eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
سالار زینب کو علمدارت..... برادرم... حق نگهدارت ..... تو حسین منی...نور عین منی... برادر من زینبم زینب از غصه ی تو جان رسید بر لب بنگر مرا تو از فرازِ نی دشمن زند بر دخترانت هِی تو حسین منی ... نور عین منی یکسر بزن بر خواهرت یارم بی یار و بیکس بی علمدارم زینب کجا وُ سلسله زنجیر ای جان خواهر بی تو میشم پیر بزم شرابُ ناسزا بر ما وای از یزیدُ چشم و نامردا تو حسین منی نور عین منی چیکار کنم با ناکسان پست چشمای هیزُ مردمای مست خواندندُ ما را خارجی ای ولی گریه م گرفته ناله ام های های خاکستر از بام بر سرم ریزند آخه چقدر این مردما هیزند بلبل بگو گل بگو رمز گلزارت برادر حق نگهدارت.. برادر حق نگهدارت... زین ماجرا سود چو پروانه سوزد دل جانم حسین جانم...... تو یوسفی من خریدارت برادر حق نگهدارت.... دیگر نمانده گل به گلخانه بنشین زنم به موی تو شانه .... کر همسفر گردم به مراهت .... برادر حق نگهدارت.. در شام غم شوری به پا سازم ..... حاحات این جمع را روا سازم .. شفای بیمارن بده جان جانانم .... بردار حق نگهدارت ... سالار زینب کو علمدارت .. برادر حق نگهدارت 🥀
به قولت عمل کن♫♫◉ دوباره منو بغل کن♫♫◉ که داره کبوترت میمیره♫♫◉ بهونتو میگیره♫♫◉ بقولت عمل کن♫♫◉ بزار بگم♫♫◉ پاهام درد میکنه خب♫♫◉ چشام درد میکنه خب♫♫◉ از اون شب تو بیابون پهلوهام درد میکنه خب♫♫◉ بال و پرمو نگاه سوخته♫♫◉ همه حرمو نگاه سوخته♫♫◉ موی سرت رو دیدم سوخته♫♫◉ موی سرمو نگاه سوخته♫♫◉ •*´¨
*•.¸¸.•*´¨
*• وای ببین جای دست♫♫◉ که ردش چشمامو بسته♫♫◉ تازه زدش روی زمین افتادم♫♫◉ همین که زد جون دادم♫♫◉ من دلشکسته♫♫◉ بزار بگم♫♫◉ ندیدی اشکمو خب♫♫◉ چشای تارمو خب♫♫◉ روگوش دختراشون میدیدم گوشوارمو خب♫♫◉ رد پامو نگاه خونه♫♫◉ اشک چشامو نگاه خونه♫♫◉ مژه های تو هنوز سرخه♫♫◉ لای موهامو نگاه خونه♫♫◉ بزار بگم♫♫◉ پاهام درد میکنه خب♫♫◉ چشام درد میکنه خب♫♫◉ از اون شب تو بیابون پهلوهام درد میکنه خب♫♫◉ بال و پرمو نگاه سوخته♫♫◉ همه حرمو نگاه سوخته♫♫◉ موی سرت رو دیدم سوخته♫♫◉ موی سرمو نگاه سوخته♫♫◉ •*´¨
*•.¸¸.•*´¨
*• چقدر بی قرارم♫♫◉ که میگن بابا ندارم♫♫◉ من اصلاً با دختراشون قهرم♫♫◉ دل خسته از این شهرم♫♫◉ چقدر بی قرارم♫♫◉ بزار بگم♫♫◉ دیدم جنگیدنم خب♫♫◉ تو بازار بردنم خب♫♫◉ تو بازار روسریم شد آستین پیراهنم♫♫◉ کار خدا رو نگاه بابا♫♫◉ آخر کارو گاه بابا♫♫◉ تاول روی لب تو دیدم♫♫◉ آبله ها رو نگاه♫♫◉ بال و پرمو نگاه سوخته♫♫◉ همه حرمو نگاه سوخته♫♫◉ موی سرت رو دیدم سوخته♫♫◉ موی سرمو نگاه سوخته
11185.mp3
391K
منم آلاله ی کرب و بلایی که دیدم لاله های نینوایی زمین کربلا دریای خون شد و دیدم من سرِ از تن جدایی چهل منزل مرا آواره کردند و قلب مضطرم را پاره کردند زدند بر روی نی راس پدر را به طعنه ها مرا بیچاره کردند امان از کربلا و هجوم نابهنگام اسارت تا به کوفه گلایه از غم شام (امان ای دل امان بسوز ای دل امان) بند دوم به گریه عادته روزانه دارم به یاد کربلا هر دم ببارم شما ده شب فقط روضه شنیدید ولی من دیدم و دل بیقرارم خودم دیدم پدر را سر بریدند به روی پیکرش اسبان دویدند تمام خیمه و خرگاهه او را به نامردی همه آتش کشیدند امان از کربلا و هجوم نابهنگام اسارت تا به کوفه گلایه از غم شام (امان ای دل امان بسوز ای دل امان) بند سوم ولی با اینهمه میگویم الشام که دیدم چشم هیز و مردم عام شنیدم از زبان مردکی پست خطاب خارجی با لفظ دشنام کنار عمه ام هر لحظه بودم به ضربه تازیانه ها کبودم هنوز آن صحنه ها یادم نرفته و میسوزد تمام تار و پودم امان از کربلا و هجوم نابهنگام اسارت تا به کوفه گلایه از غم شام (امان ای دل امان بسوز ای دل امان) کربلایی امیر حسین سلطانی
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ غم داده شعله دلداده ها را عطر عزا زد ســجاده ها را دل به فریاد است - پژمرده شمشاد است اندوه جانسوز - حضرت سجاد است آه و واویلا صد آه و واویلا زین ماتم عظما صد آه و واویلا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امشب مدینه در غم نشسته قلب دو عالم زین غم شکسته با دل خونین - آن جلوه ی یاسین جان داده ای یاران - از تیغ زهر کین آه و واویلا صد آه و واویلا زین ماتم عظما صد آه و واویلا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بنشسته بر لب گلبانگ صبرش بوی غریبی آید ز قبرش وای من هر دم - خیزد شرار غم در ماتم سجاد - نور دل خاتم آه و واویلا صد آه و واویلا زین ماتم عظما صد آه و واویلا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ می تابد از عرش نور رفیع اش آتش به دل زد خاک بقیع اش قبر آن مولا - آن لاله ی طاها زائر ندارد آه - جز مهدی زهرا آه و واویلا صد آه و واویلا زین ماتم عظما صد آه و واویلا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ : یک گل برای باغبان باقی نمانده مولا علی بن الحسین آن روح تکبیر دارد به روی پیکر خود جای زنجیر با زهر کینه افتاده از پا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آه و واویلا آه و واویلا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زهر جفا با قلب او یارب چها کرد همچون پدر در راه دین جان را فدا کرد دارد دل خون از زهر اعدا آه و واویلا آه و واویلا از بعد عاشورا اسیر دشمنان بود پایش ز زنجیر عداوت خون فشان بود دارد غم او هر دشت و صحرا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آه و واویلا آه و واویلا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ پر می زند مرغ دل من در بقیع اش برده دلم را غربت قبر رفیع اش زد غربت او آتش به دلها 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آه و واویلا آه و واویلا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
کربلاهادی_همتی.mp3
7.3M
پرواز می کند به سمت حرم پرواز می کند به سمت حسین کبوتر دلم هوایی شده به سوی بین الحرمین تا باشد دنیای خدا من و یک بام و یه هوا جایی نمیرم غیر از کربلا کربلا کربلا خونه ی اَمن و اَمان مَنه کربلا بهترین جای و مکان مَنه کربلا شهر دلخواه جهان مَنه کربلا اللهم الرزقنا کربلا کربلا کربلا کربلا عشق اول آخرم تا ابد خلاصه میشه توی یک کلام عشق تمام زندگی من حسین حسین حسینه والسلام تا باشد جانی به تنم عبد شاه بی کفنم مشکی پوش و گریه کن و از داغ او سینه زنم ذکر شیرین لبم یک نفس یا حسین ضربان دلم پیش و پَس یا حسین تو به فریاد دل خسته برس یا حسین اللهم الرزقنا شفاعهً... حسین حسین حسین حسین حسین اللهم الرزقنا کربلا کربلا کربلا کربلا شعر و سبک و مداحی 🎤 کانال شعر، و، متن، مداحی عضوشوید 👇🏼👇🏼
سرود پایانی؛ یابن الحسن العجل.mp3
1.3M
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹یابن الحسن العجل🔹 هر روز زندگی پر سوز و گدازه با حسین راه شهید شدن تا همیشه بازه با حسین نوکر به نوکریش همیشه می‌نازه با حسین دنیاشو می‌سازه با حسین با ظهور امام، می‌شه فصل قیام می‌شه لحظۀ روسفید شدن چه سعادتیه، چه شرافتیه تو رکاب امام شهید شدن «یابن الحسن، العجل العجل» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با یاری خدا از همه می‌شه بلا به دور تو موج سختیا چه خوبه همه باشیم صبور با کشتی نجات می‌کنیم از این مسیر عبور آماده می‌شیم برا ظهور تویِ سختی راه، بین این همه چاه ناامیدیه بدترین گناه نشه جا بمونیم، ما جدا بمونیم نشیم آخر قصه رو سیاه «یابن الحسن، العجل العجل» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آغاز راه ما توی مسیر ولایته حتی نفس زدن توی این راه عبادته پایان این مسیر همه خیر و سعادته که منتهی به شهادته به امید خدا، با حماسۀ ما دشمنی نمی‌مونه بی‌جواب شده خواب و خیال، که محاله محال پا رو پس بکشیم از انقلاب «یابن الحسن، العجل العجل» شاعر و نغمه‌پرداز: ┅┅
AUD-20220725-WA0032.mp3
5.1M
◾نوحه حضرت رقیه(س)◾ ☑️ 📝 🎤 رقیه جان گشته فدا (آه و واویلا)۲ خرابه ی شامِ بلا(آه و واویلا)۲ گوشه ی ویرانه ی شام دختری سه ساله نمانده درباغِ وِلا گُل یاس و لاله زِ بهر دوریِ پدر غرقِ آه و ناله زنید به سر واغربتا آه و واویلا رقیه جان گشته فدا(آه و واویلا)۲ خرابه ی شامِ بلا(آه و واویلا)۲ چومرغِ افسرده دلی گشته بی آشیان بجزسَرِ پدر نداشت همدم وهمزبان بسکه بلاکشیده بود ازتنش رفته جان بدست قوم اشقیا آه و واویلا رقیه جان گشته فدا(آه و واویلا)۲ خرابه ی شامِ بلا(آه و واویلا)۲ بگفته زینب به نوا رفته نورِ عینم داغِ تو بر زخم دلم نوگُلِ حسینم درون ویرانه سرا من به شوروشینم کنم عزای تو بپا آه و واویلا رقیه جان گشته فدا(آه و واویلا)۲ خرابه ی شامِ بلا(آه و واویلا)۲ کفن کجا بیاوَرَم من زِ بهرت امشب چگونه غسلت بدهم جان رسیده برلب خدا بده صبر و توان تو بقلبِ زینب زِ غُصه ی شامِ بلا آه و واویلا رقیه جان گشته فدا(آه و واویلا)۲ خرابه ی شامِ بلا(آه و واویلا)۲ چرا زِدیدار پدر گشته ای توخاموش (هستی)که بارماتمت میکِشدبردوش (پرویزی)را روزجزا تونکن فراموش ای دختر خون خدا آه و واویلا رقیه جان گشته فدا(آه و واویلا)۲ خرابه ی شامِ بلا(آه و واویلا)۲
. گریز به روضه ی آمدی در بین ما ، امّا تو را نشناختم هی زدی من را صدا امّا تو را نشناختم ای غریب فاطمه دائم کنارم بوده ای موقع درد و بلا امّا تو را نشناختم گر سراغم آمده ،بیماری صعب العلاج داده ای من را شفا امّا تو را نشناختم آمدم با صد امید و آرزوی وصل تو زیر خیمه ی عزا اما تو را نشناختم گاه بین گریه کن ها گاه با هر سینه زن خواندمت با هر نوا اما تو را نشناختم در شب جمعه برای دیدنت یابن الحسن آمدم کرب وبلا اما تو را نشناختم تا بیایی بزم ما خواندم کنار علقمه روضه ی دست جدا اما تو را نشناختم ..... گفت زینب: ای حسینم، آمدم در قتلگاه در میان‌ کشته ها امّا تو را نشناختم آمدم با آه بین لاله های پرپرت پرپر از دست جفا ،امّا تو را نشناختم دفن بودی زیر سنگ و خنجر و سرنیزه ها بود جسمت آشنا اما تو را نشناختم رأس تو بر نیزه ها رفت و تن صد چاک تو بین مقتل شد رها اما تو را نشناختم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
1_5740956264.mp3
5.15M
دشتی حضرت زینب س گریز به روضه امام سجاد علیه السلام # زبانحال حضرت زینب ای دل همیشه قلب دشمن سنگ بوده بیداد بیدادم میخوام زینب بخونم گودال ببینم چقد سنگ روضه خوردیا امیدوارم حقشو اداء کنیا همیشه $.... داداش سر پیراهنت هم جنگ بوده بیداد بیدادم آخ داداش ولی شرمنده زینب دیر فهمید بیداد بیدادم وای که انگشتر به دستت تنگ بوده بیداد بیدادم گفت حسین من بخوان قرآن که صوت دلربایت بیداد بیدادم زقرآن علی دارد حکایت امان آخی.... امانم آخ بیا داداش ببین حال خرابم2 زهجرونت ببین در پیچ وتابم داداش سلام من ،به غیرت الله ،آقام علی بن الحسین رسیدند صدا زدآقا جان تو این چهل منزل کدوم منزل به شما سخت گذشت آی بچه غیرتیا فرمودند :سه مرتبه الشام الشام الشام بمیرم الهی به سهل ساعدی فرمودند: (اومد محضر زین العابدین گفت آقا من از محبین شمام ) فرمودند:سهل پول همرات داری یانه؟عرض کرد دارم آقا فرمود: برو پول بده به اینایی که سرها رو نیزه زدن بهشون بگو یا جلو برند یا عقب بیان چرا؟ فرمود انقدر این مردم به بهونه سرا ناموس ما را نگاه نکنن ای وای هان ناله داری یانه؟ ای حسین ... میگه انجام دادم، آمدم محضر زین العابدین آقا تمامه ! فرمود پارچه داری یانه؟عرض کردم عبام را برات پاره میکنم فرمود پارچه زیر این زنجیر بنداز این گرما زنجیر رو داغ کرده میگه قسمتی از عبام رو پاره کردم تا این زنجیر رو از گردن مبارک بلند کردم دیدم خون تازه از گردن مبارک جاریه! 😭😭🏴🏴 آجَرَکَ الله یا صاحب الزمان فی مُصیبَتِ جَدِّکَ الحُسین علیه السلام🏴😭 صلوات
1_1672488229.mp3
3.72M
بی تو ای صاحب الزمان، بی قرارم هر زمان از غم هجر تو من دل خسته ام؛ هم چو مرغی بال و پر بشکسته ام کی شود آیین زار بر دل اندازی یارا؟ بر دل خسته که دمسازی یارا… ده مدال دیده با نیز عنایت؛ به من از مهر و عشق بازی خدایا یابن الحسن آقا بیا، ای تو شور عشق من… روشنی انجمن… بی تو در دام بلا افتاده ام بر تو یارا جان و دل را داده ام از فراق تو شده حال منِ خسته، پریشان کی می آیی منجی و سلطان امکان؟ عقده ها را وا کنی با یک نگر ای نور یزدان… بین چه کرده با دل من سوز هجران؛ یابن الحسن آقا بیا 🎤 😭😭🏴 💔 https://eitaa.com/yaemamzamanadrekni
4_5913785575608944658.mp3
8.79M
روضه حضرت علی اصغر علیه السلام 😭 الهی بمیرم برای مادرش رباب 😭😭 ترک روی لبت ایه قران رباب مثل قرص قمری زینت دامان رباب چه کنم؟؟ تا که کمی تر بشود لبهایت می چکد روی لبت اشك دو چشمان رباب 😭😭😭🏴🏴🏴🏴 😭😭😭😭💔💔💔 https://eitaa.com/yaemamzamanadrekni
1_5798353738.mp3
17.34M
🏴السلام علیک یا بقیه الله آجرک الله فی مصیبة جدک 🔊 تا دلت خون است، هر روز از من و امثال من غیرِ سرخی نیست، در تقویمِ ماه و سال من روضه‌هایم مو به مو هر وقت، تقدیم تو شد قطره قطره خیس شد پرونده‌ی اعمال من ◾️ با عجل الله تعالی فرجه الشریف 🎤حجت الاسلام تا دلت خون است، هر روز از من و امثال من غیرِ سرخی نیست، در تقویمِ ماه و سال من روضه‌هایم مو به مو هر وقت، تقدیم تو شد قطره قطره خیس شد پرونده‌ی اعمال من آبرویم مثل اشکت ریخت، پای نامه‌ام چشم تو بارید، جای چشم من بر حال من ریخته بارِ ثواب از کوله‌بارِ پاره‌ام جز گناهانِ بزرگم نیست، در غَربال من با تو شد تفسیر، خیرِ «ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه» بارها خروار دادی بابتِ مثقال من هر زمان شرمندگی شد مانعِ برگشتنم دیدمت از دور، می‌آیی به استقبال من گم شدم؛ بیراهه رفتم؛ بارها و بارها باز، هر بار این تویی که آمدی دنبال من زندگی و جان و مال و آبرویم مال تو یک رضایت‌نامه از عمقِ نگاهت مال من 😭💔 https://eitaa.com/yaemamzamanadrekni
enc_16893299476585365248838.mp3
8.95M
فدای شال عزات فدای سوز صدات بمیرم آقا برات امام زمانم می‌ریزه خون از چشمات واسه قتیل العبرات می‌خونی با گریه هات امام زمانم یا جداه ... لابکین علیک داری همیشه روی لب خون گریه می‌کنی از روضه بی بی زینب خون گریه کردنت برا شام بلاست خون گریه کردنت برای عمه ها ست خون گریه کردی آخه دیدی آقا زینب توی محله یهودی‌ ها ست خون گریه می‌کنی آقا شبیه ابر خون گریه می‌کنی برای قتل صبر خون گریه می‌کنی برا طفل رباب خون گریه می‌کنی برای نبش قبر قلوبنا محزونا قلوبنا محزونا قلوبنا محزونا عمتی المظلومه عمتی المظلومه عمتی المظلومه نمیره از یاد من غریب دور از وطن موندی بدون کفن برادر زینب هنوز تو گوشمه داداش صدای نحر کردنت که از قفا می‌زدنت برادر زینب ارجعی ... هنوز تو گوشمه صدات گفتی از گودال برو هنوز تو گوشمه صدای کندی خنجرو هنوز تو گوشمه صدای ناله برادرو مجبور شدم زجه به هر سو بزنم مجبور شدم به خاک زانو بزنم دیدم داری پا می‌کشی روی زمین مجبور شدم به قاتلت رو بزنم خواهش می‌کنم برید کنار که من خودم خاکش می‌کنم مذبوح دیدمت تو رو بین قتلگاه مجروح دیدمت عطشان دیدمت روی خاک کربلا عریان دیدمت مجبور شدم میون جنجال بیام مجبور شدم میون گودال بیام وقتی که دیدم همه دورت کردند گفتم کنار تن پامال بیام قلوبنا محزونا قلوبنا محزونا قلوبنا محزونا عمتی المظلومه عمتی المظلومه عمتی المظلومه 😭 https://eitaa.com/yaemamzamanadrekni
میزبان رفته است از اینجا و مهمان مانده است یک گلستان گل در این بَرِّ بیابان مانده است   گرچه آل الله را بردند از این سرزمین جسمشان رفته است از اینجا ولی جان مانده است   آنچنان اینجا رها کردندشان انگار که بر زمین اجساد مشتی نامسلمان مانده است قومی از راه آمدند و روی خاک کربلا ماه را دیدند که صدچاک و بی‌جان مانده است   یک طرف در خیمه‌هایی سوخته دیدند که در عبایی پیکری اما پریشان مانده است   در کنارش نوجوانی بود چون قرص قمر بر تنش رد هلال سم اسبان مانده است   پیکری بی دست را دیدند بین علقمه آسمانی بر زمین از تیرباران مانده است   از حضور مشک پاره نزد او دریافتند ساقی‌اش حتی کنار آب عطشان مانده است   ناگهان از راه مردی آمد و با گریه گفت چشمتان از چه بر این اجساد حیران مانده است   این عمو عباس، این هم اکبر و این قاسم است این تنی هم که در این گودال، عریان مانده است...   ...پاره های پیکر بابای مظلوم من است که جدا از هم، چنان آیات قرآن مانده است   پیکرش را با حصیری می‌برم در قبر و آه آه که انگشتی از دست سلیمان مانده است ✍
بزاریدامشب یه جای دیگم برم به اذن امام سجادمیخوام براعمه جانش،روضه بخونم شب سومه اومدن خدمت بی بی زینب ،بی بی جان کجابه شماسخت گذاشت کدوم مصیبت کمرشماروتاکرده قدتون خم شده،فرمودکربلاداغ شش برادردیدم خم به ابرونیاوردم سینه سپرکردم گفتم من دخترعلیم ،دوتاپسراموبرادرم پاره پاره ازمیدون آوردازخیمه بیرون نیومدم گفتم فدای یه تارموی حسین بالاسرعلی اکبرداشت جون میدادخودم رسوندم بالاسرش،قنداقه علی اصغرخودم گرفتم خدامیدونه اونشب بالای تل زینبیه چی دیدم ،دیدم والشمرجالس علی صدرالحسین .😭😭.. دیدم شمرروسینه داداشم نشسته ،دیدم اسباشون نعل تازه زدن،دیدم ازکناربدن کشته هامون سینه سپرکردم گفتم من دخترعلیم ، دیگه ازبازارکوفه شام ردشدم همسایه هامون ازبالاپشت بوم سنگمون زدن بازم صبرکردم توکاخ ابن زیادصبرکردم تواین راه صبرکردم پشت دروازه ساعات سه روزنگه مون داشتن محله یهودیا بردن توکاخ یزیدبردن صبرکردم توبزم نامحرما رفتم ناله زنا بسم الله،.. دیدم داداشم داره قرآن میخونه دیدم به لب ودندانش باچوب خیزران داره جسارت میکنه بازم صبرکردم گفتم من دخترعلیم،ولی بخدااون شب گوشه خرابه هرچی التماسش کردم چشاتونبنددخترم دیگه نفس نکشیدرقیم وازم گرفت خدامیدونه اونجاکمرم شکست بلندبگوحسین😭😭😭 زینب گوشه خراب دادزدتادیددخترنفس نمیکشه خودشورسوندبه درخرابه هی صدامیزدعباس کجایی... یتیمی دردبی درمون یتیمی😭 یتیمی خاری دوران یتیمی😭 الهی طفل بی بابانباشه😭 اگرباشه تواین صحرانباشه😭 باشه بابایادت باشه اخرشم نیومدی قول داده بودی که بیای حسین.....غریب مادرحسین😭 تایپ :یازهرا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
نظر به حال من بی پناه کن/حسین جان۲ از روی نیزه خواهر و نگاه کن/حسین جان۲ شده پر از حرامیا دور و برم حسین من بیا ببین قاتل توست همسفرم حسین من وای حسین.... (حسین من...) نیستی ببینی خون بر دلم شد/حسین جان۲ حرمله نزدیک به محملم شد/حسین جان۲ داره آتیشم میزنه نگاه نامحرم حسین اونکه بریده سرتو داد کشید سرم حسین وای حسین چشماتو رو نیزه ببند برادر /حسین جان۲ نبینی سنگ میزنن به خواهر/حسین جان۲ هرچی که سنگ میزنن کاش بخوره به خواهرت ولی یدونه سنگ هم نیاد به نزدیک سرت وای حسین... خیره شده رقیه دختر تو /حسین جان۲ رو نیزه ها به زخم حنجر تو/حسین جان۲ فدای رگهای گلوت فدای چشمای ترت تا دلش آروم بگیره نگاه کن به دخترت وای حسین...
. بسم رب الحسین یابن الشبیب جد غریبم کفن نداشت بر پیکر مطهر خود پیرهن نداشت یابن الشبیب خنجر او کند بوده است لحن کلام شمر لعین تند بوده است جدم به زیر لب که مناجات می‌نمود تسبیح‌وحمد قاضی‌الحاجات می‌نمود ... قاتل بدید و خشم وجودش زیاد شد راهی به سوی قتلگهش با عناد شد پنداشت شکوه‌ها ز غم بی‌امان کند نفرین و لعنتی به همه دشمنان کند با خود بگفت خاتمه بر لعن او دهم سرنیزه ام فشار به راه گلو دهم اذکارِ بر لب شه لب تشنه را شکست او مست بود و حرمت جد مرا شکست بعد از حسین نوبت اهل خیام شد خیره بسوی خیمه نگاه امام شد پای حرامیان به حرم تا که باز شد دستی بسوی گوش رقیه دراز شد یابن الشبیب عمه ما را کتک زدند آتش دوباره بر دل باغ فدک زدند ناموس کبریا به بلایا اسیر شد از چشم هیز حرمله یکباره پیر شد روضه جدّم نشد تمام آه از ورود دختر زهرا به شهر شام پیش خدا کسی به حَدِ ما عزیز نیست از آل مصطفی زنی اصلا کنیز نیست علیرضا شاد | ۱۴۰۲/۰۵/۰۵✍ . مناجات در گودال قتلگاه 👇 «اَللّهُمَّ! مُتَعالِىَ الْمَكانِ، عَظيمَ الْجَبَرُوتِ، شَديدَ الِْمحالِ، غَنِىٌّ عَنِ الْخَلائِقِ، عَريضُ الْكِبْرِياءِ، قادِرٌ عَلى ما تَشاءُ، قَريبُ الرَّحْمَةِ، صادِقُ الْوَعْدِ، سابِغُ النِّعْمَةِ، حَسَنُ الْبَلاءِ، قَريبٌ إِذا دُعيتَ، مُحيطٌ بِما خَلَقْتَ، قابِلُ التَّوْبَةِ لِمَنْ تابَ إِلَيْكَ، قادِرٌ عَلى ما أَرَدْتَ، وَ مُدْرِكٌ ما طَلَبْتَ، وَ شَكُورٌ إِذا شُكِرْتَ، وَ ذَكُورٌ إِذا ذُكِرْتَ، أَدْعُوكَ مُحْتاجاً، وَ أَرْغَبُ إِلَيْكَ فَقيراً، وَ أَفْزَعُ إِلَيْكَ خائِفاً، وَ أَبْكي إِلَيْكَ مَكْرُوباً، وَ اَسْتَعينُ بِكَ ضَعيفاً، وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ كافِياً، أُحْكُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا، فَإِنَّهُمْ غَرُّونا وَ خَدَعُونا وَ خَذَلُونا وَ غَدَرُوا بِنا وَ قَتَلُونا، وَ نَحْنُ عِتْرَةُ نِبَيِّكَ، وَ وَلَدُ حَبيبِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ، اَلَّذي اصْطَفَيْتَهُ بِالرِّسالَةِ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلى وَحْيِكَ، فَاجْعَلْ لَنا مِنْ أَمْرِنا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ». (خدايا! اى بلند جايگاه! بزرگ جبروت! سخت توانمند [در كيفر و انتقام]! بى نياز از مخلوقات! صاحب كبريايى گسترده! بر هر چه خواهى قادرى! رحمتت نزديك! پيمانت درست! داراى نعمت سرشار! بلايت نيكو! هر گاه تو را بخوانند نزديكى! بر آفريده ها احاطه دارى! توبه پذير توبه كنندگانى! بر هر چه اراده كنى توانايى! و به هر چه بخوانى مى رسى! چون سپاست گويند سپاسگزارى! و چون يادت كنند يادشان مى كنى! حاجتمندانه تو را مى خوانم و نيازمندانه به تو مشتاقم و هراسانه به تو پناه مى برم و با حال حزن به درگاه تو مى گريم و ناتوانمندانه از تو يارى مى طلبم تنها بر تو توكّل مى كنم، ميان ما و اين قوم حكم فرما! اينان به ما نيرنگ زدند، ما را تنها گذارده، بى وفايى كردند و به كشتن ما برخاستند.. ما خاندان پيامبر و فرزندان حبيب تو محمّد بن عبدالله(صلى الله عليه وآله) هستيم، همو كه او را به پيامبرى برگزيدى و بر وحى ات امين ساختى. پس در كار ما گشايش و برون رفتى قرار ده، به مهربانيت اى مهربانترين مهربانان!). و آنگاه افزود: «صَبْراً عَلى قَضائِكَ يا رَبِّ لا إِلهَ سِواكَ، يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ، مالِىَ رَبٌّ سِواكَ، وَ لا مَعْبُودٌ غَيْرُكَ، صَبْراً عَلى حُكْمِكَ يا غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ، يا دائِماً لا نَفادَ لَهُ، يا مُحْيِىَ الْمَوْتى، يا قائِماً عَلى كُلِّ نَفْس بِما كَسَبَتْ، اُحْكُمْ بَيْني وَ بَيْنَهُمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحاكِمينَ»؛ (پروردگارا! بر قضا و قدرت شكيبايى مىورزم، معبودى جز تو نيست، اى فريادرس دادخواهان! پروردگارى جز تو و معبودى غير از تو براى من نيست. بر حكم تو صبر مى كنم اى فريادرس كسى كه فرياد رسى ندارد! اى هميشه اى كه پايان ناپذير است! اى زنده كننده مردگان! اى برپا دارنده هر كس با آنچه كه به دست آورده! ميان ما و اينان داورى كن كه تو بهترين داورانى!). (1) 📚(1). مقتل الحسين مقرّم، ص 282 - 283.
◾ حکایت جانسوز سوارشدن زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها بر شتر بی جهاز... ⚡️وقتیکه زينب کبری عليهاالسلام نظر به قتلگاه می‌کند و می‌فرماید: کجایید ای مَحرَمانِ من؟! راوی گوید: ثُمَّ أمَرَ ابنُ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) بِأنْ تَحمِلَ النِّساءَ عَلىٰ الْأقتابِ بِلا وِطاءٍ و حِجابٍ ▪️سپس ابن سعد (لعنت الله علیه) دستور داد زنان را بر شتران بی جهاز سوار کنند، پس شترها را نزدیک زنان آوردند و گفتند:زود بیایید و سوار شوید و ابن سعد دستور حرکت داد. زینب کبری عليهاالسلام چون این حالت را مشاهده نمود، فریاد برآورد: سَوَّدَ اللّهُ وَجهَكَ يا ابنَ سَعدٍ! في الدُّنيا و الآخِرَةِ.تَأمُرُ هٰؤلاءِ الٍقومِ بِأنْ يُرَكِّبونا، و نَحنُ وَدائِعَ رَسولِ اللّهِ صَلّىٰ اللّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ ▪️خدا رویَت را در دنیا و آخرت سیاه کُنَد ای ابن سعد! تو به این مردان امر می‌کنی که ما را سوار کنند در حالی که ما امانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم!؟ به آنها بگو: از ما دوری شوند تا ما خودمان سوار شویم. عمرسعد دستور داد تا لشکریان از شتران فاصله گرفتند. پس زینب کبری و أم کلثوم سلام الله علیهما جلو آمدند و هر یک از زنان و بچه ها را به اسم صدا زدند و در نهایت همه را سوار بر شتران کردند. همه زن ها و بچه ها سوار شدند تا اینکه جز زینب کبری سلام الله علیها کسی نماند. در این هنگام حضرت زینب علیهاالسلام نظری به سمت چپ و راست خود انداخت و کسی را جز امام سجاد علیه السلام ندید که از شدت بیماری نمی‌توانست سوار شود. پس نزدیک آن حضرت آمد و فرمود: ای برادرزاده! برخیز و با کمک من بر شتر سوار شو. 🔻امام سجاد علیهالسلام فرمود: عمه جانم! شما سوار شويد و من و اين جماعت را به حال خود واگذارید. حضرت زينب کبری عليهاالسلام نتوانست از امام علیه السلام نافرمانی کند،لذا برگشت تا سوار بر محمل شود. فَاِلْتَفَتَتْ يَميناً و شِمالاً، فَلَم تَرَ إلّا أجساداً عَلىٰ الرِّمالِ و رُؤوساً عَلىٰ الْأسِنَّةِ بِأيدِي الرِّجالِ، فَصَرَخَتْ، و قَالَتْ: وا غُربَتاه! وا أخاه! وا حُسيناه! وا عَبّاساه! وا رِجالاه! وا ضَيعَتاه بَعدَكَ يا أباعبداللّه ▪️پس به سمت راست و چپ خود نظر کرد و کسی را ندید جز اجسادی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده بودند و سرهایی که بر روی نیزه در دست سپاهيان عمر سعد بود. پس فریادی کشید و فرمود: آه از غريبي...آه ای برادر...آه ای حسین من...آه ای عباس من... آه ای مَحرمان من... چقدر بعد از تو ما خوار و ذليل شدیم ای اباعبدالله... فَلَمَّا نَظَرَ الْإمامُ زَينُ الْعابدينَ عَلَيْهِ السَّلامُ إلىٰ ذٰلِكَ لَم يَتَمالَكْ عَلىٰ نَفسِهِ دونَ أن قامَ و هو يَرتَعِشُ مِنَ الضَّعفِ، فأخَذَ بِعَصاةِ يَتَوَكَّاُ عَلَيْها، و أتَىٰ إلىٰ عَمَّتِهِ، و ثَنىٰ رُكبَتُه،فأخَذَ لِيَركَبُها فَاِرتَعَشَ مِنَ الضَّعفِ،و سَقَطَ عَلىٰ الْأرضِ ▪️چون امام زین العابدین علیه السلام این حالت زينب کبری عليهاالسلام رامشاهده کرد، نتوانست کاری کند جز اینکه به سختی از جای برخاست و عصایی را به دست گرفت و از ضعف به خود می‌لرزید. پس خود را با همان حالت به کنار محمل زينب کبری عليهاالسلام رساند و زانو گرفت و فرمود: عمه جان! بیا و سوار شو! پس زينب کبری عليهاالسلام آمد تا سوار شود اما امام‌ سجاد علیه السّلام از شدت ضعف لرزید و با صورت به زمین خورد. فَلَمَّا رَآهُ الشِّمرَ (لَعَنَهُ اللّهُ) أتىٰ إلَيْه، و بِيَدِهِ سَوطٌ، فَضَرَبَهُ ▪️چون شمر (لعنة الله علیه) این حالت را دید، در حالی که تازیانه در دست داشت، به امام سجاد علیه السلام نزدیک شد و امام را با تازیانه زد. زين العابدين عليه السلام فریاد می‌زد؛ وا جدّاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! وا حسيناه زينب کبری عليهاالسلام از مشاهده این صحنه گریه می‌کرد و به شمر می‌فرمود: وای بر تو ای شمر!به باقی مانده نبوت رحم کن . و دائمًا این را فرمود تا شمر از امام سجاد علیه السلام دست کشید. پس در این هنگام کنیز مُسنّی آمد نزد زینب کبری عليهاالسلام و او را سوار کرد. راوی گوید: من پرسیدم که آن پیرزن که بود؟ گفتند: آن پیرزن ،فضه، خادمه فاطمه زهرا علیهاالسلام بود. پس سپاه عمر سعد هر جور که بود امام سجاد علیه السّلام را بر یک شتر لاغری سوار کردند و پاهایش را هم از زیر شتر به هم بستند. 📚معالي السّبطين ج۲ ص۹۰ 📚وسيلة الدّارين ص۳۵۰