.
#اصحاب
📎در تاریخ آمده است هنگامی که امام حسین علیه السلام در سفر کربلا به سرزمین ثعلبیه رسید، با یک خانواده سه نفره مسیحی دیدار کرد؛ مادر خانواده به نام قمر، پسرش وهب و نوعروسشان هانیه. خیمه ساده و بیآلایش آنان که حاکی از #فقر و #محرومیتشان بود توجه امام را به خود جلب کرد. امام وارد خیمه شد و با #امّ_وهب به صحبت پرداخت و با مهربانی تمام جویای احوال آنان شد.
🔸امّ وهب گفت: ما از وضع زندگی خود راضی هستیم، فقط در این منطقه از کمبود آب رنج میبریم. اباعبدالله (ع) کرامتی نشان دادند و نیزه خود را نزدیک سنگی به زمین فروکردند و درآوردند و از جای آن #آب گوارایی روان شد. این کار امام حسین (ع) بر امّ وهب اثر گذاشت.
سپس امام (ع) برای او گفتند که عازم کوفه هستند و مبارزهای پیش رو دارند و بعد آنجا را ترک کردند و به راه خود ادامه دادند.
🔸بعد از آمدن وهب و هانیه، مادر از #اخلاق و کرامت اباعبدالله (ع) بسیار تعریف کرد و تصمیم گرفتند به جمع یاران ایشان بپیوندند و پس از آنکه مسلمان شدند، وهب و همسرش هردو #درراهدفاعازاسلام و امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. [۱]
📚منبع:
۱ـ سوگنامه آل محمد، ص ۲۱۱ و ۲۱۲؛ ریاحینالشریعه، ج ۳، ص ۳.
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
◾️ یاری امام حسین (ع) و شهادت #وهب و ام وهب؛
وهب بن عبداللَّه بن جناب کلبی به میدان آمد. مادرش که با او بود گفت: فرزندم برخیز و پسر دختر پیامبر را یاری کن. گفت: چنین خواهم کرد ای مادر! او به نبرد آمد و می گفت: «اگر مرا نمی شناسید ابن کلبی هستم که اکنون با من و مبارزه ام آشنا خواهید شد و حمله ام را خواهید دید. انتقام خود و دوستانم را خواهم گرفت و اندوه را از امروز که با غم و اندوه همراه شده برطرف می کنم. ضربات من در نبرد، شوخی بردار نیست.»
وهب حمله کرد و گروهی را از پای در آورد. آن گاه نزد مادر و همسرش برگشت و به مادر گفت: از من خشنود شدی؟
مادر گفت: راضی نمی شوم تا در برابر فرزند دختر پیامبر کشته شوی! همسرش گفت: تو را به خدا مرا به اندوه و مصیبت خودت گرفتار نکن. مادر گفت: به سخنش گوش نده و در حضور نوه رسول اللَّه نبرد کن تا فردای قیامت شفیع تو باشد.
وهب به میدان رفت و می خواند: «ای مادر! من چون بنده مؤمنی ضمانت می کنم که با شمشیر و نیزه بر اینان بزنم تا طعم تلخ جنگ را بچشند. من مردی قوی و استوارم و در موقع سختی و بلا، سست نیستم. خدای دانا مرا کافی است چه این که به بزرگان عرب نسب می برم».
او پیوسته جنگید تا دستش بریده شد ولی توجهی نکرد و جنگید تا دست چپش هم قطع شد. مادر به سراغش آمد و خون از صورتش پاک می کرد که شمر متوجه این زن شد و غلامش را فرستاد و تا با عمودی بر سر او کوفت و سرش را شکست که منجر به قتلش شد. او نخستین زن شهید در نبرد حسینی بود.
📚منبع
مقتل خوارزمی، جزءالثانی، ص ۱۴۸
#امام_حسین
#اصحاب
#ام_وهب
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
برگزیده ی #پنجمین_همایش_تخصصی_نوحه
#جامه_دران_۱۴۰۰
جایزه رویش اهدا شد به آقای محسن سلطانی؛ نوحه با عنوان «من ام وهبم»
به جهت انتخاب سوژه بدیع
#رجز #شور
#اُم_وهب [ سلام اللّٰه علیها ]
مَـــن اُم وهبــم
مسیحیه آره اصل و نصبم
وهب غلام حسین ابن علی
من کنیزه کنیزه زینبــم
تا دیروز مسیحی بودیم
از امروز حسینی هستیم
ما با حضـرت ثاراللّٰـه
پیمان شرافت بستیم
به عیسیٰ قسم به الیاس قسم
از امروز میگم به عباس قسم
"سره منو هزار تا مثل وهب
فدای معجر عقیلة العرب "
سلام بر وهبُ امِ وهب
مَـــن اُم وهبم
دیگه از امروز حسینی مذهبم
بیین با سره بریـده ی وهـب
حریف صدتا جنگجوی عربم
اشکای عروسـم نذره
اشکای عروس زهــرا
فرزندم رو دادم واسه
فرزند عروس زهــرا
وهب تو نبـرد اگه بی سـره
سرش واسه ی علی اصـغـره
"سره منو هزارتا مثل وهب
فدای معجر عقیلة العرب"
سلام بر وهبُ امِ وهب
مَـــن اُم وهبــم
هنوز از غُربت تو در عجبم
ولی ببین از راهت مسیح من
عقب نرفتم حتی یک وجبم
دوس داشتم وهب روزی از
حواریـون عیسیٰ شـه
اما حالا هر حـواری
آرزوشه وهب باشـه
وهب نسل به نسل ابالـفضلیه
مسیحیِ اصل ابالـــفضلیـه
"سره منو هزارتا مثل وهب
فدای معجر عقیلة العرب"
سلام بر وهبُ امِ وهب
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها