eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. ◀️ حاج مهدی سماواتی🎤 ◀️ حاج غلامرضا سازگار✍ ای چشم علم خاک قدوم زراره ات جان وجود در گرو یک اشاره ات سبوحیان فریفته ی ذکر دائمت قدوسیان مدیحه سرای هماره ات دانش هر آنچه پیش رود در قفای توست دانشسرای دهر بود یادواره ات هر کشف تازه جلوه ای از نور دانشت هر لحظه از گذشت زمان یک نظاره ات این چهار مام و هفت اب و هشت جنتند مشتاق حسن و شیفته ی یک نظاره ات شیخ الائمه صادق آل محمدی قرآنی و بود سور بیشماره ات تو آن سپهر معرفت هستی که تا ابد انوار علم میدمد از هر ستاره ات تنها نه در کهولت سن یا که در شباب نور کمال موج زد از گاهواره ات باب الحوائج همه باب البقیع توست دلهای عارفان همه دارالزیاره ات منصور داد زهر تو را ای امید دل رحمی نکرد بر جگر پاره پاره ات یکبار کشت ابن ربیعت میان راه منصور گشت باعث قتل دوباره ات فرستاد ابن ربیع دل شب اومدن بالای بام وارد شد، حجت خدارُ با سر و پای برهنه خودشون سوار بر مرکب عزیز زهرا پای پیاده می دوید ، دیگه نگم چه کرد و چه گفت...  بودی تو چاره ساز  همه عالم و نبود جز صبر در برابر منصور چاره ات تنها نسوخت بیت تو کافتاد بر جگر از شعله های خانه ی زهرا شراره ات یه بارم فرستاد منصور ملعون خونه ی حجت خدارُ آتش زدن، نوشتن میان آتش و دود قدم بر میداشت صدا میزد:«أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ‏ الثَّرَى‏ أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ» یعنی من فرزند ریشه های زمینم من فرزند ابراهیم خلیلم که خدا آتش رُ براش برداً و سلاما قرار داد مگه میشه یاد مادرش فاطمه نکرده باشه لابد این جمله رُ هم فرموده من پسر فاطمه ام که تو این مدینه در خونشُ آتش زدن. هنوز در نیم سوخته بود لگد به در کوبیدن صدای ناله اش بین در و دیوار بلند شد بابا... مسلماً یاد جد مظلومش حسین علیه السلام هم کرد، یه روز بعد از آنی که در خونشُ آتش زدن یکی از شیعیانش میگه محضر مقدس آقا رسیدم دیدم محزونه گریه میکنه اشک روی گونه هاش می غلطه، گفتم آقا چرا محزونی؟ فرمود روز گذشته که خونمُ آتش زدن این زن و بچه ها هراسان از اینطرف به آنطرف میدویدن، یاد عصر عاشورا افتادم. یابن الحسن ریختن هم خیمه هارُ غارت کردن، هم آتش زدن، هم با تازیانه دنبال این زن و بچه ها... ناله میزدن وا محمدا حاجت نبود آتش سوزان به خیمه ها دشتی ز سوز سینه ی زینب شراره بود یک خیمه نیم سوخته شد جای صد یتیم چیزی که جا نداشت در آن خیمه چاره بود یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود چون دست هر مهی به روی ماه پاره بود .👇 http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
4_5787320993722666465.mp3
2.87M
علیه‌السلام بند اول بی عصا و بی عبا می کشن تو کوچه ها میگه زیر لب فقط یا علی یا مرتضی پا برهنه میبرن بی عمامه می برن شیخ معصومین و با تازیونه می برن دست بسته و پشت مرکبه یاد کربلا یاد زینبه بند دوم هیزم و آتیش و دود. میزد و رحمی نبود ناله میزد یاد اون. دختر صورت کبود دختری که بیگناه. مونده تنها ؛ بی پناه تو بیابون میزدش. زجر پست و روسیاه روی صورتش مونده جای دست جوری زد پلید دندونش شکست بند سوم نور چشم مصطفی. شافع روز جزا مثل تو هیچکی نبود روضه دار کربلا گفته بودی روضه خون باز برام روضه بخون از گلوی اصغر و. روضه ی داغ جوون این که کشتنش شاه عالمه واسه پیکرش صد کفن کمه یا ابا عبدالله یا ابا عبدالله شعر و نغمه http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
151.8K
یه‌عُمره‌طعم‌غُربت‌وچشیدم یه‌عُمره‌که‌همش بلا کشیدم گریه‌کنید‌ برا‌م‌ که پا برهنه نیمه‌ی‌شب‌توکوچه‌هادویدم به دستور منصور بی‌حیا گفت هرچی‌میخواست؛بهم‌توکوچه‌هاگفت ابن‌ربیع اشک منو درآورد ازبس‌که‌هی‌برگشت‌وناسزاگفت جون‌ منو هی به لبم رسوندن چه دلی از آل علی سوزوندن سادات و که به قتلگاه می‌بُردن پُشت منو با داغشون شکوندن شاگردامو اهل بُکا می‌کردم از بس که یاده کربلا می‌کردم لبخندمو تا شب کسی نمیدید روزی که جدّمو صدا می‌کردم خونه‌ی‌من تو موج شعله‌‌ها سوخت جلو چِش غریب و آشنا سوخت میون آتیش با خودم می‌گفتم یکی نگفت مادر ما چرا سوخت؟ بازم خدارو شکر که دیگه این‌بار ناموس من سرش نخورد به دیوار با اینکه سرخ شد توی هُرم آتیش بچّه ای رو نکُشت فشار مسمار محمدقاسمی✍ اجرا: مداح اهل بیت ع کربلایی⬇️ 🎤🎤 http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
1. وای از شهر غربت 97.mp3
9.61M
قسمت اول : ( علیه السلام ) وای از شهر غربت وای از زهرِ کینه از هجران صادق گریان شد مدینه .. گل یاس زهرا شده پرپر عزا دارد امشب دلِ مادر غریب ای آقام ( تکرار ) وای از شهر غربت از دست عدویش رنج و غم کشیده که مانند مادر ، قد او خمیده به روی لبش با دلِ خونبار بوَد ذکر یا حیدر کرار غریب ای آقام ( تکرار ) هجر او نشانده ، بر دلها چه داغی قبر او ندارد ، نه شمع و چراغی غریب دو عالم شده آقا امان از دلِ مادرش زهرا غریب ای آقام ( تکرار ) وای از این مصیبت بر او شد جسارت غرق آتش و دود شد بیت ولایت شده بینِ کوچه دلش مضطر به یادِ رخ نیلی مادر غریب ای آقام ( تکرار ) (علیه السلام) ۱۷ تیرماه ۱۳۹۷ http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
2. تو حجره بی قرارم.mp3
5.14M
قسمت دوم : ( علیه السلام ) : تو حجره بیقرارم ، خیلی غریب و تنها از سوز زهر دشمن ، داره میلرزه دستام یکی بیاد کنارم ، ناله هامو بده جواب به من بده یه جرعه آب ، داره میسوزه این لبام برای من بخونید ، روضه ی مجلسِ شراب نام شاعر : ؟ دل گرفته یاد ایوان بقیع دیده ای داریم گریان بقیع حیف بر خاکش بتابد آفتاب سایه¬ی عرش است بر جان بقیع غربتش چون شمع آبم میکند صحن ویرانش خرابم میکند نسل در نسل عشق دارم ، عاشقم چون گرفتارتِ کَما فِی السّابقم شیعه¬ی فقه و اصول مذهبم زنده از انوارِ قالَ الصّادقم کرسیِ دَرست جهاد اکبر است اِبنِ حیّان و مُفضّل پرور است فاطمیّه سفره¬ی جانانه ات بود هر شب روضه¬ی ماهانه ات درس اول روضه خوانی بود و بس تا حسینیّه است مکتب خانه ات روزیِ یک عمر ما دست شماست خرجِ راه کربلا دست شماست باز بر بیت وِلا آتش زدند نیمه شب وقت دعا ، آتش زدند باز هم دست ولایت بسته و پشت در صدیقه را آتش زدند نه رِدایی نه عمّامه بر سرت بود خالی جای زهرا مادرت سالخورده طاقتش کم می شود بی زدن هم قامتش خم می شود بر زمین می افتد و در کوچه ها تا که ضرب دست محکم می شود خود به خود ای وای مادر می کند یاد خونِ زیر معجر می کند خوب شد خواهر گرفتارت نشد نیزه ای در فکر آزارت نشد اهل بیتت را کسی سیلی نزد زیور آلات کسی غارت نشد خواهری می¬کرد با حسرت نگاه دست و پا می¬زد حسین در قتلگاه ... (علیه السلام) ۱۷ تیرماه ۱۳۹۷ @eetazeinab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غزل شهادت امام صادق ع شیخ الائمه ام که شکستند حرمتم با هیزم آمدند شبانه زیارتم در احترام موی سپیدم همین بس است در بین شعله ها شد تکریم ساحتم من دست بسته بودم و یاران به خواب ناز آنجا کسی نبود نماید حمایتم من مرد بودم این شد و ای وای مادرم این تنگنای کوچه نماید اذیتم سجاده ام کشید وبماند چگونه برد خاکی شده زکینه لباس عبادتم بادست بسته ،پای برهنه ، نفس زنان مرکب دوانیش بخدا برد طاقتم خوردم زمین و ناله زدم عمه جان مدد قدری کمان چو قامت تو گشته قامتم در بین راه گشته پریشان محاسنم از بسکه دست بسته زمین خورده صورتم تفسیر مقتل «قبض شیبه » شده این صورت کبود و رخ پر جراحتم اینجا جفا به ماشد و معجر کشی نشد غمهای کربلا زده لطمه به غیرتم
15.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘لطفا بعد از مشاهده حتما منتشر ڪنید بصیرت بصیرت فراموش نشود. شهدا شرمنده ایم😭😭😭 ✍ بزرگوار ، میخوای قلم برداری چیزی بنویسی؟ یا مطلبی تایپ کنی ؟ مواظب باش یک وقت مدیون خون شهدا نشوی... به حال هر مسئولی و هر کسی در هر لباسی خیانت به خون شهدا می‌کنند. 🍃اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ کپی با ذکر صلوات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃 @Mawud12 کانال موعود (عج )
. 🌱به پیشگاه امام صادق علیه السلام🌱 دهان شیرین به قول قال صادق می‌شود گاهی حدیثت نقل استادان حاذق می‌شود گاهی برای روشنی بخشی به دنیا هستی اما حیف که ابری سد راه صبح صادق می‌شود گاهی هوای بین گیسویت تنفس‌گاه خوش‌بوییست اگر هر حزب بادی هم موافق می‌شود گاهی رییس مذهبی و  هادی راه و بنی آدم   سزاوارخلایق هرچه لایق می‌شود گاهی تنور نان این خانه محب‌ات را نسوزاند که از نان محبت نار عاشق می‌شود گاهی همیشه سفره‌ی روضه کنار منبرت پهن است که از روضه دلی با دین مطابق می‌شود گاهی اگر در چنگ دشمن جانمازت مانده طوری نیست متاع قیمتی اقبال سارق می‌شود گاهی مسیر روضه‌ات از معبر کوچه گذر کرده در و دیوار هم‌رنگ شقایق می‌شود گاهی اگر حتی نسوزد مادری پشت در از هیزم نصیب از احتراق بیت هق‌هق می‌شود گاهی زغالی سرخ و میخی گر گرفته باز هم‌دست‌اند در چوبی اگر آیینه‌ی دق می‌شود گاهی @eetazeinab
4_5837143752522598302.m4a
7.16M
‍ ‍🎤 تو در پی خود، قافله در قافله داری در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری با آن‌که خود از منتظرانت گله داری سوگند به آن اشک که در نافله داری با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟ کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟ ما ریزه‌خوریم و تو ولی‌نعمت مایی هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی یک پرتو از آن چاردهم جمعه نیامد بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما کس نیست در این قافله، وامانده‌تر از ما ما بی‌خبریم از تو و تو باخبر از ما ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما ما شب‌زده‌ایم و تو همان صبح سپیدی تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید آرامش بین‌المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید عمری‌ست که در بوتهٔ عشقت به‌گدازیم هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم هرچند که ما بهره‌ور از فیض حضوریم داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم در کوه و بیابان ز چه رو دربدری تو؟ هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو...