eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
355 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. دوای درد عالم یا حسین است شفای روح آدم یا حسین است به لوح آفرینش با خط نور نوشته اسم اعظم یا حسین است اگر باشد تمام عمر یک دم همان یک دم مرا، دم یا حسین است اگر بر مرده جان بخشد عجب نیست دم عیسی بن مریم یا حسین است پس از ذکر خداوند تعالی ز هر ذکری مقدّم یا حسین است نجات اهل محشر، روز محشر خموشی جهنم یا حسین است به یاد آن لب عطشان هماره صدای آب زمزم یا حسین است نوار قلب کل سینه زن ها نفس های محرّم یا حسین است درون سینه آهم یا ابالفضل به صورت نقش اشکم یا حسین است نسیم نینوا، پیک شهادت صدای کربلا هم یا حسین است کتاب "نخل میثم" را بخوانید تمام نخل میثم یا حسین است ((استادحاج غلامرضاسازگار)) .
10. ای شهریار.mp3
1.93M
( عجل الله تعالی فرجه ) ای شهریارِ ارض و سما در زمین ، بیا ای وارث پیمبر و قرآن و دین ، بیا تنها تویی امید همه نا امیدها ای در ائمه از همه تنهاترین ، بیا ای در میان جامعه تنهاتر از همه در دیده ، اشک غربتِ ما را ببین ، بیا ...
مداحی آنلاین - نماهنگ پناهم بده - طاهری.mp3
4.48M
⏯ استودیویی احساسی 🍃پناهم بده کسی رو به جز تو ندارم 🍃پناهم بده برا دیدنت بی قرارم 🎙 حسین_طاهری 👌بسیار دلنشین ❣️ چهارشنبه های امام رضایی💓
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ماکرده خدا باب الحوائج را ازمانگیرد کاش یا باب الحوائج را هرکس صدایش کرد ، بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد ، پاره نخواهدشد   *حواست باشه چه كسی رو میخوای صدا بزنی*   یادش به خیر آن روزها که مادر خانه گهگاه میزد پرچمی را سر در خانه   *یادتونه؟*   پُرمی شدازهمسایه ها دور و بَرِ خانه یک سفره ی نذری قدر وُسع شوهر خانه مادر پدرهامان   *خدا وكیلی همینجوری بوده یانه؟*   مادر پدرهامان همین که کم می آوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند   *یا باب الحوائج*   عصر سه شنبه خانه ی ما روبراه می شد   *قدیما هر وقت تو خونه ها ،خونه های كوچیك،جا نبود، دو سه خانواده تو یك خونه زندگی میكردند،اما همین كه روضه میگرفتند،همه با هم رفیق میشدند،همه با صفا میشدند،همه یك دست میشدند،قشنگ ترین روز های عمر ما روز هایی بود كه خونه ی ما روضه بوده،سفره پهن میكردند.*   عصر سه شنبه خانه ی ما روبراه می شد یک سفره می افتاد درد ما دوا می شد با اشک وقتی چشم مادر آشنا می شد آجیل های سفره هم مشگل گشا می شد آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره موسی بن جعفر بود   *یادش بخیر،همه ی این سفره ها به یك دلیل می افتاد. سفره می انداختند كه دور هم جمع بشند روضه بخونند،هدف توسل بود و هدف روضه، هدف سفره نبود،امروز هم مواظب باشیم هدف توسل باشه  و نزدیك شدن به اهل بیت،اونی كه این همه سفارش میشه همینه،مادرامون سفره ساده می اندختند،اما یه عالمه گریه بود و  یه عالمه روضه بود، چه اتفاقایی سر همین سفره می افتاد،یه دونه اش رو بگم،ببین توسل رو*   گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد   *تنها می اومد؟نه*   با دختری از هر دو چشمش کور می آمد بهر شفای کودک منظور می آمد یک روز در بین دعا ما بین آمینم برخواست از جا گفت دارم خوب میبینم   *می اومدند دست خالی و دست پر می رفتند*   آنکه توسل یاد چشمم  داد مادر بود آنکه میان روضه میزد داد مادر بود آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود گریه کُن زندانیِ بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هربار که یاد غُل و زنجیر می افتاد   *حالا كه سفر رو مادر انداخته. مادر روضه بخونه،دیدی چه جور زبون میگیرند*   میگفت چیزی برلبش جز جان نیامد آه ...   *این آه مال شما باشه،فرمود امام صادق علیه السلام : نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة(نفس کسى که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است). یه آه بكشی از سویدای دلت،فرمود برا ما آه بكشی برات عبادت مینویسند، حالا این آه و از دل سوخته ات بكش.*   میگفت چیزی برلبش جز جان نیامد آه ... در خلوت او غیر زندان بان نیامد آه ... این بار یوسف زنده از زندان نیامد آه ... پیراهنش هم جانب کنعان نیامد آه ... از آه او در خانه ی زنجیر ، شیون ماند بر روی آهن تا همیشه جای گردن ماند  (با تشكر از سایت دوستداران حاج منصور ارضی)   *فردا وقتی جنازه رو، رو تخته ی در آوردند،داد میزد میگفت :این آقا به مرگ طبیعی از دنیا رفته،شیعه ها اومدند دور بدن،سه روز این بدن رو در بغداد نگه داشتند. میگفتند به مرگ طبیعی از دنیا رفته،چهارده سال شكنجه اش دادند گفتند به مرگ طبیعی از دنیا رفته. اومد كنار بدن گفت:امام مُرده و زنده نداره،از خود امام میپرسم،میگن: از امام سئوال كردند آقا شما به مرگ طبیعی از دنیا رفتید یا به شهادت رساندند،روایت میگه:سه مرتبه از جنازه صدا بلند شد:قتلاً قتلاً قتلا، یعنی من رو گشتند. روضه بخونم، اهل روضه  تحویل بگیرند. اونایی هم كه اشك ندارند آه بكشند تو روضه سهیم بشن،صدات رو خرج كنی دختر باب الحوائج تو رو میخره،یا صاحب الزمان، شما مدد كنید، یه جمله بگم:آقا جان چهارده سال شكنجه و زندان و سیاه چال و ناسزا، همه ی اینها با هم اما آقاجان،مولا جان. یه نفر شمارو آزار داد.یه سندی بن شاهك كارو به جایی رسوند لحن امام رو عوض كرد آقا جان شما اوایل زندان خدا رو شكر میكردید، میگفتید خدایا شكر،یه گوشه ی خلوت بهم دادی باهات حرف بزنم،اما این یه نفر یهودیه نامرد كاری با شما كرد جان به لبت رسید و  آخری ها هی میگفتی:دیگه بسمه، خلاصم كن.یه نفر شمارو آزار داد،یه نفر باعث قتل شما شد،روی این یه نفر من تأكید میكنم،زود بفهم من چی میگم،یه نفر شما رو  تازیانه زد،یه نفر شمارو شكنجه داد،یه نفر شمارو آزار داد،كربلا دور حسین رو حلقه زدند،یه عده با شمشیر،یه عده با نیزه،یه عده با سنگ،پیر مردها با عصا و چوب به بدن حسین زدند...حسین.....خدا حرفم رو به كی بگم؟ امام باقر فرمود:با پنج حربه جد ما رو كشتند. با شمشیر، نیزه،چوب و سنگ، آخریش میكشه آدم رو،آخریش جیگر و پاره میكنه،امام باقر گفت: پنجمین حربه چی بود؟با زخم زبان و جسارت،نشست رو سینه
🍁 عالم قبر 🍁 ای بشر یاتما اویان حال جهانی خبر آل بی تَوقُّف سووشان چرخ زمانی خبرآل قاچوری توسَن عمرون نجه گور قبره طرف لحظه لر ایلیوری عمرووی فانی خبرآل یاتیشوبدور قَرَه تپراقیده یان یانه هامی لَحَد آلتیندا اولان سِرّ نهانی خبرآل هانی بَس بالش پَر قو هانی بَس رَخت حَریر بو یامان گونده هانی مَحرمون هانی خبرآل اورا بیر یردی که همسایه دی درویش و غَنی خوف بَرزخده قالان پیر و جوانی خبر آل اوزولوب هر یاتانون مال و منالیندن اَلی بیر کفنن صورا یوخ آیری گمانی خبر آل نَه سلاطینه او مَنزلده قالار دَبدَبه لَر نَه گِدا اوردا چَکر حسرت نانی خبر آل نوش ائدر کُلّ خَلایق ئولومین شَربَتینی اَجل آخرده یخار خورد و کَلانی خبرآل قویما نَفسون بوغا گرداب ضَلالتده سنی مَنزل وصله چاتان گوهر جانی خبر آل ئولنون نامه ی اعمالیدی تپراقه گئدن یازیلان نامیه باخ یاخشی یامانی خبرآل سرمه ی غفلتی(نادر)گل ئوزون اَشکیله یو صورادان مَنزلت روح و روانی خبرآل 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 اثر استاد حاج نادر بابایی
425K
⚘گمنام⚘: 💔 😭😭 😭😭 محسن صفری🎤 🥀🥀 چشمی که دریا می شود شبهای جمعه محبوب زهرا می شود شبهای جمعه توبه همان اشک است، با اشکی که دارم این دیده زیبا می شود شبهای جمعه گرچه گنهکارم، ولی با دست زهرا این نامه امضا می شود شبهای جمعه درد فراق کربلا، درد گناهم این دو هم آوا می شود شبهای جمعه خیلی دلم حال و هوای گریه دارد در سینه غوغا می شود شبهای جمعه از اول هییت همیشه رسم این است با روضه معنا می شود شبهای جمعه عطر حرم تا بر مشام من می آید دردم مداوا می شود شبهای جمعه فرقی به فرزندان زهرا نیست اما باب الحسین وا می شود شبهای جمعه هرجا که نامی از حسین آید یقیناً عرش معلا می شود شبهای جمعه با روضه های شاه بی لشکر همیشه غم خانه بر پا می شود شبهای جمعه چون قامت زهرا خمید از زخم حنجر هر قامتی تا می شود شبهای جمعه اصلاً نميخواهم دگر روضه بخوانم... ...مادر که تنها می شود شبهای جمعه شبهای جمعه سوختن را دوست دارم گریه به شاه بی کفن را دوست دارم 😭😭التماس دعای فرج و عاقبت بخیری کانال اشعار و مناجات و سخنرانی های کوتاه امام زمان(عج) https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6
