eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
312 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ متن نوحه :   می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده می روم ای یارِ در خون آرمیـده ، الوداع ای سر بریده می روم اما دلم اینجا تپیده ، الوداع ای سر بریده می روم با این دلِ آتش کشیده ، الوداع ای سر بریده الوداع ای بر زمیـن افتاده بی سر ای برادر پیکـر صد پارة عریان شده در خون شناور کنج محمل دیده تر از کربلایت می روم من بر سـرِ نیـزه سـرت بینـم بـرادر در برابر نِی به تن پیراهنی داری نه انگشتر به انگشت از جفـای ساربانان دیده ای خنجر به انگشت از سرِ نِی دیده بگشا کن نگاهی حال و روزم سر شکستم تا گرفتم گوشة معجر به انگشت می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده در کنارت نعش صد چاک علی اکبر فتـاده زیر پایت طفلکِ قنداقه پوش اصغر فتـاده دور تا دورت اگر دیدم فراوان نِی شکستـه پیکـر هفتـاد و دو پـروانـة پـرپـر فتـاده دختـرانـت در کنـارم مثـل بـاران بهـاری خون ز مژگان می کنند از دوری روی تو جاری من که خود بی طاقت و بی صبر و تاب و بیقرارم کو توان و طاقتـی تا سر کنـم با بی قراری می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده نعش زیر سمّ مَرکب لِه شده داری کنارت قاسـم نو رسته بی سر آرمیـده در جوارت عـون و عبـداله و جعفـر نوگلان باغ حیدر بر زمیـن افتـاده اند آلاله هـای لاله زارت دسـت عبدالله کنارت مانده بر خاک بیابان می درخشد چون شهابی زیر این خورشید تابان ساربان آهسته تر این ناقه را فرمان بده تا اندکـی دیگر ببینـم قامـت عـالی جنـابان می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده در کنـار علقمـه افتـاده سقـای حرمـگـاه بین عباس و حسین گردیده پهنای حرمگاه قدّ و بالای یلِ ام البنیـن کوتاه شد این جا دیدن بی دستی او گشته غوغـای حرمگـاه تا نگـاه آخر زینـب به نعـش بی سر افتاد قطـره های اشـک او آبی به باغ پرپر افتاد گفتن یاران خداحافظ دلش دریای خون کرد باز شعـر سـروری بر آهِ سوزِ خـواهر افتاد می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده  
‍ متن نوحه :   می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده می روم ای یارِ در خون آرمیـده ، الوداع ای سر بریده می روم اما دلم اینجا تپیده ، الوداع ای سر بریده می روم با این دلِ آتش کشیده ، الوداع ای سر بریده الوداع ای بر زمیـن افتاده بی سر ای برادر پیکـر صد پارة عریان شده در خون شناور کنج محمل دیده تر از کربلایت می روم من بر سـرِ نیـزه سـرت بینـم بـرادر در برابر نِی به تن پیراهنی داری نه انگشتر به انگشت از جفـای ساربانان دیده ای خنجر به انگشت از سرِ نِی دیده بگشا کن نگاهی حال و روزم سر شکستم تا گرفتم گوشة معجر به انگشت می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده در کنارت نعش صد چاک علی اکبر فتـاده زیر پایت طفلکِ قنداقه پوش اصغر فتـاده دور تا دورت اگر دیدم فراوان نِی شکستـه پیکـر هفتـاد و دو پـروانـة پـرپـر فتـاده دختـرانـت در کنـارم مثـل بـاران بهـاری خون ز مژگان می کنند از دوری روی تو جاری من که خود بی طاقت و بی صبر و تاب و بیقرارم کو توان و طاقتـی تا سر کنـم با بی قراری می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده نعش زیر سمّ مَرکب لِه شده داری کنارت قاسـم نو رسته بی سر آرمیـده در جوارت عـون و عبـداله و جعفـر نوگلان باغ حیدر بر زمیـن افتـاده اند آلاله هـای لاله زارت دسـت عبدالله کنارت مانده بر خاک بیابان می درخشد چون شهابی زیر این خورشید تابان ساربان آهسته تر این ناقه را فرمان بده تا اندکـی دیگر ببینـم قامـت عـالی جنـابان می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده در کنـار علقمـه افتـاده سقـای حرمـگـاه بین عباس و حسین گردیده پهنای حرمگاه قدّ و بالای یلِ ام البنیـن کوتاه شد این جا دیدن بی دستی او گشته غوغـای حرمگـاه تا نگـاه آخر زینـب به نعـش بی سر افتاد قطـره های اشـک او آبی به باغ پرپر افتاد گفتن یاران خداحافظ دلش دریای خون کرد باز شعـر سـروری بر آهِ سوزِ خـواهر افتاد می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده