❣﷽❣
🌾#سینه_زنی_اربعین
🏴#واحد
🌾#آقای_مطیعی
ز داغ تو دل حزین است،
به یادت چله نشین است
القلب حزین من مصیبتك
ویبکي علیك أربعین یوما
همه آرام و قرار این دل زیارت در اربعین است
و کل أمنیاته أن یزورك فی أربعینیّتك
سپردم دل را به جاده، میایم پای پیاده
ترکت قلبي في طریقک، أسیر إلیك حافیاً
ره عشق است و ندارم باکی اگر خاری در کمین است
الطریق طریق العشق ولا أخاف من أن یکون مفروشا بالأشواك
(جان و جانان من، عشق و ایمان من، با تو پیمان من، حسین)
یا نفسی و عزیزی، یا عشقی و إیمانی، عهدی معک یا حسین
ألا يا حجَّ الحنينِ، سَقاكم زَمزمُ عَيني
ای حج عشق (کنایه از زیارت امام حسین) شوق زیارتت اشک از دیدگانم جاری ساخت
تُلبّيكُم سيّدي أشواقي بإحرامِ الأربعينِ
هوای شوقم با احرام اربعین به ندای شما لبیک میگوید
و شوقاً يهفُو جَبيني، یُؤدّی لو سجدتينِ
پیشانیم مشتاق است تا در نماز عشقت برخاک بیفتد
ويَسعى بين الصفا و المروى لعباسٍ و الحسينِ
و بین صفا و مروه عباس و حسین سعی به جای آورد
لو قطّعوا كفّي، لو قطّعوا رِجلي، أمضي لكم زَحفاً، حسين
ای حسین! اگر دستم را جدا کنند، اگر پایم را قطع کنند سینه خیز به سویت می آیم
یا سیدی خُذني، قد فتَّني حُزني، أشتاقُکم حدَّ الحَنین
مولایم مرا دریاب، غم تو ویرانم کرد، دلتنگ و مشتاق شما هستم
🌾(یا سیدی خذني، حسین)
مولایم مرا دریاب
أتاكُم هُدهدُ قلبي جَناحاهُ نارُ حبّي
هدهد قلبم به سوی شما آمده است و دو بال او آتش عشق من است
أتاكِ يا كربلا مشتاقاً يُلبِّيكِ وآحسيناه
و مشتاقانه، لبیک گویان و با ندای واحسیناه به سوی تو آمده است
حَنيناً عرشُ هواكَ بِلمحِ الطّرفِ أتاكَ
هوای عشق والای تو بر قلبم نشسته است، و با چشم بر هم زدنی به سوی تو میآید
مَشى طيّاراً معَ الزُّوارِ بآهاتٍ وآحسيناه
قلب من به همراه زائرانت، با ناله واحسیناه به سوی تو پرواز میکند
تَحلُو بكَ الآهُ، لاعذّبَ اللهُ، قلباً بهِ حبُ الـ ـحسين
دردها با تو شیرین میشود، خداوند عذاب نکند قلبی که محبت حسین در آن است
یا سیدی خُذني، قد فتَّني حُزني، أشتاقُکم حدَّ الحَنین
مولایم مرا دریاب، غم تو سرگردانم کرد، دلتنگ شما هستم
🌾(یا سیدی خذني، حسین)
مولایم مرا دریاب
(شعر فارسی: محمد مهدی سیار)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
زهرا عباس نژاد:
ای امام وای امیر اربعین یابن الحسن
ای علمدار مسیر اربعین یابن الحسن
میزبان و سفره دار اربعین یابن الحسن
بهترین لبیک بر هل من معین یابن الحسن
اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما
عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا
اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور
انتظار منجی و آمادگی بهر ظهور
گرکنی امضا دوباره سمت جاده می روم
اربعین، کرببلا، پای پیاده می روم
مشکل مالی چه باشد عاشقت سر می دهد
خرجی این راه را زهرای اطهر می دهد
گرچه عبدی روسیاهم دست من را هم بگیر
پرگناهم بی پناهم دست من را هم بگیر
خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه
کربلا با هم ببر ما را عزیز فاطمه
گربیایم جان خود را را نذر رویت می کنم
کوبه کو، موکب به موکب، جستجویت می کنم
ای تمام عشق بر هجران رویت مبتلا
در پی روی تو هستم از نجف تا کربلا
میهمانت می شوم با اشک جاری از دو عین
بر لبم جاریست ذکر «یا لثارات الحسین»
اربعین می آید و جوشد سبوی کربلا
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
کربلا ومادری که ناله ها می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
اشک و مناجات و دعا را دوست دارم
این حالت خوبِ بکا را دوست دارم
من دین خود را از رسول الله دارم
زهرا، علی و مجتبی را دوست دارم
مشهد، حرم، پائین پا، صحن گهرشاد
این گنبد و گلدسته ها را دوست دارم
از تو چه پنهان باز دلتنگ حسینم
خیلی هوای کربلا را دوست دارم
آرام کنج دنج روضه می نشینم
هیئت، محرّم، روضه ها را دوست دارم
بالا نیاوردم سرم را تا ببینی
این گریه های بی صدا را دوست دارم
گریان دستّ بسته ی زینب بیا ... آه
من گریه کردن با شما را دوست دارم
وحید محمدی
1949335_715 (1).mp3
10.95M
♩♪♬بر کشتگان نینوا اربعین آمد…
آل پیمبر کربلا دل غمین آمد….
♩♪♬جانم حسین جان ای جان جانان….
من زینبم غملر یوروب ای شه ابرار
♩♪♬زلفم آقاریب گلمیشم قبریوه زوار
هجرینده یاننام حیران دولاننام…
♩♪♬بر کشتگان نینوا اربعین آمد….
آل پیمبر کربلا دل غمین آمد

جانم حسین جان ای جان جانم…♩♪♬
زینب شده زائر بر آن قبر شش گوشه
بر تربتش زند دم به دم بوسه…♩♪♬
خاک برادر را برد بر وطن توشه…
گوید به چشم پر بُکا اربعین آمد♩♪♬
بر کشتگان نینوا اربعین آمد….
آل پیمبر کربلا دل غمین آمد….♩♪♬
با سلام خدمت مخاطبین ملوتکست هم اکنون می توانید ♩♪♬متن مداحی اربعین آمد از سلیم موذن زاده ♩♪♬
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحیم
⚫️#روضه_جانسوز_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مداح_میرداماد
همه رفتند و من جـا ماندم ای دوست
ز بخــت بد به دنیــا ماندم ای دوست
چـــرا رفتی مــــرا با خــــود نــبــردی
ببین بعـد از تو تنــها ماندم ای دوست
بیـــــادت در نـــــوای آب آبـــــــم ٢
فردا گفت عبدالله بیا بستر منو زیر آفتاب پهن کن،،،خانم جان چرا زیر آفتاب،،،
گفت اخه خودم دیدم بدن داداشم سه روز زیر افتاب بود،،،
به یـــــادت در نـــــــوای آب آبـــــــــم
هی میخوام بلند شم؛ نمینونم بزار بشنیم،،،
چنـــــان تو زیــــر تیـــــغ آفــــتابــــم
داداش،،،
تو راحــــت خفته ای در خـانه ی قبر
ولی من از غــــمت خـــــانه خــــرابم
لباس تــــو در آغــــوشـم بـــــــرادر
صــــدایت مونــــده در گــوشم برادر
حسین،،،
تو موندی بی کفــــن بر خاک صحرا چگـــونه من کفــــــن پوشـــــم برادر؟
داداش چی دیدم،،،
منو کابـــوس شمشــــــیر و تـــــن تو
تماشـــــای به غـــــارت بـــــــردن تو
تو را ســــر نیــــــزه هـا بردند مانده
بــــــرای مــن فقـــــــط پیـــراهن تو
داداش،،،
سر وسر نیـزه می بیــنم به خـــوابم
همینکـــه پلک بر هـــــم میگـــــذارم
تـــــو را بـــر نیــــــــزه میبیـــــنم،،،
داداش منکه امده بودم،،، منکه بالا سرت بودم،،،
خودت با گوشه ی چشمت اشاره کردی من برگردم،،، منکه امده بودم چرا گفتی من برم؟،،، چرا گفتی ارجعی الی الفسطاط؟چرا نگذاشتی من پیشت باشم؟
عقده شده برام،،،،داداش من بر گشتم،،، نمیدونم تو این فاصله چی شد،،، یه موقعه رسیدم دیدم سرتو خولی برده،،،،
یه موقع رسیدم دیدم لباسات دست این و اونه،،، یه موقع دیدم انگشت و انگشترتو بردند،،، دیدم یه جایی سالم تو بدن نذاشتن،،، لبامو رو لبات گذاشتم،،، حسین حسین حسین،،،،
روضه ی خانم زینب (س) یه گریز داره،،،
گریز روضه ی خانم زینب (س) کجاست؟
داداش دیر رسیدم،،، همه رفته بودن،،،منی که پنجاه وچهارسال سرموبلند میکردم تو رو میدیدم؛ حسرت یه بار دیدنت به دلم موند،،،
داداش چهل منزل سرتو بالا نیزه دیدم،،، اما هرچی التماس کردم یه بار نیزه دار نیزه رو بیاره پائین من سر تو بغل کنم نشد،،، داداش سرتم قسمت من نشد،،،
اما خدا رو شکر،،،
بالاخره سرت قسمت به نفر شد،،،
خدا رو شکر بالاخره یه نفر به آرزوش رسید،،،
بابا مگه نگفتـــی بر میگردم
عـمه رو خیلی خسـته کردم
بیا میخـــوام دورت بگـردم
حسین حسین حسین،،،
بیاد جمیع اموات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل
نوای مقتل
ایتا
1_1616907333.opus
1.39M
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل تلگرام
نوای مقتل
ایتا
✅جنگ نهروان، از دیگر جنگ های دوران خلافت امام علی(ع) که بعد از جنگ صفین و در پی ماجرای «حکمیت» در ماه صفر سال ۳۸ هجری قمری اتفاق افتاد.
پس از آنکه در صفین، سپاه معاویه قرآنها را بر سر نیزه کردند و پیشنهاد رجوع به حکم قرآن دادند، علی رغم مخالفت امام علی(ع)، بیشتر سپاهیان خواستار حکمیت شدند.
آنان حکمیت را بر امام علی(ع) تحمیل کردند و حتی حضرت(ع) را در صورت عدم پذیرش حکمیت، به قتل تهدید نمودند.
ابن شهر آشوب می نویسد :
بیست هزار نفر از سپاهیان امام علی(ع) نزد حضرت(ع) آمدند و گفتند :
📋《يَا عَلِيُّ(ع)! أَجِبْ إِلَى كِتَابِ اَللَّهِ إِذَا دُعِيتَ إِلَيْهِ وَ إِلاَّ [قَتَلْنَاکَ] دَفَعْنَاكَ بِرُمَّتِكَ إِلَى اَلْقَوْمِ أَوْ نَفْعَلُ بِكَ مَا فَعَلْنَا بِعُثْمَانَ》
♦️اى على(ع)! وقتی که به قرآن خوانده می شوی، آن را اجابت کن[حکميّت را بپذير!] یا آنگونه که با عثمان رفتار کردیم، با تو نیز رفتار میکنیم.[تو را مى کشيم!(۱)
پس امام علی(ع) مجبور به پذیرش حکمیت شد.
بعد از جریان حکمیت و فریفتن عمرو عاص و گول خوردن ابوموسی اشعری ساده لوح، وقتی این دسته از سپاهیان امام علی(ع) دیدند، نتیجه حکمیت بر وفق مراد آنان نبود، دست به شورش زدند و خواهان ادامه جنگ با معاویه شدند و پذیرش حکمیت را کفر دانسته و از آن توبه کردند.
آنان از امام علی(ع) نیز خواستند از این کفر توبه کند و شروطی که با معاویه نهاده است، نقض کند.
اما امام علی(ع) نقض «حکمیت» را نپذیرفت و فرمود :
📋《فَارَقَنَا الْقَوْمُ عَلَى شَيْءٍ فَلا يَجُوزُ نَقْضُهُ》
♦️ما چیزی را پذیرفتهایم که نمیتوانیم آن را نقض کنیم.(۲)
همچنین امام علی(ع) درباره حکمیت فرمود :
من از آغاز با این حکمیت مخالف بودم، بعد نیز که به اجبار مردم به آن تن دادم، شرط کردم که اگر آنها به کتاب خدا حکم کردند، به حکمشان پایبند باشم، زیرا در اصل، ما حکمیت قرآن را پذیرفتهایم نه حکمیت مردم را!(۳)
پس از توقف جنگ صفین و بازگشت امام(ع) به کوفه و معاویه به شام، مخالفان حکمیت از امام علی(ع) جدا شدند و به قریه «حروراء» نزدیک کوفه رفتند.
بدین ترتیب، گروهی به نام «خوارج» شکل گرفت که لقب «مارقین» یعنی «از دین برگشتگان» به خود گرفتند.
از برخی سران خوارج می توان به «حرقوص بن زهیر تمیمی»، «شریح بن أوفی عبسی»، «عبدالله بن وهب راسبی» اشاره کرد که همین «عبدالله بن وهب راسبی» به علت سجدههای زیادش، به «ذوالثَّفِنات» یعنی [پیشانی پینه بسته مانند زانوی شتر] ملقب شده بود.(۴)
بعد از اعلام کامل نتیجه حکمیت، امام علی(ع) بعد از جمع خراج سالیانه، برای مخالفت به این جریان، اصحاب را برای جنگ مجدد با معاویه به اردوگاه خواند و برای خوارج نیز پیام فراخوان فرستاد.
خوارج به این حضور، جواب منفی دادند و با رفتار غیر دینی اعتراض خود را ابراز کردند و دست به شورش می زدند.
خوارج در راه «نهروان» جنایات بسیار کرده و افراد زیادی را به قتل رساندند که از جمله آنها میتوان به «عبدالله بن خباب بن ارت» که پدرش از اصحاب رسول اکرم(ص) اسلام بود، اشاره کرد، خوارج او را به همراه همسرش و جنینی که باردار بود به روشی بیرحمانه کشتند.
ابن اثیر در این باره می نویسد :
📋《..فَذَبَحُوهُ فَسَالَ دَمُهُ فِي المَاءِ وَ قَتَلوا المَرأَةَ وَ هِي حَامِلُ فَبَقَرُوا بَطنَهَا》
♦️آنان عبدالله بن خباب را ذبح کردند و خونش را بر آب ریختند و همسرش را هم در حالی که حامله بود، کشتند و شکمش را شکافتند و جنینش را نیز کشتند.(۵)
ادامه مطالب :👇
اخبار این جنایات به امام(ع) رسید و ایشان لشکریان را از اردوی جنگ با معاویه به سمت «نهروان» هدایت کرد.
اعتراضات خوارج تا شش ماه پس از صفین ادامه داشت و به همین جهت امام علی(ع) «عبدالله بن عباس» و «صعصعة بن صوحان» را برای گفتگو نزد آنها فرستاد و فرمود :
📋《يَا اِبْنَ عَبَّاسٍ! اِمْضِ إِلَى هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ فَانْظُرْ مَا هُمْ عَلَيْهِ وَ لِمَا ذَا اِجْتَمَعُوا؟》
♦️ای ابن عباس! نزد این قوم برو و ببین آنان را چه شده است و دلیل اجتماع آنان چیست؟!(۶)
اما آنان تسلیم خواسته این دو نفر برای بازگشتن به جماعت نشدند.
پس از آن امام علی(ع) از آنها خواست تا دوازده نفر را معین کرده و خود نیز همین تعداد را جدا کرده و با آنها به گفتگو نشست.
در پی رفتار مسالمت آمیز امام علی(ع) قبل از آغاز جنگ و دادن امان به خوارج و دعوتشان به بازگشت، تعدادی از این سپاه جدا شدند به عنوان مثال؛ «فروه بن نوفل» و پانصد نفر دیگر از این افراد بودند.
بنابر روایات تاریخی از چهار هزار خارجی، تعداد افرادی که برای مبارزه در برابر لشکر امام علی(ع) باقی ماندند، تنها هزار و هشتصد نفر سواره و هزار و پانصد نفر پیاده بودند.(۷)
با آغاز جنگ به سرعت تمامی خوارج کشته و یا زخمی شدند، زخمی ها به تعداد چهارصد نفر، به خانواده هایشان تحویل داده شدند، در مقابل از سپاه علی(ع) تعدادی کمتر از ده نفر کشته داشت، از اجتماع خوارج در نهروان کمتر از ۱۰ نفر فرار کردند که یکی از آنان عبدالرحمن بن ملجم مرادی قاتل امام علی(ع) بود.(۸)
📚منابع:
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۶۴
۲)انساب الأشراف بلاذری، ج۲، ص۳۵۹
۳)انساب الأشراف بلاذری، ج۲، ص۳۴۹
۴)انساب الأشراف بلاذری، ج۲، ص۳۵۹
۵)أسد الغابة ابن أثير، ج۳، ص۱۵۰
۶)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۸۸
۷)وقعة صفین نصر بن مزاحم، ص۳۴۹
۸)انساب الاشراف بلاذری، ج۲، ص۳۷۳
👤گفتار امیرالمؤمنین #امام_علی_علیه_السلام در برابر سخن خوارج:👇
#جنگ_نهروان
✅زمانی كه امام علی(علیه السلام) شنيد خوارج نهروان شعار «لا حكم إلّا لله» سر می دهند، فرمودند :
📋《كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ! نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلّه وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلّه وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللهُ فِيهَا الْأَجَلَ وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْءُ وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ》
♦️گفتار حقّی است كه به آن باطلی اراده شده است.
آری حكمی نيست مگر برای خدا، ولی اينان می گويند : زمامداری مخصوص خداست، در حالی كه برای مردم حاكمی لازم است چه نيكوكار و چه بدكار كه مؤمن در عرصه حكومت او به راه حقّش ادامه دهد و كافر بهرهمند از زندگی گردد و خدا هم روزگار مؤمن و كافر را در آن حكومت به سر آرد و نيز بهوسيله آن حاكم، غنائم جمع گردد و توسط او جنگ با دشمن سامان گيرد و راهها به سبب او امن گردد و در امارت وی حق ناتوان از قوی گرفته شود تا مؤمنِ نيكوكار راحت شود و مردم از شرّ بدكار در امان گردند.
📚منبع:
نهجالبلاغه مرحوم سید رضی، خطبه۴۰
✅این روایت که در سحرگاه روزى كه ضربت به فرق مبارك امام علی(ع) رسيد، خطاب به امام حسن مجتبی(ع) فرمود :
📋《مَلَكَتْنِي عَيْنِي وَ أَنَا جَالِسٌ فَسَنَحَ لِي رَسُولُ الله(ص)!》
♦️نشسته بودم كه خواب مرا گرفت، و رسول خدا(ص) بر من آشكار شد، گفتم :
📋《يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! مَا ذَا لَقِيتُ مِنْ أُمَّتِكَ مِنَ الْأَوَدِ وَ اللَّدَدِ!》
♦️اى پيامبر خدا(ص)! چه كجى ها و دشمنى ها از امت تو ديدم!
ایشان فرمود :
📋《ادْعُ عَلَيْهِمْ!》
♦️آنان را نفرين كن!
پس من گفتم :
📋《أَبْدَلَنِي اللهُ بِهِمْ خَيْرَاً مِنْهُمْ وَ أَبْدَلَهُمْ بِي شَرَّاً لَهُمْ مِنِّي》
♦️خداوند بهتر از آنان را به من عنايت كند، و به جاى من شرّى را بر آنان بگمارد.(۱)
خوارج حتی قصد جسارت به قبر مطهر امام علی(علیه السلام) را داشتند.
در روایتی نقل شده است که؛
📋《أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَمَرَ ابْنَهُ الْحَسَنَ(ع) أَنْ يَحْفِرَ لَهُ أَرْبَعَةَ قُبُورٍ فِي أَرْبَعَةِ مَوَاضِعَ فِي الْمَسْجِدِ وَ فِي الْغَرِيِّ وَ فِي دَارِ جَعْدَةَ بْنِ هُبَيْرَةَ وَ فِي الرَّحَبَةِ وَ إِنَّمَا أَرَادَ بِهَذَا أَنْ لَا يَعْلَمَ أَحَدٌ مِنْ أَعْدَائِهِ مَوْضِعَ قَبْرِهِ》
♦️امير المؤمنين(ع) فرزند خود امام حسين(ع) را امر كرد كه چهار قبر در چهار موضع از براى حضرت(ع) بسازد، در مسجد كوفه و در رحبه و در نجف و در خانه جعدة بن هبيره، براى آنكه ملاعين خوارج و بنى امیه موضع قبر آن حضرت(ع) را ندانند، مبادا که اراده کنند جسد مطهر ایشان را بیرون آورند.(۲)
📚منابع:
۱)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۱۲
۲)فرحة الغُری عبدالکریم ابن طاووس، ص۳۲