eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
425 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
. سینه زنی واحد تخریب بقیع – میثم مطیعی ═══🌿🌸🌿🌸🌿═══ من بقیعم همون زمین پر ستاره همون که یادتون میاره که مجتبی حرم نداره من بقیعم پر از دل شکسته هستم پر از درای بسته هستم از این زمونه خسته هستم یا امام مجتبی دل من هواتُ کرده دل من هوای دیدن کبوتراتُ کرده ای فدایت دل و جونم پای عشق تو می‌مونم یابن الزهرا اسیر قوم نانجیبی شبیه مادرت غریبی تو ابتدای عطر سیبی من شنیدم گل تو کربلا رُ دیده به مقتل عمو دویده یکی دو دستشُ بریده یادگار مجتبی روی سینه‌ی عموشه طوری گریه می‌کنه انگاری بابا پیش روشه ای فدایت دل و جونم پای عشق تو می‌مونم من شنیدم که قاسمت به خون تپیده چنان حماسه آفریده یه جامی از عسل چشیده قاسم تو تنش به خاک و خون نشسته ولی لب از رجز نبسته غرور دشمن و شکسته نوجوون عاشق تو داره جون می‌ده به مقتل می‌دونستم که شهیده از همون نگاه اول ای فدایت دل و جونم پای عشق تو می‌مونم ای شهادت دلم به دست تو اسیره بی کربلا داره می‌میره منُ ببر که خیلی دیره راهی‌ام کن که چشم خیس من به راهه اگرچه روی من سیاهه کی گفته آرزو گناهه آخرش با دست مجروح دستمُ می‌گیره رهبر می‌بینم کنار او اماممُ لحظه‌ی آخر ای فدایت دل و جونم پای عشق تو می‌مونم دعای فرج را فراموش نکنیم 🔸اللهم عجل لولیک الفرج 👇
هیئت سفیران زینب (س)کوفه را با تو حسین جان سر پیمانی نیست.mp3
زمان: حجم: 15.98M
🎤•|نریمان پناهی|• کوفه را با تو حسین جان سرِ پیمانی نیست هرچه گشتم به خدا صحبت مهمانی نیست موی من را سر دروازه به میخی بستند همچو زلفم به خدا زلف پریشانی نیست به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسید آن چه مانده‌ست مرا غیر پشیمانی نیست من از این وجه شباهت به لبت خوشحالم قابل سنگ زدن هر لب خندانی نیست این جسارت که پسِ مرگ به جسم من شد به خداوند قسم درخورِ نصرانی نیست سر من یک طرفی و تنم یک طرفی عذر خواهم که بساطم به فراوانی نیست روز و شب اشک بریزم به عزای تو کم است جوی خون غرق شود دیده برای تو کم است کعبه با آن عظمت گشته سیه پوش تو چون رتبه‌اش از حرم کرب و بلای تو کم است جن و انس و مَلک و عرض و سماء کشته‌ی توست باز هم شاه شهیدان شهدای تو کم است تو صفایی تو منایی تو ثنایی به خدا خانه‌ی حنجره‌ها بهر ثنای تو کم است سفره را جمع نکن کیسه بده تا ببرم پیش این خانه دوتا ظرف گدای تو کم است من نه آنم که به دینار تو را بفروشم ماسوالله به خدا پیش عطای تو کم است آنقَدر سخت بریدند سرت را که اگر خیل عشاق بمیرند برای تو کم است مادرت آخرِ کار آمد و دید از تن تو سر انگشتر و انگشت عبای تو کم است یا حسین ثار الله... به سرم افتاده تا بشم آماده یه سفر تا بالا، بروم تا الله سرمو رو تربت، میذارم با غیرت از ته دل میگم، یا حسین ثارالله یا حسین ثارالله... پرچم مشکی‌ات رفته بالا حسین هم زمین هم سماء با تو مولا حسین یا حسین ثارالله... " یَدالله فُوق اَیدیهِم " 🇮🇷 تا 💔🥀
