.
#مربع_ترکیب
#امام_حسین علیه_السلام
#شب_جمعه
#محمد_مبشری✍
آخر ای کرببلا دیدنت آرزوی ماست
روز و شب زیارت کوی تو گفت و گوی ماست
گوییا گنبد تو همیشه روبروی ماست
خواب ما خیال تو ، جرعه ی تو سبوی ماست
کِی شود بوسه زن خاک حریم تو شَویم
جان دهیم و تا همیشه ما مقیم تو شَویم
خاک تو بوی غم غریبی دلبر ماست
سایه ی گلدسته ات همیشه روی سر ماست
شور و غوغای حرم قیامت و محشر ماست
لحظه لحظه یاد تو ستاره ی باور ماست
آخر از فراقت ای کرببلا می میریم
همچو نی ناله زنان ز نینوا می میریم
محنت اهل سما زمزمه های محنتت
مجلس عزا خدا به پا کند ز غربتت
همه انبیا پی طواف تو به نوبتت
بانویی غم زده از عرش رود زیارتت
بس عزیز است برای همگان خاطر تو
مادرت هر سحر جمعه شود زائر تو
کربلا تو به برت نور دو عین را داری
کربلا تو برترین خاک زمین را داری
کربلا صفای بین الحرمین را داری
کربلا به خود بناز که تو حسین را داری
کربلا از آسمان ، دیدن تو چه با صفاست
کربلا قسم به حق زائر تو خودِ خداست
.
.
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#مربع_ترکیب
ای بزرگ همه ، نوزاد اباعبدالله
وارث غیرت اجداد اباعبدالله
حضرت محسن ِ اولاد اباعبدالله
با تو حاجت به همه داده اباعبدالله
پَر ِ قنداقه ی تو بال و پر نوکر هاست
چون عمو روضه ی تو چاره ی ما مضطر هاست
شب هفتم چه قَدَر مثل شب تاسوعاست
هر چه خواهید بگیرید شب معجزه هاست
یارمان باب ِ حوائج شده حاجات رواست
کرمش شامل عالم شده از بس آقاست
این طبیبی که کُنَد درد ، دوا نشنیده
غالبا بیشتر از خواهشمان بخشیده
کیستی ای همه صاحب نفسان نوکر تو
ای بزرگان همه زانو زده در محضر تو
رو زده آبروی عالم امکان سر ِ تو
شیر سرخ عربستان شده آب آور تو
ابر و باد و مه و خورشید و فلک حیرانت
اکبر و قاسم و عباس بلاگردانت
شد گرفتار تو هر بنده گرفتار نگشت
در دو عالم به کسی جز تو بدهکار نگشت
دست و دلباز ! چرا عمر تو بسیار نگشت
وای بر حال ِ زمین، دور تو یک بار نگشت
در تو دیدم کرم ِ ارثی این سلسله را
ترسم این است شفاعت بکنی حرمله را
چیست جرمت که گرفتند ز چشمان تو خواب
چیست جرمت که شده سهم تو اینگونه عذاب
عرشیان مویه کنان ، گشته فلک خانه خراب
کم تلظی بنما ، ای نوه ی مادر آب
تو غم انگیز ترین روضه ی عاشورایی
سند محکم مظلومیت بابایی
وای از کینه ی دیرینه ی بدر و خیبر
شده جنجال دوباره سر نام حیدر
بیشتر از همه دیدند ستم از لشکر
این علی بن حسین بن علی های پدر
علی و خنده و محراب ِ دو دستان پدر
آمده یاد همه ، فزت ُ و رب ِ حیدر
فاطمه ناله زد و عرش در آمد آهش
پدری تیر کشید از گلوی نوزادش
آمده پشت در و مادر و فضه یادش
یک نفر نیست در اینجا برسد بر دادش
پدری خسته و شرم و قد ِ همچون دالش
مانده کم حرمله هم گریه کند بر حالش
گل نشکفته و پرپر شده ، ای وای رباب
ذکر یک عرش سراسر شده ای وای رباب
قدّ ارباب چو مادر شده ، ای وای رباب
خاک ، گهواره ی اصغر شده ای وای رباب
مانده کم جان دهد از دل نگرانی پدرش
چشم سر نیزه بُوَد آه ، به دنبال سرش
#محمد_حسین_رحیمیان✍
.
(هوالعلــــــی)
#مربع_ترکیب
#روضه_ترکی
#شهادت_حضرت_علی_علیه_السلام
#ماه_رمضان
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═┅🏴𑁍🏴┅═┅─
بویاندی قانینه محراب ایچینده شیر خدا
دایاندی آنینا شمشیر و فرقی اولدی دوتا
سالیبدی لرزیه ارکان عرشی ســـوزِ صـدا
نمـــازی پلهٔ معـــراج اولوبدی میــر هُـدیٰ
خدای کعبه یه آند ایچدی رستگار اولدی
فراقــی دؤندی ، زمان وصــال یار اولدی
ندا وئریبــدی گـؤی اهلینه جبــرئیل امین
عزایه دؤشــدی علی ماتمینده عرش برین
یتیم اولوبدی بو غمــدن تمام اهــل زمین
خبریتیشدی خانم زینب اولدی زارو غمین
بابا باشینا دولاندیقجا سسلِیور آناسین
تؤکؤر یاشین یؤزه هر دم گؤرنده باش یاراسین
بابا ! بویور دِه گؤروم کیم سنی بوحاله سالیب
بو یاره ، سینه می اودلاندیریبدی صبریم آلیب
بیر اَل باشیمدا بیر اَل قلبیمین باشیندا قالیب
دئمه کی آخرِ عمروندی فرصتون آزالیب
هنوز آنا قراسین من باشیمنان آچمامیشام
هنوز او داغ و مصیباتی باشدان آتمامیشام
بهار عمریوی دشـــمن ، خزانه دؤندردی
اؤرگیمــین داغین آتشفــشانه دؤندردی
فلک دوباره صــدامی ، فغــانه دؤندردی
یارالی قلبیـمی یاندیردی قانه دؤندردی
نقدری عمروم اُولا من بو داغه آغلیارام
بابا ! آنام عوضیـــندن یاراوی باغلیارام
بویوردی زینبه ، مولا ، دیزون قوجاقلاما چوخ
یارالی سینه می آخر نفسده داغلاما چوخ
مصیبتیمده سرشکون عذاره باغلاما چوخ
قاباغدا کرب وبلا وار بو داغه آغلاما چوخ
او غملی کرب و بلاده حسینه غمخوار اول
اسیر اولان بالالارینا سن پرستار اول
─┅═┅🏴𑁍🏴┅═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۳/۱/۱۱
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#مدح_امام_جواد (ع)
#مربع_ترکیب
جود و کرم طفل دبستان توهستند
کبر و ریا محصور زندان تو هستند
باب المراد عالمی خیرالعبادی
امثال حاتم از گدایان تو هستند
نورالهدی خیرالامم ابن الرضایی
باحرزخود برشیعیان دفع بلایی
فضل ابن شاذان محو زیبایی رویت
صفوان زشاگردان اخلاق نکویت
دعبل ز انفاس ملیحت گشته شاعر
راوی درس مکتبت حتی عدویت
داده عصایت بر وجود توشهادت
بهرخدا درهرزمان هستی تو حجت
ای چهره ی ماهت شبیه روی موسی
دادی به مرده روح تازه مثل عیسی
منفورگشته ازعلومت ابن اکثم
ازقطره ای چون او نیاید کار دریا
بادست تو گردیده نقره برگ زیتون
گشته خراب ازهیبت توکاخ مامون
توپادشاه طوس را دردانه هستی
تو دامن ریحانه را ریحانه هستی
آقاگدا پیش شما فرقی ندارد
مشکل گشای هردل بیگانه هستی
هستم (بهار) اما کم از برگ خزانم
بگذار چون خاری در اطرافت بمانم
ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها