eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
350 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
2.08M
زبانحال زینب س با امام حسین ع ایام اسارت، کربلا تا شام واویلا وای حسین منزلی به منزلی... کوچه ای به کوچه ای سنگ زدند به خواهرت ز کربلا به کوفه ای هر چه به کودکان زدند رسید بر تنم همه رسیده ایم به شهر شام میان شور و همهمه واویلا وای حسین واوایلا وای حسین راس تو روی نیزه و یک زن خیره سری پیش چشام روی سرت ریخته خاکستری سوختم از اهانت سوختم از جسارت حرف شد از کنیزی سوختم از جنایت واویلا وای حسین واویلا وای حسین همه اسیر بودیم و بر سر بازار شدیم شرم و مُروّتی نبود پیر و جوون خوار شدیم به دختر یتیم تو طعنه زدند از پدرش طفلی زبون بسته بود داد زدند روی سرش واویلا وای حسین واویلا وای حسین یه جا دیدم که صحبت از قیمت گوشواره بود یه جای بازار دیدم فروش گهواره بود به سینه می زند رباب ز داغ شیر خواره اش گریه کند زار زند با جگر پاره اش واویلا وای حسین واویلا وای حسین حسین من درد دلم فقط برای آب نیست جای سر سبط نبی به مجلس شراب نیست یزید بی حیا چرا دست ز تو نمی کشد با چوب خیزران چرا روی لب تو می زند واویلا وای حسین واویلا وای حسین برادرم حسین من خودم رسول تو شدم کلام نا تمام تو به کوفه و شام زدم دختر کرّارم از کسی نمی ترسیدم با سخن سوزنده یزید را کوبیدم شهید من تو زنده ای حسین من نمرده ای ثبت به تاریخ شَوَد تو شکست نخورده ای ننگ به قاتلین تو تویی که پاینده ای ظلم و ستم می میرد تو تا ابد زنده ای ای جانم یا حسین ای جانم یا حسین
1.34M
نوحه فراق کربلا منم باید برم باید برم به کربلا تمومه صبر من دلم گرفته ای خدا دلم هواییه خودش یه کربلاییه زیارت حسین دوای این جداییه این سو حرم،،آن سو حرم وای وای واااای وای از دلم،،وای از دلم وای وای واااای حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام دلم میخواد منم کف پاهام کبود بشه نماز آخرم تو کربلا سجود بشه نوای یا حسین میشینه بر روی لبم پیاده وقتی که بیاد عمه زینبم شد از حرم،،تا قتلگاه وای وای واااای ذکر لبِ ،،زینب به آه وای وای واااای حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام هزار هزار هزار زائر میره به کربلا جا موندشون منم تو آبرو بخر خدا من باید یه روز برم تا رو سفید بشم یا کربلا برم یا از غمش شهید بشم این سو حرم،،آن سو حرم وای وای واااای وای از دلم،،وای از دلم وای وای واااای حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی ز آب غم بسرشتند، گوییا گِل زینب فغان و آه از آن دم! که خصم‌دون‌ به‌ لب‌شط بُرید سر ز قفای حسین، مقابل زینب فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر قرار و صبر و تحمّل، برون شد از دل زینب میان لشگر اعدا به راه شام نبودی به غیر معجر نیلی، به چهره حائل زینب به گِرد ناقۀ او، کوفیان به عشرت و امّا سر حسین به سِنان، پیش روی محمل زینب نه آب بود و نه نانی، نه شمعی و نه چراغی چو گشت کنج خرابه، مقام و منزل زینب جودی خراسانی
دارم حضور مادر تو درد می کشم تو هستی و برابر تو درد می کشم این لحظه های آخر عمرم ببین پدر یاد وداع آخر تو درد می کشم یک ظرف آب دیده ام و باز مثل قبل با آب آب ِ اصغر تو درد می کشم هر جا صدای کودک شیری شنیده ام من هم شبیه همسر تو درد می کشم با یک نظر به جای طناب ِ دو دست خود از بند دست خواهر تو درد می کشم حتی صدای تالی قرآن سبب شده با یاد نیزه و سر تو درد می کشم بابا ببین که با نظری بر عبای خود با یاد داغ اکبر تو درد می کشم ذبح میان کوچه سبب شد که تا به حال هر لحظه یاد حنجر تو درد می کشم آماده است یک کفن قیمتی و من یاد حصیر و پیکر تو درد می کشم در هر کجا که روضه ی گودال خوانده ام دیدم حضور مادر تو درد می کشم عبدالمحسن
29022-1687853569160.mp3
1.35M
کجایی بابا کنج خرابه پریشونم خیلی برات دل نگرونم چند شبه منتظر نشستم کجایی بابا تمومِ جسمم پُرِ دردِ خیلی منو کلافه کرده طنابی که زدن به دستم شبا می بینم توی خواب پیشم اومدی گوشواره های تازه مو آوردی برام دوباره حالم بهتر میشه با خنده هات یکی یکی خوب میشن آبله های پام بابا دلم تنگه ، اگه نیای دیرِ رقیه خانومت ، این گوشه میمیره لبم پر از آهِ ، سرم پر از دردِ تازیونه هاشون ، جون به لبم کرده "ای وای بابا حسین" ️️️️️️️️ کجایی بابا ببین شکسته پر و بالم اگر چه دختری سه سالم دیگه ازین زمونه سیرم کجایی بابا که مثل مادر تو زهرا وقتی میخام بلند شم از جا دستمو رو دیوار میگیرم برای اینکه بخورن اولادت زمین طنابمون رو هرکسی میاد میکشه من چه گناهی کردم زجر لعین هر جا میاد سر رقیه داد میکشه موهات پریشونه ، موهام پریشونه لبت پر از خونه ، لبام پر از خونه شکسته اَبروهات ، شکسته اَبروهام کشیده شد موهات ، کشیده شد موهام "ای وای بابا حسین" ️️️️️️️️ امیر قربانی فر
✅همسران امام حسین علیه السلام 🔻اکثر تاریخ نگاران از جمله شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد همسران امام حسین (ع) را پنج زن ذکر کرده اند: 1. شهربانو 2. لیلا 3. زنی از قبیله قضاعیه 4. ام اسحاق 5. رباب. [۱] 🔺۱- شهربانو: شهربانو مادر امام سجاد (ع) درباره محل تولد و اصل و نسبش اختلاف زیادی است. گروهی نام او را شاه زنان، شاه جهان، شهربانو و شهربانویه گفته‏ اند. بنا به گفته این گروه او دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانى بوده است‏. در روایت وارد شده است که وی بعد از ولادت حضرت سجاد (ع) به تب نفاس از دنیا رفت. [۲] 🔺۲- لیلا: مادر حضرت علی اکبر (ع) که در باره حضورشان در حادثه کربلا و بعد از آن تردید جدی وجود دارد. 🔺۳- زنی از قبیله قضاعیه. 🔺۴- امّ اسحاق دختر طلحة بن عبید اللّه: وی از قبیله تیم بوده و مادر فاطمه دختر امام حسین (ع) است که در حادثه کربلا حضور نداشت. 🔺۵- رباب: بنا به نقل مورخان حضرت رباب، دختر امرء القیس بن عدى، همسر سید الشهدا «ع» و مادر سکینه و على اصغر (عبد الله) است. او در سفر کربلا حضور داشت و همراه اسیران به شام رفت، سپس به مدینه باز گشت و مدّت یک سال براى سید الشهدا «ع» عزادارى کرد و مرثیه‏ هایى هم در سوگ آن حضرت سرود. 🔸خواستگارانى از اشراف و بزرگان قریش را ردّ کرد و حاضر نشد با کسى ازدواج کند. 😭در سوگ ابا عبد اللّه «ع» پیوسته گریان بود و زیر سایه نمیرفت، از فرط گریه و اندوه بر شهادت حسین «ع» یک سال بعد (در سال 62 هجرى) جان باخت. [۳]  ✳️برای امام حسین (ع) بعضی همسر دیگری نقل کرده اند که فرزند خود (به نام محسن) را نزدیک شهر حلب در مکانی به نام جوشن، که معدن مسی در آن بوده سقط کرده، و احتمال دارد که این همسر یکی از همان همسرانی باشد که بیان کردیم. 🔹حموی در معجم البلدان گفته است: جوشن کوهی است در طرف غربی حلب، وقتی اسرای اهل بیت (ع)را از آن جا عبور دادند. 😭همسر امام حسین که حامله بود از آنان طلب آب و غذا کرد ایشان او را ناسزا گفتند و از آب و نان منع کردند، پس آن زن آنها را نفرین کرد و آن معدن از کار افتاد، و آن مکان معروف به مشهد السقط و مشهد الدکة شد. [۵] 📚منبع: [1] شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، ارشاد، ج 2، ص 135، کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق. [2] راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج2، ص 750، موسسة امام مهدی عج، قم، 1409هـ. ق. [3] ابن اثیر، عز الدین، الکامل، ج 4، ص 88، دار صادر، بیروت، 1385 هـ ق. [5] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج 2، ص 186، دار صادر، بیروت، 1995 م. علیه السلام سلام الله علیها ✅حضرت رباب سلام الله علیها 🔻رباب دختر امرؤالقیس بن عدی،است. پدرش از اعراب شام و نصرانی بود و در خلافت عمر مسلمان شد.از مادر رباب هم با نام هند الهنود دختر ربیع بن مسعود بن مصاد بن حصن بن کعب یاد شده است. 🔹سید محسن امین می‌گوید: در کتاب الاغانی از قول هشام کلبی نقل شده است که رباب از بهترین زنان و افضل آنان در جمال،ادب و عقل بود. 📚اعیان الشیعة،۱۴۲۱ق،ج۶،ص۴۴۹ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻شیخ مفید در ذکر اولاد امام حسین(ع)، رباب را جزو همسران امام می‌شمارد. بنابر نقلی امرؤالقیس سه فرزند خود را از فرط علاقه و ارادت به حضرت علی(ع) به عقد ازدواج امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) درآورد. 🔸امام حسین(ع) رباب را بسیار دوست می‌داشت و درباره وی شعر هم می‌سرود. در شعری که به امام حسین(ع)منسوب است،امام بیان می‌دارد: "خانه‌ای که در آن رباب و سکینه باشد، دوست دارم". اشعار دیگری نیز درباره رباب به امام حسین(ع)منسوب است. 📚مفید، الارشاد،۱۴۱۴ ق، ج۲، ص۱۳۵ 📚بلاذری،انساب الاشراف،۱۴۱۷ق،ج۲، ص۱۹۵_۱۹۶ 📚ابن عساکر،تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق،ج۶۹،ص۱۱۹ 📚ابن کثیر،البدایة و النهایة،۱۴۰۸ق، ج۸،ص۲۲۸ 📚اعیان‌الشیعة،۱۴۲۱ق،ج۶،ص۴۴۹ 📚زبیدی،تاج العروس،۱۴۱۴ق،ج۲،ص۱۰ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻رباب دو فرزند از امام حسین(ع) داشت، یکی سکینه و دیگری عبداللّه. عبداللّه(علی اصغر)در روز عاشورا در حالی که کودکی بیش نبود،در آغوش پدرش به شهادت رسید. 🔹رباب در کربلاحضور داشت و همراه اسیران به شام رفت.گفته شده که او شهادت علی اصغر(ع)در آغوش پدر را نظاره‌گر بود. 🔸ابن کثیر دمشقی می‌گوید:او در کربلا همراه حسین(ع)بود و هنگامی که حسین کشته شد،بسیار بی‌تابی می‌کرد. 😭همچنین نقل شده است که رباب در مجلس ابن زیاد،سَرِ حسین بن علی(ع)را در آغوش گرفت و آن را بوسید. 📚مفید،الارشاد،۱۴۱۴ق،ج۲، ص۱۳۵ 📚امین،اعیان‌الشیعة،۱۴۲۱ق،ج۶، ص۴۴۹ 📚ابن کثیر،البدایة و النهایة،۱۴۰۸ق،ج۸، ص۲۲۹ 📚ابن جوزی،تذکرة‌الخواص،۱۴۱۸ق، ص۲۳۴ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻در مدینه،خواستگارانی از اشراف و بزرگان قریش را ردّ کرد و حاضر نشد با کسی ازدواج کند. او می‌گفت: "من پس از پیامبر(ص)پدر شوهری نمی‌خواهم".
🔹ابن اثیر می‌نویسد:رباب پس از آن واقعه یک سال بیشتر زنده نماند و در این یک سال زیر سایه ننشست و از شدت غصه و اندوه درگذشت. 🔸سید محسن امین سال وفات رباب را ۶۲ هجری(یعنی یک سال پس از عاشورا) ذکر می‌کند. 📚ابن اثیر،الکامل فی التاریخ،۱۳۸۶ق،ج۴، ص۸۸ 📚امین،اعیان‌الشیعة،۱۴۲۱ق،ج۶، ص۴۴۹ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻روایتی را مصقلة الطحان از امام صادق(ع) نقل کرده است که شنیدم حضرت فرمود: 🔹"چون حسین(ع)کشته شد،همسر کلابیه آن حضرت برایش سوگواری به پا کرد و خود گریست و زنان و خدمتگذاران او هم گریستند تا اشک چشمانش خشک شد و تمام گشت. 🔸آن هنگام یکی از کنیزانش را دید که می‌گرید و اشک چشمش جاری است،او را طلبید و گفت: چرا در میان ما تنها اشک تو جاری است؟! او گفت:من شربت سویق می‌آشامم. او هم دستور داد سویق تهیه کنند و از آن نوشیدند.بعد اظهار داشت می‌خواهم با این عمل برای گریستن بر حسین(ع)نیرو پیدا کنم". 📚کلینی،کافی،۱۳۶۳ش،ج۱،ص۴۶۶ س ع ع
زبانحال امام سجاد علیه السلام باخانم زینب (س) ‍ بوهمان آختاردیقون خاک شفادور عمه جان شیعه نی آغلارقویان کرب وبلادور عمه جان شکرلله باشه یتدی موسم هجران بوگون قسمت اولدی اربعین شاه مظلومان بوگون بوزیارت ایلدی هردردیمه درمان بوگون جام وصلت دردهجرانه دوادورعمه جان باده وصلیله ایله دردهجرانه دوا هرمریض عشقه واربوقانلی تربتده شفا اندیرون لیلانی بویرکربلادور کربلا هرطرفدن جلوه گرنورخدادورعمه جان چوخ مصیبت لربیزه بوچولده ویردی اهل شام بسکه غم چکدیم حیاتیمدن بولورسن دویموشام من بابامی اوزالیمله بورداقبره قویموشام یازموشام قبره ذبیحامن قفادور عمه جان بوحسین ابن علی محبوب داورقبریدور سینه سی اوزشیرخواره اوغلی اصغرقبریدور هاردادورگلسون آنام لیلابواکبرقبریدور آختاروربولسون یری پایین پادورعمه جان نچه مدت چکموشم حسرت وصاله صبح دشام یتموشم مقصودیمه بوفیضدن چوخ دلخوشام احتیاجیم واربوقبره دردمندم ناخوشام دردمنده تربتی خاک شفادورعمه جان ممکن اولسا عمه جان بوچولده منزل ایتمیاخ ایله ساخ منزل بوقبراوستن کناره گیتمیاخ گربابام آلسا خبر نولدی رقیه نه دیاخ حقی وارایتسه گلایه باوفادورعمه جان دردومحنت بیزلره دنیاده مهلت ویرمدی آل پیغمبرگل مقصودینی بیر درمدی نسگل اولدی بوگونی باجیم رقیه گلمدی شامده قالدی یری ویرانسرادور عمه بوهمان یردوراوشاقلار قورخودان آغلوردیلار ساربانلارالده قمچی سینمی داغلوردیلار بیزلری شام اهلی بورداقولقولا باغلوردیلار ایمدیده آثاری وارباخسان یارادور عمه جان اشقیاجور وجفاده بوردا حددن چیخدیلار منجنیق غمده اولادخلیلی سیخدیلار بوهمان یردورعموم عباسی آتدان یخدیلار قان ایچینده جلوه گرصاحب لوادورعمه جان شامدن گلدوق دوباره وادی پرمحنته یوزقویاق ناخوشلارین درمانی قانلی تربته ♦السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)♦
شام 1️⃣ منظره ورود اسیران به شام و خبر سهل ساعدی اسیران آل محمد (ص) را در روز اول ماه صفر سال 61 ه.ق وارد شام کردند اکنون به چند حادثه جانسوز که در شام بر اسیران آل محمد (ص) گذشت در اینجا اشاره می شود: هنگامی که اسیران آل محمد (ص) به نزدیک دمشق رسیدند حضرت ام کلثوم علیه السلام به شمر که رئیس نگهبانان بود نزدیک شدو به او فرمود: مرا به تو نیازی است. شمر گفت : آن چیست؟ فرمود: نخست اینکه ما را که به این شهر می برید از دروازه ای وارد کنید که تماشاگر کمتر باشد دوم اینکه: به این مامورین بگو سرها را از میان کجاوه ها بیرون ببرند و از ما دور کنند تا تماشاگران به تماشای سر بپردازند واز تماشای ما دور گردند. ولی شمر از روی عنادی که داشت به عکس این تقاضا دستور داد سرها رادر میان کجاوه ها عبور دهند و از همان دروازه حلب (که جمعیت بیشتر در آن صف و آمد می کند) وارد سازند.(1) برای روشن شدن چگونگی ورود اهلبیت علیه السلام به دمشق کافی است که به خبر سهل بن سعد ساعدی انصاری (2) که در آن هنگام در مسیر خود به بیت المقدس به شام آمده بود توجه کنیم: سهل می گوید: به بیت المقدس می رفتم گذارم به دمشق افتاد دیدم مردم به جشن و سرور پرداخته اندو طبل و ساز می زنند و پایکوبی می کنند با خود گفتم: حتما امروز عید مردم شام است تا اینکه از چند نفر که با هم سخن می گفتند پرسیدم:آیا شما شامیان عید مخصوصی دارید که ما به آن اطلاع نداریم؟ گفتند: ای پیرمرد گویا بادیه نشین بیابانی هستی گفتم: من سهل هستم و رسول خدا محمد (ص) را دیده ام. گفتند: ای سهل! تعجب نمی کنی که اگر آسمان خون نبارد و زمین اهلش را در خود فرو نبرد؟ گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: این سر حسین علیه السلام و عترت محمد (ص) است که از عراق به ارمغان آورده اند. گفتم: واعجبا سر حسین علیه السلام را آورده اند؟! و مردم شام شادی می کنند؟ از کدام دروازه وارد کرده اند؟ آنها اشاره به دروازه ساعات (3)کردند: در این میان ناگاه پرچم هایی را پی در پی دیدم و سواری را دیدم پرچمی در دست دارد از بالای آن پیکانی بیرون آورد که سری بر آن بود که آن سر شبیه ترین انسان ها به پیامبر (ص) بود. پشت سر آن پرچمدار دیدم بانوانی بر پشت شتر بی روپوش سوار هستند نزدیک رفتم از نخستین زن پرسیدم تو کیستی؟ گفت: من سکینه دختر حسین علیه السلام هستم. گفتم: من سهل ساعدی هستم جد تو را دیده ام و حدیث او را شنیده ام اگر حاجتی داری برآورم. گفت: به حامل سر بگو آن را جلوتر ببرد تا مردم به تماشای آن بپردازند و به حرم پیامبر (ص) ننگرند. سهل می گوید: نزد آن نیزه دار رفتم و چهارصد دینار به او دادم و گفتم: سر را جلوتر ببر او پذیرفت و جلو رفت و سپس آن سر را نزد یزید بردند. من هم با آنها رفتم یزید را دیدم که بر تخت نشسته و تاجی که با در و یاقوت زینت داده شده بود بر سر دارد و در کنار او گروهی از سالخوردگان قریش نشسته بودند. حامل سر بر او وارد شد و گفت: اَوفِر رِکابِی فِضَّهً وَ ذَهَبا اَنَا قَتَلتُ السَّیِّدَ المُحَجَّبا قَتَلتُ خَیرَ النّاسِ اُمّاً وَ اَباً وَ خَیرَهُم اِذ یُنسَبُونَ نَسَباً تا رکاب مرا نقره و طلای فراوان بریز من آقای ارجمند و بزرگوار را کشتم من آن آقائی را که از جهت مادر و پدر و نسب بهترین انسانها است کشتم. یزید به او گفت: اگر می دانستی حسین علیه السلام بهترین انسان است چرا او را کشتی؟ او گفت : به طمع جایزه تو یزید ناراحت شد و دستور داد گردن او را زدند. آنگاه سر مبارک امام علیه السلام را در طبق زرین گذاشتند و یزید می گفت: کَیفَ رَاَیتَ یا حُسَینُ ای حسین قدرت مرا چگونه دیدی؟(4) ـــــــــ 1- لهوف ص 174-نفس المهموم ص 239 2- سهل بن سعد در هنگام رحلت پیامبر (ص) پانزده سال داشت او آخرین نفر از اصحاب است که در سن 96 سالگی در سال 77 ه.ق در مدینه وفات کرد (و به نقل مشهور آخرین نفر جابر بن عبدالله انصاری بوده است) 3- وجه نامگذاری این دروازه به دروازه ساعات یا از این نظر است که بر سر در آن ساعت مخصوص نصب شده بود (نفس المهموم ص 241) و یا اینکه وقتی که اسیران آل محمد (ص) را آنجا آوردند سه ساعت آنها را در آنجا نگه داشتند تا یزید اجازه ورود به آنها داد از این رو به دروازه ساعات (ساعتها) معروف گردید که قبلا به دروازه حلب معروف بود موضوع غم انگیز اینکه دشمنان اهلبیت علیه السلام را اول صبح به دروازه دمشق آوردند و نزدیک غروب آنها را به در خانه یزید رساندند در صورتی که از دروازه تا قصر یزید چندان مسافتی نبود در این مدت آنها را در کوچه و بازار در معرض تماشای مردم نگه داشتند. (تذکره الشهداء ص 410) 4- بحار ج 45 ص127-128 .♦السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)♦
نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها کنج ویرانسرا میمیرم امشب دیگر از زندگانی سیرم امشب جان میدهم جان، در کنج ویران ای ماه تابان، مظلوم حسین جان... روی من از ستم گردیده نیلی شمر دون بر رُخم زد ضرب سیلی چشمانم از غم گردیده باران ای ماه تابان، مظلوم حسین جان... ای پدر بر تنم باشد نشانه ضربه ی کعب نی با تازیانه پس کو تنت ای سلطان خوبان ای ماه تابان، مظلوم حسین جان... یا حسین کُشته ی صوم و صلاتی بر همه شیعیان باب نجاتی جانت فدا شد با کام عطشان ای ماه تابان، مظلوم حسین جان... یا حسین دستُ میگیرم به دیوار راه رفتن به من سخت است و دشوار از غم رسیده بر لب دگر جان ای ماه تابان، مظلوم حسین جان... ای پدر جان چه شد طفل صغیرت اصغر ان کودک نا خورده شیرت در این عزا شد ( فرج) نوا خوان ای ماه تابان، مظلوم حسین جان...
خیلی قشنگه با حوصله بخونید 🙏🙏 داستان حضرت حبیب بن مظاهر چیست؟ وچه شدکه به او مقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند؟ زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بود حبیب جوانی بیست ساله بود او علاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هر جا امام حسین می رفت این عشق و علاقه او را به دنبال محبوب خود میکشید پدرحبیب که متوجه حال پسر شد از او پرسیدکه چه شده که لحظه ای ازحسین جدانمی شوی ؟حبیب فرمود پدر جان من شدیدا" به حسین علاقه دارم واین عشق وعلاقه مر اتا جایی می کشاندکه درعشق خود فنا میشوم مظاهر پدر حبیب رو به پسرکرد وگفت حبیب جان آیا آرزویی داری؟ حبیب فرمود: بله پدرجان چیست؟ حبیب عرض کرداینکه حسین مهمان ماشود. پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین علیه السلام را با مولای خودعلی علیه السلام درمیان گذاشت وازایشان دعوت کردکه روزی مهمان آنها شوند، امام علی علیه السلام مهمانی حبیب را با جان و دل قبول کرد روز مهمانی فرا رسید حال و روز حبیب وصف نشدنی بود و برای دیدن حسین آرام و قرار نداشت بر بالای بام خانه رفت و از دورآمدن حسین را به نظاره نشست سرانجام لحظه دیدار سر رسید از دورحسنین را به همراه پدر دید درحالی که سراسیمه از بالای پشت بام پایین می آمد پای حبیب منحرف شد و از پشت بام به پایین افتاد پدر خود را به او رساند ولی حبیب جان در بدن نداشت پدر حبیب که نمی خواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را درگوشه ای ازمنزل مخفی کرد و آرامش خود را نگه داشت امام علی علیه السلام از اینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد فرمود مظاهر با علاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم درتعجبم که چرا او را نمی بینم ؟! پدر عذرخواهی نمود، گفت او مشغول کاری است. امام دوباره سراغ حبیب را گرفت وحال او راجویا شد اما این بارهم پدرحبیب همان جواب را داد امام اصرارکردکه حبیب را صدا بزنند در این هنگام مظاهر از آنچه برای حبیب اتفاق افتاده را شرح داد امام فرمود بدن حبییب را برای من بیاورید بدن بی جان حبیب را مقابل امام گذاشتن تا چشم امام به بدن حبیب افتاد اشکهایش سرازیر شد رو به حسین کرد و فرمود: پسرم این جوان به خاطرعشقی که به شما داشت جان داد حال خود چه کاری در مقابل این عشق انجام می دهی؟ اشکهای نازنین حسین جاری شد دستهای مبارکش را بالا برد و از خدا خواست به احترام حسین و محبت حسین حبیب را بار دیگر زنده کند در این هنگام دعای حسین مسنجاب شد و حبیب دوباره زنده شد. امام علی علیه السلام رو به حبیب کرد و گفت ای حبیب به خاطر عشقی که به حسین داری خداوند به شما کرامت نمود واین مقام رفیع را به شما داد که هر کس پسرم حسین را زیارت کند نام اورا در دفتر زائران حسین ثبت خواهی کرد. به همین جهت در زیارت حبیب این چنین گفته شده سلام برکسی که دو بار زنده شد و دو بار از دنیا رفت. (ای حبیب تورا به عشق حسین قسم میدهم که هرکس این داستان را نشر دهد نام او را را در دفتر زائران حسین ثبت کن.) منابع: دانشنامه امام حسین(ع) نوشته ایت الله محمدی ری شهری منتخب طریحی مقتل خوارزمی منتهی الامال
🌴🍁💚❤️💔 نوحه حضرت ابوالفضل العباس سبک گهواره خالی قنداقه خونی ✍به قلم مریم صالحی مرزیجرانی باب الحوایج دورت بگردم۲ آقا نظرکن داروی دردم من به امیدی آمدم آقا ابالفضل ۲ باب الحوائج ۳ یک گوشه چشمی آقا به ما کن۲ امشب گدا را حاجت روا کن دست منو دامان تو مولا ابالفضل ۲ باب الحوائج ۳ درمیزنم با صدناله و آه۲ بهر گدایی پیش تو ای شاه مشگل گشا ی عالمینی یاابافضل ۲ باب الحوائج ۳ توشیرحیدر درکربلایی۲ سقای طفلان داد ازجدایی مولا علمدارشهید کربلایی۲ مظلوم حسین جان۳ 🌴🕊❤️💔🌴 💚💔 توسل به حضرت اباالفضل (ع) ... در همهء مجالس اهلبیت به سبک دشتی و هم سینه زنی و زنجیر زنی 💢کرم یک قطره و دریا اباالفضل گرفتاری بگو یک یا اباالفضل 💢بُوَد مشکل گشای خَلق عالم در این دنیا و آن دنیا اباالفضل 💢شفای درد بی درمان عالم بُوَد در تُربت آقا اباالفضل 💢تمام زائرانِ کربلا هم شوند بیمه همیشه با اباالفضل 💢علی بوسید هنگام تولد دو دستانِ توو گفتا اباالفضل 💢امیر لشکر کرببلایی پناه زینبِ کبرا اباالفضل 💢برادر مثلِ تو دیگر نیاید به غمخواری در این دنیا ابالفضل 💢خودم دیدم عزای اَرمنی را به ظهر روز تاسوعا اباالفضل 💢تو را من در شجاعت می نویســـــم *یااباالفضل* * جانـــــم * تورا من در شجاعت می نویسـم چو حیدر لافَتا اِلّا اباالفضل 💢کنار علقمه خوانده به زاری تو را فرزند خود زهرا اباالفضل 💢زهنگام جَزا پَروا ندارم بُوَد تا شافعِ فردا اباالفضل 💢در آنجا فاطمه با هردو دستت به گریه می کند غوغا اباالفضل بُوَد ، ذکر لبِ ( عالم) همیشه سلام الله علیک یا اباالفضل بُود ، ذکر لبِ (گرفتارا) و ذاکرا همیشه سلام الله عیلک یا اباالفضل اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل ۲ یا کاشِفَ الکَربِ اَن وَجهِ الحسیـن علیه السلام اِکشِف کُروبَنا به حقِ اَخیِکَ الحسیـن علیه اسلام خدایا به حق اون ساعتی که حسین آمد کنار بدن ازهم پاشیده شده برادر زانو زد سرو صورت برادرش را نگاه کرد من نمیدونم اون ساعت چی به دل حسین گذشت.... ای وایــــــــ خاک و خون ها را از رو صورت برادر پاک کــــرد حالاهرچی ارادت داری به آقا ماه منیـر قمر بنی هاشم بلندو جلی صدا بزن یـا ابالفضل یا ام البنیــن یازهرا اللهم عجل لولیک الفرج و عاقبت و نسل الهی آمیــن🕊 التماس دعا از شما بزرگـواران گروه 🙏
روضه پنج تن صلوات الله علیه 🎤🎤🎤👇👇👇 ب احترام غمه مادرت بیا مهدی قسم ب عمرکمه مادرت بیامهدی به چادری که شده پرچم عزاداری به پرچم علم مادرت بیامهدی دل هاروببریم مدینه کنار حرم رسول الله و ائمه بقیع و توسلی ب دامن پنج تن آل عبا بزنیم یا رسول الله آرزومندان مدینه دلشون پر میزنه برا اون حرمی که راهش بسته شده هروقت دلتنگ فاطمه میشدند هروقت بهانه قبر مخفی رو میگرفتند میامدند ب زیارت قبرشما حالا اونایی که آرزوی نجف دارن برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدارا یاعلی امدم صحن و سرایت دیدم گلی از گلشن رویت چیدم جان عالمی ب فدای ان مولایی که وقتی سلام ب مردم مدینه میکرد جواب سلام مولارو نمیدادن اما بازم دلش خوش بود که زهرارو داره اما یجا خیلی ب مولا سخت گذشت اونم اون لحظه ای بود که دسش رسید ب بازوی ورم کرده ب صورت سیلی خورده اما حالا یه کاروان اشک ببریم مدینه کنار بستره مادری که ب سختی نفس میکشه ب سختی دست بالا میاره ی دست ب گردن حسن ی دست ب گردن حسین .....👇👇👇 ودختر4ساله ای که زبانحالی داره ازهمگی التماس دعا اونایی که سوز دل دارن عزیزایی که داغ مادر دیدن منو ببخشن اخ..به 18ساله بانویی بباله دعا میکرد طفلی 4ساله الهی مادرم زهرا جوان است چرا در نوجوانی پیر گشته چرا ازعمرخود او سیر گشته اما این خواهر دلش ب برادرا خوشه ای کاش امام مجتبی رو هم مثل مادرش شبانه ب خاک میسپردند دیگ هفتاد چوبه تیر ب تابوت برادر لا یوم کیومک یا اباعبدالله اما کربلا رفته ها حسینیا روزی برا این خواهر سخت از روز عاشورا نبود که وقتی اومد کنار بدن برادر ،برادرو نشناخت ناله میزنه گلی گم کرده ام میجویم اورا به هر گل میرسم میبویم اورا اگرجویم گلم را در گلستان به اب دیدگان میشویم اورا همه ناله بزنید غریب مادر حسین ...یا مظلوم حسین .... التماس دعا.. روضه پنج تن آل عبا علیهم السلام قصه ی تشییع جنازه ی پنج تن آل عباخیلی عجیب و غریبانه است . همه ی مردم معمولا وقتی از دنیا میروند خیلی با عزت و احترام تشییع میشوند .دوستان و آشنایان هم جمع میشوند و به بازماندگان تسلیت میگویند ...پنج تن آل عبا سروران همه ی عالمند اما ببینید چطور تشییع شده اند . جنازه مطهر رسول خدا (ص) سه روز بر روی زمین ماند .عده ای از مردم بی اعتنا از مساله در سقیفه جمع شده بودند و بر سر تصاحب قدرت با یکدیگر میجنگیدند این از وضع تشییع رسول خدا حضرت زهرا(س) هم فرمود : علی جان مرا شب غسل بده و شب کفن کن . نمی خواهم آنهایی که در حق من ظلم کرده اند در تشییع جنازه ام شرکت کنند . امیرالمومنین بدن فاطمه اش را در نهایت غربت و مظلومیت تشییع کرد . مثل این ایام هم چند نفر از خواص جنازه امیرالمومنین را مثل حضرت زهرا مخفیانه و غریبانه دفن کردند و تا صد سال بعد که حضرت امام صادق (ع) مرقد آن حضرت را معرفی کرد مردم آن حرم شریف را نمیدانستند . شاید بپرسید چرا دیگر بدن امیرالمومنین را مخفیانه و شبانه دفن کردند ؟ من میگویم : به همان دلیل که این خاندان جنازه ی امام حسن (ع) را روز برداشتند که ای کاش او را هم شبانه دفن میکردندچون این نامردمان روزگار بجای احترام و تکریم و تشییع ، جسارت و بی احترامی کردند و به جای گلباران تابوت را تیر باران کردند اما من بمیرم برای آن امامی که کارش به تابوت و کفن و دفن نرسید . لگد کوب سم اسبان شد و سه روز زیر آفتاب سوزان عراق باقی ماند . این بنده ی خدا و عاشق بی چون حسین توست قلبش دریده و غرق دریای خون حسین توست سردار سر به نیزه و راسش به دیر تنور زخم های قلب او شده از تن برون حسین توست
روضه پنج تن آل عبا علیهم السلام قصه ی تشییع جنازه ی پنج تن آل عباخیلی عجیب و غریبانه است . همه ی مردم معمولا وقتی از دنیا میروند خیلی با عزت و احترام تشییع میشوند .دوستان و آشنایان هم جمع میشوند و به بازماندگان تسلیت میگویند …پنج تن آل عبا سروران همه ی عالمند اما ببینید چطور تشییع شده اند . جنازه مطهر رسول خدا (ص) سه روز بر روی زمین ماند .عده ای از مردم بی اعتنا از مساله در سقیفه جمع شده بودند و بر سر تصاحب قدرت با یکدیگر میجنگیدند این از وضع تشییع رسول خدا حضرت زهرا(س) هم فرمود : علی جان مرا شب غسل بده و شب کفن کن . نمی خواهم آنهایی که در حق من ظلم کرده اند در تشییع جنازه ام شرکت کنند . امیرالمومنین بدن فاطمه اش را در نهایت غربت و مظلومیت تشییع کرد . مثل این ایام هم چند نفر از خواص جنازه امیرالمومنین را مثل حضرت زهرا مخفیانه و غریبانه دفن کردند و تا صد سال بعد که حضرت امام صادق (ع) مرقد آن حضرت را معرفی کرد مردم آن حرم شریف را نمیدانستند . شاید بپرسید چرا دیگر بدن امیرالمومنین را مخفیانه و شبانه دفن کردند ؟ من میگویم : به همان دلیل که این خاندان جنازه ی امام حسن (ع) را روز برداشتند که ای کاش او را هم شبانه دفن میکردندچون این نامردمان روزگار بجای احترام و تکریم و تشییع ، جسارت و بی احترامی کردند و به جای گلباران تابوت را تیر باران کردند اما من بمیرم برای آن امامی که کارش به تابوت و کفن و دفن نرسید . لگد کوب سم اسبان شد و سه روز زیر آفتاب سوزان عراق باقی ماند . این بنده ی خدا و عاشق بی چون حسین توست قلبش دریده و غرق دریای خون حسین توست سردار سر به نیزه و راسش به دیر تنور زخم های قلب او شده از تن برون حسین توست ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅
1_6017624940.mp3
13.86M
شاهان کربلا مداح : سید محمد هدایت و علی زارع @@@@@ مولانا سلطان العاشقین نرجوهُ بالآهِ و الحَنین أُرزقنا فى الحشر یاحسین أَسراباً نأتیک طائعین یانورَمن نورٍ من نور وِتر الجبارِ الموتور یا سِر العجازِالمستور و یا صاحبى الأوفىٰ حسین من الدرّ المصفَى حسین وصل الله على الباکین على الحسین ............. مولانا عباس ابن علی فرزند ارشد ام البنین فرموده آقا جونم حسین رزقت رو از برادرم بگیر ای اعجاز نور خدا ای غیرت خون خدا ای دستانت از تن جدا تو ای مشکُ و دستانت پر آب علمدار و ای درِّ نایاب ............. دعواتى فى العزا مقضیّه بالزهرأ الراضیهٔ المرضیهٔ حاجاتى کُلُها یا الله للمهدى القائم المهدِّیه یا صاحب الأمرالعجل ؤیا باعثاً فینا الأمل یا راعیاً لا ما هَمَل و یا طالباً ثارالحسین تَقٕبَلّنا فى خطِّ الحسین وصل الله على الباکین على الحسین
1_6017588773.mp3
8.98M
🎼آلبوم استودیویی محرم🏴 موضوع:حضرت رقیه(سلام الله علیها) شاعر و نغمه پرداز:محمد حسین فروغی فر مداح: کربلایی محمد حسین فروغی فر @@@@@ /بند اول/ تو که رفتی بلا دیدم کجا رفتی نفهمیدم همه گفتند سفر رفتی ولی بابا خودم دیدم سرت رو نیزه بود و نگام کردی کسی نشنید ولی تو صدام کردی با با جونم حالا تو شام ویرونم یه چند روزه پریشونم میگه عمه بخواب آروم بدون تو نمیتونم /بند دوم/ مث طفل کفن پوشت میخوابم توی آغوشت بیا بابا ببر من رو نشه ای کاش فراموشت برای بار آخر نگام کردی با با از سمت گودال صدام کردی بابا جونم ببین اشک چشام خونه نشستم کنج ویرونه به غیر از تو باباجونم کسی دردم نمیدونه
نوحه دو_دمه واویلا.... (مداح) واویلا.... (سینه زن) من زاده ی پیغمبرم واویلا از خاندان حیدرم واویلا من زینب دلاورم واویلا با لاله های پرپرم واویلا با کشته های بی سرم واویلا آتش گرفته جگرم واویلا خم شده از غم کمرم واویلا چه ماتمی آمد سرم واویلا داغ علی اکبرم واویلا داغ علی اصغرم واویلا آن ساقی آب آورم واویلا آن قاسم نام آورم واویلا حسین عزیز مادرم واویلا حسین شهید بی سرم واویلا گشته بهار من خزان واویلا بر نیزه راس تشنگان واویلا از کودک و پیر و جوان واویلا از غم شدم قامت کمان واویلا شد تیره پیشم آسمان واویلا گشتم اسیر ساربان واویلا خوردم نهیب بی امان واویلا سیلی زدند بر کودکان واویلا روی لبم رسیده جان واویلا سالار و شاه کشتگان واویلا شد پاره لب با خیزران واویلا دست بریده دیده ام واویلا جسم تپیده دیده ام واویلا سرو تکیده ام واویلا صید دریده دیده ام واویلا خون چکیده دیده ام واویلا قد خمیده دیده ام واویلا رنگ پریده دیده ام واویلا طفل شهیده دیده ام واویلا شد سینه ام از غم کباب واویلا ای وای از شام خراب واویلا چیزی ندیدم جز عذاب واویلا بر نیزه آل بوتراب واویلا راس حسین بزم شراب واویلا کردند کار ناثواب واویلا ناله کند با من رباب واویلا ششماهه ام ناخورده آب واویلا وای حسین پاره تن واویلا آن کشته ی دور از وطن واویلا روی زمین عریان بدن واویلا خاک پر از خون در دهن واویلا غارت شد از او پیرهن واویلا در خاک رفته بی کفن واویلا ای وای من ای وای من واویلا ای وای من ای وای من واویلا هادی_همتی زینب_س امام_حسین_ع دودمه
بگوشم آید از میدان صدای اکبرم زینب حرم را لاله باران کن برای اکبرم زینب گلم تقدیم داور شد به خون غلتید و پرپر شد علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم مرا ذکر علی بر لب ، علی بابا صدا می کرد خودم دیدم خودم دیدم جوانم دست و پا زد گلم تقدیم داور شد به خون غلتید و پرپر شد علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم سرشک از دیده باریدم به موج خون قمر بنالید ای بنی هاشم که من داغ پسر دیدم گلم تقدیم داور شد به خون غلتید و پرپر شد علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم عل یافتاده خاموش و سخن با ما نمی گوید سراپا گوشم امّا او دیگر بابا نمی گوید عدو از زخم فرزندم به زخم دل شفا داده دل غم دیده مارا دو صد داغ جفا داده گلم تقدیم داور شد به خون غلتید و پرپر شد َعلی جانم علی جانم علی جانم علی جان
4_5944998425798903614.mp3
4.06M
به ضربه دسته حیدر. به بودو هست حیدر به ذوالفقار مولا. به ناز شصت حیدر به رمزو راز حیدر. حال نماز حیدر به سر غرق خون و. به فرق باز حیدر خدا اقامون و برسون به ماجرای زهرا. سوزو نوای زهرا به صورته کبودو. به غصه های زهرا به عشق ناب حیدر. به دختر پیمبر به پهلوی شکسته به خونه مونانده بر در خدا. اقامون و برسون. 3 به رنگ و روی زینب. بقضه گلوی زینب به راس رونیزه. در روبه روی زینب به گریه های زینب. به ناله های زینب به لحظه ی قنوت و. به ربنای زینب خدا اقامون و برسون. 3 به غیرت ابالفضل. به عزت ابالفضل به تشنگیه اصغر خجالت ابالفضل به چشمای دریده. به قامت خمیده به مشک پاره پاره. به دستای بریده خدا اقامون برسون. 3 شعرو سبک
4_5931430190319146328.mp3
2.65M
. ایام تو رفتی و موندم بادرد و.    با غم تو رفتی و موندم با چشمای.    نم تو رفتی و موندم با اهله.     حرم شدم بعد تو با سنان هم.    قدم تو رفتی و موندم با درد و.    با غم تو رفتی و بی حرمتی.   باب شده رقیه برای تو بی.     تاب شده رباب از غم اصغرش     اب شد چقد سنگ به سوی تو. پرتاب شده لب و دندون تو چه ریخته    به هم تو رفتی و موندم با درد و.    باغم. حسین.  عزیز زهرا.     حسین عزیز زهرا شدم بعد تو دیگه من    بی امیر شدم بعد تو بین این قوم.    اسیر شدم بعد تو با سرت     هم مسیر شدم بعد تو از غم تو   چه پیر تو رفتی و موندم با این.   قدخم تو رفتی و موندم بادرد و.    با غم حسین عزیز زهرا.      حسین عزیز زهرا بخون از روی نیزه قران.   برام ببین زینب و بین این    ازدحام می گردوننم توی بازار.    شام نداره دیگه خواهرت.   احترام می رقصن کنیزا به ودور و.   برم تو رفتی و موندم با درد و.   با غم حسین عزیز زهرا.    حسین عزیز زهرا ✍ .
4_6026066925648348014.mp3
7.54M
. حسین بعد تو چی کشیده زینب ز دنیا دل بریده زینب دیگه قدش خمیده زینب داداش حسین ۳ زینب و غم شاه خوبان زینب و قد از غم کمان زینب و بزم نامحرمان ای وای ای وای ای وای سر تو در نی خواهرت از پی چهل منزل شد طی با دست بسته زینب و بردن تو مجلسی از می یا حسین یا حسین. یاحسین داداش چی بگم از مردای شامی از بازارو بی احترامی از نگاه یه مشت حرامی داداش حسین ۳ به چشم کنیز مارو دیدن دورو بر ما میرقصیدن به اشکای ما میخندیدن ای وای ای وای ای وای سرتو در نی خواهرت در پی چهل منزل شد طی با دست بسته زینب و بردن تو مجلسی از می یا حسین یا حسین
نوحه ی حضرت رقیه س یتیمی درد جگر سوز و، درد بی درمان یتیمی خون جگر خوردن، زاری دوران اسیری درد نفس گیر و،سینه ی سوزان اسیری یعنی زمین خوردن،با تن بی جان کف پاها آبله داره، زخمی و خونه کبوده پهلوی این دختر، بر لبش جونه زمین گیر و خسته و عاجز، در شب تاریک میخواد پاشه راه بره اما، آخ نمی تونه آه و واویلا از یتیمی آه و واویلا از غریبی آه و واویلا از اسیری یه گوشه با گریه و هق هق، با خودش گیره چرا بابایم سراغی از، من نمی گیره براش مهمون اومده امشب،وقت پروازه یه کم لبخند رو لبش اومد، وقتی می میره بیا بابا جان به قربانت، در کجا بودی چرا بابا از من تنها، تو جدا بودی بابا گفتن در سفر هستی، برمی گردی زود ولی دیدم با عمو روی، نیزه ها بودی آه و واویلا از یتیمی آه و واویلا از غریبی آه و واویلا از اسیری سر خونین آمدی پیشم، آمدی بی پا فقط بابا با تو می گویم عقده ی دل را سرت را امشب مثه مادر،در بغل گیرم نشد گر آغوش بگشایی، نازنین بابا کتک خوردم بر زمین خوردم، آخ زانویم ببین بابا زخمی دستم ، سوخته گیسویم کف پاهایم پر از تاول، شد به صحراها ببین بابا مثل زهرا شد ،زخم پهلویم آه و واویلا از یتیمی آه و واویلا از غریبی آه و واویلا از اسیری سه ساله دختر کتک خورده، آه و واویلا رقیه از بی کسی مُرده، آه و واویلا بابا امشب کنج ویرونه، آه و واویلا اومد اون و با خودش برده، آه و واویلا لالا لالا دختر بابا ، ای رقیه لالا لالا دختر زیبا، ای رقیه شدی راحت از غم دنیا، ای رقیه لالا لا دختر تنها، ای رقیه آه و واویلا از یتیمی آه و واویلا از غریبی آه و واویلا از اسیری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
1.59M
آه و واویلا از یتیمی آه و واویلا از غریبی آه و واویلا از اسیری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
‍ ️روضه و _ورود کاروان اسرا به کوفه و ماجرایِ اُم حَبیبه اين است نوايِ دِلِ من در همه حالآت از روزِ ازل تا بِ دم صبحِ مکافات نقش است به لوحِ دلِ من با قلم عشق این جاست حسینیۀ تو عمۀ سادات ... خوبانِ روزگار مسلمانِ زینبند دیوانۀ حسینُ پریشانِ زینبند آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند حتماً کنیز و پیرغلامانِ زینبند در جنت الحسین تمام حسینیان هستند غرق ناز که مهمان زینبند مرغان خوش صدای بهشتی تمامشان بیچاره طنین حسین جان زینبند .... کعبه رقیب حُرمت زینب نمی شود عالم حریف هیبت زینب نمی شود این ها که گفته اند ز عیسی مسیح ها یک قطره از کرامت زینب نمی شود هر جا که حرف اوست همان جاست کربلا در هر مکان که صحبت زینب نمی شود ... باید به سوی عرش خدایش سفر کند روی زمین رعایت زینب نمی شود تنها به احترام حسینش اسیر شد هر عاشقی که حضرت زینب نمی شود زینب اگر نبود محرّم نداشتیم هیئت نبود ، این همه آدم نداشتیم وقتی غرور حیدری اش جلوه گر شود هر کس که هست مرد خطر بی جگر شود تنها پیمبری ست که باید چهل مسیر با شمر ها و حرمله ها همسفر شود ... بین حرامیان سپرِ هر اسیر شد اما کسی نبود برایش سپَر شود با دست های بسته نمی شد به سر زند سر را شکست تا کمی آرام تر شود *عرضِ روضه ام : گفت نذر کردم  یه بار دیگه معلمِ قرآنم زینبُ ببینم ... هر فقیر و اسیری وارد شهر میشه نان و خرما صدقه بدم .... خبر آوردن اُمِ حبیبه یه کاروان اسیر وارد شهر شده ... (گفت نون و خرما ببرید) بردن و برگشتن گفتن اُم حبیبه از ما قبول نکردن ... ( گفت چطور مگه ؟) گفت آخه فرمودن صدقه بر ما حرامِ ... گفت یا للعحب مگه کی واردِ شهر شده ؟؟ میگن خودش چادر به کمر بست گفت برم ببینم کی اومده ... اومد دید یه عده رو سوارِ شتر هایِ بی جهاز کردن ... سوال کرد بزرگِ این کاروان کیه؟ سیدا،با دست عمه تون رو نشون دادن .... اومد جلو گفت چرا نون و خرمایِ منو قبول نکردید؟ با اون هیبتِ حیدری فرمود صدقه به ما حرامِ .... گفت تا جایی که من میدونم و یادمه صدقه فقط به بچه هایِ پیغمبر حرامه ؟؟؟... فرمود اُمِ حبیبه برا چی نذر کرده بودی ؟ عرض کرد خانم یه بار دیگه معلم قرآنم زینب رو ببینم ... فرمود ام حبیبه نذرت قبول .... من زینبم .... نوکرا ... میگن ام حبیبه یکی دو قدم فاصله گرفت ، خانم مگه چند وقته ندیدمت ...چرا انقد شکسته شدی ... چرا قدت خمیده ....؟؟ اصلاً باور نمیشه شما زینب باشی ... اگه شما زینبی ، زینب همیشه یه نشونه داشت ... همه جا سایه به سایۀ حسینش بود ... به من بگو اگه زینبی پس کجاست حسینت ... فرمود ام حبیبه .... اون سری که بالایِ نیزه داره قرآن میخونه .....* حسین .... 🌴🌴🌴