eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
425 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
. با طعنه نان انداختند عیبی ندارد آتش به جان انداختند عیبی ندارد از روی ناقه، خواهرت را دست بسته با سر چنان انداختند عیبی ندارد از بام خانه بر سرم هرچه که آمد در دستشان انداختند عیبی ندارد حتی اگر بدکاره ها شان "نام" من را ورد زبان انداختند... عیبی ندارد در کوچه بر من پیرزنهای یهودی آب دهان انداختند عیبی ندارد با "سنگ"... نه با "حرفشان" دردی مضاعف در جانمان انداختند عیبی ندارد غصه نخور بالای "نی" ای ماه زینب قرآن بخوان... انداختند؟!... عیبی ندارد ✍ [ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ في سوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ في وُجوهِهِنَّ...اهل ذمّه ، در بازار دمشق براى تماشاى آنان ، صف كشيده بودند و به صورتشان ، آب دهان مى انداختند] بستان الواعظين و ریاض السامعین ابن جوزی جلد ۱ صفحه ۲۶۳ .
Mohjat.NetSh 4 Moharam 1404 Hosein Taheri [Mohjat_Net] (3).mp3
زمان: حجم: 1.53M
تمام میشود بنی امیه باز هم اسیر قیام میشود دوباره خواب بر چشمشان حرام میشود دوباره امیر دختر و خواهر امام میشود دوباره از حرم نه از حرامیان کهع از شیعیان ازدحام میشود دوباره زینب فاتح شام میشود هراس دارد بنی امیه از عقیله و از رقیه فراق رفتنیست روز وصل ما رسیدنیست دیدن دوباره ی شلوغی حرم چه دیدنیست صدای روضه خوانی و صدای گریه های بچه های هیئتی شنیدنسیت و در برابر ضریح حضرت عقیله و رقیه این رجز چه خواندنیست لبیک یا زینب عرش میزند صدا پا به پاش همه عوالم جن و انس همه فرشته ها همزمان با عالم بالا زمینیان طبل و سنج دسته ها عزادارن سیدالاولیا نقطه نقطه ی زمین هرکجا علی الخصوص در کربلا همنوا میرسد تا خدا این نوا لبیک یا حسین جدید پیرامون تحولات 1404
Mohjat.Net4_6041944371769644599.mp3
زمان: حجم: 2.82M
عاقبت از راه رسیدش موسم خزان زینب روی نیزه ها نشستی قاری قرآن زینب به خدا تموم هستی منه این سر خونی سهم من بودی ولی حالا تو دست این و اونی برادر جان زخم سرت رو کاش که میبستم نمیرسه به رأس تو دستم من این پایینم و تو بالا الهی که یکی به فکر پیکرت باشه خدانگهدار سرت باشه نیفته از نیزه ایشالله تویی ماه درخشانم حسین جانم حسین جانم **** مونس نیزه شدی داداش مگه من دل ندارم توی آغوشم بودی ای کاش مگه من دل ندارم بی قرارم بی پناهم بی کسم ای وای از این دل تا سر زخمیتو دیدم سر زدم به چوب محمل دیدی آخر پیر شدم از غمت تو این صحرا شدم آواره ی بیابونا میگذره این روزا چقدر سخت دیدی آخر تو رو گرفتن از من ای داداش سرت رو بردن واسه ی پاداش نمیگذرم از اینا هیچ وقت خزون شد باغ و بستانم حسین جانم حسین جانم **** دلخوشی واسم نمونده توی این دنیا پس از تو رفتی و دار و ندارم رفته به یغما پس از تو چشم من بارونیه بی تو دلم دریای درده خوب نگاهم کن ببین داغ غمت با من چه کرده حسین من تمام زندگیم به غارت رفت اهل و عیالت به اسارت رفت ببین که دیگه نا ندارم حسین من کمتر روزام و تیره چون شب کن نگاهی ام به سوی زینب کن شاید یه کم دووم بیارم شبیه موت پریشانم حسین جانم حسین جانم جدید دهه سوم محرم 1404
Nariman Panahi4_5879544305323868955.mp3
زمان: حجم: 4.69M
‌‌﷽ با نوای: . صَلو علی بنتِ المُرتضی ای کوه صبر و غصه و غم ها صَلو علی بنتِ المُرتضی ای قد خمیدهِ دختر زهرا عمه جانم زینب مضطر بودی و بین عده ای کافر بودی و بی یار بردنت توی کوچه و بازار بردنت خوردی زمین وسط کوچه ها ای زخمی جسارتِ اعدا آوردنت توی بزم حرام ای خواهر عفیفه ی سقا عمه جانم زینب عباست کجاست؟ جای تو مگه تو نامحرماست؟ خیلی بی کسی واسه ی رقیه دلواپسی با کعب نی زدنت پشت هم ای دختر امیر دو عالم رو دوشته علم این حرم ای خواهرِ شهید محرم عمه جانم زینب افتادی زمین دیدی روی نی رأسِ شاه دین کمرت شکست تیر درد و غم رو قلبت نشست ✍ نغمه و سبک 🎼 .
. |⇦•بر مشامم می رسد... و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها ویژه اربعین اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید رضی مرتضوی ●━━━━━━─────── "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.." بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا *خوش بحال اونایی که این شب جمعه الان کربلان، خدا نکنه حسرت کربلا به دل ما بمانه، یا اباعبدالله ..به همه ی ما توفیق بده دوباره عرض ادب کنیم، بخدا دلمون تنگ شده برا کربلات حسین جان، ما هم دوست داریم بیایم بین الحرمین، دوست داریم بیایم بالای تل زينبیه، دلمون تنگ شده برا خیمه گاه، برا قتلگاه، برا حرم ابالفضل العباس.. خوش بحال اونایی که در این شب جمعه بین الحرمین نشستن، یه نگاه به گنبد ابی عبدالله يه نگاه به گلدسته های اباالفضل العباس میکنن..* بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا *هر کس که بمیرد از شیعیان ابی عبدالله، امام حسین به بالینش میاد، امام صادق اشاره کرد به اون یارش که داشت از محبت ابی عبدالله گریه میکرد، فرمود: بخدا وقتی جانت به حلقومت برسه اون وقت میفهمی محبت جدم حسین چیه.. اما مؤمنین و شیعیان حسین وقتی میمیرن تازه ابی عبدالله رو میبینن، فرمود: عزرائیل از شیعه ی ما میپرسه، این حسینه، این بهشته، این جای توعه، اگه میخوای بمیر اگه میخوای زنده بمان، خودش با اشتیاق با شوق میگه نه بخدا قسم دیگه نمیخوام زنده باشم میخوام برم با حسین.. حسین جانم! اسم تو دل های ما رو تکان میده آقا، در روز قیامت فرمود: امام صادق یک عده دور ابی عبدالله جمعند، بهشت پیک میفرسته ما برای شما آماده ایم، میوه های بهشتی نعمت های بهشتی، اینا جواب میدن بهشت ما حسینه، تا ابی عبدالله اینجاست ما جایی نمیریم بهشت ما حسینه، به اینا میگن حُدّاثُ الحسین. خدایا ما که آدمای خوبی نیستیم گنهکاریم اما در دلمون محبت حسین تو رو داریم، تو رو به نام ابی عبدالله دست ما رو هم بگیر، یه کاری کن در روز قیامت امام حسین ما رو بشناسه بگه آره همین بود گریه کن منه محب منه، دوستدار منه، این همونه که در دنیا حسین حسین می‌گفته، این دلتنگی رو برا حرم ابی عبدالله در دلت ببین تا بفهمی زينب کبری بعد از اربعین ابی عبدالله چی بر دلش گذشت، یه لحظه دلتو ببرم کربلا... قافله سالار آمد از امام سجاد پرسید آقا سر دو راهی هستیم بریم مدینه یا بریم کربلا؟ فرمود: برید از عمه ام زینب بپرسید، آمدن از زینب پرسیدن، صدا ناله ی زینب بلند شد. بخدا این دلهای ما پر از اشکه پر از داغه، چهل روز هرچی گریه کردیم ما رو زدن، هر وقت حسین گفتیم به ما تازیانه زدن دلم تنگ کربلاست بریم کربلا، آمدن کربلا... آمد کنار قبر برادرش حسین، یه جمله گفت زینب دل همه رو سوزاند، داداش فقط چهل روز گذشته اما اگه سر برداری زینبو ببینی، زینبو نمیشناسی، موهام سفید شده، کمرم خم شده، زانوهام بی توان شده برادرم، همه رو بردم برگرداندم اما سراغ دخترت رقیه رو از من نگیر...* در جهان تا زنده ام، گویم ثنایت یا حسین دست حاجت میبرم پیش خدایت یا حسین .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. و زمان عج _گریز س_حجت الاسلام میرزامحمدی دلبرم یوسف زهراست خدا میداند2 یادش آرامش دلهاست خدا میداند علت غیبت او هست گناه من وتو خون جگر،از گنه ماست خدا میداند بر عطا و کرمش جن و ملک محتاجند از دمش زنده مسیحاست خدا میداند همه دنبال زر و سیم و گرفتار دلند پسر فاطمه تنهاست خدا میداند *الان کجای عالم داره مناجات می کنه،کجا داره برامن و تو دعا می کنه،چرا هر کی آقا رو زیارت کرده،خیمه نشین زیارتش کرده؟چرا هر کی یوسف زهرا رو دیده تو بیابونا دیده؟مگه این آقا تو بین ما،تو شهر ما،توخونه های ماجا نداره؟از امیرالمومنین طلب کردن مهدی فاطمه رو برا ما معرفی کنید،حضرت با سه چهار جمله معرفی کرد،فرمود:"صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ ان الشَّرِيدُ الطَّرِيدُ الْفَرِيدُ الْوَحِيدُ" یعنی مهدی من غریبه،مهدی من تک و تنهاست،مهدی من از شهرها رانده شده* آری اعمال من و توست حجاب من و تو ورنه آن چهره هویداست خدا میداند از همه بیشتر آنکس که بود منتظرش مادرش حضرت زهراست خدا میداند *حالا آماده ای گریه هات با گریه های امام زمانت عجین بشه،مگه نفرمود،یا جدا ،آگه نبودم کربلا یاریت کنم" اما صبح و شام برات گریه می کنم،نه تنها گریه می کنم،بلکه فرمود:"لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً" یعنی برات خون گریه میکنم،برا کدوم مصیبت امام زمان خون گریه می کنه؟* آن مصيبت كه كند گريه برايش شب و روز روضه زينب كبری است،خدا ميداند *انقده به روضه ی عمه جانش امام زمان،ارادت داره که به شیخ حسین سامرایی هم دستور داد،به شیعیان ما بگو،خدا رو به حق عمه جانم زینب قسم بدن،موانع فرج من برطرف بشه؛امشب دلاتونو کجا ببرم،کدوم گوشه ی روضه رو بخوانم؟ان شاالله چشمی نباشه که گریان نباشه،پیغمبر فرمود فاطمه جان،همه چشمها قیامت گریانه،غیر از اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه،حالا آماده ای یا نه؟دلاتونو ببرم اون روضه ای که راوی میگه،زینب کاری کرد که دوست و دشمن به گریه افتادن،بی مقدمه میرم وارد روضه میشم* وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت قائله در مجلس یزید زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای با پای پر ز آبله در مجلس یزید *یا ،چه گذشت به عمه جان شما در این مجلس،الان این مسجد و جلسه به این وسعت خدام محترم جایگاه بانوان مجلله رو جدا کردن،اگه یه بانو اشتباهی وارد قسمت مردانه بشه،همه ی مردهای غیرتی بهش تذکر میدن،راه رو براش باز می کنن،مبادا اثباب مزاحمتی براش فراهم بشه،اما عمه ی امام زمان وارد مجلس نامحرم" اونم مجلسی که همه مشغول لهو و لعبن،همه مشغول می گساری اند،همه مشغول شادی اند،سرهای بریده رو بالا نیزه زدن،این زن و بچه ابی عبدالله رو در لباس اسیری* زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای با پای پر ز آبله در مجلس یزید *ابی عبدالله یه لحظه چشمانشو باز کرد،اشک سر بریده درآمد"دیدن سر بریده داره اشک میریزه* اشک سر بریده درآمد که پا گذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید *ای حسین* اماامشب میخوام اسم یه بانویی رو ببرم،که خیلی تو کربلا مضطر شد،تا به مقام اضطرار نرسی،نمی تونی با آقات درد دل کنی* داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید *این زن و بچه رو به سلسله و غل و زنجیر بسته بود،چجوری وارد شدن،بماند" همه دارن نظاره میکنن،این بانوی مجلله ای که تا کربلا چشم نامحرمی سایه شم ندیده بود،این دختر علی که یحیی مازنی میگه،بیست سال با علی همسایه بودم،یه بارم نشد قد و قامت دختر علی رو ببینم،حالا بین نامحرما گیر افتاده" یا صاحب الزمان"وقتی با خطبه خوانیش یزید رو رسوا کرد،دیدن یزید دستور داد،سر بریده ابی عبدالله رو از رو نیزه بیرون بیارن،بزارن تو تشت طلا،آخ بمیرم این تشت طلا رو زیر پای نحسش گذاشت،میز قمارشو رو تشت طلا قرار داد،اینجا زینب کاری کرده که دوست و دشمن به گریه افتادن،حریف خطبه ی زینب نشد،دیدن چوب دستیشو بالا میبره، انقده با چوب خیزران بر لب و دندان حسین،بچه ها دیدن چوب یزید که بالا میاد دو دست عمه هم بالا میاد،چوب که به تشت پایین میاد عمه چنان با سیلی به سر و صورت میزنه،ناله بزن یا حسین* هرچه سفارش کرد مزن ظالم که او از ره رسیده لبان غنچه اش زهرا مکیده مردم از شما میپرسم،قاری قرآن محترم هست یا نه؟پیغمبر لب های قاری قرآن رو میبوسید،امیرالمومنین به قاری و معلم قرآن جایزه میداد،امامن یه قاری قرآن میشناسم،تا شروع کرد به قرآن خوندن،نه تنها احترامش نکردن،بلکه جلو زن و بچه انقده با چوب خیزران بر لب و دندانش زدن .
Nariman Panahi4_5879544305323868955.mp3
زمان: حجم: 4.69M
‌‌﷽ با نوای: . صَلو علی بنتِ المُرتضی ای کوه صبر و غصه و غم ها صَلو علی بنتِ المُرتضی ای قد خمیدهِ دختر زهرا عمه جانم زینب مضطر بودی و بین عده ای کافر بودی و بی یار بردنت توی کوچه و بازار بردنت خوردی زمین وسط کوچه ها ای زخمی جسارتِ اعدا آوردنت توی بزم حرام ای خواهر عفیفه ی سقا عمه جانم زینب عباست کجاست؟ جای تو مگه تو نامحرماست؟ خیلی بی کسی واسه ی رقیه دلواپسی با کعب نی زدنت پشت هم ای دختر امیر دو عالم رو دوشته علم این حرم ای خواهرِ شهید محرم عمه جانم زینب افتادی زمین دیدی روی نی رأسِ شاه دین کمرت شکست تیر درد و غم رو قلبت نشست ✍ نغمه و سبک 🎼 .
. و زمان گریز حجت الاسلام دلبرم یوسف زهراست خدا میداند2 یادش آرامش دلهاست خدا میداند علت غیبت او هست گناه من وتو خون جگر،از گنه ماست خدا میداند بر عطا و کرمش جن و ملک محتاجند از دمش زنده مسیحاست خدا میداند همه دنبال زر و سیم و گرفتار دلند پسر فاطمه تنهاست خدا میداند *الان کجای عالم داره مناجات می کنه،کجا داره برامن و تو دعا می کنه،چرا هر کی آقا رو زیارت کرده،خیمه نشین زیارتش کرده؟چرا هر کی یوسف زهرا رو دیده تو بیابونا دیده؟مگه این آقا تو بین ما،تو شهر ما،توخونه های ماجا نداره؟از امیرالمومنین طلب کردن مهدی فاطمه رو برا ما معرفی کنید،حضرت با سه چهار جمله معرفی کرد،فرمود:"صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ ان الشَّرِيدُ الطَّرِيدُ الْفَرِيدُ الْوَحِيدُ" یعنی مهدی من غریبه،مهدی من تک و تنهاست،مهدی من از شهرها رانده شده* آری اعمال من و توست حجاب من و تو ورنه آن چهره هویداست خدا میداند از همه بیشتر آنکس که بود منتظرش مادرش حضرت زهراست خدا میداند *حالا آماده ای گریه هات با گریه های امام زمانت عجین بشه،مگه نفرمود،یا جدا ،آگه نبودم کربلا یاریت کنم" اما صبح و شام برات گریه می کنم،نه تنها گریه می کنم،بلکه فرمود:"لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً" یعنی برات خون گریه میکنم،برا کدوم مصیبت امام زمان خون گریه می کنه؟* آن مصيبت كه كند گريه برايش شب و روز روضه زينب كبری است،خدا ميداند *انقده به روضه ی عمه جانش امام زمان،ارادت داره که به شیخ حسین سامرایی هم دستور داد،به شیعیان ما بگو،خدا رو به حق عمه جانم زینب قسم بدن،موانع فرج من برطرف بشه؛امشب دلاتونو کجا ببرم،کدوم گوشه ی روضه رو بخوانم؟ان شاالله چشمی نباشه که گریان نباشه،پیغمبر فرمود فاطمه جان،همه چشمها قیامت گریانه،غیر از اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه،حالا آماده ای یا نه؟دلاتونو ببرم اون روضه ای که راوی میگه،زینب کاری کرد که دوست و دشمن به گریه افتادن،بی مقدمه میرم وارد روضه میشم* وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت قائله در مجلس یزید زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای با پای پر ز آبله در مجلس یزید *یاصاحب الزمان،چه گذشت به عمه جان شما در این مجلس،الان این مسجد و جلسه به این وسعت خدام محترم جایگاه بانوان مجلله رو جدا کردن،اگه یه بانو اشتباهی وارد قسمت مردانه بشه،همه ی مردهای غیرتی بهش تذکر میدن،راه رو براش باز می کنن،مبادا اثباب مزاحمتی براش فراهم بشه،اما عمه ی امام زمان وارد مجلس نامحرم" اونم مجلسی که همه مشغول لهو و لعبن،همه مشغول می گساری اند،همه مشغول شادی اند،سرهای بریده رو بالا نیزه زدن،این زن و بچه ابی عبدالله رو در لباس اسیری* زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای با پای پر ز آبله در مجلس یزید *ابی عبدالله یه لحظه چشمانشو باز کرد،اشک سر بریده درآمد"دیدن سر بریده داره اشک میریزه* اشک سر بریده درآمد که پا گذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید *ای حسین* اماامشب میخوام اسم یه بانویی رو ببرم،که خیلی تو کربلا مضطر شد،تا به مقام اضطرار نرسی،نمی تونی با آقات درد دل کنی* داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید *این زن و بچه رو به سلسله و غل و زنجیر بسته بود،چجوری وارد شدن،بماند" همه دارن نظاره میکنن،این بانوی مجلله ای که تا کربلا چشم نامحرمی سایه شم ندیده بود،این دختر علی که یحیی مازنی میگه،بیست سال با علی همسایه بودم،یه بارم نشد قد و قامت دختر علی رو ببینم،حالا بین نامحرما گیر افتاده" یا صاحب الزمان"وقتی با خطبه خوانیش یزید رو رسوا کرد،دیدن یزید دستور داد،سر بریده ابی عبدالله رو از رو نیزه بیرون بیارن،بزارن تو تشت طلا،آخ بمیرم این تشت طلا رو زیر پای نحسش گذاشت،میز قمارشو رو تشت طلا قرار داد،اینجا زینب کاری کرده که دوست و دشمن به گریه افتادن،حریف خطبه ی زینب نشد،دیدن چوب دستیشو بالا میبره، انقده با چوب خیزران بر لب و دندان حسین،بچه ها دیدن چوب یزید که بالا میاد دو دست عمه هم بالا میاد،چوب که به تشت پایین میاد عمه چنان با سیلی به سر و صورت میزنه،ناله بزن یا حسین* هرچه سفارش کرد مزن ظالم که او از ره رسیده لبان غنچه اش زهرا مکیده مردم از شما میپرسم،قاری قرآن محترم هست یا نه؟پیغمبر لب های قاری قرآن رو میبوسید،امیرالمومنین به قاری و معلم قرآن جایزه میداد،امامن یه قاری قرآن میشناسم،تا شروع کرد به قرآن خوندن،نه تنها احترامش نکردن،بلکه جلو زن و بچه انقده با چوب خیزران بر لب و دندانش زدن سلام_الله_علیها
. (س) ای دختر علی مهتاب عالمین آرامش دل و عشق امام حسین تا وقتی زنده ام مجنون زینبم این اشک و گریه رو مدیون زینبم تأثیر گریه‌شِه عالَم حسینی شد هیئت اگر میام ممنون زینبم دلبر حسن و یاور حسین دردونه ی علی خواهر حسین تا آخرین نفس بعد فاطمه همیشه بودی بالاسر حسین زینب(س) تو التیام و درمونِ رقیه ای عمه نمیشه گفت ؛ جونِ رقیه ای از هفت تا آسمون بارید اگربلا با تن سپر شدی مابین هربلا قطعِ یقین میگم زینب اگر نبود کرببلا فقط می‌موند توو کربلا جَذَبه ی علی توو نگاه تو فاتح شهر شام شد سپاه تو نه توو کشور مصر نه توو سوریه... میون سینَمه بارِگاهِ تو زینب(س) سینه زن توأم من از روز ازل گریه برای تو اهلی مِن العسل گل کرده نام تو امشب روی لبا بر صولت تو و شأن تو مرحبا ناموس رَبّی و آیینه ی بتول پرده نشین عرش هستی تو زینبا جلالت تو چون هیبت علی جاریه توو رگات غیرت علی می‌ترسه دشمن از تیغ سُخَنت هر جمله ی تو یک ضربت علی زینب(س) ✍بهمن عظیمی .👇
Mohjat.NetSh 4 Moharam 1404 Bazri [Mohjat_Net] (3).mp3
زمان: حجم: 2.43M
بانویی که شکوهمندانه رفته در کاخ ابن مرجانه ماده شیری که خطبه اش کرده کاخشان را بدل به ویرانه به خدا این زن زینب است جبل الصبرِ همیشه متقن زینب است غالب الاعدا به کوفه قطعا زینب است به علی رفته آنکه خلقا خُلقا زینب است جمع زهرا و مرتضی هم حسین و هم مجتبی گفته در شأنش کربلا لافتی الا زینبا سیده زینب سیده زینب **** بانویی که تمام هستش را داده در راه سیدالشهدا غم به او چیره میشود هرگز خم به ابرو نیاورد اصلا دست حق یار زینب است همه جا صحبت از اقتدار زینب است کربلا تصنیف ماندگار زینب است فتح شامات و کوفه تنها کار زینب است بی کران تر از بی کران جاودان تر از جاودان دختر سلطان نجف و عمه جان صاحب الزمان سیده زینب سیده زینب ایام آل الله .
🏴 / (س) 🔻شعری که (به گفته علامه امینی) مشهور شده هر جا خوانده شود امام عصر عج حاضر میشوند (اشاره به اسارت) ▪️علامه امینی/الغدیر: اشتهر بين الأصحاب أنها لم تقرأ في مجلس إلا وحضره الإمام الحجة المنتظر عجل الله تعالى فرجه(در میان یاران و اصحاب ما معروف است این قصیده در مجلسی خوانده نمیشود مگر اینکه امام زمان در آن جلسه حاضر میشوند): - اَیُقتَلُ ظَمآنا حسین بکربلا/و فی کل عضو من اَنَامِلِه بَحرٌ (چگونه است که حسین ، تشنه در کربلا کشته می شود با آنکه در هر سر انگشت او دریاهایی توان یافت؟) - وآل رسـول الله تُسـبَى نسائُهم/ومَـن حـولهنَّ السِّترُ يُهتَكُ والخِدرُ... ([و چه طور] بانوان خاندان پیامبر اسیر گشتند و پرده و پوشش را از ایشان بازستاندند) 📙الغدیر ج7ص14 قصیده کامل با ترجمه: اینجا 🔻این عدل است که زنان تو در پرده پوشیده و دختران رسول الله شهر به شهر گردانده شوند؟ ▪️حضرت زینب س خطاب به یزید: ... أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ ... (آیا این عدالت است ای پسر آزادشدگان (یزید) که زنان و کنیزانت را در پرده‌ی آسایش نگاه داری، اما دختران رسول خدا(ص) را اسیر کنیدر حالیکه پرده‌های حرمتشان را دریدی و چهره‌هایشان را آشکار ساختی و دشمنان، آن‌ها را از شهری به شهری می‌کشانند؟ 📒احتجاج ج2ص308 🔻جسارت مرد شامی... ▪️عنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ عَلِيٍّ [عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌] قَالَتْ‌: لَمَّا أُجْلِسْنَا بَيْنَ يَدَيْ يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَامَ رَجُلٌ أَحْمَرُ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ إِلَى يَزِيدَ فَقَالَ‌: يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ‌! هَبْ لِي هَذِهِ [وَ هُوَ] يَعْنِينِي! فَأُرْعِدْتُ وَ فَرِقْتُ‌، وَ ظَنَنْتُ أَنَّ ذَلِكَ جَائِزٌ لَهُمْ‌، وَ أَخَذْتُ بِثِيَابِ أُخْتِي زَيْنَبَ‌، وَ كَانَتْ أَكْبَرَ مِنِّي وَ أَعْقَلَ وَ تَعْلَمُ أَنَّ ذَلِكَ لاَ يَكُونُ‌، فَقَالَتْ [لَهُ‌]: كَذَبْتَ - وَ اَللَّهِ - وَ لَؤُمْتَ‌! / یزید هم عصبانی شد و سخنانی رد و بدل شد و حضرت زینب س فرمود: أنْتَ أَمِيرٌ مُسَلَّطٌ تَشْتِمُ ظَالِماً تَقْهَرُ بِسُلْطَانِكَ‌! فَسَكَتَ‌! ثُمَّ عَادَ اَلشَّامِيُّ فَقَالَ‌: يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ‌! هَبْ لِي هَذِهِ الْجَارِيَةَ‌! قَالَ‌: اُعْزُبْ‌! وَهَبَ اَللَّهُ لَكَ حَتْفاً قَاضِياً! (فاطمه بنت علی ع: هنگامی که ما را نزد یزید بن معاویه بردند، مردی سرخ‌روی از اهل شام برخاست و به یزید گفت: «ای امیرالمؤمنین! این دختر (اشاره به من کرد) را به من ببخش!» من لرزیدم و ترسیدم و گمان کردم که چنین کاری برای آنان جایز است. پس لباس خواهرم زینب را محکم گرفتم، چرا که او از من بزرگ‌تر و خردمندتر بود و می‌دانست که چنین چیزی ممکن نیست. زینب (علیها‌السلام) به آن مرد گفت: «دروغ می‌گویی! و پستی نمودی/ و بعد از کلماتی س فرمود: تو امیری ستم‌پیشه‌ای که با قدرتت بر دیگران چیره‌ای و ناسزا می‌گویی!» سپس یزید خاموش شد. اما آن شامی دوباره گفت: «ای امیرالمؤمنین! این کنیزک را به من ببخش!» یزید پاسخ داد: «دور شو! خداوند مرگی زودرس به تو عطا کند!» 📗وقعة الطف 272 🔻شعر حضرت زینب/گمان نمیکردم این ماجرا حتمی باشد... ▪️ما تَوَهّمتُ يا شَقيق فُؤادِي‌/كان هذا مُقَدَّراً مَكتوبا (گمان نمیکردم ای همراه دلم که این وقایع حتما اتفاق بیوفتد) يا أخي فاطم الصغيرة كَلِّمها/ فقد كاد قلبها أن يذوبا (با این دختر کوچکت حرف بزن که نزدیک است قلبش آب شود) 📚نفس المهموم ج1ص365 🔻دختر خردسال/شهادت پس از دیدن سر پدر ▪️یزید فهمید دختر کوچک سیدالشهدا بهانه پدر را میگیرد دستور داد سر را نزد او ببرند/وقتی دید گفت: ما هذا؟ فقال لها اللعناء: هذا رأس أبيك، فصرخت الطفلة مرعوبة و استولى عليها الرعب الشديد حتّى مرضت و بقيت من بعدها أيّاما ثمّ ماتت و أسلمت الروح إلى ربّها (دخترک پرسید: این چیست؟ آن ملعونها گفتند: «این سر پدرت است. دخترک از وحشت فریاد کشید و ترس شدید بر او چیره شد تا آنکه بیمار گشت و چند روز بعد، جان به جان آفرین تسلیم کرد و از دنیا رفت[در نقل دیگری ایشان همان موقع به شهادت رسیدند] 📚کامل بهایی ج2ص235 🔻من الذی أَیتَمَنِی ▪️وقتی دختر خردسال سیدالشهداء ع با سر پدر ملاقات کرد فرمود: أبتاه من ذا الذي خَضَبَك بِدمائك، يا أبتاه من ذا الذي قَطَعَ وَرِيدَيك، يا أبتاه من ذا الذي أَيتَمَنِي عَلَى صِغَرِ سِنِّي... «پدرجان! چه کسی تو را به خون آغشته کرد؟ پدرجان! چه کسی رگهایت را برید؟ پدرجان! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟...)/ 📚نفس المهموم ج1ص416 .
. بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود همانجا که تن تو نامرتب شد همینجا بود تنت پامال سم چند مرکب شد همینجا بود اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم صدایت قطع شد بین حرم واویلتاه افتاد نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد سرت را میبرید و سمت ما لشکر به راه افتاد سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی به دنبال سرت غم بی قرین خوردم چهل منزل چه طعنه ها که از شمر لعین خوردم چهل منزل به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم سرت را که بغل کردم ببوسم کعب نی خوردم الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها شترها بی جهاز آمد فراوان گشت مشکلها بگویم دختران رفتند بی محرم به محملها چه ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها عزیزم روضه ها باز است دل را آب و آتش کرد فقط سربسته میگویم سکینه چند جا غش کرد تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیده‌م را نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را جوانی هام قربان سر تو که مقدس بود همان بزم شراب شام بهر پیری ام بس بود ✍ ................. دنیای بی تو نداره تعریفی دنیای بی تو رو اصلا نمیخوام روم نشد حتی به یک نفر بگم چی به روز ما آورده شهر شام کوچه بازار و دیدم ولی حسین دلم از بزم شراب شون پره اونی که خیزرون و زد به لبت قیامت چوب گناشو می خوره با چشام دیدم که پژمرده شدی زیر دست و پای شمر ، لاله ی من قرار این نبود که از پیشم بری رفیق پنجاه و چند ساله ی من کربلا کاری ازم بر نیومد تا که زخم بدن تو خوب بشه حالا گریه می کنیم من و رباب تا که زخمای تن تو خوب بشه بعد تو روی خوشی رو ندیدم بعد تو غم یه قدم عقب نرفت هیچکی مثل من تو سختی کشیدن راه صد ساله رو تو یه شب نرفت ✍ ............... علیها_سلام رفتنت مثل رفتن خورشید بعد تو سهم دخترت شامه توی تاریکی خرابه ی شهر روی ماهت چیزی که میخوامه حق داری حرف نمی زنی با من خسته ای تازه از سفر اومدی خیلی تحویل گرفتی دختر تو تا که گفتم بیا با سر اومدی اومدی و خرابه روشن شد تو برا ما همیشه نور بودی طوری که بوش میاد بابای گلم چن شبی مهمون تنور بودی . نمیشه خوب ببینمت آخه دشمنا نور چشمامو بردن خدا می دونه مردای شامی چی به روز سر تو آوردن همونی که گرفته پیرهن تو دوتا گوشواره ی منم برده میشه از اخم صورتت فهمید به رگ غیرت تو برخورده نکنه دیدی دستامو بستن نکنه دیدی ماجراها رو نگو که دیدی می زدن طعنه نگو که دیدی می زدن ما رو کاش منو می زدن همیشه ولی رو سر تو شراب نمی دیدم بلایی رو که اومده سرمون بابا حتی تو خواب نمی دیدم ✍ ‌