eitaa logo
سلاح پیشرفته| اقتدار🚩
11.9هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
15هزار ویدیو
5 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
❣پروفایل خدایی ‌ 💚 @sooye_malakout
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹یک آیه یک نشانه🌹 👌بهترین بندگان از دیدگاه خداوند 🌸سوره آل عمران (آیه ۱۹۱)🌸 🌿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (١٩١) 🌱همانها كه خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه كه بر خوابیده‌اند، یاد می‌كنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می‌اندیشند؛ (و می‌گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده‌ای! تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! ... ‌ 💚 @sooye_malakout
🔥عذاب قبر به خاطر آزردن شوهر! ✍یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط نقل می‌کند : زنی بود که شوهرش سید و از دوستان جناب شیخ بود. او خیلی شوهرش را اذیّت می‎کرد پس از چندی آن زن فوت کرد هنگام دفنش جناب شیخ حضور داشت با چشم برزخی مشاهداتی کردند بعد فرمودند : روح این زن جدل می‌کند ، وقتی که خواستند او را دفن کنند اعمالش به شکل یک سگ سیاه درنده‎ای شد . همین که خانم فهمید این سگ باید با او دفن شود متوجه شد چه بلایی در مسیر زندگی بر سر خود آورده شروع کرد به التماس و نعره زدن ، دیدم خیلی ناراحت است لذا از این سید خواهش کردم که حلالش کند او هم بخاطر من حلالش کرد . سگ رفت و او را دفن کردند. 📚منبع : کیمیای محبت ، ص ۱۴۱ ‌ 💚 @sooye_malakout
دونفری که وارد بهشت نمی شوند👆🔥 ‌ 💚 @sooye_malakout
CQACAgQAAx0CWFXg3gACC-Vi6cnY6_5r-L3k744du54Du9ikqAACtQIAAg0PEFPRSdTTAXydbSkE.mp3
1.69M
🎙واعظ: حاج آقا محرابیان 🔖 آبرو ریزی سه دسته در دنیا 🔖 ‌ 💚 @sooye_malakout
11.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌خاطره گویی حاج محمودآقانکوگویان فرزند استاد شیخ رجبعلی خیاط (ره) ‌ 💚 @sooye_malakout
💥واین زورآزمایی👆در تو و وجودت هرلحظه وهرروز ادامه دارد... 👈آیاپیروز میشوی یا....❌🔥 ‌ 💚 @sooye_malakout
❣ گفتگوی یکی ازپیامبران باخدا ❣ 🌹يكى از پيغمبران گفت: 🍃بار خدايا! 🍃نعمت بر كافران مى‏ ريزى و بلا بر مؤمنان مى‏ گمارى؛ اين را سبب چيست؟ 🍃خداوند فرمود: 🍃بندگان را خوب يا بد بلا و نعمت، همه از من آيد . 🍃مؤمنان را بلا فرستم تا به وقت مرگ، پاك و بى‏ گناه مرا بينندن و نزد من آيند . 🍃چون بلايى بر كسى مى‏ گمارم، گناهان وى را به بلاهاى اين جهان، كفاره دهم و بپوشانم . 🍃و كافر را نعمت‏ها دهم تا نيكى‏ هاى او را در اين دنيا، پاداش داده باشم كه تا چون نزد من آيد و مرا بيند، بر من هيچ حقى نداشته باشد و من در گرو نيكوهاى او نباشم. 🍃پيغمبر گفت: 🍃اگر چنين است، بهتر آن كه همان سان باشد كه تاكنون بوده است. ‌ 💚 @sooye_malakout
❣ امام رضا (عليه السلام) : 👌 بهترین ثروت و ذخیره انسان صدقه ای است که در راه خدا می دهد 📗 مسندالامام رضا علیه السلام، ج2، ص208 ‌ 💚 @sooye_malakout
💥حکايتي شگرف از مقدس اردبيلي💥 ☘مير فيض الله تفرشي ، که از شاگردان مرحوم مقدس اردبيلي بود، براي انجام کاري شبانه از خانه بيرون مي رود. هنوز به در خانه مقدس اردبيلي نرسيده بود که مقدس از خانه بيرون آمد و متوجه روضه ي مقدسه علويه (ع)شد. حس کنجکاوي مير فضل الله او را به دنبال مقدس کشاند. نيمه شب بود و آسمان روشن از مهتاب، لطف ديگري داشت. کوچه هاي نجف خلوت و خالي بودند، سکوت سنگيني بر گرده شهر سايه انداخته بود. گاه سکوت نشسته را صداي گريه ي کودکي يا ناله ي مرغي مي شکست. 🌸مقدس آهسته قدم بر مي داشت. سايه قامت رشيدش به روي ديوارهاي گلي مي افتاد و همراه او حرکت مي کرد. مير فيض الله دنبال مقدس راه افتاده بود و در تعقيب او سر از پا نمي شناخت. در پشت نخل ها و ديوارها پنهان مي شد تا اگر مقدس نگاهي به عقب انداخت او را نبيند. هميشه آرزو کرده بود که شبي شاهد خلوت او با خدايش باشد و آن شب که به پندار خود، چنين فرصتي دست داده بود چقدر خوشحال بود. دلش در انتظار مشاهده ي وصال عارفانه استادش لحظه اي از تپش نمي ايستاد. 🌸مقدس تا به صحن حرم رسيد، درها گشوده شد. درکنار ضريح ايستاد و سلام کرد، صداي جواب زمزمه وار به گوش مير فيض الله رسيد و او گوش تيز کرد که ديگر چه خواهد گذشت و مقدس چه خواهد گفت و چه جوابي خواهد شنيد. اما مقدس تنها دست به ضريح مقدس برد و صورت بدانجا گذاشت و آرام چيزهايي زمزمه کرد و لحظاتي بيرون آمد وبه سوي مسجد کوفه رهسپار شد. ☘مير فيض الله باز از پي او راه افتاد و او را مشاهده کرد که داخل مسجد شد و به طرف محراب رفت . مير فيض الله از لاي در مسجد، چشم به طرف محراب دوخت. توي محراب کسي رو به قبله نشسته بود. مقدس نزديک شد و در کنار آن شخص زانوي ادب زد و خاضعانه شروع به سخن گفتن با او کرد. مير فيض الله از ديدن اين صحنه به تعجب و حيرت افتاد و با خود مي گفت: ⁉️اين کيست خدايا؟مگر داناتر از مولاي ما مقدس نيز کسي در اين شهر وجود دارد که مولاي ما خاضعانه در مقابل او زانو مي زند و از او سوال مي کند؟ 💔قلبش تپيد و بدنش لرزيد . هنوز از تماشاي صحنه نگاه بر نگرفته بود که مقدس بلند شد و بيرون آمد . مير فيض الله به کناري رفت و پنهان شد و مخفيانه باز به تعقيب مقدس پرداخت . مقدس خوشحال و قبراق راه مي رفت . نزديک حرم مطهر رسيده بودند که مير فيض الله تنحنحي (سرفه اي )کرد و مقدس فورا سر به عقب گرداند: 🌱مير فيض اللهً ! اينجا چه کار مي کني؟ عرق شرم بر پيشاني مير فيض الله نشست و از خجالت سر به زير انداخت و خاموش شد. مقدس خودش را به او رساند و ملاطفت کرد ودوباره سوال فرمود: - تو با من بودي اولاد پيغمبر؟! - بلي !براي پرسيدن سوالي به طرف خانه شما راه افتاده بودم . وقتي به نزديکي هاي در رسيدم شما از خانه بيرون آمده بوديد نخواستم مزاحم بشوم . اما حس کنجکاوي مجبورم کرد که دنبال تو بيايم و ببينم کجا مي روي ؟ ☘ملايمت و ملاطفت آخوند شرم و خجلت را از وجود فيض الله برگرفت و ميرفيض الله جرات کرد او را سوگند دهد که وي را خبر دهد از آنچه مشاهده کرده بود . مقدس قبول کرد و فرمود: 🌱مسئله اي از مسائل دين بر من مشکل شده بود، آمدم به خدمت حضرت اميرالمومنين(ع) و از آن حضرت پرسيدم. آن حضرت فرمود :« امروز امام زمان تو حضرت صاحب الامر (عج)در اين شهر است ، برو به مسجد کوفه از آن حضرت سوال کن.» پس رفتم به نزد محراب مسجد و آن مساله را از آن حضرت سوال نمودم و جواب شنيدم. 🌹السلام علیک یا علی بن ابی طالب(ع) 🌹السلام علیک یاحجت ابن الحسن العسکری(عج) ‌ 💚 @sooye_malakout
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 توصیہ به زنان و مردان متاهل 🌱کوتاه و بسیار مفید 🍃 استاد قرائتی ‌ 💚 @sooye_malakout