eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
312 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
( عجل الله تعالی فرجه ) ز هر کسی که گرفتم سراغ خانه ی تو زمن گرفت نشان از تو و نشانه ی تو نگار من، بت من ، خوب من، امام زمان بگو که از که بگیرم سراغ خانه ی تو آقام آقام آقام بیا تو مدینه کنار فاطمه ای یا که الان کنار علقمه ای یا نشستی کنار قبر حسین اونجا گرم نوحه و زمزمه ایی آقام آقام آقام بیا دلم به حال دلم سوخت بس که هر شب و روز گرفت این دل غرق به خون بهانه ی تو الهی دور کن از تن این سرش را به خاکستر بدل کن پیکرش را به عاشق هر چه خواهی کن ولیکن جدا از او مگردان دلبرش را ... یا رب برسان تو مهدی غائب را فرزند علی بن ابی طالب را گز دوری ِ او مدام در افغانم مانند كسی كه گم كند صاحب را فرمایش ِ خود ِ امام زمان ِ،فرمود:هركسی زیر این آسمان برای جد غریب من حسین گریه كنه،بعد از گریه دستش رو بلند كنه،برای فرج من دعا كنه، من ِ امام زمان دستم رو بلند میكنم،دعاش میكنم. حالا برا امام حسین گریه كنیم بعد برا فرج امام زمان دعا كنیم: السلام علیك یا اباعبدالله،حسین...... آی جماعت آقامون رو بین دو نهر آب با لب ِ تشنه،هی می گفت:مردم جیگرم داره می سوزه،اما این جماعت از قفا..حسین... یا رب برسان تو مهدی غائب را فرزند علی بن ابی طالب را حالا امام زمان باید برای ما دعا كنه،آقاجان از خدا بخواه، قلب های ما در تصرف كامل حسین باشه،آقا از خدا بخواه چشمامون غیر از حسین گریون نشه،آقا از خدا بخواه زن و بچه هامون فدای حسین باشن،آقا از خدا بخواه هر نفسی می كشیم برا حسین باشه،آقا از خدا بخواه كه از حسین بخواد كه مارو در هم بخره،آقا از خدا بخواه هر شب جمعه خیابون بین الحرمین ، مقابل حرم عباس باشیم،كنار ضریح حسین باشیم
1. زهر کسی.mp3
3.96M
( عجل الله تعالی فرجه ) ز هر کسی که گرفتم سراغ خانه ی تو ...
( عجل الله تعالی فرجه ) ز هر کسی که گرفتم سراغ خانه ی تو زمن گرفت نشان از تو و نشانه ی تو نگار من، بت من ، خوب من، امام زمان بگو که از که بگیرم سراغ خانه ی تو آقام آقام آقام بیا تو مدینه کنار فاطمه ای یا که الان کنار علقمه ای یا نشستی کنار قبر حسین اونجا گرم نوحه و زمزمه ایی آقام آقام آقام بیا دلم به حال دلم سوخت بس که هر شب و روز گرفت این دل غرق به خون بهانه ی تو الهی دور کن از تن این سرش را به خاکستر بدل کن پیکرش را به عاشق هر چه خواهی کن ولیکن جدا از او مگردان دلبرش را ... یا رب برسان تو مهدی غائب را فرزند علی بن ابی طالب را گز دوری ِ او مدام در افغانم مانند كسی كه گم كند صاحب را فرمایش ِ خود ِ امام زمان ِ،فرمود:هركسی زیر این آسمان برای جد غریب من حسین گریه كنه،بعد از گریه دستش رو بلند كنه،برای فرج من دعا كنه، من ِ امام زمان دستم رو بلند میكنم،دعاش میكنم. حالا برا امام حسین گریه كنیم بعد برا فرج امام زمان دعا كنیم: السلام علیك یا اباعبدالله،حسین...... آی جماعت آقامون رو بین دو نهر آب با لب ِ تشنه،هی می گفت:مردم جیگرم داره می سوزه،اما این جماعت از قفا..حسین... یا رب برسان تو مهدی غائب را فرزند علی بن ابی طالب را حالا امام زمان باید برای ما دعا كنه،آقاجان از خدا بخواه، قلب های ما در تصرف كامل حسین باشه،آقا از خدا بخواه چشمامون غیر از حسین گریون نشه،آقا از خدا بخواه زن و بچه هامون فدای حسین باشن،آقا از خدا بخواه هر نفسی می كشیم برا حسین باشه،آقا از خدا بخواه كه از حسین بخواد كه مارو در هم بخره،آقا از خدا بخواه هر شب جمعه خیابون بین الحرمین ، مقابل حرم عباس باشیم،كنار ضریح حسین باشیم
1. زهر کسی.mp3
3.96M
( عجل الله تعالی فرجه ) ز هر کسی که گرفتم سراغ خانه ی تو ...
دعای کمیل دستگاه همایون.mp3
31.03M
قرائت مسجد حضرت فاطمة الزهرا سلام الله علیها قم_پردیسان توضیح: ذکر توسلی که در دقیقه 20 اجرا شده با تاثیر از سبک استاد در اجرا شده که از متعلقات دستگاه همایون است 1400/7/29 التماس دعا
1. در به هم خورد.mp3
4.13M
( سلام الله علیها ) در به هم خورد ، ولی حیف که با سرعت خورد ( فکر میکنم همین یه جمله بَسِمون باشه ... ) در به هم خورد ، ولی حیف که با سرعت خورد ضربه را فاطمه این مرتبه با شدت خورد ... قربونت برم مادر جَوونم ، ... ای مادر ، ای مادر ، ای مادر ... نمیدونم خبر داری ، حمله به خونه ی علی ، یک دفعه نبوده ؟ دو سه مرتبه رخ داده ، اما این دفعه با همه دفعات فرق داشت ... ضربه را فاطمه این مرتبه با شدت خورد ... ( چقدر بوده شدّت ضربه ؟ ) پسرش ... نه ، سپرش خورد زمین و زهرا ( توو مجلس بی بی ، نکنه چشمات خشک بمونه ، به چشمات دستور بده ، بگو مگه نمی بینی دارند ازمادرم میگن ؟ نبینم چشمم تَر نشه ؟ ... ) پسرش ... نه ، سپرش خورد زمین و زهرا ضربه ها را پس از آن از دوسه تا قسمت خورد مَردک پست ، که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم بر خورد ... ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد ۱۷ آذر ۱۳۹۹
3. خلج و آینه چی.mp3
2.43M
( سلام الله علیها ) خداحافظ بِسترِ من خسته خداحافظ اي نماز نشسته خداحافظ اي قيام و قعود خداحافظ اي ركوع و سجود اجازه میدی غلطط رو بگیرم ؟ خداحافظ قیام و قعود ؟ کدوم قیام ؟ کدوم قعود ؟ مگه می تونست پاشه ؟ کدوم قیام و قعود ؟ فقط یه جا همه ی نیروشو ، همه ی توانِشو جمع میکرد ، پا میشد وامیستاد ... اون هم تا علی در میزد ... خداحافظ بِسترِ من خسته خداحافظ اي نماز نشسته گفت تو خیال میکنی من خبر ندارم ، اولاً من علی ام ، هیچی برای من پوشیده نیست ، فاطمه جان ، ... دوماً زهرا جان ، هر شب گوشه حجره میشینم نماز خوندنت رو تماشا میکنم ، دیدمت نماز نافله خواندی ولی قیام نداشت ، قعود نداشت ، قنوت نداشت ... زهرا جان کی گفته این همه پیش علی قیام کنی ؟ خدا حافظ درد بازو و سينه خداحافظ كوچه هاي مدينه خداحافظ آسمانِ كبود خداحافظ موجِ آتش و دود ز آهِ من ، آسمان شده نيلي خداحافظ تازيانه و سيلي ... دهه 1370 @navaye_asheghaan
1. در به هم خورد.mp3
4.13M
( سلام الله علیها ) در به هم خورد ، ولی حیف که با سرعت خورد ( فکر میکنم همین یه جمله بَسِمون باشه ... ) در به هم خورد ، ولی حیف که با سرعت خورد ضربه را فاطمه این مرتبه با شدت خورد ... قربونت برم مادر جَوونم ، ... ای مادر ، ای مادر ، ای مادر ... نمیدونم خبر داری ، حمله به خونه ی علی ، یک دفعه نبوده ؟ دو سه مرتبه رخ داده ، اما این دفعه با همه دفعات فرق داشت ... ضربه را فاطمه این مرتبه با شدت خورد ... ( چقدر بوده شدّت ضربه ؟ ) پسرش ... نه ، سپرش خورد زمین و زهرا ( توو مجلس بی بی ، نکنه چشمات خشک بمونه ، به چشمات دستور بده ، بگو مگه نمی بینی دارند ازمادرم میگن ؟ نبینم چشمم تَر نشه ؟ ... ) پسرش ... نه ، سپرش خورد زمین و زهرا ضربه ها را پس از آن از دوسه تا قسمت خورد مَردک پست ، که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم بر خورد ... ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد ۱۷ آذر ۱۳۹۹
3. خلج و آینه چی.mp3
2.43M
( سلام الله علیها ) خداحافظ بِسترِ من خسته خداحافظ اي نماز نشسته خداحافظ اي قيام و قعود خداحافظ اي ركوع و سجود اجازه میدی غلطط رو بگیرم ؟ خداحافظ قیام و قعود ؟ کدوم قیام ؟ کدوم قعود ؟ مگه می تونست پاشه ؟ کدوم قیام و قعود ؟ فقط یه جا همه ی نیروشو ، همه ی توانِشو جمع میکرد ، پا میشد وامیستاد ... اون هم تا علی در میزد ... خداحافظ بِسترِ من خسته خداحافظ اي نماز نشسته گفت تو خیال میکنی من خبر ندارم ، اولاً من علی ام ، هیچی برای من پوشیده نیست ، فاطمه جان ، ... دوماً زهرا جان ، هر شب گوشه حجره میشینم نماز خوندنت رو تماشا میکنم ، دیدمت نماز نافله خواندی ولی قیام نداشت ، قعود نداشت ، قنوت نداشت ... زهرا جان کی گفته این همه پیش علی قیام کنی ؟ خدا حافظ درد بازو و سينه خداحافظ كوچه هاي مدينه خداحافظ آسمانِ كبود خداحافظ موجِ آتش و دود ز آهِ من ، آسمان شده نيلي خداحافظ تازيانه و سيلي ... دهه 1370
یا فاطمه الزهرا س: |⇦•بنال ای دل .... و توسل ویژهٔ وفات حضرت أُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌نادر جوادی ✾• بنال ای دل؛ دلِ عالم غمین است شبِ جان دادن ام البنین است در این ماتم مگر اگر اشکی بریزد جزایش با امیرالمومنین است غمِ ام البنین پایان ندارد که دردِ بی کسی درمان ندارد نظر بر کربلا می کرد و می گفت بیا جانا که مادر جان ندارد بیا عباسِ من ای نورِ دیده زِ هجرت قامتِ مادر خمیده بیا تابوتِ مادر را تو بردار بزن بر سینه با دست بریده ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خانم ام البنین در مقام و شأن و منزلت ایشون، همین بس که بهر حال این قابلیت رو این خانوم داشت که زیر یک سقف باامیرالمومنین زندگی کنه و به بچه های حضرت زهرا خدمت کنه... خیلی قبل تر از این حرفها هم خواب دید که یک قرص قمر و سه ستاره از آسمون در دامنش فرود آمد، به پدرش عرض کرد که بابا من همچین خواب دیدم، پدرش هم انسان روشنی بود، خیلی انسان روشن و اهل ولایی بود. پدرش گفت :بابا ازدواجی خواهی کرد که ثمره ازدواج چهار پسر، هر چهار پسر عالم را روشن می‌کنند، یکی از بقیه قوی تر و بزرگتره، بقیه ستاره اند پیشش ،بعدها که حضرت امیر،عقیل رو فرستاد برای خواستگاری، حضرت عقیل فرمود: به پدر ام‌البنین که برادرم امیرالمومنین خواستگاره، او اینقدر معرفت داشت که عرض کرد: شما به آقا بگید، ما باید منت بکشیم دختر ما بیاد به کنیزی خونه شما! از ابتدا هم بی بی آمدن تو خونه امیرالمومنین، یکی از مقاصد مهمشون خدمتگذاری به بچه های حضرت زهرا بود... بعد هم که عاشق و دلباخته امام حسین شد، بچه ها را جوری تربیت کرد که اینها جز به فدا شدن برای امام حسین به چیز دیگه ای فکر نکنند... شخص سائلی هر سال می اومد در خونه ی ابوالفضل، می اومد عرض میکرد: آقا! خرج سال من رو بده من برم، حضرت هم بهش عنایت میکردن، این خرج سالش رو میگرفت و می رفت بی خبر از همه جا بود، اون سال هم مثل هرسال اومد و در زد وکنیز اومد دم در که کیه؟ سائل بهش گفت: برو بگو گدای همیشگی اومده... چی میخوای؟ گفت برو به آقا بگو، سائل اومده ،میگه خرج سالم رو بده! برم... کنیز رو ساده دلی خودش گفت برو دیگه اینجا نیا! گفت چرا؟گفت اون آقا روکربلا کشتنش، شهیدش کردند، دیگه نیست... این هم سرش رو انداخت پائین که من به خانواده ام گفتم میرم میگیرم حالاجواب زن و بچه ام رو چی بدم؟سرش رو انداخت پائین و ناامید داشت میرفت و تو فکر بود که چکنم؟ دید کنیزه داره میدوه میاد... چه اتفاقی افتاد؟ کنیز آمد داخل خانه خانم فرمود کی بود؟ گفت: خانم! یه گدایی بود گفتم بره! گفت چی میخواست؟گفت: من گدای هرسالم اومدم خرج سالم رو بگیرم ردش کردم گفت با اجازه کی ردش کردی؟ مگه در خونه ی تو اومده بود ردش کردی؟ بدو دنبالش پیداش کن برو بگو برگرده کنیز دوید گفت: آقا! برگرد بیا خانم خونه کارت داره، اومد سلام کرد بی بی فرمود: این کنیز اشتباه کرد، به شما اشتباه گفت، عباس شهيد شده، مادرش که نمرده، تا هر وقت خواستی بیا اینجا خرجت رو از من بگیر من هستم...* هر چند او دگر پسر خویش را ندید هر گز غمین نشد که عباس شد شهید دق کرد بعد از اون که به او این خبر، رسید بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم به جای آب لب انور حسین کارش دگرنشستن در آفتاب شد آتش فشان، قصه و کوه مذاب شد شرمنده نگاه غریب رباب شد آنقدر سوخت شمع وجودش که، آب شد رو می گرفت، نزد دوتا خواهر حسین *کار شبهای ام‌البنین این بود هر شب راه می افتاد تو کوچه پس کوچه های بنی هاشم، در خونه بنی هاشم، یکی یکی در میزد عباسم رو حلال کنید، می خواست آب بیاره نگذاشتن ،اما یکی از این خونه ها رو وقتی میرسید در نمی زد، اینقدر مینشست گریه می کرد تا صدای گریه اش به صاحب خونه می رسید، صاحب خونه می اومد در رو باز می کرد خودش رو می نداخت رو پای صاحبخونه، می گفت: رباب! عباسم رو حلال کن... ام البنین دیگر پسر ندارد واویلا واویلا دیگر بنی هاشم قمر ندارد واویلا واویلا دیگر مرا ام البنین نخوانید واویلا واویلا ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
4_5787463702601011384.mp3
10.12M
🎧    📝 هرچند او دگر پسر... 👤          🏴 وفات ┄┅═✧❁✨🌹✨❁✧═┅┄ عاشقان ظهور حضرت مـهــــ♡ــــدی عج🌺
. |⇦•ام البنین دیگر پسر ..... سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج حسن خلج ●━━━━━━─────── خانم ام البنین در مقام و شأن و منزلت ایشون، همین بس که بهر حال این قابلیت رو این خانوم داشت که زیر یک سقف باامیرالمومنین زندگی کنه و به بچه های حضرت زهرا خدمت کنه... خیلی قبل تر از این حرفها هم خواب دید که یک قرص قمر و سه ستاره از آسمون در دامنش فرود آمد، به پدرش عرض کرد که بابا من همچین خواب دیدم، پدرش هم انسان روشنی بود، خیلی انسان روشن و اهل ولایی بود. پدرش گفت :بابا ازدواجی خواهی کرد که ثمره ازدواج چهار پسر، هر چهار پسر عالم را روشن می‌کنند، یکی از بقیه قوی تر و بزرگتره، بقیه ستاره اند پیشش ،بعدها که حضرت امیر،عقیل رو فرستاد برای خواستگاری، حضرت عقیل فرمود: به پدر ام‌البنین که برادرم امیرالمومنین خواستگاره، او اینقدر معرفت داشت که عرض کرد: شما به آقا بگید، ما باید منت بکشیم دختر ما بیاد به کنیزی خونه شما! از ابتدا هم بی بی آمدن تو خونه امیرالمومنین، یکی از مقاصد مهمشون خدمتگذاری به بچه های حضرت زهرا بود... بعد هم که عاشق و دلباخته امام حسین شد، بچه ها را جوری تربیت کرد که اینها جز به فدا شدن برای امام حسین به چیز دیگه ای فکر نکنند... شخص سائلی هر سال می اومد در خونه ی ابوالفضل، می اومد عرض میکرد: آقا! خرج سال من رو بده من برم، حضرت هم بهش عنایت میکردن، این خرج سالش رو میگرفت و می رفت بی خبر از همه جا بود، اون سال هم مثل هرسال اومد و در زد وکنیز اومد دم در که کیه؟ سائل بهش گفت: برو بگو گدای همیشگی اومده... چی میخوای؟ گفت برو به آقا بگو، سائل اومده ،میگه خرج سالم رو بده! برم... کنیز رو ساده دلی خودش گفت برو دیگه اینجا نیا! گفت چرا؟گفت اون آقا روکربلا کشتنش، شهیدش کردند، دیگه نیست... این هم سرش رو انداخت پائین که من به خانواده ام گفتم میرم میگیرم حالاجواب زن و بچه ام رو چی بدم؟سرش رو انداخت پائین و ناامید داشت میرفت و تو فکر بود که چکنم؟ دید کنیزه داره میدوه میاد... چه اتفاقی افتاد؟ کنیز آمد داخل خانه خانم فرمود کی بود؟ گفت: خانم! یه گدایی بود گفتم بره! گفت چی میخواست؟گفت: من گدای هرسالم اومدم خرج سالم رو بگیرم ردش کردم گفت با اجازه کی ردش کردی؟ مگه در خونه ی تو اومده بود ردش کردی؟ بدو دنبالش پیداش کن برو بگو برگرده کنیز دوید گفت: آقا! برگرد بیا خانم خونه کارت داره، اومد سلام کرد بی بی فرمود: این اشتباه کرد، به شما اشتباه گفت، عباس شهيد شده، مادرش که نمرده، تا هر وقت خواستی بیا اینجا خرجت رو از من بگیر من هستم...* هر چند او دگر پسر خویش را ندید هر گز غمین نشد که عباس شد شهید دق کرد بعد از اون که به او این خبر، رسید بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم به جای آب لب انور حسین کارش دگرنشستن در آفتاب شد آتش فشان، قصه و کوه مذاب شد شرمنده نگاه غریب رباب شد آنقدر سوخت شمع وجودش که، آب شد رو می گرفت، نزد دوتا خواهر حسین *کار شبهای ام‌البنین این بود هر شب راه می افتاد تو کوچه پس کوچه های بنی هاشم، در خونه بنی هاشم، یکی یکی در میزد عباسم رو حلال کنید، می خواست آب بیاره نگذاشتن ،اما یکی از این خونه ها رو وقتی میرسید در نمی زد، اینقدر مینشست گریه می کرد تا صدای گریه اش به صاحب خونه می رسید، صاحب خونه می اومد در رو باز می کرد خودش رو می نداخت رو پای صاحبخونه، می گفت: رباب! عباسم رو حلال کن... ام البنین دیگر پسر ندارد واویلا واویلا دیگر بنی هاشم قمر ندارد واویلا واویلا دیگر مرا ام البنین نخوانید واویلا واویلا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
|⇦•آسمان را آهِ جانسوزت... و توسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج حسن خلج •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *شب شهادته آقام امام هادیه. امام صادق (ع) فرمودند: ما در مصائب مون پرده رو دل دوستانمون می اندازیم تا کُنه مصیبت ما رو درک نکنند. اگه درک کنند که با ما چه کردند این خلق خدا؛ همشون در دم جان میدن و می میرند...* آسمان را آه جانسوزت ز پا انداخته مادرت را باز در هول و وَلا انداخته *قربون دلت برم زهرا جان، امشب دور و بر سامرا میگرده، دور و بر قبر پسرش می چرخه...* امشب به امام هادی عرض کن: آقا جان! همه دار و ندار من همین چند قطره اشکه، میریزم به پات امشب..آقا در عوضش یه چیز بزرگ ازت میخوام، اونم اینه؛درهای دل من رو به رو معارفت باز کنی، من وقتی زیارت جامعهٔ کبیره ات رو میخونم، فقط الفاظ و لقلقهٔ زبونم نباشه، بفهمم چی دارم میگم، به کی دارم میگم..*  پوستی بر استخوان داری شبیه مادری  خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته رفته رفته حجره ات گودال سرخی می شود زهر، لبهای شما را از نوا انداخته *امام هادی تو لحظه های آخرعمرش خودش رو کشید سمت کربلا..همون لحظه هایی که تشنگی کامش رو خشک کرده، زهر به بدن اثر کرده، زبان در دهان مثل چوبِ خشک..سمت کربلا نشست دست راست رو گذاشت رو قلبش..صلی الله علیک یا جداه یا اباعبدالله..حسین...* میدونم آقا جان، شدت زهر رمق رو از شما گرفته بود. لب هات به هم میخورد، صدات نمیومد. اما بازم خداروشکر، نفس که میکشیدی با هر دم و بازدم کلی خاک تو حلقت نمی رفت....من یه غریب سراغ دارم کربلا.. صورتش رو خاک ها.. محاسنش غرقِ خون. خون از همه ی رگ ها فوران میزنه...... قربون اون آقای غریبی که هم زهرِ تیرهای زهرآلود تشنه اش کرده، هم رفتنِ خون های فراوان تشنه اش کرده، هم آفتاب سوزانِ کربلا تشنه اش کرده، هم داغِ علی اکبر تشنه اش کرده، هم داغِ علی اصغر تشنه اش کرده، هم غصه ی معجر زینب تشنه اش کرده...* جام می شرمندهٔ اندوه چشمان تو شد  ماجرا را گردن شام بلا انداخته : وحید قاسمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
. |⇦•آسمان را آهِ جانسوزت... علیه السلام اجرا شده به نفس حاج ●━━━━━━─────── *شب شهادته آقام امام هادیه. امام صادق (ع) فرمودند: ما در مصائب مون پرده رو دل دوستانمون می اندازیم تا کُنه مصیبت ما رو درک نکنند. اگه درک کنند که با ما چه کردند این خلق خدا؛ همشون در دم جان میدن و می میرند...* آسمان را آه جانسوزت ز پا انداخته مادرت را باز در هول و وَلا انداخته *قربون دلت برم زهرا جان، امشب دور و بر سامرا میگرده، دور و بر قبر پسرش می چرخه...* امشب به امام هادی عرض کن: آقا جان! همه دار و ندار من همین چند قطره اشکه، میریزم به پات امشب..آقا در عوضش یه چیز بزرگ ازت میخوام، اونم اینه؛درهای دل من رو به رو معارفت باز کنی، من وقتی زیارت جامعهٔ کبیره ات رو میخونم، فقط الفاظ و لقلقهٔ زبونم نباشه، بفهمم چی دارم میگم، به کی دارم میگم..* پوستی بر استخوان داری شبیه مادری خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته رفته رفته حجره ات گودال سرخی می شود زهر، لبهای شما را از نوا انداخته *امام هادی تو لحظه های آخرعمرش خودش رو کشید سمت کربلا..همون لحظه هایی که تشنگی کامش رو خشک کرده، زهر به بدن اثر کرده، زبان در دهان مثل چوبِ خشک..سمت کربلا نشست دست راست رو گذاشت رو قلبش..صلی الله علیک یا جداه یا اباعبدالله..حسین...* میدونم آقا جان، شدت زهر رمق رو از شما گرفته بود. لب هات به هم میخورد، صدات نمیومد. اما بازم خداروشکر، نفس که میکشیدی با هر دم و بازدم کلی خاک تو حلقت نمی رفت....من یه غریب سراغ دارم کربلا.. صورتش رو خاک ها.. محاسنش غرقِ خون. خون از همه ی رگ ها فوران میزنه...... قربون اون آقای غریبی که هم زهرِ تیرهای زهرآلود تشنه اش کرده، هم رفتنِ خون های فراوان تشنه اش کرده، هم آفتاب سوزانِ کربلا تشنه اش کرده، هم داغِ علی اکبر تشنه اش کرده، هم داغِ علی اصغر تشنه اش کرده، هم غصه ی معجر زینب تشنه اش کرده...* جام می شرمندهٔ اندوه چشمان تو شد ماجرا را گردن شام بلا انداخته شاعر : .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
|⇦•چشمم به راه ماند.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژۀ شب لیله الرغایب_ حاج حسن خلج* •ೋ ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چشمم به راه ماند عزیزم نیامدی دل بی پناه ماند عزیزم نیامدی در سینه سالهاست که این آهِ سوزناک در سینه ماند عزیزم نیامدی تا کی اسیرِ دستِ غم ای میرِ قافله یوسف به چاه ماند عزیزم نیامدی ای مردِ آسمانی من بی تو این زمین غرقِ گناه ماند عزیزم نیامدی *نمیدونم چرا دلم هواتُ نمیکنه .. نمیدونم چرا دلم برات تنگ نمیشه .. در به درِ کوه و بیابون شد ، هرجا شنید ردِ پایی از آقا هست رفت، گفتن مسجد کوفه رفت، سهله معتکف شد .. جمکران و .. هرجا شنید رفت برم بلکه آقا رو ببینم .. هر کاری کرد دید خبری نشد .. عاقبت یه اهل معرفتی بهش گفت چی میخوای خودت رو آواره کردی؟ گفت دنبال آقام میگردم میخوام آقامُ ببینم .. فرمود این که راهش اینا نیست، نزدیک ترین راهشُ من بلدم برو وضو بگیر بیا حالا بشین سمتِ کربلا .. دستتُ بزار رو سینه‌ت صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله .. اجازه بدید روضه م رو اینجور یگم :* خواهرا در مرگِ من افغان‌مکن شیون مزن ای برادر پیشِ خواهر حرفی از مردن مزن خواهرا آن کهنه پیراهن که میدانی بیار یوسفا دیگر دم از آن پاره پیراهن مزن خواهرا این آخرین بار است میدان میروم ز پی ام بیرون میا حرفی تو با دشمن مزن چون که بر روی زمین میافتم اندر قتلگاه صبر کن زاری مکن بر چهره و تن مزن چون به روی سینه ام دشمن نشیند صبر کن ای برادر آتش بر جای ازین مزن چون سرم را ازقفا دشمن کند خواهر جدا لطمه بر رخسار خود در پیش مرد و زن مزن صبر کن چون آتش اندر خیمه ها می افکنند کودکان را جمع کن یک جا ولی شیون مزن زینت آلات زنان را دشمنان خواهند برد دخترانم را طلا بر گوش و برگردن مزن خواهرا چون تازیانه میزنندت دشمنان صبر کن هرگز مگو این ضربه ها بر من مزن صبر کن اندر اسارت چون برندت کو به کو بر ملا گریان مشو افغان به هر بر من مزن گیرم این قلب صبورم آهنین باشد«حسین» این همه پتک گران بر فرق این آهن مزن .
3. خلج و آینه چی.mp3
2.43M
( سلام الله علیها ) خداحافظ بِسترِ من خسته خداحافظ اي نماز نشسته خداحافظ اي قيام و قعود خداحافظ اي ركوع و سجود اجازه میدی غلطط رو بگیرم ؟ خداحافظ قیام و قعود ؟ کدوم قیام ؟ کدوم قعود ؟ مگه می تونست پاشه ؟ کدوم قیام و قعود ؟ فقط یه جا همه ی نیروشو ، همه ی توانِشو جمع میکرد ، پا میشد وامیستاد ... اون هم تا علی در میزد ... خداحافظ بِسترِ من خسته خداحافظ اي نماز نشسته گفت تو خیال میکنی من خبر ندارم ، اولاً من علی ام ، هیچی برای من پوشیده نیست ، فاطمه جان ، ... دوماً زهرا جان ، هر شب گوشه حجره میشینم نماز خوندنت رو تماشا میکنم ، دیدمت نماز نافله خواندی ولی قیام نداشت ، قعود نداشت ، قنوت نداشت ... زهرا جان کی گفته این همه پیش علی قیام کنی ؟ خدا حافظ درد بازو و سينه خداحافظ كوچه هاي مدينه خداحافظ آسمانِ كبود خداحافظ موجِ آتش و دود ز آهِ من ، آسمان شده نيلي خداحافظ تازيانه و سيلي ...
|⇦•روی گونه هام ستاره... و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حسن خلج •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روی گونه هام ستاره پیکرم پر از شراره حالا مادرم کنارم گریه میکنه دوباره قلب من جریحه داره این جفای روزگاره پیرمردی شد پیاده بی حیا مردی سواره منو بردن نیمه شب باحال مضطر نه عبا به دوش و نه عمامه بر سر پا برهنه میدووندنم تو کوچه من نفس نفس زنون با چشمای تر منو بردن نیمه شب باحال مضطر نه عبا به دوش و نه معجری بر سر پابرهنه میدووندنم تو کوچه من نفس نفس زنون با چشمای تر بی کس و خونه نشینم غم نشسته توی سینه ام من علیه این زمونم مرد تنهای مدینه م از مدینه دل بریدم ناسزاها که شنیدم ذرّه ای نگه نداشته حرمت موی سپیدم منو یاد روضه های مادر انداخت تا به خونه هیزمِ شعله ور انداخت وحشت و گریه ی دخترم از آتیش منو یاد اون سه ساله دختر انداخت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•روی گونه هام ستاره... و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حسن خلج •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روی گونه هام ستاره پیکرم پر از شراره حالا مادرم کنارم گریه میکنه دوباره قلب من جریحه داره این جفای روزگاره پیرمردی شد پیاده بی حیا مردی سواره منو بردن نیمه شب باحال مضطر نه عبا به دوش و نه عمامه بر سر پا برهنه میدووندنم تو کوچه من نفس نفس زنون با چشمای تر منو بردن نیمه شب باحال مضطر نه عبا به دوش و نه معجری بر سر پابرهنه میدووندنم تو کوچه من نفس نفس زنون با چشمای تر بی کس و خونه نشینم غم نشسته توی سینه ام من علیه این زمونم مرد تنهای مدینه م از مدینه دل بریدم ناسزاها که شنیدم ذرّه ای نگه نداشته حرمت موی سپیدم منو یاد روضه های مادر انداخت تا به خونه هیزمِ شعله ور انداخت وحشت و گریه ی دخترم از آتیش منو یاد اون سه ساله دختر انداخت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
نماهنگ شاه امکان.mp3
4.07M
منم تا در جهان هستم به امر خالق اکبر بگردانم زبانم را به مدح خواجه قنبر ثنا گویم امامی را که فرموده است در قرآن خدا مدح و ثنایش را ولی با لحن پیغمبر 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ منم تا در جهان هستم به امر خالق اکبر بگردانم زبانم را به مدح خواجه قنبر ثنا گویم امامی را که فرموده است در قرآن خدا مدح و ثنایش را ولی با لحن پیغمبر علی عالی علی والی علی قائم علی دائم علی شاه و علی ماه و علی راه و علی رهبر چه در ظاهر چه در پنهان به کل عالم امکان علی حاکم علی عالم علی مولا علی سرور به علم و حلم و فخر و فر به سِرّ معنی اش بنگر علی اصل و علی فرع و علی آیینه داور حسن مداح خوش خوانم محب آل عمرانم غلام شاه امکانم از آن گشته ام ثنا گستر.
4_6033117784479629697.mp3
3.97M
تحلیل مداحی روضه با نوای: شاعر شعر اول: شاعر شعر دوم: : لطائف و ظرائف در روضه غريبه گان مُرُوَت حيا نمي كردند ز هيچ گونه جنايت اِبا نمي كردند ستاره گان حرم را به ريسمان بستند بگو ز جور ، زمين را به آسمان بستند ميان آن همه لشکر چو بي كسم ديدند به اشك بي كسي ام ناكسانه خنديدند از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی می خواستم به پات سرم را فدا کنم اما به خواهر تو ندادند مهلتی بهتر نبود جای تو من کشته می شدم؟ بی تو چگونه صبر کنم،با چه طاقتی؟ از بس برای زخم لبت گریه کرده‌ایم چشمی ندیده‌ام که ندیده جراحتی تو رفتی و غرور حریمت شکسته شد هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی کم مانده بودخم بشوم، کم بیاورم از دست تازیانۀ بیرحم لعنتی
|⇦•پناه اهل محبت... و توسل به امام رضا علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفسِ حاج حسن خلج •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ پناه اهل محبت به جز عبای تو نیست و غیر بال ملک فرش زیر پای تو نیست کرم نما به من سائلت هم احسان کن که تکیه گاه دلم غیر دستهای تو نیست کسی که از همه در آخرت فقیرتر است همان‌کس است که در این سرا گدای تو نیست *همین که بهم اجازه دادی صدات بزنم رضاهمه چی بهم دادی امام رضا یا امام رضا..«یا امام رضا یا امام رضا» دستت رو بلند کن بگیر دامان امام رضا رو...* چقدر بی کس و تنهاست آنکه در دنیا همیشه با تو غریبه است و آشنای تو نیست مرا گدای خودت کرده ای خدا را شکر و آشنای خودت کرده ای خدا را شکر اما آقا پیش شما سرافکنده ام‌ پیش شما سرم پایینه .."يا وَلِيَّ اللّهِ ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عزوجل ذُنُوبا لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ" شرمنده ام امام رضا یه جوری پیش خدا آبروی خودم رو بردم از بس گناه کردم..یه جوری پرونده ام رو سیاه کردم..هیچ راه دیگه ای جز وساطت تو‌ ندارم...ضامن آهو..* *آهو اسیر شد دست صیاد امام رضا اومد به صیاد فرمود: اینو آزادش کن بچه داره..گفت: آقا! چه فرمایشیه می فرمایید..از این راه دارم نون زن وبچه ام رو در میارم. به چه زحمتی گرفتمش کجا ولش کنم .حضرت فرمود: بذار بره به بچه هاش سر برنه برمی گرده.. صیاد خندید گفت حیوون چه میفهمه این حرفا رو میذاره میره دیگه نمیاد..حضرت رضا فرمودن: من ضامن، اینجا پیشت میمونم تا این بیاد...این ذوات مقدسه دست دراز کنن تمام ذخائر عالم تو دستشونه..حضرت نمیتونست بگه خب میخوای ببری بفروشی دیگه چند میفروشی من میخرم؟ این پولش رو بگیر آزادش کن بره به خانواده اش برسه ..چرا نگفت؟! چرا این‌کارو نکرد؟ خواستن به ما بگن هرجوری هست پای شما هستیم...حتی اگه دستمون هم خالی بشه خودمون رو‌ گرو‌ می گذاریم... نمیذارن کسی غریب وتنها بمونه..اما این روزگار چه کرد با امام رضا....* میان حجره بود و راز دل می گفت با داور که یارب سوخت مغز استخوانم *امروز به راویتی شهادت امام رضاست.. به آقا عرض کنید یا امام رضا متولی عزای ابا عبدالله شمایید ما امروز برای شما زار میزنیم شما روزی اشک‌ ما رو برای محرم و صفر امضا کن...محرم‌ و صفر هرکی گفت حسین، ما برا حسین بمیریم..* اگر که چاک گریبان من زبان می داشت خبر ز سوختن مغز استخوان می داد آقا این سوزش مغز استخوان شما برا زهره؟ حضرت فرمود نه! دل نگران چیز دیگه ام...حرف دل آقا اینه..میا معصومه جان...آواره میشی خواهر..* «میا معصومه جان از نیمه ره برگرد می ترسم توأم‌ چون من غریب و بی کس و تنها شوی خواهر...» *یه امام اینجا ناله میزنه نیا خواهر ..یه امامم زن و بچه اش رو برداشته این روزا تو‌ بیابانو در به دره...وااای حسین... ابن عباس اومد جلو‌ گفت: یابن رسول الله می خوای بری خودت برو این زن و بچه رو‌ کجا میبری ..زینب پرده ی محمل رو‌ کنار زد ابن عباس کنار برو‌ میخوای بین من و حسین جدایی بندازی ..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
4_5787600110762328894.mp3
5.86M
روضه (ص) با نوای: استاد موضوع: مرصع خوانی ـ حسن تعلیل ـ اقتضای حال چشم سربسته شد ولی ناگاه چشم دل دید دلبر آمده است بانوی بانوان خدیجه که بود آزروی پیبمبرآمده است آمده یار باوفای نبی از بهشت برین به استقبال بوی مرگ وفراق تا آمد رفت زهرا کنار او ازحال مانده مابین ماندن ورفتن میکشیدش دوجذبه از دوطرف یک طرف شوق دیدن همسر یک طرف غربت امیرنجف آن طرف خنده های وصل به حق این طرف اشک دیده زهرا آن طرف ارجعی الی ربک این طرف ناله های وا ابتا گرچه لب روی لب فشرده ولی ناله اش تا به آسمانها رفت التماسش هرآنچه زهرا کرد اوبه همراه مرگ تنها رفت نفس رفته ناگهان برگشت چشم خوابیده باز شد بیدار وسراسیمه گفت بازهرا آه ازدرد فغان از آن دیوار کفن از بهر پیغمبر بیاور نهان از دیده دختر بیاور اشاره کرد بر در گفت احمد علی جان میخ در را دربیاور توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است.