eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
425 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
. از ازل خورده لبم بر نمک نان حسن سفره ای نیست مگر سفره ی احسان حسن افتخار است گدائی در خانه ی او بی نیاز از همه هستند گدایان حسن حاجتی دارد اگر نوکر درگاه حسین به یقین می شود او دست به دامان حسن جگرش خون شده از طعنه و از زخم زبان نیست جز زهر جگر سوز که درمان حسن درد دل می کند و خون ز دهان می ریزد می شود خواهر غم دیده پریشان حسن یادش افتاده که مادر به زمین خورد و سپس آتش انداخته این خاطره بر جان حسن خادمی نیست میان حرم خاکی او گرچه هستند ملائک همه دربان حسن می رسد منتقم آن وقت بنا خواهد شد بارگاه و حرم و گنبد و ایوان حسن هرکجا مجلس ارباب به پا می گردد سفره پهن است همان سفره ی احسان حسن .
. شیرها چون بر نمی تابند بر خود ننگ را می خرند آنها به جان خود تنور جنگ را عنکبوتی در میان تار گیر افتاده است می‌کشد بر صورتش از وحشت او هی چنگ را گاه روباه است و گاهی افعی است و گاه گرگ در لغت نامه چه می‌نامند این صد رنگ را؟ حزب شیطان است پیش روی حزب الله پس نیست خواهد کرد ایمان لشگر نیرنگ را تا قیامت زنده خواهد ماند نصرالله آه سیّدی که هیبتش می کند از جا سنگ را ✍ 📝گروه ادبی یاقوت سرخ .
بسم الله الرحمن الرحیم به پیشگاه تو ای چاره ساز،آمده ام به آتش دل و سوز و گداز،آمده‌ام یقین که بندگیت را نمی فروشم پس به خاکساری بنده نواز آمده ام گناهکارم و رویم سیاه در دل شب به قصد توبه به سمت تو باز آمده ام مرا به ناز‌خلایق‌ نیازمند مکن به ناز چشم تو با صد نیاز آمده‌ام نبود محرم راز و نیاز غیر خودت به سمت محرم هر رمز و راز آمده ام ((خوشا نماز و نیازی که از سر درد است)) پرم ز درد و برای نماز آمده ام نمانده باز به رویم دری در این دنیا امیدوار به آغوش باز آمده‌ام همیشه پشت و پناهم تو بوده ای رَبّی به پیشگاه تو ای چاره ساز،آمده ام
بسم الله الرحمن الرحیم به نام نامی اسمت به اسم اعظم نامت اگر چه دور از این دور می دهیم سلامت شبیه کیستی آقا؟ به خود شبیه ترینی از استعاره و تشبیه برتر است مقامت حدیث سلسله ات اعتبار داده به گوهر جواهر است سکوت و جواهر است کلامت قنوت کردی و باران به اشتیاق روان شد که محشر است رکوع و قیامت است قیامت طلوع می کند از مشرق آفتاب به پابوس که آسمان شده عبد و زمین شده است غلامت کنار آبخوری ها هزار تشنه نشسته خوشا کسی که لبی تر کند ز شربت جامت
. اگر تب را از او در کربلا تقدیر برمی داشت همانند علیِّ اکبر او شمشیر بر می‌داشت سپس در هیبت حیدر به قصد رزم در میدان قدم ها رابه سمت گرگ ها چون شیر برمی‌داشت هراسان بوده از اعجاز او فرعون سُفیانی والاّ از ید بیضای او زنجیر بر می‌داشت ستون لانه‌ی ابلیس ویران شد زمانی که کلام او نقاب از چهره‌ی تزویر بر می‌داشت زمین از حجت پروردگار خویش خالی نیست اگر نه درد را از جسم او تقدیر بر می‌داشت