eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
425 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
تلنگر وقت آن است قلم برداری شاعرا تیغ دو دم برداری وقت آن است که در معرکه‌ها واژه در واژه عَلَم برداری مثل عباس تو هم از قلبِ پسر فاطمه غم برداری  بنویسی و نقاب از رویِ چهره‌ی شومِ ستم برداری    تیغ برداشته دشمن وقتی جای دارد که تو هم برداری سفره‌ی زخم به هرجا پهن است هان مبادا که تو کم برداری همه‌ی عمر به راه شهدا با سر ای کاش قدم برداری خاک ایران حرم است و گامی، کاش در حفظ حرم برداری ✍🏻 🏷 | 🇮🇷
زمان: حجم: 277.4K
تقدیم به شهید والامقام 🥀🥀😭😭 شب بود و در خیابان جولانِ خشم و شهوت شب بود و شهر بود و... قحطیِ مرد و غیرت دیدی که قلب شیطان در شادی است آن‌شب زن، زندگی، اسیرِ آزادی است آن‌شب دیدیم شورِ غیرت آن لحظه در سرت بود در چنگ آن اراذل انگار خواهرت بود گم بود در خیابان وقتی نشان غیرت دل را زدی به دریا ای قهرمانِ غیرت دیدی که باز پایِ ناموس در میان است گفتی بهای ناموس در مسلک تو جان است  هر چند از شیاطین بسیار دشنه خوردی این جنگ تَن به تَن را با خون خود تو بُردی در چشمِ مردمانت ای "مَرد" رو سفیدی مانند حاج قاسم حالا تو هم شهیدی ✍ © اشعار آیینی حسینیه🇮🇷 اجرا: ذاکر اهل بیت علیهم السلام 🎤 @eetazeinab 🌷🍃 تا ابد مدیون شهداییم به خود آییم✅🥀
. از شانه‌های چون دماوند تو می‌ترسند؟! یا اینکه نه... از طرح لبخند تو می‌ترسند؟! تو اهل روضه بوده‌ای و این یزیدی‌ها از چشم‌های آبرومند تو می‌ترسند از "کلنا عباسک یا زینب" ات، آری از معنی زیبای سربند تو می‌ترسند این کافران و مشرکان بر روی لب‌هایت از نام نامی خداوند تو می‌ترسند آنها از این خاک عزیزی که حرم خواندی آنها از ایران برومند تو می‌ترسند .
طوفان الاقصی _ماهور.mp3
زمان: حجم: 2.64M
مداحی استاد حاج اسماعیلی در مگر نه اینکه همان طفل غزه طفل من است چرا سکوت کنم سینه‌ام پر از سخن است برای من اگر انسانم و مسلمانم جوانِ جان به کف غزه نیز هموطن است هنوز هم که هنوز است خون‌نوشتۀ «قدس» برای پیکر اسلام نقش پیرهن است به آتشی که برافروخته‌ست باد خزان چه غنچه‌ها که زبان‌بسته گرم سوختن است ببین مقابلۀ تانک‌ها و انسان را کسی نگفت چرا! این چه جنگ تن به تن است؟ جوان سنگ به دستی به خط زد و دیدیم به روی شانۀ شهری شهید بی‌کفن است مگر پرندۀ ما از قفس چه می خواهد؟ تمام آرزویش لحظۀ رها شدن است 📝 .
این چه شوریست که برپاست چنین بر نیزه؟! گوئیا می‌بَرد از حادثه‌ها سر، نیزه هم به قرآن ورق سوخته‌ای رحل شده هم به فریاد امامی شده منبر، نیزه گوئیا می‌رسد از دور بهاری خونین بسکه آذین شده با لاله‌ی پرپر نیزه نه فقط قافله‌سالار سرش بر نیزه‌ست می‌بَرد بر سر خود اکبر و اصغر نیزه بر سر نی به برادر که می‌اُفتد نظرش می‌رود بر جگر زخمی خواهر، نیزه این چه داغی و چه دردی‌ست که در معرکه‌ای بعد خنجر بزند بوسه به حنجر، نیزه شام را یکسره در خلوتِ شب خواهد رفت؟ یا که دارد به سر اندیشه‌ی دیگر نیزه؟! کاش از کوچه و بازار نیفتد گذرش تا نیفتد نظر سنگ‌دلان بر نیزه تا سر سَرور خوبانِ دو عالم با اوست می‌رود از سر هر بام فراتر نیزه بر سر نیزه رها می‌رود این سر اما آه و صد آه، از آن پیکر و از سرنیزه... ✍
الشام... الشام... الشام چه غمگین، کاروانی می‌رود از کربلا تا شام گره خوردست آیا سرنوشت کربلا با شام؟ به نیزه آفتابی می‌شکافد سینه‌ی شب را و از گودال خون منزل به منزل می‌رود تا شام به دل بغض علی، در دست سنگ و در زبان طعنه در استقبال آل مصطفی برخاست از جا شام چنان سنگین‌دلی‌ها با کبوترهای زخمی شد که در شام بلا از غصه شد هر روز آن‌ها شام نمی‌دانم چه دیده حضرت سجاد در این شهر که پرسیدند از رنج سفر، فرمود مولا: شام ولی این کاروان همراه با خود زینبی دارد به دست دختر شیر خدا، افتاد از پا شام اگرچه جای خنجر خیزران می‌دید اما باز شبیه کربلا در چشم زینب بود زیبا شام اسارت را ببین راز شهادت بر ملا کرده چنان که مو به مو تفسیر کرده کربلا را شام
"بیست و چهار ساعته گرم جهاد بود شصت و سه سال بر سر یک اعتقاد بود " با دوستان راه خدا در صفا و صلح با دشمنان راه خدا در تضاد بود سید به رغم سینه ی اندوهگین خود لبخند داشت بر لبش، انگار شاد بود دلتنگ حاج قاسم و لبخندهای او دلگیر از جدایی حاجی عماد بود نسبت به وعده های خدا قلب روشنش امیدوار بود، پر از اعتماد بود یک دم اسیر عشوه ی دنیا ندیدمش  دنیای ما برابر او نامراد بود کی با غلاف مصلحت از پای می نشست آن ذوالفقار خشم که حیدر نژاد بود آن کوه، آن حماسه ی زیبا و باشکوه  سید که در مقابل ظلم ایستاد بود