🔰پرستار
به صورت رنگ پریده و لب های ترک خورده مجروح حاج احمد نگاه کرد
و
بعد به پاهای زخمی اش،
گفت:
«برادر اجازه بدهید داروی بی هوشی تزریق کنم، این طوری کمتر درد می کشید.»
حاجی هم ناله ای کرد
و گفت:
«نه! بی هوشم نکن!
دارویت را نگهدار برای آنهایی که زخم های عمیق تری دارند.»
🔰حاج احمد #متوسلیان
📚 کتاب: خدمت از ماست، ص82
🌐 #شهید
#الگو
#مقاومت
#ایثار