با رودها قرینی و با دشتها قرار
ای مرد کوه و جنگل و دریا و آبشار
نامت هزار مرد بزرگ است در میان
(کوچک)، ولی به وسعت دریا و آسمان
(کوچک) ولی تمامی جغرافیا در اوست
آزادی از اسارت طاغوتها در اوست
تاریخ سبز نهضت جنگل به رودها
گیلان شورها و شرر در سرودها
پیروز جنگ روسیه و بلشویکها
در جنگ تن به تن شده همچون چریکها
فرمانگذار نهضت مشروطهخواهها
سردار رزم عرصهی بر ضد شاهها
روحانی مبارزه در سنگری دگر
اسلام زنده گشت به خون سری دگر
نامت هنوز روی زبان سرخ مانده است
یک عصر از حماسهی سبز تو خوانده است
ای میرزا! امیر شب دشتهای خیس
با اسب و کفشهای بلند و قبای خیس
باروت و بوی خاک و تفنگت هنوز هست
خاکی که مانده با دل تنگت هنوز هست
طالش، کجور... تا تنکابن بهاری است
آوازههای رشت پر از استواری است
جنگل قرین شده است به نام تو سالها
خان بزرگِ رستم و دستان و زالها
حلاج عشقِ رفته به پابوس دارها!
سر از تنت جداست چنان سربدارها
دشتی که رنگ خون تو را در دهان کشید
فریاد درد را به دل آسمان کشید
سرمای آذر از تن گرمت عبور کرد
شیرینی دهان تو را غرق شور کرد
آشفته گشت سرو تنت دست بادها
گیسوی تو به شانهی سرمست بادها
از چاک نای خون تو دریا چکیده شد
شاید خزر به نیت تو آفریده شد
نامت شهید جنگل و دریا و دشت شد
اسطورهی مقاومت شهر رشت شد
آذرماه ۹۰
#الهه_بیات_مختاری
#میرزا_کوچک_خان_جنگلی
#میرزای_جنگلی
#سالروز_شهادت
#یازدهم_آذر
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها