eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
425 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۱ بی معینم یا حسین،دلغمینم یا حسین زایر قبر تو در،اربعینم یا حسین آمده قامت خمیده زینبت در کنارت خواهر جان بر لبت ای برادرجان حسین۲ ای عزیز بی کفن،ای گل خونین بدن گشته ام مهمان تو،ای شه صد پاره تن زینبم با چشم گریان آمدم یا حسین از شام ویران آمدم ای برادرجان حسین۲ تو ببین تاب و تبم،از غمت جان بر لبم خیز از جا و ببین،خواهر تو زینبم آمدم تا گویمت شرح سفر از گلان پرپر ببریده سر ای برادرجان حسین۲ بعد تو آتش زدند،از ستم بر خیمه ها پیکرت روی زمین،رأس تو بر نیزه ها روی طفلان جوهر نیلی زدند بر رخ چون برگ گل سیلی زدند ای برادرجان حسین ای عزیز فاطمه،وای از شام خراب گوشه ی ویران سرا،همچو شمع گردیدم آب گشت پرپر در خرابه لاله ات مانده جا رقیه ی سه ساله ات ای برادرجان حسین۲ از غمت پیرم حسین،از جهان سیرم حسین سوزم و نالم ولی،بی تو می میرم حسین از غمت بشکسته بالم یا حسین بر رقیه کن حلالم یا حسین ای برادرجان حسین۲ .
۴ (ورود اهل بیت ع به مدینه) آمدم تا بگویم،ماجرای سفر را زند آتش بیانم،دل اهل نظر را از سفر برگشتم مدینه خونجگر برگشتم مدینه یا محمد آجرک الله۲ در غم ماتم و با،شور و شین آمدم من با حسین رفتم اما،بی حسین آمدم من از سفر برگشتم مدینه خونجگر برگشتم مدینه یا محمد آجرک الله۲ ای مرا نور دیده،قامت من خمیده یا پیمبر چو زینب،کسی ماتم ندیده از سفر برگشتم مدینه خونجگر برگشتم مدینه یا محمد آجرک الله۲ دیده ام یا پیمبر،ماتم و ابتلا را چشم گریان بدیدم،صحنه ی کربلا را از سفر برگشتم مدینه خونجگر برگشتم مدینه یا محمد آجرک الله۲ اربا اربا بدیدم،پیکر اکبرش را غرقه در خون بدیدم،حنجر اصغرش را از سفر برگشتم مدینه خونجگر برگشتم مدینه یا محمد آجرک الله۲ پرپر از کینه دیدم،غنچه های گل یاس دیده ام من جدا شد،هر دو دستان عباس از سفر برگشتم مدینه خونجگر برگشتم مدینه یا محمد آجرک الله۲ دیده ام یا پیمبر،چه شده با حسینت نانجیبان بریدند،سر نور دو عینت از سفر برگشتم مدینه خونجگر برگشتم مدینه یا محمد آجرک الله۲ یا پیمبر بدیدم،ظلم و کین و جفا را تن غلتیده در خون،سر روی نیزه ها را از سفر برگشتم مدینه خونجگر برگشتم مدینه یا محمد آجرک الله۲ در خیام حسینت،دشمنش آتش افروخت پیش چشم یتیمان،همه ی خیمه می سوخت از سفر برگشتم مدینه خونجگر برگشتم مدینه یا محمد آجرک الله۲ امان از مردم شام،تشت زر صوت قرآن می زد از کینه دشمن،بر لبش چوب خزران از سفر برگشتم مدینه خونجگر برگشتم مدینه یا محمد آجرک الله۲ .
AUD-20220602-WA0026.mp3
زمان: حجم: 7.43M
. با دعای مادرم من گدای این درم مِهر و حُبّت یا رضا تا به محشر می‌بَرَم ////////////// صاحب خُلق عظیم تویی مولای کریم من به زیر پرچمت شده‌ام عمری مقیم »»»»»««««« بر تو سائلم ــ با تو کاملم نام تو بُوَد ــ نقش این دلم یا علی موسیَ الرّضا (4) حَرَمِ تو جنّـتم داده مِهرَت عزّتم ای امامِ مهربان از تو دارم حُرمتم ////////////// از کرامات خدا حَرَمَت دارُالشّفاست با نگاه تو رضا زائرت حاجت‌رواست »»»»»««««« دو عالم رضا ــ حبیبم تویی به دردم رضا ــ طبیبم تویی یا علی موسیَ الرّضا (4) ای امامِ مهربان حَرَمِت دارُالامان تو پناه مَردمی یاورِ اُفتادگان ////////////// گرچه هستم روسیاه آمدم بر تو پناه به جوادت یا رضا سائلت را کن نگاه »»»»»««««« گل فاطمه ــ تویی هست من امید همه ــ بگیر دست من یا علی موسیَ الرّضا (4)
دردی نهفته دارم از هجرت به سینه گریه برایت می‌کنم ماه مدینه‌ گریه برایت می‌کنم ای پهلوانم امشب به بالینم بیا که نیمه جانم افتاده‌ام از پا زمین‌گیرم عزیزم دلخسته‌ام بی تاب و دلگیرم عزیزم تا صبح دیشب چشم بر در دوختم من با روضه‌هایت تا سحر می‌سوختم من ای کاش بودی پیشم ای سروِ رشیدم از بعد عاشورا خوشی هرگز ندیدم دستم ز کار افتاده بسکه پینه بسته چشم انتظارت هستم ای اَبرو شکسته آه ای عصای پیریِ مادر کجایی من در مدینه هستم و تو کربلایی این چند سال هم روز هم شب گریه کردم هر روز با غم‌های زینب گریه کردم یا یاد جشم تو هماره گریه کردم با یاد طفل شیرخواره گریه کردم با دیدن اشک رباب از حال رفتم با روضه‌ی بزم شراب از حال رفتم شرمنده‌ام شرمنده از روی ربابم کرده مرا داغ لبت خانه خرابم مانده برایم از تو مشک پاره پاره آتش گرفتم سوختم ای ماه‌پاره مشک تو را دیدم ز دل فریاد کردم یاد تنی که بر زمین افتاد کردم گفتند از چشمان تو، باور نکردم از بیرق و دستان تو، باور نکردم مادر شنیدم دستهایت را بریدند جسم تو را در علقمه در خون کشیدند بسکه مصیبت سخت و ضربه بود محکم مادر شنیدم که سرت پاشید از هم تیر سه شعبه چشم‌هایت را دریده آن چشم زیبا را به خاک خون کشیده مادر شنیدم تشنه لب جان دادی عباس از روی مرکب با جبین افتادی عباس راوی روایت کرد عباست نظر خورد بین شهیدان نیزه جسمت بیشتر خود راوی روایت کرد راهت را که بستند شمر و سنان با هم غرورت را شکستند گفتند وقتی که سرت از تن جدا شد از داغ تو در خیمه‌ها غوغا به پا شد مادر چگونه سر بریدند از تن تو شد پاره پاره جوشن تو گردن تو گفتند خورده جسم تو سر نیزه مادر گفتند بسته شد سرت بر نیزه مادر گفتند چند دفعه سرت از نیزه افتاد بازیچه‌ی مرکب شدی ای دادِ بیداد گفتند افتادی و خیمه شعله‌ور شد دشمن بدون تو به خیمه جمله‌ور شد از روضه‌های تو شنیدم، ‌آه گفتم درد دلم را هر سحر با ماه گفتم گفتم الا ای ماه من اُمُ البنیم از پا اگر افتادم اُمِ بی بنینم ام البنین روزی علمدار آفرین بود روزی پسرها داشت و ام البنین بود در آسمان من ولی دیگر قمر نیست دردی که دارم من به جز درد کمر نیست روزی قمر در آسمانم داشتم حیف چندین پسر در آشیانم داشتم حیف شهر مدینه غبطه بر احساس من خورد آن چشم‌های شور بر عباس من خورد در سینه‌ام هر چه شنیدم چال کردم عباس،‌ یادِ کشته‌ی گودال کردم تو رفتی و فرزند زهرا بی سپر شد در بین مقتل غربت او بیشتر شد مقتل نوشته بعد تو غوغا شد ای وای بی تو حسین من تک و تنها شد ای وای تو رفتی و دشمن پس از تو شیر می‌شد سهم حسینم بین مقتل تیر می‌شد گفتند حالا که میان قتلگاه است حمله کنید عباس رفته بی پناه است مقتل نوشته از نفس افتاد تشنه فرزند زهرا مثل تو جان داد تشنه جسم نحیفش را تهِ گودال بردند با نیزه او را عاقبت از حال بردند روزی که شد جسم حسینم نامرتب لحظه به لحظه داشت جان میداد زینب در تنگیِ گودال وقتی دست و پا زد در زیر پای شمر زهرا را صدا زد قاتل در آورد آخر اشک مادرش را با بغض و کینه بر زمین می‌زد سرش را سالار زینب بین مقتل پشت و رو شد زیر فشار نیزه غرق خون گلو شد پنجه به گیسوی حسینم شانه می‌زد نامردی آنجا خنده‌ی مستانه می‌زد دشنه همینکه از گلوی او حیا کرد با چند ضربه از قفا سر را جدا کرد زهرا همینکه سمت قربانگاه می‌رفت قاتل روی جسم حسینم راه می‌رفت مقتل محل رفت و آمد می‌شد عباس ده مرکب از روی تنش رد می‌شد عباس پیش نگاه فاطمه می‌شد جسارت پیراهنش با زورِ نیزه گشت غارت در بوریا جسم حسینم شد مرتب لحظه به لحظه داشت جان میداد زینب هر چند جان دادی ولی مادر که داری در دست ای عباسم انگشتر که داری اما حسین بی سرم مادر ندارد فرزند من انگشت و انگشتر ندارد .
۱۲ . ای گل گلشن خاتم المرسلین دخت زهرایی و امیر المومنین ای گل گلزار ولا کلثوم یاوری بر خون خدا کلثوم حضرت کلثوم(۴) یاد دشت جنون گرچه جان برلبی یاد آن غرق خون همچنان زینبی با دل خون رفتی از این دنیا منتظر از بهر تو شد زهرا حضرت کلثوم(۴) در دل ما همه بزم ماتم توست همه عمر کار ما گریه در غم توست همه عالم شد در غمت گریان برتو نالانیم با دل سوزان حضرت کلثوم(۴) تو با اهل حرم دیده ای کربلا شده با تو عجین رنج و درد و بلا با وجودی که غربتش دیدند همه گلهای اوزکین چیدند حضرت کلثوم(۴) دیده ای غرق خون گل لیلا شده پیکر پاک او اربا اربا شده گل او را از شاخه اش چیدند دور جسم او همه خندیدند حضرت کلثوم(۴) دیده ای توحسین قامتش خم شده به کنار علی صبراو کم شده دیده ای مولا خون جگر گشته یوسف زهرا بی پسر گشته حضرت کلثوم(۴) روی دست حسین دیده ای اصغرش غرق خون پیکرش پاره شدحنجرش حرمله زد از روبروی او تیر سه شعبه بر گلوی او حضرت کلثوم(۴) دیدی عباس تو شد قلم دست او شد فدایی دین همه ی هست او دیده ای تو ای گل خیرالناس روی خاک افتادپیکر عباس حضرت کلثوم(۴) دیده‌ ای دشمنش حرمتش را درید سرپاک حسین را ز کینه برید دیده ای تو با جگر سوزان پیکر او زیر سم اسبان حضرت کلثوم(۴)
. با دعای مادرم من گدای این درم مِهر و حُبّت یا رضا تا به محشر می‌بَرَم ////////////// صاحب خُلق عظیم تویی مولای کریم من به زیر پرچمت شده‌ام عمری مقیم »»»»»««««« بر تو سائلم ــ با تو کاملم نام تو بُوَد ــ نقش این دلم یا علی موسیَ الرّضا (4) حَرَمِ تو جنّـتم داده مِهرَت عزّتم ای امامِ مهربان از تو دارم حُرمتم ////////////// از کرامات خدا حَرَمَت دارُالشّفاست با نگاه تو رضا زائرت حاجت‌رواست »»»»»««««« دو عالم رضا ــ حبیبم تویی به دردم رضا ــ طبیبم تویی یا علی موسیَ الرّضا (4) ای امامِ مهربان حَرَمِت دارُالامان تو پناه مَردمی یاورِ اُفتادگان ////////////// گرچه هستم روسیاه آمدم بر تو پناه به جوادت یا رضا سائلت را کن نگاه »»»»»««««« گل فاطمه ــ تویی هست من امید همه ــ بگیر دست من یا علی موسیَ الرّضا (4) ...................... ‍ . بر خودم کردم جفا     کرده ام یا رب خطا بر تو دارم التجا              یا معین الضعفا عمریه در غفلتم           تو نمودی دعوتم گرچه دیدی من بدم   تو مرا کردی صدا خدایا خدا ــ تویی هست من امید همه ــ بگیر دست من         یا الهی ربنا ۴ ...... من سراپایم خطاست   کار تو یا رب عطاست کن به حق فاطمه          تو عوض حال مرا بنده ای آلوده ام           عمریه بد بوده ام با نگاهی از کرم             مس قلبم کن طلا خدایا خدا ــ تویی هست من امید همه ــ بگیر دست من         یا الهی ربنا ۴ ...... غرق عصیانم خدا          من پشیمانم خدا دست خالی آمدم      توشه ام شد گریه ها ای خدا گرچه بدم       دست خالی آمدم من مریض گنهم          درد من را کن دوا خدایا خدا ــ تویی هست من امید همه ــ بگیر دست من         یا الهی ربنا ۴ ...... بنده ات تنها شده     اشک من دریا شده کن نظر بر حال من    گرچه هستم بی بها کار من گشته خطا    تو به من کردی عطا توبه کردم ای خدا      تا شوی از من رضا خدایا خدا ــ تویی هست من امید همه ــ بگیر دست من         یا الهی ربنا ۴ ...... غافلم عمری اِله        کار من جرم و گناه گرچه بد هستم خدا    با تو هستم آشنا دست خالی در زدم       توبه کردم آمدم کن ز بند غم رها       بنده ی شرمنده را خدایا خدا ــ تویی هست من امید همه ــ بگیر دست من         یا الهی ربنا ۴ ....... از تو من شرمنده ام    سر به زیر افکنده ام گشته ام خجلت‌زده     ذکر من گشته خدا توای مهربان ــ تویی هست من امید همه ــ بگیر دست من         یا الهی ربنا ۴ .👇
. من به تاب و در تبم،در غمت جان بر لبم ای گل زهرا نگر،زینبم من زینبم ای برادرجان فدایت یا حسین هدیه آوردم برایت یا حسین ای برادر یا حسین۲ یا حبیبی یا حبیب،ای به درد من طبیب با دو هدیه آمدم،سوی تو یار غریب من که هستم دختر بنت رسول این دو هدیه یا حسین جان کن قبول ای برادر یا حسین۲ من گرفتار توام،خسته بیمار توام ای امید عالمین،با دو گل یار توام ای که هستی بر علی نور دو عین کن قبول این هدیه هایم یا حسین ای برادر یا حسین۲ این دو فرزندان من،جانفدای اکبرند تا دم آخر حسین،ریزه خوار اصغرند ای که هستی بر همه عالم امیر این گلانم را حسین از من بگیر ای برادر یا حسین۲ این دو گل در راه تو،یا حسین پرپر شوند در میان بحر خون،غرق خون بی سر شوند گرچه هستند هر دو بر زینب امید نزد زهرا روسپیدم روسپید ای برادر یا حسین۲ .
. زهرای من ای که تویی به مصطفی دختر کنار قبر تو منم حیدر داغ تو زد به جان من آذر ای که بودی بر من یار و حبیب بعد از تو من گردیده ام غریب از داغ تو ای نور دیده ام علی گردیده بی صبر و شکیب یا زهرا یا زهرا یا فاطمه (۴) زهرای من دختر ختم مرسلین بودی به مرتضی تو همنشین بودی فدایی قرآن و دین بودی جانت به راه دین فدا شده خون از غم دل مرتضی شده ای غریب مدینه بهر تو خانه ی من بزم عزا شده یا زهرا یا زهرا یا فاطمه زهرای من بی تو دگر ز زندگی سیرم کرده غم هجران تو پیرم بعد تو فاطمه زمینگیرم کبوترم رفتی ز لانه ام زندان من شد آشیانه ام ای نور دیدگان مجتبی رفتی غریبانه ز خانه‌ام یا زهرا یا زهرا یا فاطمه زهرای من ببین پریشان توام زهرا بی سر و سامان توام زهرا همیشه گریان توام زهرا کسی مثل تو رنج و غم ندید از ظلم و کینه گشته ای شهید ای نور چشم زینب و حسین رفتی و بی تو قامتم خمید یا زهرا یا زهرا یا فاطمه شاعر:
. پنجمین سالگرد شهادت رض شد سالگرد گل پرپر ما گلی که بود حامی رهبر ما غرق خون وصدچاک فتاد او روی خاک آجرک الله بقیه الله پنج سال بگذشته همه خون جگر داغش زده بر دل عالم شرر خون دل امت است مرگ او عزت است آجرک الله بقیه الله مرد عمل یاور دین و قرآن جانش به راه دین بگشته قربان بودهمیشه خندان یاورضعیفان آجرک الله بقیه الله بر فاطمه بوده ارادت او پنج سال بگذشت ازشهادت او گرچه گشته خاموش نگردد فراموش آجرک الله بقیه الله شهید ما بر همه نورعین بود تمام عمرش خادم الحسین بود گشته او انتخاب رفته سوی ارباب آجرک الله بقیه الله از روز اول بر ستم خروشید در راه انقلاب و دین بکوشید گل بی بدیل است دشمنش ذلیل است آجرک الله بقیه الله سردار دلها جان ملت ماست خون سلیمانی شرافت ماست قاسم مهربان تا ابد جاودان آجرک الله بقیه الله امت اسلامی اگر بمیرد همچون حسین ذلت نمی‌پذیرد پیرو حیدریم در خط رهبریم آجرک الله بقیه الله داغش زده شرر به جان همه ز داغ او بر لب ما زمزمه ذکر لبهای ما مرگ بر آمریکا آجرک الله بقیه الله .
. تو نهمین امام و ابن الرضایی مولا در آسمان عصمت شمس هدایی مولا ابن الرضا جوادی(۴) تو نور کبریایی از نسل مصطفی درخلق وخو وخصلت تالی مرتضایی ابن الرضا جوادی(۴) تو حیدری مرامی پیمبری کلامی از لطف خاص دادار تو نهمین امامی ابن الرضا جوادی(۴) در بحر دین و قرآن دُرِ ثمینی آقا بر شیعیان حیدر حبل المتینی آقا ابن الرضا جوادی(۴) در جود و در کرامت آقا تو بی نظیری در محضرت رسیدم تا دست من بگیری ابن الرضا جوادی(۴) بر تو گل ولایت آمده و پناهم به حق مادر خود امشب نما نگاهم ابن الرضا جوادی(۴) از سوز داغت آقا امشب به شور و شینم با دل غم گرفته در شهر کاظمینم واویلتا واویلا(۴) شب شهادت تو دلم گرفته ماتم از سوز داغت آقا ریزم سرشک نم نم واویلتا واویلا نهم امام معصوم همچون رضا تو مظلوم گردیده ای به بغداد از زهرکینه مسموم واویلتا واویلا ابن الرضا در عالم بی مثل و بی قرینی با دست همسر خود شهید زهر کینی واویلتا واویلا ای نور چشم امت امام با بصیرت آقا ز دشمن ودوست کشیده‌ای مشقت واویلتا واویلا همسر تو به خانه گردیده قاتل تو زهری که داده برتو سوزانده حاصل تو واویلتا واویلا خون شد دلت زدست همسرخود به خانه با زهر کینه گشتی سوی خدا روانه واویلتا واویلا ای نور چشم زهرا بهار تو خزان شد آثار زهر کینه در چهره ات عیان شد واویلتا واویلا همسر بی وفایت نموده ظلم ،مضاعف درپشت درب حجره کنیزکان زدند کف واویلتا واویلا در راه دین و قرآن جان در کفت نهادی گوشه حجره از درد آخر ز پا فتادی واویلتا واویلا هادی دین از این داغ روزش چو شام تاره سرشک غم ز دیده ریزد چنان ستاره واویلتا واویلا زداغ تو تقی جان هادی قدش خمیده کنار پیکر تو ریزد سرشکِ دیده واویلتا واویلا زین داغ و این مصیبت روز نقی شده شام پیکر پاکت آقا مانده سه روز روی بام واویلتا واویلا پیکر پاکت آقا بر روی دوش یاران پیکر پاک جدت زیر سم ستوران واویلتا واویلا
4_5837198311492159394.opus
زمان: حجم: 104.2K
. روز عرفه آمده مهمان تو هستم شرمنده ی جود تو و احسان تو هستم یا سیدی العفو(۳) روز عرفه آمده و بر تو پناهم یارب کرمی، خسته ام از بار گناهم یا سیدی العفو(۳) روز عرفه کن نظری بر من مسکین از لطف و کرم دردِ مرا هم بده تسکین یا سیدی العفو(۳) روز عرفه آمده با روی سیاهم شرمنده ام از جرم خود و عمرِ تباهم یا سیدی العفو(۳) روز عرفه آمده برسفرهء عامت از شرم، بریزم ز بصر اشک ندامت یا سیدی العفو(۳) یارب به حقِ پهلوی بشکسته ی زهرا یارب ز کرامت ،گنه من تو ببخشا یا سیدی العفو(۳) یارب به حق سید و سالار شهیدان سوز عطش کرب و بلا ناله ی طفلان یا سیدی العفو(۳) یارب به حق پیکر چاک علی اکبر یارب به حق خون گلوی علی اصغر یا سیدی العفو(۳) یارب به حق فاطمه و باغ گل یاس یارب به حق دست قلم گشته ی عباس یا سیدی العفو(۳) یارب به حق زینب و آن اشک دو عینش یارب به حق پیکر در خون حسینش یا سیدی العفو(۳) یارب به حق صورت نیلی رقیه رخسار کبود گشته ز سیلی رقیه یا سیدی العفو(۳) یارب به حق مهدی زهرا گل حیدر از جرم و گناه من دلخسته تو بگذر یا سیدی العفو(۳) •---
۱۱ شب هفتم شب عطش افتاده ام یاد اصغر یاد شش ماهه ی حسین غنچه گل یاس پرپر غنچه ی شش ماهه پرپر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر دل ها بسوزد بر علی آخرین سرباز حسین گرچه کودک اما بود کودک جانباز حسین جان دادی بر دست پدر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر جانم فدای لب های خشک تو یا علی اصغر بر کشتی نجات بابایت حسین تویی لنگر بر سینه ی بابا زیور مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر خون گریه می کرد از برای تشنگی تو رباب برده پدر تو را سوی میدان تا که گردی سیراب در خیمه گریان شد مادر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر بر روی دستان پدر رفتی سوی میدان علی در پیش چشم دشمنان داده ای تو جولان علی تابیدی چون ماه انور مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر تو بر دست بابا حرمله نشسته رو به رویت با سه شعبه زد از ستم دشمن دین بر گلویت شد بریده از کین حنجر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر حنجر تو بریده شد قنداقه ات پر خون شده مادر غمدیده ی تو در خیمه ها دلخون شده داغت زده بر دل آذر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر