4_5913656056575167693.mp3
6.28M
🥀#سید_مهدی_حسینی
🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
پا به پایِ پدر سفر کردم ، آه حسین
در میان خرابه سر کردم ، آه حسین
پدرم بین ریسمان بودُ ، آه حسین
با رقیه پدر پدر کردم ، آه حسین
در میان خرابه سرکردم ، آه حسین
پا به پای پدر سفر کردم ، آه حسین
عمه ام تا به روی خاک افتاد ، آه حسین
دیده ام را ز اشک تر کردم ، آه حسین
از همان روز تلخ تا امروز ، آه حسین
گریه هر روز تا سحر کردم ، آه حسین
🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
تا سه ساله میان راه افتاد ، آه حسین
پدرم را خودم خبر کردم ، آه حسین
سُم مرکب بویِ گلاب گرفت ، آه حسین
از تنی که به آن نظر کردم ، آه حسین
آنقدر داغ دارم از آن دم ، آه حسین
که از این زهر خون جگر کردم ، آه حسین
🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
.🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی
#زمینه
#حضرت_رقیه_س
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#برای_ظهور
➖➖➖➖➖➖➖
بابا بابا تنها بی من رفتی کجا
بابا بابا میگن رفتی پیش خدا
بابا بابا دلتنگم واسه خنده هات
بابا بابا هرجا هستی زودتر بیا
بیا بگو دیگه دستامو باز میکنی
با یه بوسه لبمو بی نیاز میکنی
با کعب نی شب و روز کتکم میزنن
بیا بگو جای زخمامو ناز میکنی
پیش خودت بمونه رازم بابا
بسته شده چشای نازم بابا
زودی بیا دیدنم بازم بابا
🔺️من الذی ایتمنی بابا حسین🔻
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سرم پرم هر ثانیه تیر میکشه
انگار یکی از تو پهلوم تیر میکشه
بابا بابا هر جا میرم با من میاد
دیگه فقط نازم رو زنجیر میکشه
شامیا خیلی منو بی هوا میزنن
حتی جلو چشای عمه ها میزنن
مگه چه گناهی دیدن ازم که همش
منو برای رضای خدا میزنن
بابا بیا منو از اینجا ببر
خسته شدم منو از دنیا ببر
تا حرم مادرم زهرا ببر
🔺️من الذی ایتمنی بابا حسین🔻
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نگم برات تو صحرا به من چی گذشت
همش همش با ترس تنهایی گذشت
نگم برات کی اومد دنبالم بابا
امون از این زجر بی رحم و بی گذشت
سخته یه سه ساله جا بمونه بابایی
میمیره اگه جدا بمونه بابایی
ازون موقع شبا رو دیگه دوس ندارم
بین خودمون دوتا بمونه بابایی
وقتی رسید دلمو وحشت گرفت
درد سرم با صداش شدت گرفت
اینجوری شد زبونم لکنت گرفت
🔺️من الذی ایتمنی بابا حسین🔻
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
ایمان عاقل
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی
احسان نوری
🌸دختری
هر که در خانه دختری دارد
خوب می فهمد این کلام مرا
آتش افتد به قلب و جان پدر
چونکه دختر فتد به دام بلا
هر مسلمان که دختری دارد
فکر و ذکرش بود صیانت از او
وای اگر معجرش شود غارت
وای اگر کس شود برش بدگو
هر که در خانه دختری دارد
کی بگوید به او کم از گلها
وای اگر خس به او زند سیلی
بیش از او وای بر دل بابا
همه دانند خوب دخترها
جملگی عاشق پدر هستند
می رود گر ز دستشان بابا
گویی از زندگان به در هستند
ناز دختر که می خرد بابا
بعد او درد خود کجا ببرد
گر بیازاردش کسی شکوه
با که سازد که را صدا بزند
بزداید که اشک از رخ او
چه کسی گویدش پدر به فدات
که حمایت کند از او هر دم
از بلا و گزند هر بد ذات
وای اگر دختری یتیم شود
وای اگر آن یتیم اسیر شود
در همان کودکیش پیر شود
حق بود از جهان که سیر شود
وای اگر دختری کتک بخورد
یا به او یک نفر تشر بزند
رفته باشد اگر هم از دنیا
با سر آید پدر که سر بزند
مانده ام زین میان که را گریم
من نمایم کدام را آرام
دختری را رها کنم از غم
یا پدر را رهانم از آلام
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#سید_عسکر_رئیس_السادات
گریه کن گریه، که احیای همه احکام است
التیام جگر سوختهی اسلام است
گریه کن، سینه بزن، آه بکش، مرگ بخواه
نوکر از روضه اگر جان ندهد ناکام است
لب دلسوخته ها را همه شب دوخته اند
گریه کن، گریه زبان همه ی ایتام است
آن قتیل العبراتی که به ما گفت حسین
گریهی زینب، در حال عبور از شام است
ای که باران به دعای تو می آمد...حالا
سنگ می بارد و هر سنگدلی بر بام است
نیستی تا که ببینی دم دروازه شام
دل بی تاب رباب تو چه ناآرام است
چوب میزد به دهانت پسر مرجانه
چوب در دستی و در دست دگر یک جام است
دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند
چه بگویم...همه روضه همان الشام است
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مسعود یوسف پور
التماس دعا
شنیدم از گلی دور از گلستان
که شست او در جوانی دست از جان
گلی دردانه از گلزار احمد
میان خیل گلها او سرآمد
شبی در گوشه ی ویرانه ی شام
پدر بنهاد پا در خوابش آرام
نمی دانم که با بابا چه ها گفت
ز کام تشنه یا شام بلا گفت
ز خار و پا؟ ز درد سیلی زجر؟
ز افتادن ز اسب و آتش و زجر
لگدها، ناسزاها، مو کشیدن
تشر،تهدید، سر بر نیزه دیدن
به او کرد از غم هجران گلایه
کتک دیده است جای مهر دایه
تنش پر شد چو زهرا از نشانه
ز دستان شرر خیز زمانه
هر آنچه رفت بین دخت و بابا
نبود اما فلک بر آن شکیبا
به سر آمد دگر کشف و شهودش
دگر جز شام محزونی نبودش
چنان ابر بهاران کرد شیون
چرا گشتی نهان از دیده ی من
بگویید او چه شد بابای من کو
چرا محروم گردیدم من از او
بگو ای عمه بابایم حسین کو
که بر من می شود این لحظه دلجو
چنان آشفته کرد او خواب شیطان
که آوردند او را راس جانان
بیاوردند در ویرانه سر را
به آتش سوختند آن زخم تر را
چو چشمش بر پدر افتاد دختر
ز بابایش ندید او غیر یک سر
به ناله گفت این سر عمه از کیست؟
گناه او در این دنیا مگر چیست!
به او گفتند تا این سر ز باباست
گناهش نهی شیطان از بدیهاست
در آن دم برد بر دامان رقیه
سر و هی کرد گریه گریه گریه
پدر جان کاش می گشتم فدایت
نشینم تا چنین من در عزایت
پدر جان کاش بودم کور زین پیش
نمی دیدم جدا سر از تنت بیش
نبودم کاش من هرگز به دنیا
نبینم تا خضاب خون بابا
بیا یک بوسه از لبهام بستان
بیا من را ببر با خود پدر جان
که آمد صبر من امشب به پایان
نخواهم جز تو یا رفتن، ز یزدان
رقیه پیش بابا رفت آن شب
خداوندا امان از قلب زینب
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#سید_عسکر_رئیس_السادات
.
چو شد ز دست پدر آن سه ساله زهرا را
جهان محل گذر آن سه ساله زهرا را
صلاح نیست بداند سه ساله هر خبری
رسانده پس که خبر آن سه ساله زهرا را
سه ساله بوده و دختر عزیز خانه کنون
شده خرابه مقر آن سه ساله زهرا را
بود چو غنچه ی نازک پر از ظرافت پس
که کرده پر ز اثر آن سه ساله زهرا را
پر از جراحت و داِغست طفلک معصوم
چه جای رنج سفر آن سه ساله زهرا را
چقدر زجر دو دستش بزرگ و سنگین است
کجاست راه مفر آن سه ساله زهرا را
ندیده ای تو ز سیلی اثر به گردن و گوش
بیا فقط بنگر آن سه ساله زهرا را
چقدر راه دراز است و شحنه ها بسیار
که زد نفر به نفر آن سه ساله زهرا را
تشر به طفل زدن کار ناجوانمرد است
بگو نزد که تشر آن سه ساله زهرا را
فتاد چون که ز مرکب کبیر هم سخت است
چه آمدش به کمر آن سه ساله زهرا را
چه طعنه ها که زدندش برای قامت کج
به هر مسیر و گذر آن سه ساله زهرا را
اگر روی به حسابش صدیقه ی صغراست
که بود صد سه نفر آن سه ساله زهرا را
چه صحنه ها که ندید آن سه ساله ی مظلوم
بشر چه آمده شر آن سه ساله زهرا را
یتیم آنچه که خواهد نوازش است و ندیم
کشد که دست به سر آن سه ساله زهرا را
بهانه ی پدرش را گرفت و از شیطان
رسید سر به نظر آن سه ساله زهرا را
از این خرابه خراب است پس دگر مکنید
خراب روحیه تر آن سه ساله زهرا را
گرفت راس پدر را به سینه محکم گفت
چرا شدی به حذر آن سه ساله زهرا را
چه گفت با پدرش او که رفت همراهش
که باز ناز بخر آن سه ساله زهرا را
ز گوش کرد شکایت ز درد پا و کمر
از آنچه شد به جگر آن سه ساله زهرا را
ز درد ضرب لگد از نشانه های طناب
زهر چه گشت سپر آن سه ساله زهرا را
شکفته سوسن نیلی و یاسهای کبود
بر آن شکسته شجر آن سه ساله زهرا را
نمود ابا زن غساله هم ز شستن و گفت
چه آمده است به سر آن سه ساله زهرا را
حدیث غسل و ورم زخمهای گوناگون
چه کرده فاطمه تر! آن سه ساله زهرا را
بگو تو عسکری از او که بر رهایی خویش
نظر کنی ز سقر آن سه ساله زهرا را
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#سید_عسکر_رئیس_السادات
«««در رثای حضرت زینب س »»»«
درود ما بُود بر دخت حیدر
بشُدشاهد ازآن صحرای مَحشر
زِ نسل مرتضی شیر خدا بود
زنی با غیرتِ مردی چو افسر
که نامش زینب خونین جگر بود
بِشُد یک قهرمان گو عین خیبر
زنی که صبر او مانند کوه بود
سخنهایش زلال چون آب کوثر
خدا لعنت کند شمر لعین را
عمر سعد را صد بار دیگر
بریدند دست آن شیر خدا را
قمر هاشم است گو ماه احمر
بدن های شهیدان پاره پاره
حسین و قاسم و علیِ اکبر
حبیب بن مظاهر پیر صد سال
به طفل تازه ی شیرخواره اصغر
سر آنها به روی نیزه کردند
ندیده کس جنایت بیش و بدتر
گلوی کودکان خشک از پی آب
ز جور ظالم و نیزه و خنجر
اسیران را بیاوردند به کوفه
درخشان سربه نیزه همچو اختر
عبیدالله بگفتا که چه دیدید؟
از آنچه که خدا کرده مُقَدَر!
بداد پاسخ به آن ملعون کافر
ندیدیم جز به زیبایی سراسر
به مانند پدر با سجع گوید
سخنرانی کند چون در و گوهر
چنان بینی بلاغت در سخنها
به عینه آیه ی عرش منور
به دل غم بودوچشمان پرازخون
برای آن همه گلهای پر پر
چوهفتاد ودوتن غرقه به خونند
ز جور ناکسان صد پاره پیکر
به وقت هلهله در شام گفتا
منم دخت همان زهرای اطهر
که این سررا به روی نیزه بینی
حسین ابن علی شیر دلاور
چنان خطبه بر آنها خواند زینب
زنان گریان شدند و خاک بر سر
بگفتند شرم ما بادا از این روز
به ما گفته شما بی دین کافر
به وقت خطبه ی سجاد در شام
به مسجد رفته بود بر روی منبر
بگفتا که منم آن سِبطِ زهرا #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
بِشُد ویلتنا و الله اکبر
ولی فولادی
#جوانان_حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
🔹هدیهای کوچک🔹
با آنکه رؤیای شهادت در سرم دارم
آیینهای در دل ز صبر مادرم دارم
من عون هستم عون، خواهرزادۀ نورم
غمنامۀ خورشیدها را در برم دارم
شمشیر غیرت در نیام اذن میدان است
یک کربلا احساس در چشم ترم دارم
جای من اینجا نیست، من از آسمان هستم
تصویری از پرواز در بال و پرم دارم
جان، این امانت را خداوندا بگیر اینک
من شرم از جانی که با خود میبرم دارم
کو آن زمانی که ببینم با نگاه شوق
در این بیابان زخمها در پیکرم دارم
دشمن نمیداند که من از نسل خورشیدم
دشمن نمیداند که صبر از مادرم دارم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
جان، هدیهای کوچک برای بارگاه توست
آنسان که من شرم از وداع آخرم دارم
📝 #میلاد_عرفانپور
11.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه در سوریه مقام راس الحسین
#سوریه
#دمشق
#رضاابوالحسنی
با کاروان نیزه سفر می کنم پدر
با طعنه های حرمله سر می کنم پدر
مانند خواهران خودم روی ناقه ها
در پیش سنگ سینه سپر می کنم پدر
از کوچه نگاه وقیح یهودیان
با یک لباس پاره گذر می کنم پدر
حالا برو به قصر ولی نیمه شب تو را
با گریه های خویش خبر می کنم پدر
این گریه جای خطبه کوبنده من است
من هم شبیه عمه خطر می کنم پدر
با دیدن جراحت پیشانی ات دگر
از فکر بوسه صرفنظر می کنم پدر
شام سیاه زندگی ام را به لطف تو
خورشید روی نیزه، سحر می کنم پدر
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
امشب اگر که بوسه نگیرم من از لبت
در این قمار عشق ضرر می کنم پدر