#یک_فنجان_چای_با_خدا
#قسمت_پنجاه_و_دوم
چشم به زمین دوخته؛ به سمتم خم شد: (برین روی تختتون استراحت کنید.. خودم اینا رو جمع میکنم) این دیوانه چه میگفت؟؟ انگار هیچ اتفاقی رخ نداده.. سرش را بالا آورد.. تعجب، حیرت، ترس و دنیایی سوال را در چشمانم دید:(واقعیت چیزه دیگه اییه.. همه چیز رو براتون تعریف میکنم..)
یک دستش را بالا آورد، با چهره ایی مچاله از درد:( قول میدم و به شرفم قسم میخورم که هیچ خطری تهدیدتون نکنه..نه از طرف من..نه از طرف داعش.. )مگر مسلمانان هم شرف داشتند؟؟ چشمانش صادق بود و من ناتوان شده از سیل درد و شیمی درمانی، به سمت تخت رفتم. من تمام زندگیم را باخته بودم، یک تنِ نحیف دیگر ارزشِ مبارزه نداشت!
پروین به اتاق آمد با دیدن حسام هینی بلند کشید:(هیییس حاج خانوم.. چیزی نیست.. یه بریدگی سطحیه..بی زحمت یه دستمال تمیز و جارو خاک انداز بیارین.. بعد یه سوپ خوشمزه واسه سارا خانووم درست کنید) و با لحنی مهربان، او را از سلامتش مطمئن کرد. پروین چادر به سر و بی حرف دستم را پانسمان کرد و از اتاق خارج شد.
حسام دستمالِ تمیز را روی زخمش فشار داد و با دستانی شسته شده، پاشیدگیِ اتاقم را سامان میداد.. با دقت نگاهش میکردم..بی رنگی لبهایش نوعی خنک شدنِ دل محسوب میشد.. او هم مانند پدرم هفت جان داشت..
درد و تهوع به تار تارِ وجودم هجوم آورد.در خود جمع شدم. حسام با صورتی رنگ پریده از اتاق بیرون رفت. صدای پچ پچ های پر اضطراب پروین را میشنیدم:(آقا حسام.. مادر تورو خدا برو درمونگاه..شدی گچ دیوار.. ) و صدای پر اطمینان حسام مبنی بر خوب بودن حالش...
قرآن به دست برگشت!
درست در چهار چوبِ باز مانده یِ در نشست. دیگر در تیررس نگاهم نبود و من از حال رفتنش را تضمین میکردم. اما برایم مهم نبود. او حتی لیاقت مردن هم نداشت. چند ثانیه سکوت و سپس صدایِ آوازه قرآنش.. پس هنوز سرپا بود و خوب دستم را خواند بود این سربازه استاد شده در مکتب خدا پرستی...
صدایش در سلول سلولم رخنه میکرد و آیاتش رشته میکردند پنبه هایِ روحم را.. دلم گریه میخواست و او هر چه بیشتر میخواند، بغضم نفسگیرتر میشد.. اما من اشک ریختن بلد نبودم..
نمیدانم چقدر گذشت که آرام شدم و به خواب رفتم،که سکوت ناگهانیش، هوشیارم کرد..
این حس در چنگالم نبود.. خواه، ناخواه صدایِ آوازه قرآنش آرامم میکرد و منِ گرسنه یِ یک جرعه آسایش، چاره ایی جز این نداشتم. گفته بود واقعیت چیز دیگریست.. اما کدام واقعیت؟ مگر دیگر واقعیتی جز دانیال و رفتنش مانده بود ؟؟ گفته بود همه چیز را میگوید... اما کی؟؟ گفته بود که هیچ خطری تهدیدم نمیکند.
مگر میشد؟؟ اون خودِ خطر بود...
✍ ادامه دارد ....
#رمان
#رمان_مذهبی
CQACAgQAAx0CVHsZPgACXrRj4L-Kkm0KWbjR5nmkqQyg2SUT4AACnhUAAqNbuFFCqtns_Koori4E.mp3
8.06M
نور باريكه اُميد ♥️
موسیقیِ #بیکلام
گوش کنیم با هم
این چند مدته عید همه ی اهل زمین و آسمونه 🎊
مادر هممون ، خانم فاطمه زهرا خوشحالن 😍
منم میخوام یه عیدی بدم بهتون . فقط خودتون بگید عیدی چی باشه 🙃
هم میتونید ناشناس بگید ، هم پیویم
فقط تا آخر امشب بگید حتما . نقدی هم باشه درخدمتیم 😁
39998عاشقی-اگه-بلد-باشی.mp3
7.84M
﷽
🎙سید مجید بنے فاطمہ
💐عاشِقے اَگِه بَلَد باشے
میدونے وَقتِشِہ هَمین اَلان پاشے
#ماه_شعبان
#میلاد_امام_حسین
ـ۸ﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩـ🇮🇷ـﮩـ٨ـﮩ٨ـﮩـ۸ـﮩـ
ایــرانـــ مـــداحــــی
Join↳ @YaghaemAlAli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما به دیدار خصوصی با امام حسین(ع) دعوت شدید :)
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
امامحسین؟!🔗♥️
امشبکربلاتچهخبره...
شبجمعه...
شبمیلادت...
خوشبحالهرکیکهامشبپیششماست💔
وقتییکیتولدشهبایددیگرانبهشهدیهبدن
ولیقضیهشمافرقمیکنه..
میشهامشببهماهمعیدی،کربلاتوبدی :))
میشهماروهمقابلبدونی🥀
ماهمتوبینالحرمینشماوداداشباوفاتون
قدمبزنیم...
میشهماهمیهبارضریحششگوشهتولمس
کنیمباباجان؟!😢
#دلمونتنگتهحسینجااان😭🖐🏻
سیدرضانریمانی.mp3
7.73M
تولدت مبارک همه زندگی من حسین♥️
#ماه_شعبان 🌟
#میلاد_امام_حسین ♥️
27.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عروسی دختر شهید
در برنامه حسینیه معلا 😍
#زن_عفت_افتخار
برا هدیه چی میدیم ؟؟؟😎
شارژ پنج تومنی میدم به اونی که چند نفرو به جمع خانواده ی شهید دانشگر دعوت کنه
بعد به ازای هر تعدادی که زیاد شدیم ، تم هم میذارم . که خلاصه همه رو عیدی داده باشم 🎉🎊
میتونی پیام بده😉👇🏻
@kanize_roghayeh
همین که دوست داری نزدیک ما باشی
همین که دوست داری ما را ببینی و نمیتوانی
بدان که خدا از حال دلت خبر دارد پاداش این
حسرت با خود اوست(:♥️
•امام باقر(ع)•
#ماه_شعبان
#امام_زمان
#میلاد_امام_حسین
هدایت شده از چند قدم تارسیدن...⚡️
مولودی مخصوص #ولادت_امام_حسین میخوای؟🌝🍄
استوری و پروفایل چی؟🧐😁
پس بزن روش👀👇🏻
🍄 ⃟ ⃟ 🦉↳ @khademkarbalatim↰
#فور_همسایه
#شهیدانه 🕊
بیاذنتــو
هـرگـزعددےصدنشود...
برهرڪہنظرڪنیدگربدنشود
زهــرا!تودعـاڪن
ڪہبیایدمھدی
زیراتواگردعـاڪنی،ردنشود..🚶🏾♂؛
#یادشهداباصلوات
اگه قهر کرد
نزارید زیاد قهر بمونه👀
اگه ناراحت شد
نزارید زیاد ناراحت بمونه
اگه یکم دور شد
نزارید زیاد دور بشه🙃⚡️
کلا نزارید برای مدت طولانی فاصله بیفته
فاصله؛ خسته میکنه، عوض میکنه
بیحوصله میکنه و آدم جدید میسازه...
آدمی که معلوم نیست
دیگه شما رو بخواد یا نه...😕🥀🔓
روز پاسدار رو
به اونایی تبریک میگم که
سیستم اجازه نمیداد استخدام بشن
ولی شهید شدن…💔
#روز_پاسدار
هدایت شده از آقا مهدی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی:
سپاه را با من که عیب دارم مقایسه نکنید. من را هدف قرار دهید نه سپاه راه، اگر سپاه نبود کشور هم نبود و این حرف همه روزها است. نباید کسی سپاه را تضعیف و مورد حمله های گوناگون قرار دهد.
#شهید_مهدی_حسینی و حاج قاسم📸
✨فرارسیدن #میلاد_امام_حسین(ع) و روز پاسدار بر شهدای پاسدار و پاسداران عزیز گرامی باد✨
@mahdihoseini_ir
هدایت شده از - خون نوشته -
پاسداران ، آگاهانه انتخاب میکنند ؛
شجاعانه میجنگند ،
غریبانه زندگی میکنند ،
مظلومانه شهید میشوند ،
و بیشرمانه توهین میشوند !
- شهید بهشتی .
رفیقای جدید خیلی خوش اومدید
امیدوارم موندگار باشید و خیلی لذت ببرید 🙃🌱
هرجا ضعفی دیدید حتما بهمون بگید تا برطرفش کنیم 🌸
عیدتون مبارک باشه✨