eitaa logo
کارگاه عفاف و حجاب
320 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
14 فایل
ارتباط با مدیر کانال. @MohammadParsa110
مشاهده در ایتا
دانلود
✅یک داستان شنیدنی 🌹 و چه شد؟ 👈 بهاءالدین _عاملی در یکی از 📖کتاب‌ های خود مینویسد: «روزی 🧕زنی نزد🧑‍💼قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از 👨‍💼 شوهرم طلب دارم و او به من نمیدهد. قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟ زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند.قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد. گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است. چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید! 🗣شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟ برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره ‌اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! هرگز! من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمی‌دهم که چهره‌ی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود. چون زن آن و را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.» چه خوب بود که آن مرد با غیرت، جامعه‌ امروز ما را هم میدید که چگونه رخ و ساق به همگان نشان میدهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده‌ آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند.