی‌یار و حبیب کشته میشه تشنه تو کرب‌وبلا إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین قرآن و علی و حسن، زهرا و حُسَین : یوسف رحیمی و محمدرضا رضایی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
|⇦•باز دوباره ام سفر.... و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ باز دوباره ام سفر سوی مدینه آرزو ست تا که ز کام دل زنم بوسه به خاک پای تو از سرا پای مدینه گِل غم میریزد اشک از دیده ی غم بار حرم میریزد از نگاهِ نگران، برق اِلَم میریزد خوب پیداست که باران ستم میریزد آه! آرامش‌ زهراست به هم میریزد سایه ی خنده از این گلکده کم کم برود یا قرار است که پیغمبر اکرم برود نور از خنده ی لبهای ترش میبارید از گرفتاری امت به جزا میترسید *این ترس، ترس و دل شوره است. گفتن اگه یک سال قبل مرگشون، یک‌ماه قبل از مرگ،یک هفته قبل مرگ، یک روز، یک ساعت قبل مرگ توبه کنن مابخشیدیم .پیغمبر یه نفس راحت کشید.هی گفت: شیعیانم، امتم،قربونت برم‌ که یه بار ما رو نفرین نکردی..انبیاء سَلف همه نفرین که کردند..خدایا اینارو.. سیل اومد و عذاب اومد و زیر ورو شدن و گرفتار شدن. اما خدا به رسول اکرم فرمود: خب نفرینشون کن گفت: نمی فهمند گناه دارن..پیشنهاد نفرین رو‌خدا به پیغمبر داد. همون طور که امیرالمومنین فاطمه از دست داده بود.عطر نزد بعد از بیست و پنج سال گفتن آقا عطر میزنی؟فرمود:نه من عزا دارم فاطمه ام رو از دست دادم. نفرین امیر المومنین رو‌ هم‌ بشنوید.. پیغمبر رو در حال رویا دیدم پرسید:علی جان چطوری ؟گفتم: آقا خسته شدم از دست اینا انقدر لج بازن. فرمود: نفرینشون کن. خدا من و از اینا بگیره یکی مثل خودشون بهشون بده ... * در بدر در پی ارشاد بشر میگردید مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید در دلم شور عجیبی ست نمی دانم چیست در گلو بغض غریبی ست نمیدانم چیست دخترت زار به سر می‌زند ای وای دلم در دلم غصه شرر میزند ای وای دلم پدرم حرفِ سپر میزند ای وای دلم حرف از داغ پسر میزند ای وای دلم یک نفر آمده در میزند ای وای دلم دل بریدن ز تو بابا بخدا آسان نیست بعد تو واسطه ی وحی خدا با ما کیست ؟ این جوان کیست که از دیدن رویش در دل غصه داخل شده و خنده زلب شد زائل *عزارئیل در این‌خونه رو‌ میزنه بی اذن وارد نمیشه..* آه یارب شده انگار صبوری مشکل گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل : با اجازه بگذارید بیایم داخل‌ با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد پرده از صورت پوشیده خود یک سو زد مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است ای رسول مدنی وقت سفر نزدیک است شبِ بیچارگی نسل بشر نزدیک است به علی هم برسان روز خطر نزدیک است وقتِ آتش‌ زدن یاس و تبر نزدیک است پدر آمادهٔ رفتن به سماوات ولی نگران است برای غمِ فردای علی تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد آه! از سینه ی افلاک بر آمد هیهات به علی فاطمه را باز امانت میداد داشت اما خبر از قصهٔ زهرا ای داد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای همه این همه بی کسی ای وای سرم درد گرفت دلِ سرشارِ غم شعله‌ ورم درد گرفت او ز فردای حسین و حسنش داشت خبر از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر از به آتش زدن یاسمنش داشت خبر از غمِ حیدر خیبر شکنش داشت خبر از حسین و بدن بی سرش داشت خبر اشک، از دیده فرو ریخت و روحش پر زد پر زد و دختر مظلومه ی او بر سر زد بگم روشنت کنم بصیرت در روضه بدونی شیعه از کجا ضربه میخوره.."ان الدین عندالله السلام" و این اسلام با محرم‌ و صفر زنده است.یه معادله است.یهود میدونست اسلام میاد همه‌ی دنیا رو میگیره،یهود میدونست یه پیغمبر میاد کاری میکنه کارستون همه ی دینها در دینش خلاصه میشه. اینا میدونستن بشارتها در تورات و انجیل و و زبور داده شده بود. میدونستن پیغمبر فعالیتش تو‌ مکه نمیگیره.. چند صد ساله قبلش رفتن تو مدینه جا گرفتن..اوس و خزرج و... اینا آمدن آماده بودن به موقع ضربه رو بزنن.. از علی هم نقره داغ شده بود درِ خیبر رو کنده بود، بیچاره اشون‌ کرده بود.با هوچی گری حمله کردن و با هوچی گری بیعت گرفتن.همه میگن چرا دوشنبه؟ چون بیشتر جمعیت یهود روز دوشنبه در مدینه بودند.دوشنبه بازارشون بود.اون روز رفتن در خانه رو آتیش زدن..همه جا پیغمبر فرمود:"فاطمة بضعة مني" جمعیت زیادی از یهودیا جمع شدن دیدن علی رو دارن میبرن همچین که کمربند علی رو‌کشید از یه طرف فاطمه با قوت الهیه نه قوت بشری کمربند مولا رو مشید همه ی نامردا رو زمین ریختن..آی کینه به دل گرفتن علی رو رها کردن.. با غلاف و با تازیانه با تمام کینه ها زدند..مادر زیر دست و پا گم‌ شد.. یه جام زینب تو محله ی یهودیها همه سنگ برداشتن .. الشام ،الشام، الشام.. فرمود: هفت تا مصیبت تو شام بر ما وارد شد. بالاترینش این بود ما رو از محله ی یهودیها آوردن.. یه عجوزه ای بلند شد گفت:آی یهودیا حالا موقع انتقام خیبره.. اون سری که میبینید سرِ پسر کنندهٔ در خیبره.. انقدر سنگ زدن سر بابام از روی نیزه افتاد.... «حسین..» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
‍ ▪️روضه و توسل_پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و امام حسن علیه السلام و امام رضا علیه السلام_سید مهدی میرداماد▪️ 🔳▪️▪️🔲▪️▪️🔳 اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست خون گریه کن مدینه،کز این ماتم عظیم گر آسمان خراب شود بر سرت رواست *مگه چه خبر شده مدینه؟!!* گشتند انبیا،همه چون فاطمه یتیم زیرا عزای قافله سالار انبیاست ..... خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست اهل ولا به هوش که با رحلت نبی 2 شهر مدینه یکسره آبستن بلاست قومی برای غصب خلافت شدند جمع یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی،کجاست؟! *کجاست مولا؟بگم صدا نالت بلند شه* دار الولا محاصره،زهراست پشت در دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست ... آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول پاداش رنج های شب و روز مصطفاست ┗━━━ ▪️▪️◾️▪️▪️━┛ *فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه ی من اذیت نشد؛بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند،هر تهمتی خواستند بهش زدن؛مگر نمیگن کسی برلت کاری میکنه عرقش خشک نشده مزدش رو بده؛مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن ...؛کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد ..." مگه دعای ندبه نخوندی "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی" ذوی القربی کیان؟مگه کسی غیر از بی بی دوعالم و امیرالمومنین و حسنین؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟چقدر حسین رو رو دوشش سوار میکرد؟یادتون رفت چقدر نوه هاش رو میبوسید ؟ پیغمبر میبوسید و گریه میکرد..." هروقت امام مجتبی رو بغل میکرد لباش رو میبوسید؛همتون اهل کنایه اید و اهل روضه،هر وقت ابی عبدالله رو بغل میکرد زیر گلوشو میبوسید ... آقا چرا؟میفرمود:این لبا یه روز از زهر کبود میشه ..." پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع "السلام علیک یا ابامحمد" آقاجان گداهای هرساله اومدن؛آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام؛شما یه غریبی،امام رضا هم یه غریبه،انقدر این شبا تو حرمش شلوغه ..."(مگه عربه نیامده بود از مدینه؟گفت:شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)،وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار،یه نگاه به زائرا،به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛برگشت عقب ...." گفت آقاجان اگر غریب میخوای بیا مدینه؛بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند ...* "شاعر:استادحاج غلامرضاسازگار"
|⇦•صل علی سیدنا.... و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ صل علی سیدنا المصطفی خاتمه ی سلسله ی انبیا رحمت محض خدا بخشش بی انتها جان و دل مرتضی تاب و تب حضرت خیر النساء نام بلندش به لب مجتبی هستی خون خدا ما کجا لطف زبانزد کجا دل کجا دلبر و دلدار سر آمد کجا تا نظر دوست بیفتد کجا سر کجا خاک قدمهای محمد کجا گرچه دو عالم همه در دایره حیدر است گرچه علی از همه دنیا سر است یک تنه یک لشکر است فاتح بدر و جمل و خیبر است حضرت حیدر خودش گفته علی بنده ی پیغمبر است سلام آقا رسول الله پناهم یا رسول الله تمام هستی زهرا رسول الله.‌‌ نگات مشکل گشایی کرد چشات کار خدایی کرد دلم رو گنبد خضرا هوایی کرد حُرمت محبوب خداوند چه آسان شکست تا سر پیغمبر از سنگِ حسودان شکست همدل زهرا و هم گوهرِ دندان شکست گرچه بلا پشت بلا می رسید بار امانت به سر شانهٔ خود می کشید دیده ی این دهر دگر مثل محمد ندید او که در این راه دین جان خودش را گذاشت بار سفر بست و رفت عترت و قرآن خودش را گذاشت چند صباحی گذشت کوچه پر از نعره مردم شد و صحبت آوردن هیزم شد و ناله زهرا وسط همهمه ها گم شد و آینه مصطفی زیر قدمها شکست چند صباحی گذشت بر سر سجاده خون بوتراب چهره اش از خون سرش شد خضاب با همه غصه و اندوه و غم بی حساب از قفس روزگار جان علی پر کشید چند صباحی گذشت زهر گریبان حسن را گرفت قوت دستان حسن را گرفت آه ولی داغِ همان کوچه ها جان حسن را گرفت چند صباحی گذشت رفت غریبانه به میدان حسین با لب عطشان حسین بی کفن افتاد به آغوش بیابان حسین آه جدا شد سرش آه دل خواهرش اشک روان از نظر دخترش رفته به یغما همهٔ پیکرش دست سیاهی ربود از سرش عمامه پیغمبرش تک و تنها حسینِ تو در این صحرا حسین تو لب تشنه لبِ دریا حسین تو دل زینب به شور افتاد سرش از تن که دور افتاد سری که عاقبت کنجِ تنور افتاد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•ملک وجود غرق.... و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، بِمُوالاتِكُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا" مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست خون گریه کن مدینه از این ماتم عظیم گر آسمان خراب شود بر سرت رواست گشته اند انبیاء همه چون فاطمه یتیم زیرا عزای قافله سالار انبیاست خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست اهل ولا بهوش که با رحلت نبی شهر مدینه یکسره آبستن بلاست قومی برای غَصب خلافت شدند جمع یاللعجب وصی پیمبر علی کجاست؟ کجاست مولا؟ دارالولا محاصره زهراست پشت در دود و شراره بر فلک ازبیت کبریا آتش زدند به خانه ی ریحانه ی رسول پاداش رنج های شب و روز مصطفی *فرمود:هیچ پیغمبری مثل من اذیت نشد. بیست وسه سال هر جوری خواستن اذیتش کردن ،هر تهمتی خواستن بهش زدن، مگه نمی گن کسی برات کاری میکنه هنوز عرقش خشک نشده باید مزدش رو بدی ..مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن، کاری کردن مادر ما بین در ودیوار صداش بلند شد..* "قُل لا أَسأَلُكُم عَلَيهِ أَجرًا إِلَّا المَوَدَّةَ فِي القُربىٰ ۗ" ذَوِی‌الْقُربیٰ کیان ؟مگه غیر از فاطمه و بچه های فاطمه ذَوِی‌الْقُربیٰ بودن..یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل می کرد چقدر حسین رو، رو دوشش سوار می کرد؟ یادتون رفت چقدر نوه هاشو می بوسید؟پیغمبر می بوسید گریه می کرد امام مجتبی رو بغل می کرد لبهاشو می بوسید هر وقت ابی عبدالله رو بغل می کرد زیر گلوش رو می بوسید آقا چرا؟ می فرمود: این لبها یه روز از زهر کبود میشه..* آقا جان شما یه غریبی امام رضا هم یه غریبه..اینقدر این شبها تو حرمش شلوغه عربی وارد حرم امام رضا شد اول یه نگا به در ودیوار کرد یه نگاه به ازدحام جمعیت وزائرا ، این همه چراغ..برگشت عقب گفت آقاجان اگه غریب میخوای بیا مدینه بیا ببین چهارتا سنگ‌گذاشتن ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•ای منجی انسانها.... و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، ای منجی انسانها ای خاک رهت جانها سر سبزی بستانها روح همه ریحانها «لبیک یا ابا الزهرا» تو‌جانی و جانانی تو روحی و ریحانی تو سوره و فرقانی تو صورت قرآنی «لبیک ابا الزهرا» ای رزق همه عالم در دست‌ کریم تو حور و ملک‌ و انسان زوار حریم تو یک‌ قطره دو صد دریا با لطف عمیم تو رضوان ثمر خلق رحمان ورحیم تو تو شاهد و مشهودی تو‌ نور ازل بودی تو‌ مقصد و مقصودی تو احمد و محمودی «لبیک ابا الزهرا» از دیده ی ما جوشد پیوسته‌ گلابِ تو نور است خطاب تو‌حق است کتاب تو جوشیده می جنت از چشمه ی ناب تو ای حجر تو جان فرسا ای وصل تو‌ روح افزا لبیک ابا القاسم لبیک‌ ابا الزهرا «لبیک ابا الزهرا» ای پیش تر از بعثت جبرئیل مسلمانت ای پیش تر از خلقت جبرئیل مسلمانت بعد از تو‌ ستم‌ کردن بر عترت وقرآنت با آن همه اکرامت با آن همه احسانت تفسیر ذوی القربی شد قتل عزیزانت حق تو ادا گردید خلق از تو‌ جدا گردید در بین در و دیوار زهرا فدا گردید «لبیک ابا الزهرا» دردا که زدن آتش بیت الله سرمد را از دود سیه کردن آن خلد مخلد را *دختری که داغ میبینه برا عرض تسلیت گل میارن..نمیدونم چی شد زود هیزم آوردن..* تنها نه فقط زهرا کشتن محمد را کشتن پیمبر را ذریه ی احمد را «میثم» نه همین حمله بر خانه ی مولا شد هنگامه ی عاشورا آغاز از اینجا شد :استادسازگار ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *خدا خافظ ماه محرم، خدا حافظ تاسوعا، عاشورا، اربعین..یاد خاطرات پیاده وری ، یاد اربعین به خیر..آیا بازم نصیبم‌ میشه یا خیر..بریم‌ خونه رسول الله ..روز آخر عمر پیغمبر بود.در زدن، بی بی رفت پشت در کیستی؟ از پشت در گفت:مردی هستم اومدم برا زیارت پیغمبر..فرمود:آی مرد عرب حال بابام وخیمه امروز نمیتونه با کسی ملاقات داشته باشه به‌حق پیغمبر برو.چشم‌خانوم..دیری نگذشت دوباره همون‌ جوان اومد..بار سوم‌ که در زد تا زهرا پاشد بره پیغمبر فرمود: دخترم! میدونی کیه؟ اونیکه اومده از کسی اجازه نمیخواد. انقدر تو‌ محترمی، انقدر بر ا آسمونیا احترام داری، از تو‌اجازه می گیره. این برادرم عزرائیل فرمانده ملائکه ی موته..دخترم آرم باش، در رو باز کن بذار بیاد...یا رسول الله روز شما زهرا در رو باز کرد برا ملک الموت..روز فاطمه کسی خونه نبود، پسراش سر قبر شما بودن، شوهرش تو‌ مسجد گرم نماز و مناجات بود. زهرا تنها بود..یا رسول الله! مدینه دری بود، دیواری بود، سقفی بود، من نمیدونم‌ ملک الموت کربلا چه جوری اومد تو‌گودال..* ای جگر گوشه ی احمد گریه کم‌کن جون بابا زودتر از تموم مردم تو‌میشی مهمون بابا توی مردم‌ مدینه عشق وعاطفه میمیره مثل آتیش دل تو خونه اتون آتیش میگیره خدا حافظ برا علی سپر میشی خدا حافظ به زودی بی پسر میشی خدا حافظ.. *دخترم! غصه نخور بابا اول کسی که به من محلق میشه تویی عزیز دلم زهرا جان..پیغمبر داره میگه.. * به لبم رسیده‌ جونم برا من کفن بیارید ولی از رو سینه ی من بچه هامو برندارید سرمو این دم‌ آخر رو‌دوش علی بذارید ولی از رو سینه ی من بچه هامو برندارید خدا حافظ ای اهل بیت مصطفی خدا حافظ وعده ی ما کرب وبلا خدا حافظ.. *آره علی جان من و تو‌ و‌حسن میایم فاطمه‌جان تو‌ هم‌ میای..کی ؟ اونوقت که زینب حلقوم بریده رو بغل می گیره..* آسمون چشمای تو داره واسه من میباره مگه از غروب تلخ کربلا خبر نداره شب بیست و هشت صفر بی امام‌حسن نمیشه..نگاه کرد دید امام‌حسین داره خون گریه می کنه..داداش! این جوری گریه نکن جیگرم میسوزه..اشک تو سخت تر از زهر آتیشم‌ میزنه داداش..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آسمون چشمای تو داره واسه من میباره مگه از غروب تلخ کربلا خبر نداره جیگر پاره کجا و اون گلوی پاره پاره بدن حسن کجا و بدنی که سر نداره خداحافظ برادرِ غریب من خداحافظ گریه نکن برا حسن خداحافظ.. آسمون میزنه پر پر واسه لحظه های آخر گریه های دو برادر روی آغوش پیمبر * افتادن رو سینه ی پیغمبر. دقت کن، حالا...* یاد اون شبی که باید هر دوشون با دل مضطر توی گریه سر بذارن به روی سینه ی مادر *داشتن نگاه میکردن دیدن علی داره آخرین بند کفن رو می بنده. امیرالمومنین دید بچه ها دارن دق میکنن. فرمود: بیاید، بیاید با مادر وداع کنید. یکی یمین یکی یسار، هر دو افتادن رو سینه ی مادر. چشم حسن و حسین بهم دیگه افتاد. هر دو دارن گریه میکنن. یکی میگه مادر اگه جوابمو ندی می میرم. یکی میگه مادر اگه جواب ندی روح از تنم میره. بابا! وقتی جون داشت دستاش بالا نیومد. چرا...* سر آن ضربه که زد بازوی تو درد گرفت چه قَدَر جایزه آن قنفذ نامرد گرفت دردم این است مغیره به علی می خندد آن غلافی که تو را زد به کمر می بندد *یه وقت دیدن بند کفن وا شد. دستای آسیب دیده بیرون اومد. یه دست گردن حسن، یه دست گردن حسین. صدای آسمونی ها بلند شد. علی جان! این بچه ها رو از رو سینه ی زهرا بردار. آسمونی ها طاقت ندارن. آسمونی ها کجا بودید وقتی جنازه حسنو تیرباران کردن. وقتی حسین دونه دونه تیر ها رو در می آورد. آسمونی ها کجا بودید؟ آسمونی ها کجا بودید وقتی که ده نفر نعل تازه به اسب ها زدن. این قَدَر رو سینه تاختن...بگو حسین...* روضه و گریه برا تو نداره تمومی آقا مطمئنم توی هیأت که تو روبرومی آقا من مثه یوسف زهرا برا تو مشکی پوشیدم روز تاسوعا گذشته ولی من تو رو ندیدم *بریم بین الحرمین..* سلام آقا!.. *تو رو امام حسین علیه السلام اینی که من میگم اگه یاد ساعت وداعت افتادی که اینجوری یه نگاه کردی دستو آوردی بالا. به گنبد امام حسین نگاه کردی با امام حسین چی گفتی؟ من میگم، اگه اینه حقشو ادا کن..* سلام آقا سلام من به پرچمت حلالم کن اگه نمُردم از غمت *اونی که زودتر از همه تو گریه برا تو جون داد رقیه بوده. اما زینبم زیاد عمر نکرد. ربابم زود از دنیا رفت. حلالم کن اگه نمُردم از غمت آقاجان... آقاجان نکنه سال آخرم باشه. همین شبا با پیرهن مشکیم باید خداحافظی کنم. آیا اجازه داره بگم پیرهن مشکیمم با من تو خاک قبرم بذارید..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد * چنان نیزه به پهلوش زدن...* توی این دو ماهه از تو درس زندگی گرفتیم تو خونه، روضه برا تو، خونوادگی گرفتیم می میرم اگه یه لحظه زیر این عَلَم نباشم نکنه که سال دیگه أربعین حرم نباشم سلام آقا سلام من به کربلا خداحافظ پیرهن سیا شال عزا *بریم کربلا...* شده ای عزیز زهرا کربلا مدینه ی تو وقتی زد تیر سه شعبه حرمله به سینه ی تو دست و پا زدی تو گودال پرِ خون شده سر و روت وقتی یا فاطمه گفتی هی لگد میزد به پهلوت سلام آقا غریب گیر آوردنت سلام آقا به خاک و خون کشیدنت *راوی میگه دیدم لباش مثل چوب خشک بهم میخوره. گفتم برم آب بیارم. همچین که برگشتم دیدم شمر داره میاد بالا. کجا میخوای بری؟ دارم برا عزیز مصطفی آب می برم. گفت خودم از دم خنجر سیرابش کردم. دامن پیراهن عربیشو کنار زد. دیدم گیسوان سر بریده تو دستشه. گفتم تو که حسینو کشتی چرا بدنت داره می لرزه؟گفت دیدم یه خانمی بین زمین و آسمان یجوری میگه بُنَیَّ، همه جا زلزله شده...* به سمت گودال از خیمه دویدم شمر جلوتر بود دیر رسیدم من به سمت گودال از خیمه دویدم من سرت رو می بردن دیر رسیدم من غروب عاشورا سیاه تر از شب شده کار حسین تمومه نوبت زینب شده دوازده ضربه چه با سرت کرده گلوی پاره پاره چه نامرتب شده حسین ... خداحافظ شب بیست و هشتم... محرم و صفر... حسین ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
. رسمه هر كي مي خواد از دنيا بره،حتي دكمه هاي پيراهنش رو هم باز كنيد،از چند جهت مي خوام وارد روضه بشم،محتضر اون لحظات آخر عمرش ميگن:حتي يه كاه هم رو سينه اش نباشه، عمر در نگاه محتضر طولانيه، در نگاه ما ميگن:ديدي به چشم به هم زدن از دنيا رفت،علي عليه السلام فرمود:اگه قرار باشه كسي از دنيا بره علي رو ببينه، اون يه لحظه براش زياده،طولاني است. همه حسرت خواهند خورد لحظه ي آخر عمرشون كه ما علي رو نشناختيم، علي اينه و ما دنبال يه چيز ديگه رفتيم، علي اينه و ما جدي نگرفتيم،فقط گفتيم:علي،اما بدا به حال اونايي كه ميگن:علي اينه و ما باهاش دشمني كرديم، اون نانجيبا كه در خونه ي علي رو آتيش زدن هم ميگن،علي اين بود و ما نشناختيم. لحظه ي آخر عمر طولانيه براي محتضر، رسول خدا احترامش براي همه ي عالم واجب ِ،اما وقتي مي خواد از دنيا بره، بايد رعايت بشه،سينه ي پيغمبر ِ، اينقدر مهم ِ، ابي عبدالله همين كه شش ماهه تير خورد،قنداقه رو پاره كرد،بچه دست و پا بزنه،راحت جون بده، لحظه هاي آخر عمر پيغمبر،حسن رو مي گيرند،حسين ميره،او رو ميگيرند،زينب ميره، حسنين خودشون رو روي سينه ي رسول خدا انداختند امام حسن صورت به صورت پيغمبر گذاشت،ابي عبدالله روي سينه ي پيغمبر، علي اومد اينها رو برداره با نوازش، لحظه هاي آخر پيغمبر با آرامش جان بده، تا اومد بچه ها رو برداره پيغمبر فرمود: رهاشون كن علي، حسين بايد رو سينه ام باشه،اصلاً امشب بحث ِ فشار ِ روي قفس سينه است، حسنم باشه، اينها باشن من راحت جان ميدم،نگذاشت رسول خدا بچه هارو برداره،هفتاد و پنج روز يا نود و پنج روز به يكي از اين روايات،شب بود همين دوتا بچه دوباره روي سينه ي مادر افتادند، مادر بين كفن، علي بر نداشت بچه هارو،يه مرتبه يه هاتفي صدا زد:علي چه كار داري ميكني؟بچه هارو بردار،عرش به هم ريخته از ناله، بچه هارو از روي سينه ي مادر بردار،عالم داره از مدار خارج ميشه، علي يتيم هاي فاطمه رو با احترام برداشت،حسين يتيم هاي امام حسن رو با احترام برداشت، يه جا سراغ دارم بچه رو بدن پاره پاره و بي سر ِ بابا افتاد،هزار و نهصد و پنجاه زخم،با تازيانه بلندش كردند.يا ابتا اُنظر الي عمتي المضروبه. برگرديم مدينه،ماه صفر داره تموم ميشه هر چي جون داري مايه بذار، هر جوري مي توني ناله بزن، بچه ها رو از روي سينه ي پيغمبر برداشت،رسول خدا نگذاشت، گفت:اينها باشن من راحت جان ميدم، اين سنگيني ِ حسين و حسنم لازمه،بايد روي سينه ي من باشن، اين يه سنگيني بود رو سينه ي رسول خدا، من عبارت از مقتل بخونم:خانم زينب اومد از بالاي گودال: وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،حسين.... اي خدا فرج امام زمان ما را برسان،هر كسي هر دردي داره،حاجتي داره،حاجت روا فرما .