eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
372 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
واحد یا سیدتی یا فاطمه.mp3
6.64M
یا سیدتی، یا فاطمةُ تو مادرمی، من نوکر تو الحمدلله، هستم خاک پای، مادر سادات الحمدلله، که نیفتادم من، مادر از چشمات به نماز نیمه شبت سلام و به ذکر روی لبت سلام به حسین و بر حسنت درود و به بعل و ام و ابت سلام یافاطمه الزهرا ای جان علی، جانان علی روی تو مهِ، تابان علی کوثر احمد، دستم به دامانت، بی بی جان هر شب لیله القدر و، قرینه(تَ) الحیدر، یا ام الزینب به تو از نهان و عیان سلام به تو از امام زمان سلام به قیام حیدری ات درود به شکوه چادرتان سلام یافاطمه الزهرا ✍ 👇
4_6005788654172116111.mp3
11.29M
| اِن شاءالله … انشاءالله... کربلایی ان شاء الله و ان شاء علی ابن ابیطالب یعنی میشه بیاد جمعه ی بعدی حضرت صاحب از سقیفه بگیره انتقام خون زهرا رو و هو الغالب و هو الغالب نوه ی ابراهیم تیشه برمیداره اون دو تا رو از قبر وقتی در میاره همه میگن این مرد حیدر کراره از جهان یه روز باشه هم فرج سر میرسه روز رجعت میشه و فاتح خیبر میرسه دوباره محکمه برپا میشه روز رجعتم به حساب اون دو تا هم خوده حیدر میرسه اَینَ الطالِبُ بِدَمِ الزَهرا 🖤🖤🖤🖤 ان شاء الله و ان شاء علی ابن ابیطالب رویت میشه دیگه همین روزا ستاره ی ثاقب عیسی و خضر تو اولین صف نمازشن هر روز و هو الغالب و هو الغالب پسر پیغمبر تو دل محرابه قبله ی عالم به کربلا میتابه تازه اونجا وقت رجعت اربابه آخرش شهید کربلا رجعت میکنه این حسینه که به این جهان حکومت میکنه هرکی مشتاقه حسینه میره و تو کربلا به جای ضریح خوده شاهو زیارت میکنه اَینَ الطالِبُ بِدَمِ الزَهرا .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_479735696500719741.MP3
8.66M
  رضا(ع) ******** گنبد و گلدسته هات     دلم برده ( ۲) آقاجان  مادرم منو بتو سپرده ( ۲) ذکر لب گشته ای خدایا یا رضای امیر دلها گنبدت برده طاقت دلم می خونه ( ۲)   می گیره ی  بهونه ی رضا یا مولا  ( ۴) گنبد وگلدسته هات  ودلم رو برده ی آقاجان مادرم منو (بتو  سپرده ی) (۲) منو این موسم جدایی  ای رضا جان امید مایی وقت جان دادنم بیایی  (۲) دلم می خونه ی (۲)  می گیره ی بهونه ی (۲) رضا یا مولا  (۴) شب تنهایی یو  همم سحر نداره ی که می گه یارب از دلم  (خبر نداره ی) (۲) من اینو قلب پاره غصه های به چه شماره (۲) به گرفته هوا تو  دوباره دلم می خونه (۲)  می گیره ی   بهونه ی رضا یا مولا  (۴) به به جانم رضا روی دیواره ی غصه ها رو سر  میزارم بیاد بچه های جوم  (می خوام  ببارم) (۲) می بینم که قحطی آب  دختری که توخیمه خوابه ی( ۲) توی خوابش پر التهاب( ۲) دلم می خونه (۲)  می گیره بهونه ی رضا یا مولا (۴) (التماس دعای فرج) **** چهارشنبه های امام رضایی
بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته چون که درنزدعلی بسیارحرمت داشته التـفاتی کـرده مولامان و با این التـفات بر سر آن مهــربـان بسیــار منّت داشته بی جهت ننشسته مهرش بر دل وجان علی فـاطمه با فـاطمه، قطعـاً شباهت داشتـه نـام این بانـو کـنــار نام زهـرا می برند بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته صاحب این روح زهرایی شدن آسان نبود سال ها روی لبش کوثـر تـلاوت داشته تا که بغض بچه ها با نــام مـادر نشکند ازهمین هم نام بردن هم؛ خجـالت داشته رنگ نخلستان گرفته چشم های عاشقش بس که با غم های مولایش رفاقت داشته مــادر عـبّـاس شد تا عـلـقـمـه بـاور کند خون او در اصل عاشورا شراکت داشته از مزار خاکی اش هم میتوان فهمید که هرکسی شد فاطمه سهمی ز غربت داشته یا اباالـفـضلی بگو کــز خانه امّ البنین دست خالی بر نگشته هرکه حاجت داشته
علی رضا: ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ صبح و شب راهی بازار شدن می ارزد یوسفِ فاطمه را یار شدن می ارزد با کلافی که شده بافته از خونِ جگر پیشِ تو جام خریدار شدن می ارزد ای طبیبی که علاجِ غم هجران هستی از غم هجرِ تو بیمار شدن می ارزد کاروان راه بی انداز که ما شاد شویم به خدا قافله سالار شدن می ارزد 🔹یابن الحسین .. عزیزِ فاطمه .. همه دارن میگن باید آماده بشیم .. همه دارن میگن اومدنت نزدیک شده .. کی میای آقاجان .. ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم .. تا که یک لحظه ی کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد 🔸شنیدم هر جایی نام عموت عباس برده بشه میای آقا .. امشبم هم شبِ عباسِ ، هم شبِ مادرِ عباسِ .. 🔹از همون اولم که ام البنین اومد تو خانۀ امیرالمومنین یه دو سه بار که مولا فاطمه صداش زد، اومد جلو سر پایین انداخت گفت ببخشید آقا میخوام یه چیزی بگم اجازه هست؟!.. میشه دیگه منو فاطمه صدا نکنید! ..😭 چرا؟! ( آخه همچین که میگید فاطمه این بچه ها یهو نگاه به در و دیوار میکنن .. مخصوصاً می بنم حسن میره یه گوشه زانوهاشُ بغل میکنه) تا که یک لحظۀ کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد سقای دشتِ کربلا ، اباالفضل .. دستش شده از تن جدا ، اباالفضل .. اُم البنین در کربلا نبودی ، واویلا .. بر فرق عباست زدن عمودی ، واویلا .. هر کسی که شده مجذوب جمالت گفته محو خالِ لب دلدار شدن می ارزد دست و پا میزنم آقا که مرا هم بخری پس این نوکرِ دربار شدن می ارزد غافلم غرق گناهم چقدر بدبختم یارِ این عبد گنهکار شدن ، می ارزد غریبم، تو دنیایی که هستم آقا غریبم رفیقم تو تنهام نذاشتی قد یک دقیقه ام حسین جان .. بمونه، دو خط شعر نوشتم رقیه ات بخونه نوشتم، من هر وقت بهت فکر کنم تو بهشتم حسین جان .. این همه سینه زن داری، رفیق نه حدودی با توییم ولی دقیق نه .. پسرِ فاطمه این دفعه ، شبیه قبلاً وا نکن دیده که ستار شدن ، می ارزد دل من را به همان پنجره فولاد ببند گاهی اوقات گرفتار شدن ، می ارزد هرکه دارد هوس کربُبَلا بسم الله راهی کعبۀ دلدار شدن ، می ارزد هشتک کانال حذف نشود ❌ ( سلام الله علیها ) حاج_امیر_عباسی الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت عباس_من شنیدم کام عطشان جان سپردی ... (خیلی چیزا به من گفتن ، یه دونه اش این بود ، عباسم ) شنیدم کام عطشان جان سپردی گُل اُم البنین شیرم حلالت شنیدم دست هایت را بُریدن ( پسرم ، عباسم ... ) شنیدم دست هایت را بُریدن شنیدم چشم نازت را دریدن چو طفلان این خبرها را شنیدن همه از هم خجالت میکشیدن شاید گفته باشه ، بشیر ، باورم نمیشه عمود به فرق عباس زدن ؟! مگه میتونستن به این راحتی این کار رو کنن ؟! اول گفت ، خانم ، دستاشو جدا کردن کنار علقمه ... بعد یه نانجیبی تیر به چشمش زد ... وای ... اما یه وقت یه نانجیبی صدا زد ، اونی که از صبح همه ی لشگر کوفه رو در رعب و وحشت نگه داشته ، تویی ؟؟ صدا زد نانجیب الان که دست ندارم اومدی ؟؟ الان که تیر به چشمم زدن اومدی ؟ ... عباس من که دست دارم ، ... یه وقت چنان با عمود آهنین به فرق عباس ... صدای نالش بلند شد ، داداش ... داداش دیگه برادرت رو دریاب... این صدا رو به کربلا برسون همه با هم.... ان شاالله شهدا ، گذشتگان امام راحل فیض ببرن صدا رو به کربلا برسان بگو یا حسین ... دیدی میری تشییع جنازۀ یه مادری، اگه ببینی خلوته میگی حتما پسر نداره .. چون روابط عمومی هر خانواده پسرای اون خونواده‌ن. فردا میخوان بدن حضرت ام البنین (س) رو تشییع کنن؛ کاش یکی از بچه‌های حضرت بود زیر تابوت مادرُ می‌گرفت .. بی‌بی جان! شما بچه نداشتین که زیر تابوت رو بگیرن، ولی من یه خانم دیگه رو سراغ دارم؛ پسرهاش بودن، شوهرش هم بود، اما تو دل شب غریبونه بدن رو تشییع کردن .. بی‌بی جان! بازم خوبه شما رو روز تشییع کردن، بازم خوبه کسی به شما جسارت نکرد، اما مادر مارو تو مدینه زدن .. سینه شکسته، پهلوشکسته، بازوشکسته .. یازهرا…‌ مادر که شود امّ بنین هیچ غمی نیست در عهد و وفای پسرش هیچ کمی نیست   شنیدید وقتی می اومد تو قبرستان بقیع چهار صورت قبر درست می کرد، شروع می کرد گریه کردن، طوری گریه می کرد که دشمنُ به گریه می انداخت، بعضی ها تو تاریخ نوشتند مروان می اومد گریه می کرد، همه می گفتند عجب مادری! می گفت مادر بمیرم برات شنیدم عمود به سرت زدند، کی جرأت کرده به پسر ام البنین ضربه بزنه؟! بعد می گفت راستی شنیدم اول دستاتُ قطع کردند، آخه آدم بی دست که نمی تونه دفاع کنه از خودش…
( سلام الله علیها ) سلام ما به تو ای هاجرِ چهار ذبیح درود ما به تو ای مریمِ چهار مسیح سپهرِ نورفروزِ سه اختر و یک ماه عجب نه خوانم اگر مادرت به ثارُ الله سلام بر تو و ابناء و شوهرت ، مادر بـه عطرِ دامنِ عباس پرورت ، مادر ادب به قامت زهرایی ات قیام کند وفا به غیرت عباس تو سلام کند اگر چه با همه گفتی کنیزِ زهرایی به چشم آل محمّد عزیز زهرایی ( فرمود بچه ها ، آقازاده ها ، من نیومدم براتون مادری کنم ، من کجا و مادر شما فاطمه ی زهرا کجا ؟ من اومدم کنیزِ درِ خونه ی مادرتون زهرا باشم ... ) تو بعد فاطمه در بیت وحی ، فاطمه ای تو آسمان ادب را همیشه قائمه ای به نفس پاکِ محمّد تو همدمی مادر مسیحِ عشق و ادب را تو مریمی مادر بهشت ،شیفته چار لاله یاست کلید بابِ حوائج به دست عبّاست هـزار قافله دل پای بست فرزندت نشان بوسه مولا به دست فرزندت ( یه روز دید مولا ، قنداقه عباسشو بغل گرفته ، هی دستاشو می بوسه ، ... آقاجانم ، آیا دستای بچم ، عیب و نقصی داره ؟ ... نه اُمُّ البنین ، دارم این دستهارو می بوسم ، آخه یه روزی قراره برای حسینم ازبدن جدا بشه ... ) حسین را که بسی داشت در کنار ، « شهید » به جز تو نیست کسی مادرِ چهار شهید به چار ماهِ خود اشکی نریختی ز دو عین گریستی به حسین و گریستی به حسین ( گفتند اُمُّ البنین عباست رو کُشتند ، گفت از حسین چه خبر ؟ اُمُّ البنین ، یکی یکی پسرایت را کشتند ، گفت بگید از حسین چه خبر ؟ ... انگار نه انگار ... فقط اول براش مهم این بود ، ببینه چه بلایی بر سرِ حسین اومده ... ) اگر تو نام نبردی ز شاخه یاست گریست دیده ی زهرا برای عبّاست ( یه مادر از یک پسر احترام گرفت ، یه مادر هم از یک پسرِ دیگه احترام گرفت ، دو تا مادر تلافی کردند ) اگر تو نام نبردی ز شاخه یاست گریست دیده ی زهرا برای عبّاست ( تو اینجا گفتی « حسین » ، فاطمه هم کنار علقمه ، هی صدا میزد : آی پسرم ، عباسم ... ) الا تمام وجودت پُر از نوایِ حسین به گریه نایبه الزینبی برای حسین روایتِ عطشِ کربلاست در اشکت سلامِ گریه کنان حسین ، بر اشکت سرود زخم گلوی حسین وِردِ لبت خلوص زینب و عبّاس در نماز شبت تو مادر شهدا ، همسرِ علی هستی هزار حیف ، غریبانه چشم خود بستی ( چرا میگه غریبونه ، مگه شب برداشتند ، نه والله ، روز برداشتند ، اما : ) خزان رسید چو بر برگِ لاله یاست نبود ، جعفر و عثمان و عون و عبّاست ( مادرِ چهارتا پسره ، اما وقتی از دنیا رفت ، یه دونه پسراش نبودند زیرِتابوتش رو بگیرند ؟ این مادر خیلی غریبانه تشییع شد ... ) سپهر و مِهر و مَه و کوکبت کجا بودند ؟ علی ، حسین ، حسن ، زینبت کجا بودند ؟ هماره ریخت به رخ از دو دیده ، یاقوتت اگر به دوش غریبانه رفت تابوتت دگر به پیکرت آثار تازیانه نبود دگر مراسم تشییعِ تو شبانه نبود تو داغدارِ شهید کنار علقمه ای همیشه فاطمه بودی همیشه فاطمه ای نگه به خاطرِ ذریّه ی بتولم کن مرا که «میثم» آلوده ام ، قبولم کن ... ( روزها می اومد ، چهار صورت قبردرست میکرد ، می نشست ، اونقده گریه میکرد خانم ، حرف دلش این بود : ) دیگرمرا ، اُمُّ البنین نخوانید زیرا که من ، دیگر پسر ندارم ( حالا داد بزن ، حسییین )
بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته چون که درنزدعلی بسیارحرمت داشته التـفاتی کـرده مولامان و با این التـفات بر سر آن مهــربـان بسیــار منّت داشته بی جهت ننشسته مهرش بر دل وجان علی فـاطمه با فـاطمه، قطعـاً شباهت داشتـه نـام این بانـو کـنــار نام زهـرا می برند بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته صاحب این روح زهرایی شدن آسان نبود سال ها روی لبش کوثـر تـلاوت داشته تا که بغض بچه ها با نــام مـادر نشکند ازهمین هم نام بردن هم؛ خجـالت داشته رنگ نخلستان گرفته چشم های عاشقش بس که با غم های مولایش رفاقت داشته مــادر عـبّـاس شد تا عـلـقـمـه بـاور کند خون او در اصل عاشورا شراکت داشته از مزار خاکی اش هم میتوان فهمید که هرکسی شد فاطمه سهمی ز غربت داشته یا اباالـفـضلی بگو کــز خانــل امّ البنین دست خالی بر نگشته هرکه حاجت داره
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دلش گرفته پُرْدرده چهارتا قبر درست کرده قبر چهار تا شیرمرده، وای   با اشک و شور و شین میگه تو گوش عالمین میگه فقط حسین حسین میگه، وای   میگه حسین مادر نداره تنِ برهنه سر نداره به روی خاکه و کفن هم از بوریا بهتر نداره   «ام البنین وای مادر» ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️   از این زمونه دلگیره روزا دم بقیع میره مجلس روضه میگیره، وای   میشینه تا دل هرشب روضه‌خونش میشه زینب همش میگه به زیرلب، وای   میبینه تا یه ظرف آب‌و میخوره غصه‌ی رباب‌و میشینه پشت درِ خونه‌ش میگه شدم خونه خراب‌و   «ام البنین وای مادر»  ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ میبینه تو فلک ماه و تو سینه میکشه آه و یه آه سرد جان کاه و ، آه   گلاب شده گل یاسش آخ چی کشیده عباسش لگد زدن به احساسش، آه   داره یه دنیا اضطراب و غصه‌ی درد بی‌حساب و میخونه تو مجلس روضه‌ش روضه‌ی مجلس شراب‌و   «ام البنین وای مادر»
Sh 02 Fatemieh Dovom 1402 Hoseini [Mohjat_Net] (5).mp3
1.81M
شب 2 فاطمیه دوم 1402 سینه میزنم پرواز میکنم زندگیمو از فاطمیه ها آغاز میکنم از دل رو به اون حرم بی نشون در باز میکنم پرواز میکنم عالم روشنه به نور فاطمه آدم زنده است به حضور فاطمه عالم و آدم همه روزی میخورن از نون گرم تنور فاطمه ای مادر مهربون قد خمیده ای مادر با وفای غم کشیده ای مادر از دنیا خوشی ندیده یا ایتها الصدیقه الشهیده **** یا زهرا میگم خیرات میکنم با یا فاطمه حق حیدرو اثبات میکنم مادر میگمو توی محشر تو رو پیدات میکنم پیدات میکنم حیدره حیدره سرود فاطمه حیدر زنده است به وجود فاطمه مشتاق قیامتم برای چی واسه لحظه ی ورود فاطمه ای امید هرکسی که نا امیده ای که هرکی واست میمیره شهیده ای مادری که روزیِ خلقو میده یا ایتها الصدیقه الشهیده شب 2 دوم 1402