.
📋 برگشتم خونه، ولی بغلم نیست بچهم
#زمینه #حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگشتم خونه، ولی بغلم نیست بچهم
برگشتم خونه، ولی بییار و همدم
برگشتم خونه، با یه دنیا غم
یه کنج خونه دیدم، یکی از لباساش و
با گریه گفتم زینب، ببین قد و بالاش و
حتما اگه الان بود، باید زبون وا میکرد
حتما اگه الان بود، منو مادر صدا میکرد
«آه! جگرم، آه پسرم»
برگشتم خونه، ولی خیلی بیقرارم
برگشتم خونه، ولی گهوارهشم ندارم
برگشتم خونه، با حالِ زارم
صدای گریهش مونده، هنوزم توی گوشم
به خوابم نمیدیدم، نباشه توو آغوشم
هیچ کسی نمیفهمه، داغی رو که من دیدم
هیچ کسی نمیفهمه، من مادر چی کشیدم
حتما اگه الان بود، باید زبون وا میکرد
حتما اگه الان بود، منو مادر صدا میکرد
«آه! جگرم، آه پسرم»
برگشتم خونه، هنوز انگاری اسیرم
برگشتم خونه، ولی توو سایه نمیرم
برگشتم خونه، ای کاش بمیرم
گلوی یه شیرخواره، اونقدا مقاوم نیست
برای این شیرخواره، سهشعبه که لازم نیست
حالا که علی رفته، خیلی براش دلتنگم
حالا که علی رفته، منو میکشه این ماتم
حتما اگه الان بود، باید زبون وا میکرد
حتما اگه الان بود، منو مادر صدا میکرد
«آه! جگرم، آه پسرم»
*شاعر: #سید_محمد_حسین_آلمجتبی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها