eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
بی برادر روز خود را هم اگر فردا کند بی برادر با دلش فردا چگونه تا کند بوی پیراهن که نه آخه دیگه پیراهنی نیست كه بوی پیراهن رو استشمام كنه بوی پیراهن که نه، عطر تن ِ خونین ِ کیست باید این گم گشته را در کربلا پیدا کنم داره دنبال برادر می گرده،نوشتن هر چند قدم می رفت می نشست رو زمین،خاك ها رو مشت می كرد،می بویید،یه لحظه ای شد دیگه عمه ی سادات خسته شد،پاها دیگه توان نداره،دستاش رو روی سرش گذاشت،گفت:حسین تا اینجارو من اومدم،دیگه نمی دونم كجا دنبالت بگردم،خودت كمكم كن،یه وقت شنید از ته گودال یه صدایی داره میآد، اُخَیَّة إلَیهِ درست اومدی زینبم سکه ی اشکش بر این خون ِ به ناحق ریخته  ریختن دارد، که باید خون بها پیدا کند مثل اشک از چشم صحرا راه می افتد فرات آبرویی بلکه در چشم خدا پیدا کند بین ِ پیکر های بی سر رد بوی سیب را می کند دنبال تا یک آشنا پیدا کند می دود این سو و آن سو پا به پای نیزه ها تا که پیکر را جدا، سر را جدا پیدا کند ما همه پا منبری هستیم،مهدی جان بیا روضه ی زینب مگر صاحب عزا پیدا کند اگه قرار باشه آقات برات روضه بخونه،خود امام زمانم امشب حرف عمه جانش رو می زنه،میگه:حسین،یاجَدّا اگر کشتن چرا آبت ندادن تو را زآن دُر نایابت ندادن؟ امون از دل زینب،وای از دل زینب از یه طرف مادرش زهرا می خونه امشب: اگر کشتن چرا خاکت نکردند کفن بر جسم صد چاکت نکردند؟ حالا نوبت روضه خونی ِزینب ِ،حسین جان: چرا انگشت و انگشتر نداری؟ چرا عمامه ای بر سر نداری؟ امون از دل زینب،وای از دل زینب همه روضه خوندن حالا نوبت حسین ِ،تا زینب گفت:چرا عمامه ای بر سر نداری؟ گفت:خواهرم نگو عمامه ای بر سر نداری چرا زینب به سر معجر نداری؟ همه دور گودال دارن میخونن: امون از دل زینب،وای از دل زینب شما فكر می كنید این همه درد و این همه مصیبت ،این همه غم وامشب زینب با كی تقسیم میكنه؟برا كی میره میگه؟رو كرد به سمت علقمه:آی غیرت الله رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی خوشبحالت عباس رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی دیدی اما مانند خواهر ندیدی آن صورت مهربان را ،محبوب هر دو جهان را وقتی غریبانه می رفت، بی یار و یاور ندیدی مانند خواهر ندیدی آری در آوردن تیر، بی دست از دیده سخت است اما در آوردن تیر، از نای اصغر ندیدی مانند خواهر ندیدی حیرانی ِ یک پدر را ، با نعش نوزاد ِ بر دست آن بُهت و ناباوری را ،در چشم مادر ندیدی مانند خواهر ندیدی امشبم نبودی ببینی،همه رو آروم كردم،یه وقت دیدم پشت خیمه ها یه ناله ای میآد،رد ناله رو گرفتم داداش،دیدم رباب روی خاك ها نشسته،هی این خاك هارو روی سر می ریزه،هی به صورت لطمه میزنه،گفتم:عروس مادرم،عزیز دلم،مگه نمی بینی چه طور بچه هارو یه خورده آروم كردم،تو باید كمك من باشی،من ویاری كنی،چرا این طور داری ناله می كنی؟جیگر من خون هست خون ترنكن،صدا زد خانم دست خودم نیست،از عصری كه اینها یه جرعه آب به ما دادند،سینه هام پر شیر شده،تا حالا پسرم بود شیر نداشتم،حالا كه شیر دارم دیگه پسرم نیست،هنوز صدای گریه هاش تو گوشم ِ آن بُهت و ناباوری را ،در چشم مادر ندیدی مانند خواهر ندیدی شد پیش تو نا امیدی، تیر ِ نشسته به مشکت مثل من اطراف عشقت، انبوه لشکر ندیدی مانند خواهر ندیدی نبودی ببینی چه طور عشقم رو دوره كردن،یكی با شمشیر می زد،یكی با نیزه می زد،یه عده قُربَهً الی الله سنگ می زدند،عباس اونی كه جیگرم رو خون كرده اینه،پیرمردها می اومدند با عصا می زدند. بر گودی گرم گودال ،خوب است چشمت نیفتاد چون چشم ناباور من، دستی به خنجر ندیدی مانند خواهر ندیدی دل خونی اما برادر، دل خون تر از من کسی نیست آخر تو بر خاک صحرا ، مولای ِ بی سر ندیدی مانند خواهر ندیدی * خودم دیدم ز بالای بلندی که محبوب خدا را سر بریدند امون از دل زینب،وای از دل زینب * از كجای ِ روضه آدم توی شام غریبان می تونه بگه؟از گودال بگیم:همه بچه ها رو آورد،یه روایت میگه:بی بی زینب همه رو شُمرد دید رقیه نیست، رد ناله رو گرفت،رفت،گشت،چقدر خانم هی رفت،هی اومد،هی رفت بچه ها رو پیدا كرد.یه جایی اُم الكثوم كمكش می كرد ، بچه هایی رو زیر بُته پیدا كردند دست گردن هم انداخته بودند همون جا جون داده بودند،یه دونه رو زینب رو دست گرفت،یه دونه رو اُم الكثوم. اومد دنبال رقیه داره می گرده،یه وقت دید صداش از گوشه ی گودال میآد. اومد عزیز دلش رو بغل كرد،تو راه كه میآد میگه:عزیزم مگه تو این بدن رو میشناسی؟بغض كرده،نه عمه جان،اما وقتی داشتم دنبال بابا میگشتم،هی صدا زدم:اَ بَتا،بابا.دیدم از گودال صدا میآد:عزیز دلم،عزیز دلم. حالا دیگه همه ی دل نگرانی ِ حسین فقط برای همین سه ساله است. #👇👇👇👇👇