eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
425 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
➖➖➖ شد جای تو دشت بلا من و شام غم.تو و کربلا ندارم من دیگه چاره نفسهام بریده فقط از تو تنی پاره به زینب رسیده تک و تنها توو این صحرا بمیرم رقیه رو خارا دویده میره زینب بی تو اسارت با زنجیر و با سلسله باتو اومدم اما میرم همراه شمر و حرمله ((من جای رسول و علی و هم مادرتو از عمق وجودم ببوسم این حنجر تو)) دیدم رو تل.رفتی از حال زیرِ نیزه ها.توی این گودال بگو بامن برادر جان کو عباس و اکبر به دور من نه مردی هست نه یارو نه یاور نبود هیچ کس رسید آتیش به خیمه به زن ها به دامن به معجر کشتنت قربتً الی الله کوفیا از روی ثواب دارن میبرن زینبت رو سمت شام و بزم شراب ((من جای رسول و علی و هم مادر تو ازعمق وجودم ببوسم این حنجر تو)) ➖➖➖ 👇
4_5920331037048574278.ogg
زمان: حجم: 1.96M
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال نوحه یازینب(سلام الله علیها) 🏴🏴 آروم دلم ، میلرزه تنت منو حلال کن تو کوفه و شام ، اینا زدنت منو حلال کن ای زینب من ، منو حلال کن روی نیزه ها خجالت از تو میکشم خواهر من قول بده باشی مواظب رقیه و همسر من ای خواهر من اگه ، رفتی یه روزی ، تو کوچه بازار ، منو حلال کن اگه ، نشون دادنت ، میون انظار ، منو حلال کن حسین عزیز دلم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آروم دلم ، جان فاطمه منو حلال کن دورت میکنن ، توی علقمه منو حلال کن جان فاطمه ، منو حلال کن من از تو طبق ، میبینمت بگو تو اینو به  رباب من از تو طبق ،میبینمت تو روی توی بزم شراب تو بزم شراب زینب ، میبینمت از ، گوشه کنارا ، گوشه کنارا زینب ، یادت نره اون ، قول و قرارا ، قول و قرارا حسین عزیز دلم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مداح؟؟
چون پیش چشمشان سر شه بر سنان گذشت در حیرتم که بر سر زینب چسان گذشت تا بوسدش گلو نرسیدش به نیزه دست آوخ که نیزه نیز بر او سرگران گذشت بر ناقه برهنه نشاندند عترتش شاهی که یک سواره ز نُه آسمان گذشت چون دید بانوی اسرا کز برابرش سرهای سروران زمین و زمان گذشت زد فرق خود به چوبه محمل چنان کز او خون شد روان و ناله اش از فرقدان گذشت چون راه کهکشان شده راه از نظاره گر فریاد بانوان شه از کهکشان گذشت زینب چو دید خیل تماشاییان به راه کرد آستین حجاب و خجل ز آن میان گذشت بردندشان به بارگه زاده زیاد گفتن نیاورم که چنین و چنان گذشت بر زانوی پلید، سر شه نهاد و گفت سبط رسول بهر خلافت ز جان گذشت یک قطره خون به زانویش از حلق شه چکید سوراخ کرد جامه و از استخوان گذشت ناسور شد جراحت و از بوی ناخوشش خلقی نفور تا به عذاب از جهان گذشت القصه، خواب و خور به اسیران حرام کرد با قیدشان روانه سوی شهر شام کرد