eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.1هزار ویدیو
206 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
نشستم بالای سر محمدحسین. قبر را عین حسینیه درست کرده بودند. دور تا دور پارچه سبز و کتیبه زده بودند. بالشتی گذاشتند برای زیر سرش، گفتند: خاک مقتل سیصد شهیده. بند کفن را باز کردند. تا صورت محمدحسین روی آن بالشت قرار گرفت از چشمش جوی خون راه افتاد. خونی که ادامه داشت، می‌ریخت روی بالشت خاکی زیر سرش. صدایش در سرم پیچید: مامان! چقدر خوبه آدم با روی خونی اربابش رو ملاقات کنه. حاج محمود خواند: است ما رو ببر ..!