هدایت شده از ابــووصـال؛
24.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق 💌 #کلیپ
چه خوش روزی بودی! همرزمانت برایت دو پرچم آورده بودند.
یکی از پرچمها متبرک حرم بود با ذکر«لبیک یا زینب»✨
همه میگفتند« محمدرضا خوش روزی بوده که دو پرچم نصیبش شده»
میگفتند« پرچم یه نشونه از حضرت زینب بود که میخواست به شما بگه هدیهتون رو پذیرفته»
پدر و مادرت چه هدیه ای بهتر از تو داشتند برای تقدیم کردن؟ و چه دلیل و حجتی بهتر از این پرچم متبرک برای قبولی نذر و هدیه؟ پرچم چه به موقع رسیده بود.
قلب مادرت با دیدنش آرام شد. یک ربع تمام فقط به پرچم نگاه میکرد. پرچم را روی قلبش میگذاشت و عطرش را به مشام میکشید.
وقتی پرچم را روی پیکرت میکشیدند، فرماندهات گفت« صاف و مرتب بکشید. مثل خودش باسلیقه باشید🍃»
بخشی از کتاب یک روز بعد از حیرانی📚
#شهیدمحمدرضا_دهقان_امیری 🌷
#ابــووصــال ✨
#شهدا_را_یادکنید_باذکر_صلوات 💌
🍃| @Abo_Vasal
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#شـهودعشق 💌
محمدرضا خیلی هیئتی بود و حضورش در مراسم ها و مجالس اهل بیت علیهم السلام ترک نمی شد.
همین هم باعث شده بود تا زمینه های اعتقادی و معنوی اش عمیق تر و شوق شهادت در او ریشه دار شود.🍃
مدرسه که بود اغلب شبها🌙 در هیئت دانش آموزیشان می ماند و به کارهای اجرایی علاقه مند بود.
شب_های #قدر در یک شب، به چند هیئت و مسجد می رفت و استفاده می کرد.
گاهی هم برای آخرین مجلسی که قصد رفتن داشت، می گشت تا جایی پیدا کند که شام می دهند!! با اینکه می توانست به خانه🏡 رود ولی روی این قضیه اصرار داشت؛ می گفت: "غذای هیئت یه چیز دیگه ست"✨
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
#شهیدمحمدرضا_دهقان_امیری 🌷
#شب_قدر
#سبک_زندگی_شهید
#ابـــووصــال ✨
#التماس_دعا