#پیام_بیست_و_دوم
#شهید_عباس_دانشگر
بسم الله الرحمن الرحیم
نمیدونم از کجا شروع کنم...
یه روز صبحگاه مدرسه رو به شهدا اختصاص دادم.به اسم صبحگاه شهدایی. یکی از بچه ها از شهید دانشگر گفت و گفت و من شناختی از این شهید تا اون موقع نداشتم. 😔 قرار شد فردا صبحگاه از شهید عباس بگوید و...
یه حس خاصی نسبت به این شهید پیدا کرده بودم... 🥺🥺
شب در عالم خواب دیدم پارچه بزرگ سفیدرنگ خاصی از بالای جایگاه صبحگاه تا روی پله ها و پایین تر نصب شده، و شخص جوان نورانی و با صفایی رو دیدم که از بالای جایگاه نظاره گر برنامه بود...🥺🥺
از خواب بیدار شدم...
خدایا این چه خوابی بود دیدم...
یه لحظه یادم اومد که فردا یه برنامه قرار بود تو صبحگاه داشته باشیم...
فرداش عکس شهید رو داخل کتاب دیدم... 🥺🥺 آره درست بود، شهید عباس دانشگر نظاره گر برنامه مون بود.
خودش بود.. 🥺🥺
از اون موقع ارتباط خاصی با این شهید پیدا کردم...