eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
427 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🟢 مقصود از برابرى زيارت حضرت عبدالعظيم با زيارت امام حسین (ع)؛ با توجه به ثواب عظیم زیارت قبر امام حسین (ع)، مسئله این است که آیا زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) به طور مطلق می‌تواند جایگزین زیارت امام حسین(ع) شود و یا در شرایط خاصی از چنین فضلیتی برخوردار است؟ در یک جمله، آیا برابری زیارت عبدالعظیم(ع) و زیارت امام حسین(ع) مطلق است یا مقیّد؟ پاسخ : بی‌تردید، مقصود امام هادی(ع) در حدیثی که (خطاب به یکی از اهالی ری) فرمودند: « بدان که اگر قبر عبد العظیم در شهر خودتان را زیارت کنى، همچون کسى باشى که حسین بن على (ع) را زیارت کرده باشد.» این نیست که از فضایل زیارت امام حسین(ع) بکاهد یا در بیان فضیلت حضرت عبدالعظیم(ع) مبالغه نماید. بنابراین، در پاسخ به این پرسش، می‌توان گفت : برابری فضیلت زیارت عبدالعظیم(ع) و امام حسین(ع) مقیّد است به فضای سیاسی ویژه‌ای که پیروان اهل‌بیت(ع) درآن مقطع تاریخی درآن زندگی می‌کردند. در زمانی که اختناق شدیدی جهان اسلام را فراگرفته بود و جامعه تشیع در دوران زمامداری افرادی مانند متوکل، مُعتز و معتمد عباسی، سخت‌ترین دوران‌های تاریخی خود را سپری می‌کرد، در چنین شرایطی ، امام هادی(ع) به منظور پیشگیری از خطرهایی که از طرف حکومت‌های وقت، شیعیان را تهدید می‌کرد، فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم را با زیارت امام حسین(ع) برابر دانسته است. به تعبیری روشن‌تر ، زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) برای افرادی که آمادگی خطرپذیری برای زیارت امام حسین(ع) را داشته باشند، پاداشی معادل زیارت آن حضرت دارد و حرم حضرت عبدالعظیم (ع) شعبه‌ای از حرم سیدالشهدا(ع) است که این خود، فضیلتی بزرگ و حاکی از جایگاه بلند عبدالعظیم در نزد اهل بیت(ع) و عظمت معنوی ایشان است. 📚منبع حکمت نامه حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع)، محمدی ری شهری، ص ۲۲ 📚 .
. ی برای شهدای مداح بِسمِلَّهُ بِسمِ النِّبیُّ و بِسمِ حیدر بِسمِ الحسن بِسم الحُسین و بِسمِ کوثر بِسمِ امامانی که اولاد علی اند در کهکشان های ولایت ، منجلی اند ای جان این شاعر فدای نام مولا رخصت ز فرمانده! ز مهدی، جان زهرا این محفل پر نور مصباح شهید است تجلیل از یاران مداح شهید است آن ذاکرانی که ز مرثیه گذشتند از موقعیت های عالیه گذشتند یکدم به دنیای تعلق دل نسبتند بر طیب اللهِ تملق دل نبستند مداح بودند و خدا ممدوح آنها شاهد بر این مطلب تن مذبوح آنها در جبهه با نوحه حماسه ساز بودند ازجان گذشته جان به کف جانباز بودند وقتی ستون رزم رو سوی هدف بود مداح گردان زودتر آنجا به صف بود آن مادحانی که شهادت پیشه بودند آن ذاکرانی که سعادت پیشه بودند دل را به خون روضه ها آغشته بودند قبل از شهادت نفس خود را کشته بودند در بین هیئت یار می دیدند بعضا ارباب را هر بار می دیدند بعضا کو نغمه‌ی جانسوزِ داود، عابدی ها ابرام، هادی ها سعیدِ شاهدی ها می کرد جان را با صفا و آسمانی صوتِ امیر، تهرانی و احمد کیانی دشتی نظاره گر صدایی صاف می خواند از عمه جان زینب جواد صراف می خواند محسن گلستانی، رضای قنبری آه سید علی سادات، حسن ،شیخ آذری آه دَم ها مسیحایی و دل ها بی تکلف پُر مایه اما جان مولا بی تکلف اهل سحر اهل مناجات شبانه اهل بکا و اشک های مخفیانه با اهل هیئت واقعا روراست بودند آنگونه که اربابشان می خواست بودند از پاکت و جمعیت و شهرت گریزان دنبال اهل سیرت از صورت گریزان منبر قداست داشت پیش آن شهیدان ناموس حرمت داشت پیش آن شهیدان بگذار و بگذر این سخن در رنج هستیم در سالگرد کربلای پنج هستیم ای ذاکران اکنون نه جای نا امیدی ست بر نوحه هامان چشم مداح شهیدی ست هر شعر و شور و نغمه در سوگ و ولادت باید مخاطب را دهد درس شهادت ای نسل مداح جوان ایل برخیز با نوحه ی الموت اسرائیل برخیز نقش خوارج را بداعش داده ایام بایدن یزید است و نتانیاهوست صدام شمرِ زمانت را اگر نشناختی حیف پرچم ز جنس انگلیسی ساختی حیف حیف است یک مداح قرآنی نباشد در سنگر هیئت سلیمانی نباشد در جنگ ترکیبی شما فرمانده هستید شعر رسای انقلابی زنده هستید ای صوتِ داودیِ یتان آخر_زمانی فریادتان ، ویرانگرِ ظلم جهانی بیمی نباید داشت، وقت سرفرازی از حجمِ هجمه ، در فضاهای مجازی آماجِ تخریبیم و توهین، غم نداریم تا با علی هستیم ،چیزی کم نداریم مداح مردم می زند از غم، پیاله با جمعِ مسئولین، نگردد ،هم پیاله برخی ک صاحب ،منصبانی ناسپاس اند مردم_ستیزانی ،ک غرق اختلاس اند ما دشمنانِ داخلی بسیار داریم با این نفوذی هایِ خائن کار داریم مسئولِ مردم نه ! گدایِ انگلیس اند بعضا صفِ اول، نشین و کاسه لیس اند ملت! که مانده پایِ کارِ انقلابش هم با حجاب، هم شل حجاب،هم بی حجابش ملت که پای ِ مقتدایش ایستاده در صحنه ها بوده ، هزینه کم نداده شیراز و خوزستان و کرمان یادشان هست غزه یمن سوریه لبنان یادشان هست آقای ما ، وقت ظهورت نیست؟، برگرد دلها مهیای حضورت نیست؟ ، برگرد چشم جهان با سر به زیری برتو مانده زینب نگاهش در اسیری بر تو مانده ۱۴۰۲/۱۰/۲۹ .
. 📣 سیره‌ی مناجاتی حضرت فاطمه(س) قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: «وَ أَمَّا اِبْنَتی فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَیِّدَةُ نِساءِ اَلْعَالَمِینَ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هَیْ نور عینی وَ هِیَ ثمرةُ فوادِی وَ هِیَ رُوحِیَ اَلَّتی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ اَلْحَوْرَاءُ اَلْإِنْسیَّةُ مَتَی قَامَتْ فِی مِحْرَابِها بین یدی ربها جل جلالُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلاَئِکَةِ اَلسَّماءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ اَلْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ و یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلاَئِکَتِهِ یا مَلائِکَتی اُنْظُرُوا إِلَی أَمَتی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ إِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ عَبَهُاَتْ بِقَلْبِها اشهدکمْ أَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَها مِنَ النَّارِ.» در ضمن حدیثی طولانی که از رسول خدا(ص) وارد شده، آمده‌است: «و اما دخترم فاطمه(س)، او بانوی زنان جهانیان از اولین و آخرین است، او پاره تن من است، نور چشم من، میوه دلم و همان روح من است که در کالبدم قرار دارد. او حوریه‌ای انسان‌گون است، هرگاه در محراب عبادتش در پیشگاه پروردگارش می‌ایستد نور او برای فرشتگان آسمان می‌درخشد، همان‌گونه که نور ستارگان برای ساکنان زمین درخشش دارد. خداوند به فرشتگانش می‌فرماید»: «ای فرشتگان من، نگاه کنید به کنیز من فاطمه، که بانوی کنیزان من است و در پیشگاه من به عبادت ایستاده رگ و پیوندش از ترس مقام من می‌لرزد! او با دلش به بندگی و عبادت من روی آورده است. من شما را گواه می‌گیرم که شیعیان و پیروانش را از آتش در امان قرار دهم.» 📚منبع بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۷۲ .
. 🟢 تجسم سه چیز در لحظه (فرزند، مال، عمل) روزی امیرالمؤمنین(ع) به اصحاب و یاران خود فرمود: «مال و فرزند و اعمال انسان هم‌چنان‌که در بستر احتضار افتاده در برابرش مجسّم می‌گردند. در این هنگام متوجه مالش می‌شود و می‌گوید به خدا قسم من در جمع‌آوری تو سعی و کوشش فراوان کردم و بسیار حریص بودم، اکنون در نزد تو چه پاداشی دارم و چه مقدار می‌توانم از تو بهره بگیرم؟» «دارایی او در پاسخ می‌گوید فقط می‌توانی کفن خود را از من بگیری و به همین مقدار از من بهره‌مند شوی. سپس متوجه فرزندان خود می‌شود و می‌گوید به خدا سوگند من به شدت و بیش از اندازه شما را دوست داشتم و از شما حمایت می‌کردم اکنون در نزد شما چه مزدی دارم و چه کاری می‌توانید برایم انجام دهید؟» «فرزندانش می‌گویند تو را با احترام غسل می‌دهیم و کفن می‌کنیم و به قبرستان برده زیر خاک دفن می‌کنیم. پس از آن به عمل خود نظر کرده و می‌گوید به خدا سوگند من نسبت به تو بی‌اعتنا بودم و تو برایم سخت و سنگین بودی اکنون با من چه می‌کنی؟ عمل در پاسخ می‌گوید: من همنشین تو در قبر، عالم برزخ و روز قیامت هستم تا من و تو را در معرض عدل الهى قرار دهند و خداوند بین ما قضاوت نماید.» زن و فرزند و مال و صولت و زور همه هستند همره تا لب گور 📚منبع عالم برزخ در چند قدمی ما، مجمدی اشتهاردی، ص ۱۲۶ وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج ۱۱، ص ۳۸۵ .
. ✅ شمر امروز را بشناس اگر پیغمبر اسلام(ص) زنده می‌بود، امروز چه می‌کرد؟ درباره چه مسئله‌ای می‌اندیشید؟ واللهِ و باللهِ قسم می‌خورم که پیغمبر اکرم(ص) در قبر مقدسش امروز از یهود می‏‌لرزد. این یک مسئله‌ دودوتا چهارتاست. اگر کسی نگوید، گناه کرده‌است. من اگر نگویم واللهِ مرتکب گناه شده‌ام، و هر خطیب و واعظی اگر نگوید مرتکب گناه شده‌است. داستانی که دل حسین بن علی(ع) را خون کرده، این قضیه است. اگر می‌خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می‌خواهیم به عزاداری حسین بن علی(ع) ارزش‏ بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی(ع) امروز بود و خودش می‌گفت برای من عزاداری کنید، می‌گفت چه شعاری بدهید؟ آیا می‌گفت بخوانید: «نوجوان اکبر من» یا می‌گفت بگویید: «زینب مضطرّم الوداع، الوداع؟!» اگر حسین بن علی(ع) بود می‌گفت: «اگر می‌خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس.» 📚منبع حماسه حسینی، شهید مطهری، ج ۱ .
. هشتاد یهودی از دیدن نور چادر فاطمه مسلمان شدند. 🌹 شد یهودی ز نخ چادرت اسلام شناس نقل است که علی(ع) از شخصی یهودی قدری جو به عنوان قرض خواست و او از آن حضرت، بعنوان گرو چیزی خواست. آن جناب چادر فاطمه را که از پشم بود به او رهن داد و یهودی آن را در خانه خود برد و در اطاقی گذارد، چون شب شد، زن او داخل آن اطاقی که چادر فاطمه در آن بود، شد و نور مشتعل بر افروخته‌ای را دید که همه اطاق را روشن کرده، پس به نزد شوهر خود رفت و به او خبر داد که چنین نور بزرگی را در آنجا دیده. شوهر یهودی او تعجب کرد. فراموش کرده بود که چادر فاطمه را در آنجا گذارده. شتابان از جا برخاست و در آن اطاق داخل شد. دید روشنی و شعاع چادر را که از نزدیک مانند ماه شب چهارده می‌درخشد و خانه را پر کرده. خوب نظر کرد در آنجایی که چادر را گذارده بود. از روی تعجب دانست که این نور از چادر فاطمه درخشان است. از خانه بیرون رفت و خویشان و نزدیکان خود را خبر کرد. هشتاد نفر یهودی در آن خانه جمع شدند و از دیدن آن نور همه ایشان مسلمان شدند. 📚منبع جُنةُ العاصمه، در بیان پاره ای از مناقب حضرت فاطمه(س)، میرجهانی طباطبایی، ص ۳۵۲ خرائج و الجرائح، راوندی، ج ۲۳، ص ۵۳۷ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۳۰ .
📗 ام البنین(س) و اشعار عاشورایى سید محسن امین درباره ام البنین علیهاالسلام مى گوید: او شاعرى خوش بیان و از خانواده‌اى اصیل و شجاع بود. (۱) هنگامى كه زنها او را با عنوان ام البنین خطاب مى‌كردند و به وى تسلیت مى‌دادند، این ابیات را سرود: «لا تَدْعُوِنِّى وَیكِ ام الْبَنِین / تُذَكِّرنِى بِلُیوثِ الْعَرِینِ» «اى زنان مدینه! دیگر مرا ام البنین نخوانید و مادر شیران شكارى ندانید.» «كانَتْ بَنُونَ لِى اُدْعى بِهِمْ / وَالْیوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنِینِ» «مرا فرزندانى بود كه به سبب آنها ام البنینم مى‌گفتند، ولى اكنون دیگر براى من فرزندى نمانده است و همه را از دست داده‌ام.» «اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبى / قَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ» «آرى، من چهار باز شكارى داشتم كه آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع كردند.» «تَنازَعَ الْخِرْصانُ اَشْلائَهُمْ / فَكُلُّهُمْ اَمْسَوا صَرِیعاً طَعِینْ» «دشمنان با نیزه‌هاى خود ابدان طیبه آنها را از هم متلاشى كردند و در حالى روز را به پایان بردند كه همه آنها با جسد چاك چاك بر روى زمین افتاده بودند.» «یا لَیتَ شِعْرِى اَكَما اَخْبَرُوا / بِاَنَّ عَبَّاساً قَطِیعُ الْیمِینِ»(۲) «اى كاش مى‌دانستم آیا این خبر درست است كه دستهاى فرزندم عباس را از تن جدا كردند؟!» و در اشعار دیگرى مى گوید: «یا مَنْ رَاءَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلى جَماهِیرِ النَّقَدِ وَوَراهُ مِنْ اَبْناءِ حَیدَرَ كُلُّ لَیثٍ ذِى لِبَدٍ» «اى كسى كه (فرزند عزیزم)، عباس را دیده‌اى كه با دشمنان بزدل در قتال است (و آن فرزند حیدر كرار، پدروار، حمله مى‌كند) و فرزندان دیگر على مرتضى – كه هر یك نظیر شیر شكارى هستند – در پیرامون وى مبارزه مى‌كنند.» «نُبِّئْتُ اَنَّ ابْنِى اُصِیبَ بِرَأسِهِ مَقْطُوعُ یدٍ وَیلِى عَلى شِبْلِى اَمالَ بِرَأسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ» «به من خبر داده‌اند كه بر سر فرزندم عباس، عمود آهن زدند؛ در حالى كه دست در بدن نداشته است. اى واى بر شیر بچه من كه عمود آهنین بر فرق سرش زدند!» «لَوْ كانَ سَیفُكَ فِى یدَیكَ لَما دَنى مِنْكَ اَحَدٌ»(۳) «پسرم عباس! اگر (دست در تن داشتى و) شمشیرت در دستت بود، كدام كس جرأت داشت كه به تو نزدیك شود.» 📚 منبع (۱) اعیان الشیعه، سید محسن امین، بیروت، دار التعاریف، ج ۳، ص ۴۷۵ (۲) العقیلة و الفواطم، حسین شاكرى، ص ۱۲۴ (۳) ابصار العین فى انصار الحسین علیه‌السلام، شیخ محمّد سماوى، زمزم هدایت، ص ۶۳ ....... . ✅ ام‌ البنین(س)، شاعری فصیح و اهل فضل ام البنین(س) را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند.(۱) که در رثای حضرت عباس(ع) این اشعار را سروده بود و می‌خواند: «ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله می‌کرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند، می‌گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی‌شد.»(۲) 📚منبع (۱) اعلام النساء، حسون، ۱۴۱۱ق، ص۴۹۶ (۲)ریاحین الشریعه، محلاتی، ج۳، ص ۲۹۴ . ✅ صبر بى‌نظیر ام‌ البنین(س) شیخ احمد دجیلى شاعر شهیر عرب مى‌گوید: اُمُّ الْبَنِینَ وَما اَسْمى مزایاكِ خَلَدَتْ بِالْعَبْرِ وَالاِیمانِ ذِكْراكِ اى ام البنین! چقدر از خصوصیات والایى برخوردارى. به سبب غم و اندوهى كه به تو رسید و (نیز به سبب) ایمانت، یاد تو جاودانه شد. مورخان نقل مى‌كنند كه روزى امیرمؤمنان علی علیه‌السلام ، عباس علیه‌السلام را در دامان خود گذاشت، آستین‌هایش را بالا زد و امام در حالى كه به شدت مى‌گریست به بوسیدن بازوان عباس علیه‌السلام پرداخت. ام البنین(س) حیرت زده از این صحنه، از امام پرسید: «چرا گریه مى كنید؟» حضرت با صدایى آرام و اندوه زده پاسخ داد: «به این دو دست نگریستم و آنچه را بر سرشان خواهد آمد، به یاد آوردم.» ام البنین(س) شتابان و هراسان پرسید: «چه بر سر آنها خواهد آمد؟» حضرت با آوایى مملو از غم و اندوه و تأثر فرمود: «آنها از ساعد قطع خواهند شد.» سپس او با اضطراب و به سرعت پرسید: «چرا قطع مى‌شوند؟» امام به او خبر داد كه فرزندش در راه یارى اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شریعت الهى و ریحانه رسول الله صلى الله علیه و آله دستانش قطع خواهد شد. ام البنین(س) به شدت گریست و زنان همراه او نیز در غم، رنج و اندوهش شریك شدند. 📚منبع قمر بنى هاشم، مقرّم، نشر حیدریه، نجف اشرف، ص ۱۹ .