eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
دفتری پدر ✍ و ارسال: علیمحمدی* *غم دل با که گویم ای عزیزان* *که دیگر رفته از دستم پدر جان* *غریبانه پدر بار سفر بست* *فراق او نباشد باورمان* *زِ بعد رفتنش کاشانه ی ما* *شده همرنگ با شام غریبان* *عجب دردیه این درد جدایی* *زِ هجرانش پریشانم پریشان* *مجلس امشب ما بیاد پدر عزیزمون....... برپاست، بذار حرف دل دختراشو براتون بگم، کدوم دختر؟* *همون دختری ک الان چند روزه صدای بابا رو نشنیده ، دختری ک الان چندین روزه باباشو ندیده* *آخ بابا چرا دیگر نمی آید صدایت* *رفتی ز دنیا یا خدا داده شفایت* *میدونی امشب درد دل این بچه ها چیه ؟* *بابا دیگه آروم بخواب ، بابا دیگه جائیت درد نمیکنه ، دیگه از درد نمی نالی ، بابا فکر نمی کردم به این زودی داغ تو رو ببینم ، فکر نمیکردم برات لباس عزا به تن کنم ، بابا سرمو بلند میکردم میگفتم منم بابا دارم میگفتم تاج سر دارم، بابا شنیده بودم داغ بابا سخته اما شنیدن کی بُوَد مانند دیدن..* *بخدا فرق نمیکنه پدر اگر پیر هم باشه عزیزه ، پدر اگر بیمار هم باشه دوست داشتنیه* *الان چندین روزه روی ماه بابا رو ندیدین الان چندین روزه چراغ خونه تون خاموش شده* *آی عزیزانِ داغدیده میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خانه و روشنایی خانه است، پدر پشت و پناه دختره، پدر تکیه گاه دختره اما بگم اگه شما داغ بابا دیدین جمعیتی اومدن به شما تسلیت و سر سلامتی گفتن ، اما دل عالمی بسوزه برا اون بچه هایی که تازیانه خوردند ، زخم زبون شنیدن ،دلِ عالمی بسوزه برا یتیم امام حسین کنج خرابه ناله میکرد و گریه میکرد ، سر بریده ی بابا رو نشونش دادن نشست هی با این سر درد و دل میکرد، هر کجای این مجلس نشستی بلند بگو یا حسین.....* *مارضایی* *عزیزم وُ شیعیون کمک کنید وَلا سردار سَرُم رفت* *وُ چه سردار سری وَلا گنج و گوهرُم رفت* *هِشتیُم رفتی (بابا)وَلا کارُم شده ناله* *وُ غصه خَوردن بعد تو کار ما زارهَ* *عزیزم وُ خونه بابا کجاس(رَشه دیت نشونمُ)* *تا رَوُم پیشش گووُم که ای بابای مهربونُم* *وُ زندگی بعد تو بابا بخدا(پُرسوز وگُدازهَ)* *(گر خونم بهشت بو) وَلا بی تو نَمبرازهَ* *نَمبو ایی دل پَتی بسکه غصه داره* *آرزو مند به دلم نمبینمت دوبارهَ* *عزیزم وَندی مین دلوم (درد بی دوایی)* *هِشتیُم رفتی سفرآخه کی می یویی* 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
دفتری پدر ✍ و ارسال: علیمحمدی* *غم دل با که گویم ای عزیزان* *که دیگر رفته از دستم پدر جان* *غریبانه پدر بار سفر بست* *فراق او نباشد باورمان* *زِ بعد رفتنش کاشانه ی ما* *شده همرنگ با شام غریبان* *عجب دردیه این درد جدایی* *زِ هجرانش پریشانم پریشان* *مجلس امشب ما بیاد پدر عزیزمون....... برپاست، بذار حرف دل دختراشو براتون بگم، کدوم دختر؟* *همون دختری ک الان چند روزه صدای بابا رو نشنیده ، دختری ک الان چندین روزه باباشو ندیده* *آخ بابا چرا دیگر نمی آید صدایت* *رفتی ز دنیا یا خدا داده شفایت* *میدونی امشب درد دل این بچه ها چیه ؟* *بابا دیگه آروم بخواب ، بابا دیگه جائیت درد نمیکنه ، دیگه از درد نمی نالی ، بابا فکر نمی کردم به این زودی داغ تو رو ببینم ، فکر نمیکردم برات لباس عزا به تن کنم ، بابا سرمو بلند میکردم میگفتم منم بابا دارم میگفتم تاج سر دارم، بابا شنیده بودم داغ بابا سخته اما شنیدن کی بُوَد مانند دیدن..* *بخدا فرق نمیکنه پدر اگر پیر هم باشه عزیزه ، پدر اگر بیمار هم باشه دوست داشتنیه* *الان چندین روزه روی ماه بابا رو ندیدین الان چندین روزه چراغ خونه تون خاموش شده* *آی عزیزانِ داغدیده میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خانه و روشنایی خانه است، پدر پشت و پناه دختره، پدر تکیه گاه دختره اما بگم اگه شما داغ بابا دیدین جمعیتی اومدن به شما تسلیت و سر سلامتی گفتن ، اما دل عالمی بسوزه برا اون بچه هایی که تازیانه خوردند ، زخم زبون شنیدن ،دلِ عالمی بسوزه برا یتیم امام حسین کنج خرابه ناله میکرد و گریه میکرد ، سر بریده ی بابا رو نشونش دادن نشست هی با این سر درد و دل میکرد، هر کجای این مجلس نشستی بلند بگو یا حسین.....* *مارضایی* *عزیزم وُ شیعیون کمک کنید وَلا سردار سَرُم رفت* *وُ چه سردار سری وَلا گنج و گوهرُم رفت* *هِشتیُم رفتی (بابا)وَلا کارُم شده ناله* *وُ غصه خَوردن بعد تو کار ما زارهَ* *عزیزم وُ خونه بابا کجاس(رَشه دیت نشونمُ)* *تا رَوُم پیشش گووُم که ای بابای مهربونُم* *وُ زندگی بعد تو بابا بخدا(پُرسوز وگُدازهَ)* *(گر خونم بهشت بو) وَلا بی تو نَمبرازهَ* *نَمبو ایی دل پَتی بسکه غصه داره* *آرزو مند به دلم نمبینمت دوبارهَ* *عزیزم وَندی مین دلوم (درد بی دوایی)* *هِشتیُم رفتی سفرآخه کی می یویی* 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
775.8K
╰──➤ ⃟༺•♥️࿐❥᭄‌ٖٜ                      ﷽ "اباصالح " ♥️ یکی میگه قرارتویی یکی میگه بهارتویی فرشته نغمه میزنه وارث ذوالفقار تویی مهدی بیا(۴) ♥️ ای آقای مهربونم یه روز میای خوب میدونم توی قنوت هرنماز ذکر یامهدی میخونم مهدی بیا(۴) ♥️ صبح جمعه ندبه کنون لبریزم ازعشق وجنون گاهی میرم توسامرا گاهی میام توجمکرون مهدی بیا(۴) ♥️ طبیب قلب خسته ام بیا که دل شکسته ام عمریه واسه دیدنت به انتظار نشسته ام مهدی بیا(۴) ♥️ مولا به قلب اطهرت آقا به جونِ مادرت توروزگار بی کسی من ونَرونی از درت مهدی بیا(۴) ♥️ زُلال چشمه سارِنور ازچشم بد به مونی دور گوش می‌کنی درددلم فقط تویی سنگ صبور مهدی بیا(۴) ♥️ من "عابدم"گدای تو گدای بی نوای تو کاشکی چشای بارونیم فرش بشه زیرپای تو مهدی بیا(۴) ♥️ ✍🖌 🖌🎤 🎧🖌 👌      1402/10/7
3.12M
وسوزاندن خیمه ها ✍و🎧اجرا : استاد پیرزاده 🎤 سید ابن طاووس درکتاب لهوف نوشته بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام )کنیزکی ازخیمه ها خارج شد. مردی به اوگفت آقای توحسین کُشته شدوکنیزک به خیمه آمد وجریان راگفت.اهل حرم صدای ناله وگریه رابلند کردند... درهمین موقع بود که لشکر ابن زیاد برای غارت خیمه ها شتافتند واموال اهل بیت راغارت کردند دراین غارت حتی چادرازسرزنان بُردند وگوشواره ازگوش بچه‌ها کندند وخلخال ازپایشان بیرون کردند... حمید ابن مسلم روایت کرد که زنی از طایفه بکرابن وائل که باشوهرش درمیان لشکر عمرسعد بود، وقتی این وحشی‌گری رادید شمشیر به دست گرفت آمد جلوخیمه فریادزد: ای مردان طایفه بکرابن وائل چگونه غیرت شما قبول می‌کند این لشکر بااهل بیت پیغمبر چنین بی حرمتی کنند شوهرآن زن خودش رارساند وزن رابه خیمه برگرداند. حضرت زینب فرمود: مردی کبود چشم(خولی)به خیمه آمد آنچه بودباافرادش غارت کرد حتی پوست گوسفندی که برای نرمی زیرپای زین العابدین بود چنان کشید که حضرت بروی زمین افتاده حضرت زینب اورانفرین کرد فرمود:دست وپایت قطع شود قبل ازآتش جهنم درآتش بسوزی واین عمل رامختار بااوکرد دست وپایش راقطع کرد واوراسوزاند ومردی خلخال ازپای طفلی بیرون کرده بود وخودش گریه می کرد... پرسیدند توچرا گریه می کُنی؟ گفت:دلم بحال اهل بیت پیغمبر می سوزد، به اوگفتند اگردلت می سوزد چراخلخال ازپای کودک بیرون کردی؟گفت:اگر من اینکار نمی‌کردم دیگری آن را انجام می داد. حمید ابن مسلم می گوید:گروهی باشمر واردخیمه بیمارشدند،یک نفرپرسید:آیا این بیمار هم باید کُشته شود ؟ حمید می گوید من گفتم: ⬇️⬇️⬇️⬇️