.
🔊 #زمینه سوزناک بیبی فاطمه زهرا(س)
⭕ متن:شفا گرفت مریضم...
🎙️ کربلایی #سید_رضا_نریمانی
#تشییع
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
شفا گرفت مریضم ، رو گُلم آب میریزم
امشب دیگه راحت میخوابه
شب سیاه دنیاست ، وقت عروج زهراست
حیدر دیگه خونه خرابه
صبورم اما، امشب دل من، آروم نمیشه
آشوبم آشوب، چون کار غسلش، تموم نمیشه
پهلوش شکسته، پرش شکسته، ابروش شکسته
قلبش شکسته، سرش شکسته، بازوش شکسته
به عزّت و شرفِ، لا إلٰه الا الله
شب قتل شاه نجفه، لا إلٰه الا الله
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
مثِ منو بچههات، هم ارض و هم سماوات
سیاپوشه برای قتلت
تا سرِ قبرت میام ، خرمای نخلستون و
ببین شده خرمای ختمت
امروز تو خونه، هواتو کردم، دیدم که نیستی
خواستم دوباره٫ دورت بگردم، دیدم که نیستی
خواستم بازم عشق، به پات بریزم، دیدم که نیستی
خواستم تو خونه، بگم عزیزم، دیدم که نیستی
به عزّت و شرفِ، لا إلٰه الا الله
شب قتل شاه نجفه، لا إلٰه الا الله
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
دستم به کار نمیره ، صبح داره میشه دیره
وقت کمه واسه سوگُواری
حالا تو این گیر و دار ، لج کرده با من انگار
خونلختهی یه زخم کاری
این مرد تنها، با این همه غم، چه جور بسازه
هی آب غسل و، هی آب غسل و، هی خون تازه
زخماش و با اشک، شمردم امشب، چندین و چندبار
تموم زخماش، یک طرف امّا، امون ز مسمار
به عزّت و شرفِ، لا إلٰه الا الله
شب قتل شاه نجفه، لا إلٰه الا الله
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
خالیه جات تو خونه ، رفتی تو این زمونه
هیشکی با من اهل وفا نیست
طعنهی کوچه بازار، یتیمای عزادار
دردِ علی یکی دو تا نیست
تو کوچه قنفذ، منو میبینه، بلند میخنده
تو خونه زینب، چادر خاکی، به سر میبنده
تو کوچه هیچی، زخم زبونِ، دشمن نمیشه
تو خونه هیچکس، حریف اشکِ، حسن نمیشه
به عزّت و شرف لا إلٰه الا الله
شب قتل شاه نجفه لا إلٰه الا الله
#زمینه #حضرت_زهرا #فاطمیه
#تشییع_جنازه #تشییع_شبانه
👇
هدایت شده از اشعارمناجات امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)
.
#زمینه
#تشییع_شبانه
#شهادت_امام_علی
#سیدمهدی_میرداماد
#شب_قدر
میره به سوی صحرا
تابوت ولی الله
ملائکه میخونن
لااله الاالله
وقتی که زیره چوبه ی تابوت
پُر نسیم زهرا شد
سوره درد سینه زینب
آیه به آیه معنا شد
اشکای بارون دونه دونه
میریزه امشب بی بهونه
آقام اباالفضل نیمه جونه
حضرت زهرا توی راه
قبری که زیر نور ماهه
دل ستاره پره خونه
عمه سادات بی قراره
غصه و غم هاش بیشماره
ذکر لبش ای روزگاره
ارباب تشنه پریشونه
کسی غمش رو نمیدونه
تموم غصه اش غم یاره
🍂ذکر آسمونا
🍂 وای حیدر
🍂ذکر کهکشونا
🍂وای حیدر
توی دل تاریکی.... نور فاطمه پیداست
گریه میکنه مادر
برای دل عباس
زخمی یتیمی به روی دوش
گلای زهرا میتابه
برای رفتن همراه بابا
حسنش امشب بی تایه
بارون میباره رو مزار
مسافری که خونه داره
توی دلای پر شراره
نگاه ابرا ناامیده
خدای دلها پر کشیده
دل سپیده شده پاره
آقام اباالفضل پریشونه
ارباب تشنه پریشونه
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
#سید_مهدی_میرداماد 🎤 تشییع جنازه نمادین #آجرڪالله_یابقیةالله #یافاطر_بحق_فاطمه_عجل_لولیک_الفرج
#زمینه
#فاطمیه
#تشییع_جنازه
#مهدی_میرداماد 🎤
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ...
محمد است رسول الله . علیا ولی الله...
(تشییع جنازه حضرت زهراست همه بگن...)
(فکر کن الان مدینه ای)
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله
به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ...
محمد الرسول الله ... علیا ولی الله...
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله
به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
وآی / وای از دل حیدر...
وآی / وای از دل حیدر...
ای یار علی خدا نگهدار
غمخوار علی خدا نگهدار
من ماندم این بستر خالی
بیمار علی خدا نگهدار (2)
باور نکنم من / ای شمع خموشم
تابوت تو باشد/ امشب سر دوشم (2)
من بی تو غروب آفتابم
من بی تو دگر چاره ندارم
دگر نکند کسی ز من یاد
من بی تو سلام بی جوابم (2)
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ...
محمد الرسول الله ... علیا ولی الله...
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله
به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
وآی / وای از دل حیدر...
وآی / وای از دل حیدر...
هم پیکر خسته را بشویم
هم دیدۀ بسته را بشویم
با اشک دو دیدۀ خود امشب
من دست شکسته را بشویم(2)
دستی به سوی خدا گرفتی
بیمار علی شفا گرفتی
با رفتنت ای رفته ز دستم
حآجت خود از خدا گرفتی
اما بخدا فاطمه جانم
تو دلخوشی مرا گرفتی
وآی / وای از دل حیدر...
وآی / وای از دل حیدر...
#تشییع_شبانه #حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_زهرا
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
🏴🏴🏴
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج والعافیه والنصر
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
.
#پیش_زمینه
▪️شب اول #فاطمیه اول ۱۴۴۵ | دوشنبه ۶ آذر ۱۴۰۲
🎤حاج محمد رضا بذری | زمینه | #به_عزت_شرف_لااله_الاالله
▫️#تشییع_شبانه
به عزت و شرف لا اله الا الله
به پشت تابوت مادر افتادی راه
گرفته غسل زهرا قوتم رو
می بینی توی این شهر غربتم رو
گریه کن به غریبیه بابات زینب
گریه کن ولی در نیاد صدات زینب
گریه کن توبرای داداشات زینب
گریه کن
همه دنیامو گرفتن
خواب شب هامو گرفتن
خدا زهرامو گرفتن
واااا وای زهرام وای دنیام
قرار نبود اینجوری بری ای قرارم
دلم نمیاد که اینجا تنهات بذارم
رسیده وقت تلقینت عزیزم
چجوری روی جسمت خاک بریزم
رحمی کن ببین التماسمو نرو
رحمی کن من چیکار کنم مدینه رو
رحمی کن ببین گریه های حیدرو
رحمی کن
(من که یک قرص پرم رفت
پشت اون در پسرم رفت
وای چه خاکی به سرم رفت)2
همه دنیامو گرفتن
خواب شب هامو گرفتن
خدا زهرامو گرفتن
واااا وای دنیام وای زهرام
یه راه برگشتی پیش پای حیدر نیست
باید برم خونه ای که دیگه مادر نیست
نباشی وضعمون امشب چی میشه
جواب گریه ی زینب چی میشه
ای خدا با کدوم غمم کنار بیام
ای خدا چجوری سرمزار بیام
ای خدا که حسن میگه بذار بیام
ای خدا
توی کوچه راه میوفته
گاهی بی هوا میوفته
آخرش از پا میوفته
همه دنیامو گرفتن
خواب شب هامو گرفتن
خدا زهرامو گرفتن
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#فاطمیه
#دفن_شبانه
#مهدی_میرداماد 🎤
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ...
محمد است رسول الله . علیا ولی الله...
(تشییع جنازه حضرت زهراست همه بگن...)
(فکر کن الان مدینه ای)
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله
به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ...
محمد الرسول الله ... علیا ولی الله...
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله
به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
وآی / وای از دل حیدر...
وآی / وای از دل حیدر...
ای یار علی خدا نگهدار
غمخوار علی خدا نگهدار
من ماندم این بستر خالی
بیمار علی خدا نگهدار (2)
باور نکنم من / ای شمع خموشم
تابوت تو باشد/ امشب سر دوشم (2)
من بی تو غروب آفتابم
من بی تو دگر چاره ندارم
دگر نکند کسی ز من یاد
من بی تو سلام بی جوابم (2)
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ...
محمد الرسول الله ... علیا ولی الله...
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله
به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
وآی / وای از دل حیدر...
وآی / وای از دل حیدر...
هم پیکر خسته را بشویم
هم دیدۀ بسته را بشویم
با اشک دو دیدۀ خود امشب
من دست شکسته را بشویم(2)
دستی به سوی خدا گرفتی
بیمار علی شفا گرفتی
با رفتنت ای رفته ز دستم
حآجت خود از خدا گرفتی
اما بخدا فاطمه جانم
تو دلخوشی مرا گرفتی
وآی / وای از دل حیدر...
#تشییع_شبانه#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
📋 #تشییع_شبانه حضرت زهرا (س)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غسل تموم شد، بچهها معلومه یه طرف دیگهای بودند غسل مادر و ندیدند. صدا زد علی:« حسن! حسین! بیاین برای آخرین بار مادرتون و ببینید. فقط آروم، کسی بلند گریه نکنه».
میخواد بند آخر کفن و ببنده حسن و حسین اومدند خودشون و انداختند رو بدن بیجان مادر. امیرالمومنین قسم میخوره میگه به خدا قسم دیدم بندای پایینی کفنم باز شد. دوتا دستاش و از توی کفن بیرون آورد. دستاش و بیرون آورد یکی گردن حسن، یکی گردن حسین. سه ماهه اینجوری حسین و بغل نگرفته، سه ماهه اینجوری حسن و بغل نگرفته...
یکی گردن حسن، یکی گردن حسین. شاید چند ثانیهای، چند دقیقهای این صحنه طول کشیده باشه. سریع از آسمان ندا اومد یاعلی! بچهها رو از بدن فاطمه جدا کن، ملائکه طاقت دیدن ندارن...
قربونت برم حسینم بسه دیگه، حسنم بسه؛ دورتون بگردم بسه دیگه؛ ببینید زینبم داره نگاه میکنه، بلند شید. شما مردای این خونهاید بلند شید، زینب داره نگاه میکنه الان جون میدهها بلند شید...
بچهها رو با نوازش از رو بدن مادر جدا کرد، کار تموم شد. صدا زد:« حسن!».
- جونم بابا
- بدو برو سلمان و خبر کن. دیگه من طاقت ندارم، دیگه پاهام نمیکشه؛ بگو سلمان اقلاً بیاد کمک کنه.
حسن بدو رفت در خونهی سلمان زد، سلمان! بدو خودت و برسون. چه خبره؟! شبیه چی شده؟!
- آخ سلمان مادرم و بابام شسته میخوایم ببریم.
- شبیه؟! توو دل این شب، توو این تاریکی؟!
- آره.
- چرا به ما نگفتی؟!
- مادرم سفارش کرده کسی نباشه، کسی نشنوه، کسی نبینه.
سلمان بدو بدو اومد، اومد توو خونهی مولا، وای چه خبره توو خونه! وسط حیاط خونه یه تابوت گذاشته، بدنم یه طرفه علیم یه طرف زانوهاش و بغل گرفته؛ حسینم یه طرف، زینبم یه طرف...
همچین که سلمان اومد توو خونه، علی چشمش به سلمان خورد آه! سلمان...
سلمان و بغل گرفت انقدر دوتایی گریه کردند. سلمان دیدی چی شد؟! سلمان دیدی مردم شهر با علی چی کار کردند ؟!
- آقا به من بگو چی کار کنم؟! چه کاری از دست من برمیاد؟!
- سلمان کمک علی باش، تو از مایی؛ کمک من کن؛ من دیگه دستام، بازوهام، پاهام طاقت نداره.
امیرالمومنین فرمود:« سلمان! تو کمک من باش، من جلوی تابوت و میگیرم تو هم عقبتر؛ تابوت و بلند کردند. یهو دید بچهها
- بچهها شما هم میخواید بیاید؟!
- قول باید بدیدا، همین الان به بابا قول بدید توو کوچه حرفی نزنید؛ داد نزنید، گریه نکنید.
- باشه بابا. فقط به ما اجازه بده بیایم تشییع جنازه.
آروم آروم تابوت و بلند کردند، به عزت و شرف لا اله الا الله.
توو کوچه امیرالمومنین جلوی تابوت داره میره، بچهها هم عقب تابوت دارن میان. یهو یه نقطه از کوچه که رسیدن دیدن حسن رو زمین نشست. تابوت و زمین گذاشتن زیر بغلای حسن و گرفتند؛ چی شده؟! چرا اینجوری گریه میکنی؟! مگه قول ندادی داد نزنی؟! صدا زد: سلمان! دست به دل حسن مگذاز، این چیزی که من اینجا دیدم نه حسین دیده، نه بابا علی دیده. یه رازی بین من و مادر بوده توو این دلم مونده بزار الان بگم همه بفهمند چرا من اینجوری دارم گریه میکنم.
سلمان! همینجا با مادر میرفتیم، دست توو دست مادر. مادر با من حرف میزد؛ مادر دست من و گرفته بود؛ من و میکشوند به سمت خونه. اما یه مرتبه دیدم روبهرومون چند نفر جلومون و گرفتند.
کجا؟!
من اومدم جلو فهمیدم اینا برای چی اومدند، سلمان! یه مرتبه دیدم دستش رو بالا برد، نه یه دست دو دستش و بالا برد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها