eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
427 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
🎧 (یارب نصیبِ هیچ غریبی دگر مکن)2😭 دردی که گیسوانِ حسن ع را سپید کرد با صد امید حامی مادر شدم، ولی سیلی زنی امید مرا نا امید کرد * گفت :قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه می کنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری # آقا جان زائر نداری، قبرت چراغ نداره، اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن ع داشتم یه شمع روشن می کردم ، تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه 😭 اما من اینجوری بگم دادت بلندشه: غریب اون کسی نیست که زائر نداره، غریب اون کسی نیست که حرم نداره ، غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، 😭 آخ مادر ...... یه وقت بی بی زینب س وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده ، روضۀ من همین یه جمله ست ، ها، اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن ع سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته 😭 گریز کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدان، چقدحساسه نسبت به حسین ع،...... میخوام دلت رو ببرم کربلا ، با یه جمله خودت میون داره روضه باش...... بعد کوچه ، یه جمله رو می گفتند: (الهی بشکنه دستِ مغیره)2 میونِ کوچه ها بی مادرم کرد *این همیشه ورد زبون بچه های حضرت زهرا س بود ، اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی همیشه می گفت:* الهی حرمله دستت قلم شه کبوتر بچه مو از من گرفتی ... حسین .....آرام جانم 😭😭😭😭😭😭 کانال نوحه یا زینب(سلام الله علیها) والعافیه والنصر http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
|⇦•صحبت از خوان کریم است.. و توسل ویژۀ ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج حسن شالبافان •✾• السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَنا وَ مَولانا ... یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه .. صحبت از خوان کریم است و تهی دستی ما دستها گرم قنوتند، زحاجت لبریز گوش این طایفه آوای گدا نشنیده است قبل گفتن شده کاسه ز اجابت لبریز دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید *اونایی که مدینه رفتن بهتر متوجه میشن .. دو نوبت بیشتر درِ بقیع رو باز نمیکنن .. یکی هنوز هوا تاریکه بعد از نمازِ صبح درای بقیع باز میشه باید بیای پشتِ این میله ها بایستی آروم آروم گریه کنی .. نه ضریحی، نه گنبدی، نه رواقی ..* دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید مثل شمعی به تمنای حرم آب شدم بیشتر حرف حسن بود میان سخنم اربعین نزد حسینش که شرفیاب شدم *چه شلوغه باب الحسین ولی حسن یه زائرم نداره .. چه ضریحی داره حسین ولی حسن یه سنگِ قبر نداره ..* خاک گر نام حسن داشت به لب، دُر میشد نام او را به روی سنگ یمن بنویسید بی کفن بود حسین، ورنه وصیت می کرد تا به روی کفنش نام حسن بنویسید جگر سنگ شود آب اگر گریه کند شرح وقتی بدهد او جگر سوخته را روضه اش کوچه تنگی است نمیداند که میخ را گریه کند یا که در سوخته را بیت الاحزانِ نگاهش شده راوی غم قصۀ رَد شدنِ آینه و کینۀ سنگ با کنایه بنویسید که آیینه شکست دست سنگین و فدکنامه و یک کوچه تنگ گرچه لایوم کیومک به روی لب دارد گرچه او در غم غارت شدن خلخال است تن غارت زدۀ شاه شهادت بدهد روزِ هجر حسنش سخت تر از گودال است شاعر : *ایام تخریب بقیعِ .. وقتی نامردا ریختن تو بقیع، بعضی از بزرگان و شیعیان مدینه گفتن به ما دستور دادن گفتن باید خودتون این قبور رو خراب کنید .. الله اکبر .. این بقیع چه روزایی رو به خودش دیده .. یه دونه‌شُ بگم و از همه التماسِ دعا .. اومدن محضرِ مولا عرضه داشتن علی جان چه نشستی! این نامردا با بیل و کلنگ رفتن تو بقیع!! میگن علی بدون اجازۀ ما بدنِ زهرا رو دفن کرده .. آقا میخوان بدنِ خانم رو نبش کنن .. (1) (الله اکبر .. رحمت خدا بر این ناله ها ..) یه وقت دیدن قهرمان خیبر بلند شد .. ذوالفقار رو برداشت، دستمالِ زرد رو به پیشانی بست .. با غضب واردِ بقیع شد .. اول از همه اون نانجیب رو بلند کرد به زمین زد .. نشست رو سینه‌ش فرمود امروز اگه نیشِ کلنگی به زمین بخوره خونِ همه‌تون رو میریزم .. اون یکی نامرد صدا زد فلانی بیا بریم! همه رفتن .. اینجا مولا شنید اینا میخوان بیان بدنِ زهرا رو از زیرِ خاک بیرون بیارن، فهمید میخواد به بدنِ فاطمه جسارت بشه علی طاقت نیاورد .. اما امان از اون ساعتی که زینب نگاه کرد، ده نفر اسب هاشون رو نعلِ تازه زدن .. انقدر بر بدنِ حسین .. اینجا گذشت اما یه جا دیگه زینب دید یه عده نیزه دار دارن میرن پشتِ خیمه .. گفتن دارید دنبالِ چی میگردید؟! .. گفتن یه سر از بنی هاشم کمه .. گفتن ما دیدیم حسین رفت پشتِ خیمه ها .. انقدر این نیزه ها رو به زمین زدن .. ای حسین .. دو تا سرُ رو به نیزه بسته بود .. شاید یکی‌ش سرِ این شیرخواره بوده ..یکی دیگه شم بگم صدا ناله تون بلند بشه .. دیدن یه سری رو هر کاری میکنن رو نیزه نمی ایسته .. میدونید سرِ کی بود؟ سرِ علمدارِ کربلا .. آخه نامرد چنان با عمود آهن به سر زده بود .. صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله .. منبع: 1) طبری آملی، ص۱۳۶-۱۳۷، مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۷۱–۱۷۲، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۸۷۱–۸۷۲ |⇦•صحبت از خوان کریم است.. و توسل ویژۀ ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج حسن شالبافان •✾• السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَنا وَ مَولانا ... یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه .. والعافیه والنصر http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
1_6689298615.mp3
زمان: حجم: 2.5M
❣﷽❣ 🥀 🥀 بیا ای خواهرم زینب ببین جان آمده بر لب بیاور تشتی ای خواهر فتادم من به تاب و تب ، 🥀حسن جانم حسن جانم دلم خون شد ز زهر کین بیا یکدم برم بنشین شدم راحت ز محنت ها بیا ای خواهرم زینب 🥀حسن جانم حسن جانم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈     http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
4_5771780955937181473.mp3
زمان: حجم: 2.5M
❣﷽❣ 🥀 🥀 بیا ای خواهرم زینب ببین جان آمده بر لب بیاور تشتی ای خواهر فتادم من به تاب و تب ، 🥀حسن جانم حسن جانم دلم خون شد ز زهر کین بیا یکدم برم بنشین شدم راحت ز محنت ها بیا ای خواهرم زینب 🥀حسن جانم حسن جانم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈    
4_5771780955937181473.mp3
زمان: حجم: 2.5M
❣﷽❣ 🥀 🥀 بیا ای خواهرم زینب ببین جان آمده بر لب بیاور تشتی ای خواهر فتادم من به تاب و تب ، 🥀حسن جانم حسن جانم دلم خون شد ز زهر کین بیا یکدم برم بنشین شدم راحت ز محنت ها بیا ای خواهرم زینب 🥀حسن جانم حسن جانم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈    
روضه شهادت امام حسن مجتبی(ع).mp3
زمان: حجم: 6.63M
بانوای:حاج نادر جوادی ئولدی حسنین باغلا قرا باشیوه زینب مهمان ایله قارداشیوی گوزیاشیوه زینب باغلا بو آخان گوزلری طاها عوضیندن آل باشیمی آغوشیوه مولا عوضیندن الرده ئولن یاره لی زهرا عوضیندن افغانیله گرم ایله منیم یاسیمی زینب اکبردن آیرما آتاسیز قاسمی زینب زهرا ایوینین گلشنی سولدی غم الینده تاراولدی ایشقلی گونوزوم محرم الینده گل سنده ننم گلدی قرا پرچم الینده جان شیشه سی زهرین اثریندن داشا دیدی ای باشی بلالی باجی عمروم باشا گلدی
روضه شهادت امام حسن مجتبی(ع).mp3
زمان: حجم: 6.63M
بانوای:حاج نادر جوادی ئولدی حسنین باغلا قرا باشیوه زینب مهمان ایله قارداشیوی گوزیاشیوه زینب باغلا بو آخان گوزلری طاها عوضیندن آل باشیمی آغوشیوه مولا عوضیندن الرده ئولن یاره لی زهرا عوضیندن افغانیله گرم ایله منیم یاسیمی زینب اکبردن آیرما آتاسیز قاسمی زینب زهرا ایوینین گلشنی سولدی غم الینده تاراولدی ایشقلی گونوزوم محرم الینده گل سنده ننم گلدی قرا پرچم الینده جان شیشه سی زهرین اثریندن داشا دیدی ای باشی بلالی باجی عمروم باشا گلدی
. حضرت زهرا (س) از رسم تشییع جنازه ی عرب ناراحت بود ؛ چون بدن میت را روی تخته ای می گذارند و روپوشی روی آن می اندازند .حجم بدن میت معلوم بود . اسما عرض کرد : آن زمانی که من در حبشه بودم ؛ مردم حبشه برای حمل جنازه چیزی را که پوشاننده بود ساخته بودند به طوری که دیواره داشت و حجم بدن معلوم نبود . اسماء به درخواست حضرت زهرا (س) آن را ساخت . عرض میکنیم :ای اسماء خدا خیرت بدهد که این تابوت دیواره دار را ساختی وگرنه نمی دانم در جریان تیراندازی به تابوت امام حسن (ع) چه بر سرجنازه ی امام می آمد ؟حضرت عباس (ع) چه حالی میشد و چه میکشید ؟ نمیدانم امام حسین (ع) در آن حال چه میکرد ؟ به هر حال در جریان تشییع جنازه ی امام حسن و تیرباران جنازه ی او تابوت بین بدن و تیرها فاصله ایجاد کرده بود ولی دلها بسوزد برای غریب کربلا بدن امام از تیرها و نیزه ها و شمشیرها و سنگها و چوبها و... قطعه قطعه شد و زیر سم اسبان قرار گرفت و استخوانهایش خرد شد . کی بود گمانم که کند دشمن جانی بر مصحف صد پاره پاره ی من اسب دوانی ممنوع شود دیدگانم از اشک فشانی مهلت ندهندم که کنم مرثیه خوانی    منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
1_6689298615.mp3
زمان: حجم: 2.5M
❣﷽❣ 🥀 🥀 بیا ای خواهرم زینب ببین جان آمده بر لب بیاور تشتی ای خواهر فتادم من به تاب و تب ، 🥀حسن جانم حسن جانم دلم خون شد ز زهر کین بیا یکدم برم بنشین شدم راحت ز محنت ها بیا ای خواهرم زینب 🥀حسن جانم حسن جانم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈     http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f