🏴 نهم صفر سالروز شهادت صحابی جلیل القدر #رسول_خدا صلی الله علیه و آله و یار با وفای #امیرالمومنین صلوات الله علیه، جناب #عمار بن یاسر تسلیت باد.
▪️امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
جَاءَ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ یَسْتَأْذِنُ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ ائْذَنُوا لَهُ مَرْحَباً بِالطَّیِّبِ الْمُطَیَّبِ.
عمار بن یاسر آمد و اذن ورود بر نبی صلّی الله علیه و آله را میخواست. فرمود: به او اجازه دهید، مرحبا بر پاکِ نیکو.
▪️النَّبِی صلی الله علیه و آله حِینَ رَآهُمْ یَحْمِلُونَ الْحِجَارَةَ حِجَارَةَ الْمَسْجِدِ فَقَالَ مَا لَهُمْ وَ لِعَمَّارٍ یَدْعُوهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ وَ یَدْعُونَهُ إِلَی النَّارِ وَ ذَاکَ دَأْبُ الْأَشْقِیَاءِ الْفُجَّارِ.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله درحالی که مسلمانان را میدید که برای ساخت مسجد سنگها را بلند میکنند، فرمود: آنان و عمار را چه میشود که عمار آنان را به بهشت دعوت میکند و آنها او را به جهنم فرا میخوانند و این عادت نگون بختان فاسق است.
▪️رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
إِنَّ الْجَنَّةَ لَتَشْتَاقُ إِلَی ثَلَاثَةٍ عَلِیٍّ وَ عَمَّارٍ وَ سَلْمَانَ.
بهشت مشتاق دیدار سه نفر است: #علی، #عمار و #سلمان.
▪️حبیب بن ابیثابت گوید:
لَمَّا بُنِیَ الْمَسْجِدُ جَعَلَ عَمَّارٌ یَحْمِلُ حَجَرَیْنِ حَجَرَیْنِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا أَبَا الْیَقْظَانِ لَا تَشُقَّ عَلَی نَفْسِکَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَعْمَلَ فِی هَذَا الْمَسْجِدِ قَالَ ثُمَّ مَسَحَ ظَهْرَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّکَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ تَقْتُلُکَ الْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ.
زمانی که مسجد بنا شد عمار سنگها را دو تا دو تا بلند میکرد پس رسول الله صلّی الله علیه و آله به او فرمود: یا ابویقظان بر خود سخت مگیر. پاسخ گفت: یا رسول الله صلّی الله علیه و آله من دوست دارم که در این مسجد کار کنم. ادامه داد: سپس حضرت بر کمر او دست کشید و فرمود: تو از اهل بهشت هستی، تو را گروه ستمگر و ظالم به قتل میرساند.
📚 بحارالانوار ج۳۳ ص۲۵
🏴 شیخ عباس قمی در تتمة المنتهی نقل میکند: در مجالس المؤمنين است كه چون عمار شهد شهادت نوشيد، اميرالمؤمنين عليه السلام بر بالين او آمد و سر او را بر زانوي مبارک نهاده، فرمود:
ألا أيّها المَوتُ الّذي لَستَ تاركي***اُرِحني فقد أفنَيتَ كل خَليل
أراك بصيراً بالّذينَ أُحِبُّهم***كَانَّكَ تَنحُو نَحوَهُم بِدَليلٍ
پس زبان به كلمه «انّا لله و انّا اليه راجعون» گشود، و فرمود كه: هر كه از وفات عمار دلتنگ نشود او را از مسلماني نصيب نباشد، خداي تعالي بر عمار رحمت كناد در آن ساعت كه او را از نيك و بد سؤال كنند، هرگاه كه در خدمت رسول صلي الله عليه و آله و سلم سه كس ديدم چهارم ايشان عمار بوده و اگر چهار كس ديدم عمار پنجم ايشان بوده، نه يك بار عمار را بهشت واجب شده، بلكه بارها استحقاق آن پيدا كرده كه جنات عدن او را مهيّا و مهنّا بود كه او را بكشتند، و حق با او بود و او يار حق بود، چنان كه رسول صلي الله عليه و آله و سلم در شأن او فرمود: «يَدُور مع عمّار حَيثُ دارَ».
و بعد از آن علي عليه السلام گفت كه: كشندۀ عمار و دشنام دهنده و رباينده سلاح او به آتش دوزخ معذب خواهد شد، آنگاه قدم مبارک پيش نهاده بر عمار نماز گزارد، و با دست همايون خويش او را در خاک نهاد.
📚 تتمة المنتهی، ص۴۰
▪️جناب عمار یاسر در روز نهم صفر سال ۳۷ هجری در جنگ صفین و به دست لشکر پلید معاویه به شهادت رسید.
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
روضه #فاطمیه #شهادت_حضرت_زهرا_س کربلایی_جناب_آقای_جاودان گروه اشعار وروضه حضرت زینب سلاماللهعلی
#فاطمیه
#سلمان؛
السلام علیک یا فاطمه الزهرا....
پیغمبرفرمود: يَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ اِبْنَتِي فَهُوَ فِي اَلْجَنَّةِمَعِي هرکی دخترم فاطمه رو دوست داشته باشه بامنِ پیغمبر توی بهشته.....وَ مَنْ
أَبْغَضَهَا فَهُوَفِي اَلنَّارِ....... بعد فرمود: يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَيَنْفَعُ فِي مِائَةِ مَوْطِنٍ.......محبت فاطمه صد جا بدرد میخوره......کجاست این صد جا؟.....أَيْسَرُ تِلْكَ اَلْمَوَاطِنِ.......آسونترینِ این صدجا........ اَلْمَوْتُ وَ اَلْقَبْرُ وَ اَلْمِيزَانُ وَ اَلْمَحْشَرُ وَ اَلصِّرَاطُ وَ اَلْمُحَاسَبَةُ.......آسونهاش ایناست....حالا سختهاش کجاست؟مانمیدونیم.......
بحارالأنوار (جلد ۲۳ تا ۲۷) / ترجمه خسروی ; ج ۵ ص ۹۵
فرمود رسول قُرَشی یا سلمان
در دوستی فاطمه صد جاست امان
در مردن و قبر و محشر و روز حساب
در روز قیامت و صراط و میزان.
پیغمبر فرمود
لِلمُسلمِ عَلَى المسلمِ خَمس:
يسلّم عليه إذا لقيه و يجيبه إذا دعاه و يعوّده إذا مرض و يتبع جنازته إذا مات و يحبّ له ما يحبّ لنفسه.
مسلمان بر مسلمان پنج حق دارد
وقتى ببيندش به او سلام كند و وقتى بخواندش بپذيرد و وقتى بيمار شد عيادتش كند و وقتى بميرد جنازه اش را تشييع كند و هر چه براى خويش بخواهد براى او بخواهد.
نهج الفصاحة ص۶۳۴، ح۲۲۷۲
مسلمونها!
حالا بیایید بریم عیادت مادر .....
حال مادرم خرابه
دیدن مریض ثوابه
مادرم که مهربونه
بخدا هنوز جوونه
ولی قامتش کمونه
وای اگه زنده نمونه
چندگروه توی این مدت اومدن عیادت صدیقه طاهره........ یکیش زنهای مدینه بودن.........یکیشون پرسید:بی بی جان کَیفَ اَصبَحتِ.......شب رو چجوری صبح کردی؟......... فرمود اَصبَحتُ بَینَ کَمَدٍ وَ كَربٍ....... بین دوتا غصه شب رو به صبح رسوندم........فَقدِ النّبی وَظُلمِ الوَصی......
یه ملاقات کننده عباس عموی پیغمبره...... یه گروه دیگه اومدن ملاقات.........اون دوتا ملعون.......
برای دیدن تاثیر ضربه اش آمد
کجا عیادت ضارب سر ترحم بود
اما یه نفر رو خود بی بی فرستاد دنبالش........
صدازد علی جان..... دلم برا سلمان تنگ شده......دلم میخواد این روزها سلمان رو ببینم...........خوش بحالت سلمان! .........یه جوری زندگی کردی که صدیقه طاهره مشتاق بود تو رو ببینه......رفقا.....یه جوری زندگی کنیم که امام زمان مشتاق دیدن ما بشه......
امیرالمومنین فرمود یا سَلمان اِئتِ مَنزِلَ فاطمه بنت رسول الله......برو منزل فاطمه........فَاِنَّها إلَيكَ مُشتاقَةٌ......
سلمان اومد منزل صدیقه طاهره.......تا اومد بی بی ازش گله کرد......سلمان چرا به دیدن من نمیآیی؟.........بی بی جان از بعد اتفاقاتی که برای شما افتاده شب و روز کارم گریه ست.......
عرض کرد بی بی جان حال شما چگونه است؟......... :سلمان! حالاکه ازحالم پرسیدی فقط اینو بهت بگم.....دوماهه این درد پهلو نمیذاره بخوابم...... سلمان میگه یهو صدای بی بی تغییر کرد......نفسش به شماره افتاد.....گویا قطعه آهن یا میخ توی سینه ش فرو رفته بود.......(انساب الاشراف ص۳۱۸).
۱- بیدار هستم تا سحر از درد ، سلمان
در پشت در بد زد مرا نامرد ؛ سلمان
۲- تو شاهدی من هم کلام جبرئیلم
زهرا کجا و عده ای ولِگرد، سلمان
۳- فهمید تا پشت درم ؛ لج کرد و هُل داد
رد شد ز روی پیکرم خونسرد ؛ سلمان
۵- خیلی برای غربت حیدر دلم سوخت
پیش همه دیدی؟ که گریه کرد سلمان!!!
۶- وقتی زمین می خورد پیشم زنده می شد
آن خاطرات ِدستمالِ زرد سلمان
۷- حیدر زمین می خورد و قنفذ کیف می کرد
از پا درآورده مرا این درد سلمان
۴- ممنون عموجان که عبا رویم کشیدی
دادِ مرا مسمار ؛ درآورد ؛ سلمان
شاعر: #قاسم_نعمتی.
وقتی داشتند امیرالمومنین رو کشان کشان از خونه بیرون میبردن .......فقط یه کار تونست انجام بده........اونم این بود.......فرمود سلمان عبای منو بکش روی فاطمه.......
گریز
عبای امام معصوم یکی دوجا به کمک اهلبیت اومده........یکیش همینجا.....
یکیش هم کربلا....... اون لحظه ای که امام صدازد یا فِتیانَ بنی هاشم.....اِحمِلوا اَخاکُم اِلی الفُسطاط........
این عبا اونجاهم به کار اومد....... عبا رو پهن کرد.....بدن علی رو میان عبا گذاشتند..........
در واقعهی آن دشت، آن دشت عَطَش آلود
بَر پیکر شهزاده، تا شاه نظر بِنمود
خم شد ز سر دوشش، برداشت عبا فرمود
ای وای که تابوتت، عمری سر دوشم بود
اما فقط اینجا بود که عبا به کار اومد؟..... نه والله.......
یه جادیگه هم به حسین کمک کرد.......
اون لحظه ای که تیر سه شعبه به گلوی شیرخواره ش نشسته بود......
یک بار امروز این عبا ما را کمک کرد
حالا برایت کرده بابا سایبانش
.
علی جان.....
اوعبا زیر تنش رفت توبر روی تنت
اصغر من علی اکبرشدنت کشت مرا
.
.
گیرم از چشم همه حلق تو را پوشاندم
تیربیرون زده از زیر عبا را چه کنم...
گروه اشعار و روضه حضرت زینب سلام الله علیها