بخش چهارم از شب شهادت امام سجاد _ واحد- محمود کریمی4_5773640427668243727.mp3
زمان: حجم: 1.25M
‍ مراسم شب شهادت امام سجاد(ع) بخش چهارم و واحد– محمود کریمی ═══🌿🌸🌿🌸🌿═══ هر کجا بینم جوانی اکبرم آید به یاد طفل بینم هر زمانی اصغرم آید به یاد چهل سال گذشت اما تو این چهل سال هر کاری کردن شروع کرد گریه کردن آب آوردن گریه کرد طفل دید گریه کرد دختر سه ساله دید گریه کرد کنیزا گفتن آقا بس نیست؟؟ فرمود تو چه میدونی یعقوب بچش گم شد با اینکه میدونس زندس انقدر گریه کرد چشماش نابینا شد من یه نصفه روز 18 یوسف جلو چشمام سر بریدن این گریه کردن رو امام سجاد به ما یاد داد و امام باقر و صادق به ما نقل کردن از بکائین بود امام سجاد او گریه کرد داشت رد میشد دید دارن گوسفندی قربانی میکنن به صلاخ فرمود به این گوسفند آب دادی؟ عرضه داشت آقا ما مسلمانیم ما تابع شمائیم دستور دینه اول به قربان آب میدن تا شنید شروع کرد گریه و نشست چی شد آقا؟؟ فرمود به بابای من آب ندادن.... هر کجا بینم جوانی اکبرم آید به یاد طفل بینم هر زمانی اصغرم آید به یاد پیرم از سیر گل و با دیدن هر شاخه گل غرغه در خون لاله های پرپرم آید به یاد دیدن آب و سخن از آب آبم میکند آب آب و ساقی آب آورم آید به یاد بعد از آن شامی که در شام بلا بر ما گذشت هر کجا ویرانه بینم خواهرم آید به یاد از تماشای هلال ماه در شب های تار عمه جان قد کمان مضطرم آید به یاد
بخش چهارم از شب شهادت امام سجاد _ واحد- محمود کریمی4_5773640427668243727.mp3
زمان: حجم: 1.25M
‍ مراسم شب شهادت امام سجاد(ع) بخش چهارم و واحد– محمود کریمی ═══🌿🌸🌿🌸🌿═══ هر کجا بینم جوانی اکبرم آید به یاد طفل بینم هر زمانی اصغرم آید به یاد چهل سال گذشت اما تو این چهل سال هر کاری کردن شروع کرد گریه کردن آب آوردن گریه کرد طفل دید گریه کرد دختر سه ساله دید گریه کرد کنیزا گفتن آقا بس نیست؟؟ فرمود تو چه میدونی یعقوب بچش گم شد با اینکه میدونس زندس انقدر گریه کرد چشماش نابینا شد من یه نصفه روز 18 یوسف جلو چشمام سر بریدن این گریه کردن رو امام سجاد به ما یاد داد و امام باقر و صادق به ما نقل کردن از بکائین بود امام سجاد او گریه کرد داشت رد میشد دید دارن گوسفندی قربانی میکنن به صلاخ فرمود به این گوسفند آب دادی؟ عرضه داشت آقا ما مسلمانیم ما تابع شمائیم دستور دینه اول به قربان آب میدن تا شنید شروع کرد گریه و نشست چی شد آقا؟؟ فرمود به بابای من آب ندادن.... هر کجا بینم جوانی اکبرم آید به یاد طفل بینم هر زمانی اصغرم آید به یاد پیرم از سیر گل و با دیدن هر شاخه گل غرغه در خون لاله های پرپرم آید به یاد دیدن آب و سخن از آب آبم میکند آب آب و ساقی آب آورم آید به یاد بعد از آن شامی که در شام بلا بر ما گذشت هر کجا ویرانه بینم خواهرم آید به یاد از تماشای هلال ماه در شب های تار عمه جان قد کمان مضطرم آید به یاد