نماهنگ(اشک نم نم).mp3
2.74M
#محرم_۱۴۰۳
میکشم رو چِشَم
پرِ پرچمتو 2
میباری رو گونهم
اشک نمنمِتو 2
گریه نه، سرریز احساسه
آخه دلم به عشقت حساسه
فقط یه اسمو قلبم میشناسه: حسین
عاشق توئه این دیوونه
دلش آتیشه چشمش بارونه
همش داره زیر لب میخونه: حسین
روی تنم گل سرخ میذارن
فرشتهها توی سینهزنی
صدای نبضی که داره میاد
تویی قدم تو قلبم میزنی
آقام آقام آقام حسین ...
##########
بیپناه اومدم
کمکم کن حسین 2
خیلی راه اومدم
بغلم کن حسین 2
تشنهی اشک توئه ریشهم
دعام کن آقا بیشتر ابری شم
که من تو آغوشت آروم میشم، حسین
این شبا به دلم افتاده
بشم برا زیارت آماده
من و یه کوله و اشک و جاده، حسین
همین که راه میفتم یعنی که
خود تو از حرم کردی صدام
زمانی که رسیدم به ضریح
میخوام که جون بدم جای سلام
آقام آقام آقام حسین ...
شاعر و نغمه پرداز
#مصطفی_مداح✍
اجرا
#کربلایی_حسن_جعفری🎤
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#کارگاه_خوشدل
.
#زمینه_روضه_ای #سوم_شهادت_امام و #دفن_شهدا و ابدان مطهر امام حسین و حضرت عباس و حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر علیهم السلام و شهدای کربلا
#زمینه_سوم_امام
#سرت_به_روی_نیزه
🏴بند اول
سرت به روی نیزه و
تنت میون خاک گرم کربلا
بیارید ای بنی اسد
برام جای کفن یه قطعه بوریا
سرت تو شهر کوفه و
تنت شده پامال سم مرکبا
بیارید ای بنی اسد
برام جای کفن یه قطعه بوریا
با گریه،میبوسم اون رگهای حنجرت و میمیرم
با اشکام،میشورم هر قطعه ی پیکرت و میمیرم
واویلا واویلتا ۳ حسین
🏴بند دوم
میریزه اشکم و میرم
آروم آروم کنار نهر علقمه
بیاید کمک بنی اسد
هنوز داره میاد صدای فاطمه
یه قبر کوچیک بِکَنید
آخه نمونده چیزی از عموی من
توی حصیر بذارید اون
دستایی که جدا شده از این بدن
با گریه،میبوسم اون دستای قلم رو من میمیرم
با اشکام،میشورمش سقای حرم رو من میمیرم
واویلا واویلتا ۳ حسین
🏴بند سوم
اگر که منقلب شدم
کناره پیکر علیِ اکبرم
بنی اسد کمک کنید
که ارباً اربا شده این برادرم
اگر که بی توون شدم
کناره پیکر علیِ اصغرم
بنی اسد کمک کنید
علی رو تا مزار بابام ببرم
با گریه،میبوسم هر قطعه ی اکبر و من میمیرم
با اشکام،میشورمش حنجر اصغر و من میمیرم
واویلا واویلتا ۳ حسین
🏴بند چهارم
جدا یه قبری میکَنم
برای هفتادو دو یاران غریب
اون طرفم یه قبری رو
حفر میکنم برای پیکر حبیب
برید وهب رو بیارید
پیکر بی سرشه بر روی صلیب
برید زُهیر و بیارید
که رحمت خدا بهش شده نصیب
با گریه،خبر کنید قبیله ی حر رو تا که بیان
مینْویسم،رو قبر بابام هٰذٰا قَبْرُ ذبیح العطشان
واویلا واویلتا ۳ حسین
#شب_سوم_امام
#سوم_امام #سوم_امام_حسین
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها👇
Mohamadhosein Hadadian - Baroon Karbala.mp3
5.01M
بارونه كربلا (#زمينه)
بارونه کربلا مادرت میشه مهمون کربلا
شب جمعه روضه خون کربلا بارون کربلا
سر پیراهنت پیرم کردن از زندگی سیرم کردن
بی مهمل بردنم دستای بسته چهل منزل بردنم
چند تا بی مروت قاتل بردنم
بگو از رو تنت پا برداره، این تشنه لب خواهر داره
زینب از تل بره، گفتی ذوالجناح هم از مقتل بره
کاشکی میگفتی مادر اول بره
سر هر کوچه من سنگ میخوردم
از مرد و زن سنگ میخوردم
سر تو از سر نی می افتاد
مادرت هی می افتاد
گفتم اینجا رو نهدوست دارم بازار رو این بازار رو نه
هر کاری میکردن این کا را رو نه
اینجا عمه ام شکست
سرت از نیزه افتاد و شد دست به دست
زن و بچت بین وحشی های مست. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
دوبیت روضه
میان قتله گه بی حال گشتی
چو مرغی بی پر و بی بال گشتی
خودم دیدم چه دعوایی به پاشد
سر پیراهنت پامال گشتی
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
..........
#زبانحال_حضرت_زینب (س)
از دیدن رویش مرا تحریم کردند
پیراهنش را بین خود تقسیم کردند
عشق مرا با خنجر کندی گرفتند
یک پیکر بی سر به من تقدیم کردند
ابوذر رئیس میرزایی✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
غزل مرثیه
#مقتل نوشته...
#روضه سنگین
#ارباب بی کفن
#یازینب(س)
مقتل نوشته است تو را بی هوا زدند
سنگی به بوسه گاه نبی ازجفا زدند
آه از دقایقی که جوانان برابر
چشم ترت ،به لجه ی خون دست و پا زدند
مقتل نوشته خواهرتو دیده روی تل
درقتله گاه راس تورا ازقفا زدند
مقتل نوشته عده ای ازپیرمردها
از روی بغض بر بدنت با عصا زدند
گیرم قرار بود سرت را جدا کنند
پس نیزه را میان گلویت چرا زدند
آن ده نفر که بر تن تو اسب تاختند
آتش به قلب حضرت خیرالنساء زدند
مقتل نوشته روبه روی چشم خواهرت
هجده سربریده برآن نیزه ها زدند
پربود قلبشان همه ازبغض مرتضی
آنان که چوب برلب خون خدا زدند
انگار آسمان سر زینب خراب شد
تا دختر تو را به کنیزی صدا زدند
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
نوحه؛ بمان با حسین.mp3
1.01M
#امام_سجاد علیهالسلام
#نوحه | #واحد
🔹أنَا ابْنُ مِنَا🔹
به شام آمده، به شام بلا
به جنگ نفاق، به جنگ ریا
ببین که کاخ ستم را به اضطراب انداخت
خطابه خواند و ز روی عدو نقاب انداخت
میلرزد دشمن از بانگ تکبیر او
وقتی شد خطبهاش، همچون شمشیر او
«یا زین العابدین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شده خطبهخوان، چنان مصطفی:
«أَنَا ابْنُ مِنَا، أَنَا ابْنُ الصَّفَا»
«أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّكْنَ بِالرِّدَا...» یا قوم
«أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَى...» یا قوم
جدّ من مرتضاست، يَعسُوب المُسلِمِين
أَصبَر الصَّابِرِين، أَفضَل القَائِمِينَ
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
«یا زین العابدین»
شاعر و نغمهپرداز: #جمعی_از_شاعران
#شهادت_امام_سجاد
.
#زمزمه #زمینه
#حضرت_عباس علیه السلام
#سبک_سینم_بوی_تربت_داره
#احسان_نرگسی ✍
#شب_نهم_محرم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نور قلب - ام البنین
آخ با صورت - خوردی زمین
خونی شده - بال و پرت
مادر اومد - بالا سرت
برگرد حتی بدون آب / برگرد واسه دل رباب
برگرد تا خواهرت نره / دست بسته به بزم شراب
سقای دشت کربلا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شیر افتاد و - دورش گرگا
هر کی اومد - می زد با پا
حتی فکرش - سخته سقا
زینب داره - میشه تنها
دستات داره جدا میشه / حرمله بی حیا میشه
با هر ضربه به سر تو / قامت زینب تا میشه
سقای دشت کربلا ۴
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
روضه_خوانی_کربلایی_مهدی_رعنایی_روز_تاسوعا_محرم_1446.mp3
8.62M
روضه | نور قلب ام البنین
آخ با صورت خوردی زمین
|روزتاسوعامحرمالحرام1446ه.ق|
|دوشـــــنبه25تـــیرمـــاه1403|
|کـربلایـی مهدی رعنایی |
❣﷽❣
⚫️#روضه_اسارت
🔘#روضه_حضرت_زینب_س
▪️#دفتری_زینب_س 2
🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#السلام_علیک_یاام_المصائب_یازینب_یازینب_یا_زینب
⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری...
ایامی که بیبی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه...
وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت..
💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم
💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم
💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست
کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند...
با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند...
💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود
💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود
⬅️بیبی رو وارد شهر کوفه کردند....
خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه...
(چه خاطراتی)
مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری...
خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد..
(خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه)
💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود
💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود
💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود
⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن...
هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت...
هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید...
اینجا خونه باباش علی بوده...
این شهر بوی باباش علی میده...
این شهر بوی برادرشو میده....
این شهر بوی حسین میده...
همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است...
⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده....
اسیرو بی کس و تنها...
دستای بیبی رو بستن....
از بالا بام خاکستر میریزن...
سنگ میزنن...
💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست
♻️بگمو التماس دعا
♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا
⬅️یه وقت بیبی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر...
دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن...
زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت..
آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه......
امان امان امان
💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست
💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم
💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم
💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم
⬅️اینجا یه زبان حالی داره....
یه نگاه کرد به سر بریده عباس...
صدا زد عباسم داداش....
دادلش پاشو حال زینبو ببین...
ای غیرت الله ..
پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری....
زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید...
حالا ما بین نامحرماست...
⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره...
امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید...
نور چراغو کم کنید...
کسی قد و قامت زینبم رو نبینه....
داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم...
ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس....
🖤کوفه چه غوغایی شده
🖤زینب تماشایی شده
هرچقدر ناله داری به ناله های دل بیبی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن......
هنگام نشر لطفا حذف نشه⬇️
🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
🔊 #روضه_اسارت
◾️#اسارت #شام
◾️#آقای_خمسه
◾️ ورود کاروان اسرا به شام
شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲
بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان)
خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید
اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن،
کف زدن،( بزن)
کف زدن پای سر (دست بزن)
کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست)
دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست
آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن
کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست
نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید
یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن
باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن
آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد
در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده
تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن
بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟
حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