maddahi-havaye-hossein(01).mp3
597.8K
هوای حسین هوای حرم هوای شب جمعه زد به سرم روانه شوم به سوی ضریح بگیری اگر زیر بال و پرم به زیر علم قدم به قدم روانه شدم رو به سوی حرم بدون حسین بدون جنون خدا چه شود آخر عاقبتم حسین آقام حسین آقام بده صدقه به راه خدا بده شب جمعه تو کرب و بلا نفس نزنم نفس نکشم بدون تو یا سید الشهداء لباس غمت به قامت من صدا زدن تو عبادت من اگر بشود به لطف شما زیارت شش گوشه قسمت من حسین آقام حسین آقام دلم زغمت شکسته شده زدوری تو زار و خسته شده که رشته ی دل ز روز ازل به پای ضریح تو بسته شده چه موی کنان به سینه زنم به غصه و داغ تو سر شکنم خوشم که شود به لحظه ی مرگ لباس سیاه شما کفنم حسین آقام حسین آقام 😭😭 😭💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12_2_Mahdi_Rasuli(Monajat_Ba_emem_Zaman)_(www.rasekhoon.net)(1).mp3
6.16M
عجل الله فرجه 🎤 شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد عزم دیدار مرا در نفس آخر کن عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن سهم من از تو فراق تو شده غم دارم منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن عاشق کرببلا، عاشق دیدار توأم هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه تو نخوان، فکر دل مادر کن مادری کز تَه گودال صدا زد، ای شمر خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن... ...خنجرت را بکشی، حنجر من می سوزد فکر بد حالی من، نزد گل پرپر کن من نه، اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن پیش زینب، به حسینم نزن اِنقدر لگد بدنش ریخت بِهم، رحم بر این پیکر کن فكر نیزه نکن و از سر او دست بکش لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن وقت غارت شده، رحمی تو به ناموس علی رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین صبر کن، فکر خودت شمر تو در محشر کن کانال اشعار و مناجات و سخنرانی های کوتاه امام زمان(عج) https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_5830789334.mp3
3.87M
اومدم زیارتت با گریه با زاری تو هنوزم وسط بازاری😭 🎤 🏴 کانال اشعار مناجات امام زمان عج التماس دعای فرج و عاقبت بخیری😭😭
از تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را به وصالت نرسيديم و نديديم تو را روزیِ ما فقرا شربت وصل تو نبود زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را شايد ايام کهن‌سالي ما جلوه کني در جوانی که دويديم و نديديم تو را چه‌قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم چه‌قدَر شمع خريديم و نديديم تو را گاهي اندازه‌ي يک پرده فقط فاصله بود پرده را نيز کشيديم و نديديم تو را سعي کرديم شبی خواب ببينيم تو را سحر از خواب پريديم و نديديم تو را مدتي در پي تو رند و نظرباز شديم همه را غير تو ديديم و نديديم تو را فکر کرديم که مشکل سر دلبستگي است از همه جز تو بُريديم و نديديم تو را لااقل کاش دم خيمه‌ی تو جان بدهيم تا بگوييم: رسيديم و نديديم تو را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6041937160519552651.mp3
15.92M
مناجات امیرالمومنین در 🔹این دعای سوزناک را تا حدی که حال دارید بخوانید و در معانی مضامین آن تأمل کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Rasool Najafian - Rasme Zamoone (320).mp3
11.27M
آهنگ میرن آدما رسول نجفیان عجب رسمیه؛ رسمِ زمونه… قصه ی برگ وُ باد خزونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه●♪♫ کجاست، اون کوچه؟ چی شد اون خونه؟●♪♫ آدماش کجان؟●♪♫ خدا می دونه…●♪♫ بوته ی یاسِ بابا جون هنوز؛ گوشه ی باغچه توی گلدونه●♪♫ عطرش پیچیده؛ تا هفتا خونه…●♪♫ خودش کجاهاست؟ خدا می دونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه●♪♫ تسبیح وُ مهرِ بی بی جون هنوز؛ گوشه ی طاقچه توی ایوونه…●♪♫ خودش کجاهاست؟ خدا می دونه…●♪♫ خودش کجاهاست؟ خدا می دونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه●♪♫ پرسید زیرِ لب؛ یکی با حسرت… پرسید زیرِ لب؛ یکی با حسرت…●♪♫ از ماها؛ بعد‌ها چه یادگاری می خواد بمونه؟ خدا می‌دونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه…●♪♫ خاطره هاشون به جا می مونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه…●♪♫ پرسید زیرِ لب؛ یکی با حسرت…●♪♫ از ماها؛ بعد‌ها چه یادگاری می خواد بمونه؟ خدا می‌دونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه●♪♫ کجاست، اون کوچه؟ چی شد اون خونه؟●♪♫ آدماش کجان؟●♪♫ خدا می دونه…●♪♫ ندونستُم موُ؛ قدرش در کنارُم… ولی.. ولی حالا که رفته؛ بی قراروُم…●♪♫ نخندیدوُم دمی؛ بر روی ماهش… چه سود اکنون؛ به خاکش، اشک بارون؟●♪♫ برس! برس بر دادم؛ ای پروردگارُم!●♪♫ ندید از من خوشی… من هم پس از اون ندیدم؛ خوشی در روزگارُم●♪♫ برس! برس بر دادم؛ ای پروردگارُم!●♪♫ شدم تنها؛ به غربت ها فراموش… خدا! رحمی بکن؛ بر حالِ زارُم…●♪♫
در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت. همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می داد. همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد. واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود. اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت. روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد. به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم ،اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد ! بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند. اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: “هرگز” ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد. مرد با قلبی که به شدت شکسته بود به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت: البته که نه ! زندگی در این جا بسیار خوب است . تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد. مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟ زن گفت : این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می توانم تا گورستان همراه تو بیایم اما در مرگ … متأسفم ! گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می مانم ، هر جا که بروی تاجر نگاهی کرد ، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود . تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: “باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت می بودم… در حقیقت همه ما چهار همسر داریم! ١_ همسر چهارم که بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ ،اول از همه او، تو را ترک می کند. ٢_ همسر سوم که دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد. ٣_ همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر صمیمی و عزیز باشند وقت مردن نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند. ۴_همسر اول که روح ماست. غالباً به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست میکنیم. او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و تنها رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه باشد اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است. ❤ ┄┅═✧❁✨🌹✨❁✧═┅┄ ❥↬ عاشقان ظهور حضرت مـهــــ♡ــــدی عج🌺
YEKNET.IR - monajat - hafteghi 99.03.29 - mehdi rasouli.mp3
7.85M
در امتحان محبت منم که رد شده‌ام بیا ببین گل نرگس چقدر بد شده‌ام 🎙