#گریز_دعای_ندبه
#روضه_حضرت_زهرا_س
به به چقدر لذت بخشه تو بهشت همسایه رسول خدا (ص) باشیم ! اونجا مثل پروانه دور پیامبر (ص) می گردیم چه نعمت و لذتی بالاتر از این ؟ چه لذت وخوشی بالاتر از این که در بهشت هر لحظه چهره ی نورانی رسول خدا (ص) رو نظاره گر باشیم ؟ همسایه ی رسول خدا بودن یعنی همسایه فاطمه (س) و علی (ع) و حسن وحسین (ع) بودن ، یعنی همسایه ی عباس (ع) و زینب (س) بودن یعنی همسایه اهل بیت (ع) بودن ، چرا که انبیاء و اهل بیت (ع) در بهشت همسایه ی رسول خدا (ص) هستند ، چقدر لذت بخشه هر لحظه اهل بیت (ع) رو کنارمون ببینیم اونجا راحت حسینو در کنارمون می بینیم ، اصلا" لذت بهشت به دیدن چهره ی دلربای حسینه ! ولی آی مردم ! آی دوستداران رسول خدا (ص) یه سؤال برای من پیش اومده و اونهم اینه مگه میشه همسایه پیامبر (ص) بود و با هیزم و آتش در خانه ی دخترش فاطمه (س) رو آتش زد ؟ خدایا ! خیلی ها تو دنیا همسایه ی اهل بیت (ع) بودند خیلی ها همسایه ی علی (ع) و فاطمه (س) بودند ، خیلی ها از بچگی همسایه حسن و حسین (ع) بودند پس چرا جزء کسانی شدند که سیلی به صورت زهرا (س) زدند ؟ پس چرا پهلوی فاطمه (س) رو شکستند ؟ چرا تو گودال قتلگاه اون جور حق همسایگی رو بجا آوردند ؟ نه خدا باورم نمیشه مگه میشه همسایه ی حسین (ع) بود و سر از بدنش جدا کرد ؟ مگه میشه همسایه ی حسین (ع) بود و روی سینه ی حسین (ع) نشست ؟ خدایا ! منو به اونجایی نرسون که در برابر امامم بایستم من امروز اومدم با امام زمانم عهد ببندم با امام زمانم بیعت کنم ، این چه حرفهاییه که من دارم میشنوم ؟ آقا جان ! یابن الحسن ! شما نگاه به کسانی نکن که همسایه رسول خدا (ص) بودند و در خانه دخترش رو آتش زدند ! نگاه به اونهایی نکن که همسایه حسین (ع) بودند و زینبشو اسیر کردند ! نگاه به اونهایی نکن که زینبو تو بازار شام ، جلوی چشمان نامحرمان چرخوندند، نگاه به اون سنگ دلهایی نکن که تو بیابونا دنبال بچه های حسین (ع) می دویدند و گوشواره از گوش بچه های حسین (ع) می کشیدند ! به این مردم و عاشقان خودت نگاه کن که اومدند در خونه ات ! نگاه به این محبین خودت کن که قراره پروانه وار دورت بچرخند ! نگاه به ما شیعیانی کن که از درد فراغت داریم دق می کنیم ! یابن الحسن تو رو خدا ، خاطره ی تلخ بی وفایی مردم کوفه رو از ذهنت پاک کن ، این مردم مثل مردم کوفه نیستند که امامشونو به گودال قتلگاه بفرستند ! آخه قراره همه ی ما در رکاب شما باشیم ، قراره برات سربازی و غلامی کنیم ! آقا جان باور کن ما اون آدمهایی که خون به دل رسول خدا (ص) و علی (ع) کردند فرق داریم ! تو رو خدا دیگه بیا ! تو رو به مادرت فاطمهء زهرا (س) بیا ! خودم فدایی تو میشم ! خودم پدر و مادر و بچه هامو فدات میکنم ! خودم شبانه روز دورت میگردم ، تو رو به لبهای خشکیده ی علی اصغر (ع) بیا ! بخدا مادرت انتظار قدمهات رو میکشه ! نذار بیشتر از این دشمنان ، ما رو سرزنش کنند ، نذار بیشتر از این بی صاحب باشیم ! نذار فکر کنند ما بی صاحب و بی اربابیم ! جان عمه سه ساله ات رقیه خاتون دیگه بیا !
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
اللهم عجل لولیک الفرج (401).mp3
زمان:
حجم:
3.47M
اللهم عجل لولیک الفرج
#گریز_دعای_ندبه
فراز هشتم
أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِی یُجَابُ إِذَا دَعَا
کجاست آن مضطّرى که اجابت شود هنگامى که دعا کند
أَیْنَ الْمُضْطَر
اَلَّذِی یُجابُ إِذا دَعا
عمریه مضطره آقای ما
شیعه نمیکنه واسش دعا
أَیْنَ الْمُضْطَر
شد کدوم صحرا منزل و مأواش
میگه به کی از غصه و درداش
بند نمیاد خون از چشم دریاش
أَیْنَ الْمُضْطَر
شاه عالم کجای این دنیاس
سیصد و سیزده تا یارش کجاس
منتظر دعای شیعه هاس
أَیْنَ الْمُضْطَر
شیعه ها طردش کردن با گناه
پناه ِعالم شده بی پناه
شد مأنوسش روز وشب اشک و آه
أَیْنَ الْمُضْطَر
شد دربه در بین کوه وصحرا
توو زندون غربت مونده تنها
مثل غریبه هاس بین ماها
مضطر یعنی
اون آقایی که لبریز درده
هر صبح و مساء خون گریه کرده
ما کم دعا کردیم که برگرده
مضطر یعنی
می بینه زخم روی حنجر رو
بر روی نیزه ها هجده سر رو
غارت عبا و انگشتر رو
مضطر یعنی
می بینه مصائب رو هر روزه
همدمش روضه های جانسوزه
از داغ شام بلا می سوزه
مضطر یعنی
می بینه رقص و طعنه ی شامو
عمه ها و درد ازدحامو
کینه ی حیدرو سنگ بامو
مضطر یعنی
می بینه روی لب جراحت رو
مجلس باده و اهانت رو
با چوب خیزرون جسارت رو
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
اللهم عجل لولیک الفرج (401).mp3
زمان:
حجم:
3.47M
اللهم عجل لولیک الفرج
#گریز_دعای_ندبه
فراز هشتم
أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِی یُجَابُ إِذَا دَعَا
کجاست آن مضطّرى که اجابت شود هنگامى که دعا کند
أَیْنَ الْمُضْطَر
اَلَّذِی یُجابُ إِذا دَعا
عمریه مضطره آقای ما
شیعه نمیکنه واسش دعا
أَیْنَ الْمُضْطَر
شد کدوم صحرا منزل و مأواش
میگه به کی از غصه و درداش
بند نمیاد خون از چشم دریاش
أَیْنَ الْمُضْطَر
شاه عالم کجای این دنیاس
سیصد و سیزده تا یارش کجاس
منتظر دعای شیعه هاس
أَیْنَ الْمُضْطَر
شیعه ها طردش کردن با گناه
پناه ِعالم شده بی پناه
شد مأنوسش روز وشب اشک و آه
أَیْنَ الْمُضْطَر
شد دربه در بین کوه وصحرا
توو زندون غربت مونده تنها
مثل غریبه هاس بین ماها
مضطر یعنی
اون آقایی که لبریز درده
هر صبح و مساء خون گریه کرده
ما کم دعا کردیم که برگرده
مضطر یعنی
می بینه زخم روی حنجر رو
بر روی نیزه ها هجده سر رو
غارت عبا و انگشتر رو
مضطر یعنی
می بینه مصائب رو هر روزه
همدمش روضه های جانسوزه
از داغ شام بلا می سوزه
مضطر یعنی
می بینه رقص و طعنه ی شامو
عمه ها و درد ازدحامو
کینه ی حیدرو سنگ بامو
مضطر یعنی
می بینه روی لب جراحت رو
مجلس باده و اهانت رو
با چوب خیزرون جسارت رو
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها