۵۱
(حضرت زهرا س)
(۳در بستر بیماری)
بانوی خانه ی من،در کنار تو هستم
بنگر حال حیدر،بی قرار تو هستم
ای گل حیدر یا فاطمه
بانوی محشر یا فاطمه
تو که زهرا گلی از،گلشن حیدری تو
خون شده قلب حیدر،از چه در بستری تو
ای گل حیدر یا فاطمه
بانوی محشر یا فاطمه
ای صفابخش قلبم،شدی پهلو شکسته
علی با اشک دیده،به کنارت نشسته
ای گل حیدر یا فاطمه
بانوی محشر یا فاطمه
شده ای فاطمه جان،از غمت خون دل من
سوز اشک غم تو،زد شرر حاصل من
ای گل حیدر یا فاطمه
بانوی محشر یا فاطمه
ای همه هستی من،با تو پاینده هستم
بهر من چه کشیدی،از تو شرمنده هستم
ای گل حیدر یا فاطمه
بانوی محشر یا فاطمه
تو که باب النجاتی،پا به سر التفاتی
ز چه بعد از نمازت،گفتی عجل وفاتی
ای گل حیدر یا فاطمه
بانوی محشر یا فاطمه
ای امید دو عالم،جان حیدر فدایت
تا شفا گیری از حق،می کنم من دعایت
ای گل حیدر یا فاطمه
بانوی محشر یا فاطمه
ای همه دلخوشی ام،تویی یار و حبیبم
بر شفای تو باشد،ذکر امن یجیبم
ای گل حیدر یا فاطمه
بانوی محشر یا فاطمه
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_زهرا_س#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
۵۲
(حضرت زهرا س)
(۳در بستر بیماری)
همسر تو کنارت نشسته
چشم گریان و قلب شکسته
ای صفابخش جان روح ایمان
یاس حیدر تویی فاطمه جان۲
در کنار تو و بستر تو
خون بگرید ز غم همسر تو
می کشم از دلم آه سوزان
یاس حیدر تویی فاطمه جان۲
من بمیرم برای تو زهرا
جان فدای صدای تو زهرا
در کنارت علی گشته نالان
یاس حیدر تویی فاطمه جان۲
کن نظر بر من و اشک و آهم
دیده وا کن نما یک نگاهم
تو امید منی روح قرآن
یاس حیدر تویی فاطمه جان۲
جان من آمده بر لب من
خون بگرید ز غم زینب من
کار زینب شده آه و افغان
یاس حیدر تویی فاطمه جان۲
خانه لبریز درد و محن شد
خونجگر هم حسین هم حسن شد
غربتت فاطمه شد نمایان
یاس حیدر تویی فاطمه جان۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_زهرا_س#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
۵۳
(حضرت زهرا س)
(۳در بستر بیماری)
ای بستری بیمار من جانم فدایت
کنار بستر فاطمه گریم برایت
یار جوانم،فاطمه جانم۲
با اشک و ناله آمدم من در کنارت
بنگر به حال من که گشتم بی قرارت
یار جوانم،فاطمه جانم۲
خون شد دل حیدر کنار بستر تو
علی بمیرد بر تو و چشم تر تو
یار جوانم،فاطمه جانم۲
رخساره ات را از علی زهرا مپوشان
آمد کنارت زینبت با قلب سوزان
یار جوانم،فاطمه جانم۲
با دیده ی گریان و با قلب شکسته
حیدر کنار بسترت زهرا نشسته
یار جوانم،فاطمه جانم۲
نالد کنار تو حسن نور دو عینت
همراه زینب سوزد از این غم حسینت
یار جوانم،فاطمه جانم۲
از روی تو یا فاطمه شرمنده هستم
سوزم برای غربتت تا زنده هستم
یار جوانم،فاطمه جانم۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_زهرا_س#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
۵۴
(حضرت زهرا س)
(۳در بستر بیماری)
بستری بیمار غریبم،فاطمه جان
در کنار تو بی شکیبم،فاطمه جان
فاطمه با دیده ی تر،آمدم کنار بستر
ای گل باغ ولایت،لحظه ای بر علی بنگر
در کنار بستر تو،رسیده جان به لب من
ای صفای خانه ی من،خونجگر شد زینب من
بر علی نور دو دیده،همسر قامت خمیده
بمیرم یار غریبم،بین بستر آرمیده
بانوی خانه ی حیدر،خانه ام غرق محن شد
در کنار نور عینت،خونجگر ز غم حسن شد
همسرت با دل سوزان،بهر تو گردیده گریان
در کنار من تو هستی،حامی عترت و قرآن
روشنی خانه ی من،شده ای قامت کمانی
بمیرد علی برایت،شد بهار بهار تو خزانی
#رضا_یعقوبیان
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_زهرا_س
۵۵
(حضرت زهرا س)
(۳ در بستر بیماری)
یار بیمار من،بستری یار من
من گرفتار تو،تو گرفتار من
فاطمه فاطمه۲
از چه در بسترت،ناله داری و آه
لحظه ای فاطمه،بر علی کن نگاه
فاطمه فاطمه۲
یار غمدیده ام،من به تاب و تبم
ناله دارد حسین،همره زینبم
فاطمه فاطمه۲
در کنار توام،دیده گریان تو
می زنم ناله با،قلب سوزان تو
فاطمه فاطمه۲
خانه ی ما شده،غرق رنج و محن
همچنان زینبت،خون بگرید حسن
فاطمه فاطمه۲
همسرم فاطمه،حال زارم ببین
بهر غم های تو،شده ام دلغمین
فاطمه فاطمه۲
گرد شمع تو من،همچو پروانه ام
خانه ای همسرم،گشته غمخانه ام
فاطمه فاطمه۲
همه هست علی،تویی زهرای من
قامتم خم شده،یار غم های من
فاطمه فاطمه۲
#رضا_یعقوبیان #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#سبک_همه_جا_کربلاست
#حضرت_زهرا_س
منم حیدر کنار بستر تو
نشسته دیده گریان در بر تو
فدای غربتت یا فاطمه جان
شکسته حرمتت یا فاطمه جان
نگر بر حال و روزم،فاطمه جان
کنار تو بسوزم ، فاطمه جان
خجالت میکشم از روی ماهت
بسوزانده دلم را هر نگاهت
گل پژمرده ی قامت گمانم
تویی یا فاطمه آرام جانم
غبار غم وجودم را گرفته
تمام تار و پودم را گرفته
ز داغ غربتت خم گشته ام من
خمیده زاینهمه غم گشته ام من
الا ای بستری بیمار حیدر
تو هستی فاطمه جان یار حیدر
دو چشمت وا کن و بنگر به حالم
شکسته از غم تو پر و بالم
نگر خانه شده غمخانه ی من
شده پرپر ز غم گلخانه ی من
مرا یار و معین تنها تو هستی
چو من غربت نشین تنها تو هستی
کنار بسترت گریان منم من
برای غربتت نالان منم من
صفای خانه ام،یار جوانم
تسلای تو شد اشک روانم
ز تو یا فاطمه جان شرمگینم
کنار بسترت با غم عجینم
شده خونین جگر نور دو عینت
زند ناله کنار تو حسینت
حسن گرید کنار بستر تو
غمین بنشسته زینب در بر تو
بدیدم دشمن دین آتش افروخت
در بیت الولا از کینه ها سوخت
شود حیدر فدای روی نیلی
که زد دشمن به رخسار تو سیلی
به پشت در ترا افتاده دیدم
صدای غربتت را می شنیدم
شنیدم ناله با صوت حزینی
ز تو بشنیده ام فضه خذینی
بدیدم جان تو بر من سپر شد
فدایی در کنار تو پسر شد
بدیدم غنچه از شاخه جدا شد
گل نشکفته ام،محسن فدا شد
به پیش چشم من زد بی بهانه
ترا آن بی حیا با تازیانه
صبوری کردم و خون شد دل من
غریبی تو گشته مشکل من
صبوری کرده ام تا دین بماند
محمد ماند و آئین بماند
غلامم از زبان من سخن گفت
ز ظلم و کینه و رنج و محن گفت
شفیع محشر و روز جزایم
به محشر دستگیر این (رضایم)
#رضا_یعقوبیان
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_زهرا_س
شفای خانه ام ای همسر من
مکن گریه کنار بستر من
الا ای مظهر یکتا پرستی
ز چه غمگین کنار من نشستی
الا ای همسر غربت نشینم
میان بستر اما دل غمینم
دل من خون شده از غربت تو
ز چه دشمن شکسته حرمت تو
علی جان غربت تو کرده پیرم
دعا کن یا علی دیگر بمیرم
غریبی تو زد آتش به جانم
ز تن رفته دگر تاب و توانم
خدا داند که من حیدر شناسم
بود بر درگهش حمد و سپاسم
سپر گشتم برایت پشت آن در
که با ضرب لگد گل گشت پرپر
بود این عهد و پیمان الستم
برای یاری آن از پا نشستم
الا ای آنکه خود با ب النجاتی
شده ذکر لبم عجل وفاتی
غم عالم بود در تار و پودم
به گلزار ولا یاس کبودم
همان دم که غریبی تو دیدم
خدا داند از این غصه خمیدم
اگر بینی علی جان بیقرارم
کبود از ضرب سیلی شد عذارم
همه شب دیده ای بیدار دارم
نگاهی بر در و دیوار دارم
ز بستر پشت در رنجور گشتم
میان خانه ام مستور گشتم
ز درد و غم شدم قامت خمیده
دعا کن یا علی گردم شهیده
(رضا) درد دلم در این رثا گفت
برای اهل دل، اهل ولا گفت
غلام خود (رضا) را میخرم من #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مدینه بار دیگر می برم من
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#زبانحال_مولا
#بستر_بیماری
#زمزمه #فاطمیه
#علی_سلطانی✍
چهسخته، تویخونه از محرمت رو بگیری
چهسخته، جوونباشی و دستبهپهلو بگیری
چه سخته، که جارو با این زخم بازو بگیری، چه سخته
میدونم، توونی تو بازوت نداری، عزیزم
میدونم، شده زخم این سینه کاری،عزیزم
میدونم، میخوای دیگه تنهام بزاری،عزیزم
یازهرا ۳
بلند شو، ببین غربت شیر بدر و حنین و
بلند شو، بغل کن عزیزم حسن با حسین و
بلند شو، بزن شونه باز گیسوی زینبین و بلند شو
چی میشه، به درد دل من دوا شی،عزیزم
چی میشه، که مثلقدیم روبرا شی،عزیرم
چی میشه، بگی یاعلی از جا پاشی،عزیزم
تو باشی، ندارم دیگه غصه تو سینه زهرا
تو باشی، برام زندگی خیلی شیرینه زهرا
تو باشی، همه حاجتم از خدا اینه زهرا تو باشی
نباشی، همه دنیا واسم عذابه،عزیزم
نباشی ، سلام علی بی جوابه،عزیزم
نباشی، شروع غم بوترابه،عزیزم
یه روزی، میبینیم با هم کربلای حسین و
یه روزی، میاد میشنویم نالههای حسینو
یه روزی، آتیش میزنن خیمههای حسینو یه روزی
میبینیم ،که از تشنگی رفته از حال
میبینیم، که افتاده تنها تو گودال
می بینیم، حسینم تنش گشته پامال
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#سبک_حسین_جان
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#فاطمیه
روز آخر شانه زد بر گیسوان دخترش
*می دونم دلت دیگه اینجا نیست،همه دل ها رو ببریم پشت در خونه ی حضرت صدیقه ی طاهره،چه خبرِ توی این خونه این شب ها؟حال بی بی دوعالم فاطمه رو نوشتن این روزها اینطوری بوده،" مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْس، نَاحِلَةَ الْجِسْم، بَاكِيَةَ الْعَيْن" شما اگر گریه کنید هیچ کسی به شما اعتراض نمی کنه،اما این شب ها می اومدن درِ خونه ی امیرالمؤمنین می گفتند:علی! به فاطمه بگو یا روز گریه کنه یا شب...*
روز آخرشانه زد بر گیسوان دخترش
شست با دست لباس کودکانِ دیگرش
تا نماند کودکی آنجا گرسنه بعد از او
در تنورِ خانه نان می پخت دل خاکسترش
کارهای خانه اش را یک به یک انجام داد
دستِ آخر ماند کارِ همیشه برترش
جامه ی روشن به تن کرد و سوی محراب رفت
تا بماند یادگار از او نماز آخرش
*جامه ی روشن بر تن می کرد فاطمه، اما این لباس بر تنِ فاطمه ساعتی نمی ماند،آخه از جای سینه ی آزرده خونِ تازه می آمد*
در اتاقی رفت و اندکی آرام ماند
تا شود کم کم محقق مژده ی پیغمبرش
خادمش وقتی صدا زد پاسخی نشنید از او
بر سر و روی خودش زد زآنچه آمد بر سرش
*داره صدا میزنه بی بی رو،یه مرتبه دید در باز شد...*
کودکان وارد شدند و صحنه را شاهد شدند
هر یکی رفت تا آسمان فریادِ مادر مادرش
*جوانها! راه عاقبت به خیری رو اربابتون ابی عبدالله به شما نشان داده،تا در باز شد،بچه ها اومدن خودشون رو روی بدن انداختن،امام حسن صورت روی سینه ی مادر گذاشت،اما دیدن ابی عبدالله راهش رو کج کرد،اومد پایین پایِ مادر،صورت کف پای مادر گذاشت،صدا زد:مادر! من حسینم،با من حرف بزن...*
آن یکی صورت نهاده بر کف پایش چرا
دیگری بر سینه ی مادر چرا باشد سرش
*اسما صدا زد: آقازاده ها! زود بروید باباتون رو خبر کنید بیاد...*
مرتضی در مسجد از این ماجرا شد با خبر
باورش سخت است،باور کن نمی شد باورش
آنکه با هشتاد زخمش در اُحد بر پای بود
آنکه زانویش نشد خم وقتِ فتحِ خیبرش
*آی گریه کن ها! تا حسنین دویدن گفتند: بابا! مادرمون از دستمون رفت،یه وقت دیدن...*
زانویش لرزید و افتاد و دگر از هوش رفت
چیست این داغی که گشته اینچنین ویرانگرش
*همه دشمنا توی مدینه منتظر بودن یه روز زنوهای علی بلرزه،اینجا روایت نوشت:بارها تو این مسیرِ کمِ مسجد تا خونه، بارها علی امیرالمؤمنین رو زمین افتاد...
گریه کن ها! این یه سردار بود همه منتظر بودن خم شدنِ زانوانش رو ببینند،یه سردار هم من سراغ دارم،کربلا،تا اومد کنار بدنِ اباالفضل،یه وقت دیدن خم شد، دست به کمر گرفت،صدا زد: "الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری"...
مدینه امیرالمؤمنین نوشتن "فبُكی بُكاءً عالیا" بلند بلند گریه می کرد،ابی عبدالله هم کنار بدن اباالفضل نوشتن "فبكی بُكاءً عالیا"...تا صدای گریه ی حسین بلند شد،یه مرتبه همه هلهله کردن،همه کف زدن..حسین..*
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#همایون ( #شوشتری )
#آموزش_مداحی
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_502246981603688481.mp3
4.01M
.
#فاطمیه
مادر دگر بهانه بدستت نمی دهم
یک لحظه کارِ خانه بدستت نمی دهم
دستت شکسته وُ به سرم شانه میزنی
از این به بعد شانه بدستت نمی دهم.
چیزی سخت تر از این نیست که کسی مریض داشته باشه وُ بعضی ها منتظرِ مردنش باشن.
ان شاءالله مادرتون توی بستر نیوفته.خدا نکنه یه مادر دیگه نتونه راه بره..انقدِ بچه ها غصه میخورن... دیگه روزهای آخر،فاطمه نَفَساش صدا دار شده بود.زنای مدینه اومدن ملاقات فاطمه.. زینب مظهرِ ادبه، تا جلوی در زَنا رو بدرقه کرد،اما همونجا نشست و شروع کرد گریه کردن،امیرالمؤمنین اومد پرسید :دخترم چرا گریه میکنی؟ نتونست جواب بده! حسن پرسید،نتونست جواب بده، اما تا حسین اومد و پرسید،گفت حسین بتو میگم،گفت داداش ز نای مدینه اومدن ملاقات مادر ،اما جیگرِ منو سوزوندن،چرا...آخه وقتی داشتن میرفتن، زیر لب بهَم میگفتن:دیگه فاطمه رفتنیه،
بلند بگو یا زهرا...
.
#بستر_بیماری #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_بستر_بیماری
#گوشه_شوشتری
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#زبانحال_مولا
#بستر_بیماری
#زمزمه #فاطمیه
#علی_سلطانی✍
چهسخته، تویخونه از محرمت رو بگیری
چهسخته، جوونباشی و دستبهپهلو بگیری
چه سخته، که جارو با این زخم بازو بگیری، چه سخته
میدونم، توونی تو بازوت نداری، عزیزم
میدونم، شده زخم این سینه کاری،عزیزم
میدونم، میخوای دیگه تنهام بزاری،عزیزم
یازهرا ۳
بلند شو، ببین غربت شیر بدر و حنین و
بلند شو، بغل کن عزیزم حسن با حسین و
بلند شو، بزن شونه باز گیسوی زینبین و بلند شو
چی میشه، به درد دل من دوا شی،عزیزم
چی میشه، که مثلقدیم روبرا شی،عزیرم
چی میشه، بگی یاعلی از جا پاشی،عزیزم
تو باشی، ندارم دیگه غصه تو سینه زهرا
تو باشی، برام زندگی خیلی شیرینه زهرا
تو باشی، همه حاجتم از خدا اینه زهرا تو باشی
نباشی، همه دنیا واسم عذابه،عزیزم
نباشی ، سلام علی بی جوابه،عزیزم
نباشی، شروع غم بوترابه،عزیزم
یه روزی، میبینیم با هم کربلای حسین و
یه روزی، میاد میشنویم نالههای حسینو
یه روزی، آتیش میزنن خیمههای حسینو یه روزی
میبینیم ،که از تشنگی رفته از حال
میبینیم، که افتاده تنها تو گودال
می بینیم، حسینم تنش گشته پامال
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#سبک_حسین_جان
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
enc_16704920669072276211589.mp3
3.91M
▪️نوحه ایام #فاطمیه س
▪️سایه ی چادر تو از سرم...
▪️#کربلایی_محمد_حسین_پویانفر
سایه چادر تو از سرم کم نشه
الهی اشک چشمای ترم کم نشه
سرم به استقبال نیزه میره تا
یه تار مو از سر مادرم کم نشه
سلام فاطمه سلام مادرم
سلام کشته دفاع از حرم
سلام لشکر تنهای ولی
سلام حضرت زهرای علی
من زیر چادرت حالم بهتره
خاکش ضمانت روز محشره
عالم از بغلش روزی میبره
یا فاطمه یا فاطمه
خونه کوچه هیزم چادر شعله مادر
پهلو بازو بانو محسن زهرا حیدر
مادر مادر مادر مادر مادر مادر
غلاف با سکوت مردم بازو شکست
خون روی چادر تو هنوز تازه هست
دست علی که بسته شد جنگیدی بگی
سقیفه وقتی پا شد نباید نشست
سلام مادرم سلام مهربون
سلام صاحب مزار بی نشون
دعا کن واسه نجات جهان
برای ظهور امام زمان
من زیر چادرت حالم بهتره
خاکش ضمانت روز محشره
عالم از بغلش روزی میبره
یا فاطمه یا فاطمه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
خونه کوچه هیزم چادر شعله زهرا
پهلو بازو بانو محسن غوغا مولا
وا اماه وا اماه وا اماه وا اماه
متن روضه
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها ختم
مادر
کاش باز آیی و من پای تو بوسم
در سجده روم صورت زیبای تو بوسم
آنجا که دمی جای گرفتی و گذشتی
انجا بروم گریه کنان جای تو بوسم
خوشا آنکس که مادر دارد امشب
میان خانه گوهر دارد امشب
یتیمی ناله میزد از فراقش
که چشمانی زخون تر دارد امشب
چو مرغ شب به ناله در خیالش
به روی زانویش سر دارد امشب
امان امان امان ای مادر...
مادر شمع وجود یه خونست.
مادر عشق و گرمای کانون خانوادست
خوش بحال اهل خونه ایی که مادر دارند
مثل پروانه دورش میگردن
میگن مثل مادر تو دنیا دیگه پیدا نمیشه
آی مردم هیچ خونه ایی بودن مادر نمونه ان شاءالله
صفای هر خونه ایی با مادره
فیض ببرند مادرانی که گریه کن حضرت زهرا سلام الله علیها بودن و زیر خاک رفتن.
فرزندان داغدیده. روی حرفم با شماست
یادگاری های مادر رو نگاه می کنین و گریه میکنین..
البته که وجود همه شما هم یادگاری مادره.
اما یکی از قشنگترین یادگاری های مادر چادر نماز مادره...
که همیشه بوی مادر داره
بوب مناجات مادر داره
بوی مهربونی مادر داره..
هرکی داغ مادر دیده ببخشه
هرکی سایه مادر بالاسر نداره ببخشه
آخه بعد از خدا بهترین سایه سایه پدر
مادرم بود.
چه در شادی، چه در غم یاورم بود
تمام هستی من مادرم بود
من از او زودتر می رفتم ای کاش
که دائم سایه اش روی سرم بود
مادره
خاک پای مادر بهشته
لبخند مادر بهشته
صدای مادر
نگاه مادر
وجود مادر بهشته
مادر دارا...اونایی این فرشته ی اسمونی رو تو خونتون دارین، امشب پیشونیشو ببوس بگو تو برام دعا کن مادر، خدا دعای تو رو میخره مادرم...
کار مادر دعا کردنه، کار مادر سوختنه،
یا زهرا،
دیدی مادر دعا میکنه، میگه منو زودتر از بچه هام ببر.
نمیتونم غم و غصه شونو ببینم.
این روزا خونه ی علی تو مدینه چخبره،،
روضه بخونم براتون، یه فرزند طاقت نداره مادر رو آشفته و مریض ببینه،
بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد..
میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد
یه نگاه به صورت زینب کرد، گفت
عزیزم
دیگر حسین را نتوانم بغل کنم
او هم به ناتوانی من گریه میکند
افتادند روی سینه مادر
حسن میگفت چشماتو باز کن
حسین گفت بامن حرف بزن
اما، امان از دل مولا،
گفت ، ای مسیحای علی اعجاز کن
جان زینب چشم خود را باز کن
ماندنت چون شمع آبم میکند
رفتنت خانه خرابم میکند،،،،
یا زهرا..#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Mohammad Hossein Hadadian - Misoze Har Nafas [SevilMusic].mp3
5.07M
می سوزه هر نفس وجودم
مثله پرستوی کبودم
طبق برای چیه عمه
من که غذا نخواسته بودم
رقیه جان
پرده رو از طبق کشیدی نترسیا
اگه سره بریده دیدی نترسیا
اگه دیدی خاکیه موهاش نترسیا
اگه دیدی خونیه لبهاش نترسیا
نصر من الله و فتح قریب
خوش اومدی شهید شیب الخضیب
چاره ای ای تو چاره ساز کن
یتیمتو بیا و ناز کن
تنگه دلم برا نگاهت
یه بار دیگه چشاتو باز کن
بابا حسین
اگه دیدی قدم خمیده نترسیا
اگه دیدی موهام سفیده نترسیا
اگه دیدی زخمیه بازوم نترسیا
اگه دیدی شکسته پهلوم نترسیا
روی لبم با دست زدن بی امون
تا که بشه مثله لبت غرقه خون
نصر من الله و فتح قریب
خوش اومدی شهید شیب الخضیب
ببین که گوشه خرابم
خسته از این همه عذابم
یادم نمیره گفتی بابا
یه شب که اومدی به خوابم
رقیه جان
پشت سر غافله تنها نترسیا
نیمه شب تو دل صحرا نترسیا
اگه که داغ اومد تو داغت نترسیا
وقتی که زجر اومد سراغت نترسیا
فرشته ای بین یه عده گرگه
نگم چقدر دستای زجر بزرگه
ـــــــــــــ#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
47601_1397116210159_322874.mp3
322.9K
نوحه شهدایی جهت اجرا در یادواره ها و مراسمات بزرگداشت شهدا -(دهم به جمعِ یاران سلامی)
دهم به جمعِ یاران سلامی
یاد شهیدان بادا گرامی
می گویم هر زمان
به یادِ آنان
مظلوم حسین جان
آه مظلوم حسین جان...
آنها شدند از لطف خدایی
به راه اسلام کرببلایی
جانشان فدا شد
دل مبتلا شد
بر عشق آنان
آه مظلوم حسین جان...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
باشد دلِ ما،زین غصّه مَغموم
لب تشنه جان داد،حسینِ مظلوم
آه بی سر پیکرش
بر نیزه سرش
چون مِهرِ تابان
آه مظلوم حسین جان...