eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
425 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
۶ «السَّلامُ علیکِ یَا فَاطِمَة الزَّهرا یَا بِنْتَ رَسُول الله.» از مظلومیت زهرا(سلام الله عليها) مخفی بودن قبر اوست طوریکه حتی زمان شهادتش نیز مخفی است. اما چرا باید یادگار پیغمبر زمان، مکان و محل دفنش مخفی باشد؟! در نقل آمده است امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌گوید، آمدم کنار زهرای مرضیه سلام الله علیها؛ امام حسن، امام حسین، زینب و ام کلثوم از اتاق بیرون رفتند، تعبیر اینست: «أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْت»[1] امیرالمؤمنین فرمودند: بچه‌ها بیرون بروید برای اینکه مادرتان زهرا می‌خواهد وصیت کند. امام علی(ع) نشست کنار زهرای مرضیه «و ضَمَّ رَأسَها علی صَدْره» زهرای مرضیه شروع کرد به وصیت کردن، اولین مطلبی که گفت این بود علی جان! از من راضی هستی یا نه؟! اشک در چشمان علی حلقه زد و فرمود: فاطمه جان! تو حتی یک بار مرا ناراحت نکردی. «فَوَ اللهِ... لَا أَغْضَبَتْنِی» به خدا قسم فاطمه یک بار ناراحتی مرا بر نیانگیخت. «لَا عَصَتْ لِی أَمْرا» در هیچ امری با من مخالفت نکرد. به امیرالمؤمنین می‌فرمود: «اِن کُنْتَ فی خَیْرٍ مَعَک ان کُنْتُ فی شَرٍّ مَعَک». «رُوحِی لِرُوحِکَ وِقَاءً وَ نَفْسِی لِنَفْسِکَ فِدَاء» علی جان! زهرا فدایت گردد! هر چه تو بگویی من مطیع هستم. آری، عمل زهرا شاهد بر این گفته است زیرا جانش را در راه علی داد. اما علی جان سفارش هایی دارم، نخست اینکه مرا شب غسل بده، شب کفنم کن و شب بدنم را به خاک بسپار؟! مگذار آن دو نفر بر بدنم نماز بخوانند و در تشییع جنازه‌ام حاضر گردند. علی جان! وقتی بدنم را به خاک سپردی، زود از کنار قبرم نرو؛ «اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی» بالای سرم بنشین، برایم قرآن و دعا بخوان! لحظه نخست دفن و قرار گرفتن در قبر، لحظه‌ایست که انسان احتیاج به مونس دارد،[2] چه مونسی بالاتر از امیرالمؤمنان. ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَاتَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاق[3] علی جان! برای من و یتیمانم اشک بریز و گریه کن! حسینم را فراموش نکن و از یاد مبر! پیراهن خود، در غم من چاک مکن از فاطمه یادگار اگر میخواهی جز نیمۀ شب جسم مرا خاک مکن خون‌های مرا ز روی در پاک مکن علی جان! مرا غسل چو نیمه شب به پیش کودکان دهی/ مبادا سینۀ مرا به زینبم نشان دهی علی جان! مبادا بچه هایم تنها بمانند و احساس غربت کنند! یا بقیة الله! یا فاطمة الزهرا شما سفارش کردید که کسی سر بچه‌هایت داد نزند تا آنها احساس غربت نکنند و آنها تنها نمانند؛ اما نبودی کربلا تا ببینی نازدانه‌های حسینت را چگونه با تازیانه رو به روی بدن مقدس بابا می‌زدند. «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.» پی نوشت(منابع) : [1]. بحارالانوار، ج43، ص 191. [2]. بحارالانوار، ج43، ص 134؛ کشف الغمه، ج1، ص 362. [3] بحارالانوار، ج79، ص 27؛ سوگنامه آل محمد، ص 29.
هیئت سفیران زینب(س)6_144246032279435332.mp3
زمان: حجم: 15.41M
🏴 🎤•| |• کارِ دنیا رو می بینی فاطمه چه جوری با من و تو تا می‌کنه تا می‌خوایم یکم باهم حرف بزنیم زخمای تَنِت دهن وا میکنه خنده‌های تو همه دل خوشیمه من همون علی خوش‌روی توأم به خدا درد تو هم درد منه نگرانِ زخم پهلوی توأم با خودم میگم کی فکرش و می‌کرد یه روزی تو از علی رو بگیری تو زنِ جوون خونه‌ی منی مجبوری که دست به پهلو بگیری نزدیکه سه ماهه از خونه‌ی ما صدای بگو بخند نیومده نَفَست بند اومده اما هنوز خونِ زخم سینه بند نیومده کانال نوحه یازینب سلام الله علیها هدیه محضر حضرت زهرا س صلوات هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس دعای فرج و عاقبت بخیری(شهادت)
هیئت سفیران زینب(س)6_144246032279435332.mp3
زمان: حجم: 15.41M
🏴 🎤•| |• کارِ دنیا رو می بینی فاطمه چه جوری با من و تو تا می‌کنه تا می‌خوایم یکم باهم حرف بزنیم زخمای تَنِت دهن وا میکنه خنده‌های تو همه دل خوشیمه من همون علی خوش‌روی توأم به خدا درد تو هم درد منه نگرانِ زخم پهلوی توأم با خودم میگم کی فکرش و می‌کرد یه روزی تو از علی رو بگیری تو زنِ جوون خونه‌ی منی مجبوری که دست به پهلو بگیری نزدیکه سه ماهه از خونه‌ی ما صدای بگو بخند نیومده نَفَست بند اومده اما هنوز خونِ زخم سینه بند نیومده
هیئت سفیران زینب(س)6_144246032279435332.mp3
زمان: حجم: 15.41M
🏴 🎤•| |• کارِ دنیا رو می بینی فاطمه چه جوری با من و تو تا می‌کنه تا می‌خوایم یکم باهم حرف بزنیم زخمای تَنِت دهن وا میکنه خنده‌های تو همه دل خوشیمه من همون علی خوش‌روی توأم به خدا درد تو هم درد منه نگرانِ زخم پهلوی توأم با خودم میگم کی فکرش و می‌کرد یه روزی تو از علی رو بگیری تو زنِ جوون خونه‌ی منی مجبوری که دست به پهلو بگیری نزدیکه سه ماهه از خونه‌ی ما صدای بگو بخند نیومده نَفَست بند اومده اما هنوز خونِ زخم سینه بند نیومده