خوب بد زشت
رانت، سه نوع است: بد، خوب و زشت! ما بیشتر با رانت بد آشنا هستیم؛ مثل:
۱. امتیاز واردات کالاهای غیرضروری غیرمتعارف که در داخل هم تولید نمیشود! این منجر به تغییر مُضرّ در ذائقه مردم هم میشود!
۲. امتیاز واردات برای واردات کالای غیرضروری متعارف که در داخل تولید میشود! این یعنی ادامه وضع نامطلوب مصرفی موجود!
۳. امتیاز واردات کالای ضروری که در داخل تولید نمیشود! این یعنی تامین قطرهچکانی مایحتاج ضروری مردم!
۴. امتیاز واردات کالای ضروری که در داخل تولید میشود! این یعنی رقیبتراشی برای تولید داخل!
۵. امتیاز تولید کالای ضروری! این هم یعنی تامین قطرهچکانی مایحتاج ضروری مردم!
۶. امتیاز تولید کالای غیرضروری غیرمتعارف! این یعنی تغییر ذائقه عمومی همراه با مانور تجمّل!
۷. امتیاز تولید کالای غیرضروری رایج! این یعنی برهم زدن آرامش مصرفی مردم توام با مانور تجمّل!
اما رانت خوب؛ یعنی دادن امتیاز مصرف کالای تولید داخل براساس هزینه تمامشده داخل به عموم مردم!
یعنی استفاده مردم از کالای داخلی بدون فضولی دلار!
یعنی لغو قوانین مربوط به قیمتگذاری جهانی (دلاری) برای تولیدات غیروابسته به خارج!
یعنی عدالت در مصرف!
اما رانت زشت و بدتر از همه رانتهای بد، دادن امتیاز تعیین قیمت سایر کالاها، از طریق تعیین نرخ ارز یا امتیاز خلق پول از طریق بانک خصوصی است!
این دو، شاهرانت است!
https://eitaa.com/egtesade_ma
"سراب شاخص تولید سرانه"
گفت: اقتصاد ایران، کوچک است و تولید سرانه ایران، نسبت به کشورهایی چون آمریکا، آلمان، فرانسه و ژاپن کمتر است!
به همین جهت، نباید انتظار داشته باشیم که دریافتی کارگر و کارمند در ایران، شبیه آنها باشد!
گفتم: اولا همین تولید سرانه کمتر، اگر متوازن و عادلانه تقسیم شود، برای زندگی آبرومندانه کفایت میکند وگرنه ده برابر این هم جواب نمیدهد!
ما با ناترازی در توزیع و مصرف کیک اقتصاد ایران مواجهیم!
مهمتر از تولید سرانه، توزیع و مصرف سرانه است.
توزیع باید عادلانه باشد؛ یعنی:
۱. امکانات تولید، بهصورت متوازن بین همه افراد توانمند توزیع شود.
۲. درآمد حاصل از تولید، براساس سه معیار ارزش افزوده، تلاش و نیاز بین همه عوامل تولید تقسیم شود. ۳. قراردادهای کار، به سمت قراردادهای مشارکتی سوق داده شود!
مصرف باید عادلانه باشد؛ یعنی همه مردم بتوانند نیازهای طبیعی خود را تامین کنند و از اسراف و مانور تجمّل پیشگیری شود!
آیا در آن کشورها چنین است؟
قطعا نه! مشاهده جمعیت دهها میلیونی زیرخط فقر و بیخانمان در آمریکا و مشاهده ۴۰۷۰۰۰ نفر انسانی که در زمستان گذشته در اروپای توسعه یافته از سرما مردند، نشانه توسعه منهای عدالت در غرب است!
این یعنی نباید فریب شاخص تولید سرانه را خورد!
ثانیا کمتر و بیشتر، حکایت درستی از واقعیت نمیکند. آنچه مهم است اینکه تولید سرانه (مشروط به توزیع و مصرف سرانه عادلانه) کفاف یک زندگی شرافتمندانه را بدهد.
اگر تولید سرانه هر ایرانی ۵۰۰۰دلار باشد و هر دلار ۷۰.۰۰۰تومان باشد، تولید سرانه هر ایرانی در سال ۳۵۰میلیون تومان و تولید متوسط یک خانوار ۵نفره ۱.۷۵۰.۰۰۰.۰۰۰تومان میشود!
اگر ۴۰٪ تولید سرانه، سهم مصرف شود، یعنی هر فرد ایرانی سالانه ۱۴۰میلیون تومان و هر خانواده ۵ نفره سالانه ۷۰۰میلیون تومان میشود؛ یعنی متوسط درآمد ماهیانه یک خانواده ایرانی ۵۸میلیون تومان است!
با لحاظ تفاوتهای ناگزیر ناشی از تلاش کمتر و بیشتر، میتوان گفت متوسط درآمد مصرفی هر خانوار ایرانی در هر ماه میتواند چیزی بین ۴۰ و ۷۵میلیون تومان باشد!
رویایی بهنظر میرسد؛ زیرا ما به نظام توزیع ناعادلانه امکانات و فرصتهای کسب درآمد و رانتهای متنوع تولید ثروت از طریق خلق پول و بازی با نرخ ارز عادت کردهایم و این سوغات نحس فرهنگ غربی و اقتصاد سرمایهداری است که هیچ نسبتی با نظام اقتصاد اسلامی ندارد!
#ناترازی_کیکی
#ناترازی_کیک_اقتصاد
#حمید_قنبری
#تولید_سرانه
#توزیع_سرانه
#مصرف_سرانه
https://eitaa.com/egtesade_ma
"چالش محاسبهناپذیری یارانه پنهان"
یکی از چالشهای علمیِ مفهوم یارانه پنهان که طرح عمومی آن را شکبرانگیز میکند،
محاسبهناپذیری آن است!
در این یادداشت به ابعاد غیر اقتصادی یارانه پنهان میپردازم:
یارانه پنهان، اختصاص به مسائل اقتصادی ندارد و در امور فرهنگی و در ابعاد فرهنگیِ مسائل اقتصادی نیز وجود دارد!
همین ویژگی، محاسبهپذیر بودن یارانه پنهان را با چالش جدی مواجه میکند؛ زیرا امور فرهنگی، با ارزشهای والای اخلاقی و دینی مرتبط است که شدیدا قیمتگریز است؛ یعنی نمیتوان روی واقعیات فرهنگی، قیمت پولی گذاشت!
شخصی نزد امام صادق علیهالسلام از فقر شکوه کرد. امام، از شخص پرسیدند: آیا حاضری در برابر ثروت هنگفتی، از محبت و پیروی از ما دست برداری؟ شخص گفت: هرگز! امام به او فرمودند: پس تو خیلی ثروتمندی و فقیر نیستی!
امام با این پرسش و پاسخ، فرد را متوجه داشتههای باارزش فرد کردند! داشتههایی فرهنگی که شاید در کوتاهمدت برای او آورده مادی هم نداشت!
داشتههایی که نمیتوان با هیچ شاخص قیمتی برای آن قیمت معینی تعیین کرد!
قرآن کریم نیز در موارد متعدد از اموری یاد میکند که قابل قیمتگذاری با شاخصهای قیمتی دنیوی نیستند؛ مثلا تعهدات انسان با خدا قابل معامله نیست "لَا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا"(نحل95) یا تعهدات اجتماعی انسان قابل معامله نیست "لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَ لَوْ كَانَ ذَا قُرْبَىٰ"(مائده106) یا نشانههای هدایت الهی قابل معامله نیست "لَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا"(مائده44) یا قرآن و دستورات الهی قابل معامله نیست "إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَٰئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا اَلنِّارَ"(بقره174).
بنابراین امور قیمتناپذیر در زندگی ما فراوان است؛ اموری چون لذّت همنشینی در جمع صمیمی خانواده، لذّت عبادت در مساجد و لذّت زیارت که همه ما ایرانیان مسلمان تجربیات فراوانی از این دست داریم!
لذّت حمایت بین خویشاوندان و همسایگان، لذت کمکرسانی مومنانه به فقرا و لذّت صله رحم و فهرست بلندی از این امتیازات فرهنگی که تصور نداشتن هر یک برای ما عذابآور است!
اینها امور فرهنگی هستند که نتایج اقتصادی دارد و برای اقتصاد و معیشت ما مزایایی ایجاد میکند که تعریف یارانه پنهان بر آنهاصادق است اما مطلقا قابل قیمتگذاری نیست!
روابط اقتصادی ما مشحون از تعهدات الهی و انسانی و نشانههای هدایت الهی در هستی و در شریعت است!
در سایر فرهنگها نیز مزایا و معایب فرهنگی متعددی وجود دارد که مقایسه بین فرهنگها و کشورها را ناممکن میکند!
یارانه پنهان، بدون مقایسه ناممکن است و مقایسه فرهنگهای اقتصادی نیز ناممکن است.
بنابراین یارانه پنهان غیرقابل محاسبه است!
مفهوم غیر قابل محاسبه را نه میتوان در تحلیل پدیدههای اقتصادی استفاده کرد و نه باید در سیاستگذاری اقتصادی معیار تصمیمگیری قرار گیرد!
https://eitaa.com/egtesade_ma
"متناقض امّا منطقی"
در دنیایی با آدمهای بهشدّت متناقضی زندگی میکنیم:
از یکسو نسبت به نشان دادن کفن که لباس آخر همه ماست، متعجب بلکه متنفر و منزجر میشوند!
از دیگر سو با مشاهده خودکُشی یک عنصر سیاسی معلومالحال به تطهیر عمل شنیع او میپردازند و حتی حاضر نیستند اندکی در مذمّت خودکُشی سخن بگویند!
اما تناقضی نیست و اتّقاقا این دو موضعگیری کاملا سازگار است!
لزوم استفاده از لباس خاص و سایر آداب برای اموات
و حرمت خودکُشی و گناه بودن آن،
هر دو از احکام نورانی و متعالی اسلام است!
برای جماعتی که یا رسما نانخور غرب وحشی هستند یا دلبسته بیجیره و مواجب غرب ریاکار هستند، دوری از خدا و دستورات خدا و انکار روز قیامت و نفی حرمت نفس انسانی،
دستور کار مشترک است!
آیات ابتدائی سوره بقره،
وصف کسانی است که برخلاف این بیدلانِ غربِ خداگریز،
اهل ایمان به غیب و وحی الهی هستند
"الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ"
و اهل یقین به روز قیامت هستند "بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ"
خدایا! ما را از ایشان قرار ده!
https://eitaa.com/egtesade_ma
درباره ایمان:
ایمان یک حالت و وضعیت فطری برای بشر است و کفر یک وضعیت قسری و غیرهماهنگ با فطرت بشر است!
این واقعیت، باعث میشود که ایمان اقتضای استمرار داشته باشد و کفر استعداد بقا نداشته باشد!
این واقعیت، باعث میشود که کفر نامانا باشد و تبدیل به ایمانی دیگر شود؛ یعنی یا فرد به ایمان قبلی برمیگردد یا متعلق ایمان خود را عوض میکند!
تا اینجا ادعای بنده بود اما دلیل بنده آیه ۲۳ سوره توبه است که از استحباب کفر بر ایمان سخن میگوید.
استحباب؛ یعنی جستجو برای دوست داشتن چیزی و ترجیح آن بر چیزی دیگر!
در قرآن کریم، چهار بار از استحباب سخن به میان آمده است:
۱. ابراهیم ۳: استحباب دنیا بر آخرت.
۲. نحل ۱۰۷: استحباب دنیا بر آخرت.
۳. فصلت ۱۷: استحباب کوری بر هدایت.
۴. توبه ۲۳: استحباب کفر بر ایمان.
اولا در هر چهار مورد، استحباب یک چیز مرجوح بر یک چیز راجح مطرح است. یعنی در قرآن کریم، فعل استحباب هیچ جا در یک مضمون مثبت به کار نرفته است.
ثانیا باب استفعال، دالّ بر نوعی طلب است که لازمه آن سختی و دشواری است!
ثالثا این طلب و دشواری، ریشه در مغایرت آن چیز با فطرت و طبیعت شیء دارد!
ترجیح دنیای فانی بر آخرت خیر و ابقی، ترجیح کوری ضلالت بر بینایی هدایت و ترجیح ایمان بر کفر، خلاف مقتضای طبیعی است و اگر مانعی نباشد ایجاد نمیشود!
بنابراین بشر خواه نا خواه به سمت ایمان کشیده میشود! اگر ما با تبیین، متعلق درست ایمان؛ یعنی حقایق و نشانههای خدا را برای مردم بشناسانیم، مردم به سوی ایمان به خدا حرکت خواهند کرد!
https://eitaa.com/egtesade_ma