فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#سردار_دلها
عشقت هنوز چپ سینمه
با جون و دل پرستیدمش
🍃🌷🍃
🦋 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
هیات رزمندگان اسلام کرمان
'
#قسمت_بیست_و_چهارم
" من زنده ام "
.... بوی تند و تیز مدفوع باران خورده، نزدیک شدن به مقصد را خبر می داد.
درست می شنیدم؟ زمزمه ی حزین و دلنشین دعای توسل! این صدای یک ایرانی بود. نزدیک تر که شدم سعی کردم با سرفه او را متوجه ی حضور خود کنم. اما آنجا مقصد نبود.
با هر قدمی که بر می داشتم روی کپه های نرمی پا می گذاشتم که مقصد را مفهوم و معلوم می کرد. پاهایم در فاضلاب فرو رفته بود. دلم می خواست صرفنظر کنم اما وضع مزاجی ام اصلا خوب نبود.
عینک را از روی چشمم برداشت. مثل آدم کوری بودم که فقط روشنایی و تاریکی را تشخیص می دهد اما چیزی نمی بیند.
سرباز گفت: روحی(برو)
گفتم کجابروم اینجا کجاست؟
توی یک راهروی کاملا تاریک با دو ردیف سلول که ظاهرا یکی از سلول ها مقصد مورد نظر بود. هیچ قدمی نمی توانستم بردارم اما از آن عینک لعنتی خلاص شده بودم. بی حرکت مانده بودم تا شاید چشمانم به تاریکی عادت کند و بتوانم راه را پیدا کنم.
به سمت صدا وارد راهرو شدم. نگهبان چراغ قوه اش را روی یکی از درها انداخت. در نیمه باز بود و کف سلول پر از کثافت و فاضلاب. یک پا به جلو می گذاشتم اما ناامیدتر به عقب برمی گشتم.
از اتاقکی بدون سنگ توالت برای قضای حاجت استفاده می شد که تمام کف آن پر از کثافت بود. پایم روی هر نرمی که می رفت بوی بیشتری می شد. گویی وارد جهنم گناهکاران شده بودم. چرک و خون و مدفوع.
وقتی از آن اتاق کثیف به سلولم برگشتم نفس راحتی کشیدم. سلول برایم کاخ شده بود. آن شب دوبار این راه را به اجبار رفتم. بار دوم هم زمزمه ی دعا شنیده می شد.مطمئن شدم صاحب صدا ایرانی است. برای اینکه او را متوجه ایرانی بودنم کنم از سرباز پرسیدم اینجا چراغ نداره؟خیلی تاریکه. سرباز عراقی تا آنجا که قدرت داشت نعره کشید و گفت أخرسی مجوسیه(خفه شو مجوس)
با فشار و فریاد زیاد ، مرا نزدیک صبح برای مداوا به بهداری بردند. وقتی به بهداری رسیدم اواین چیزی که از آن مطمئن شدم این بود که آنجا بصره بود.
مرا به اتاق بزرگی بردند که سقف و دیوارش آینه های چندبعدی داشت. در اولین لحظه احساس کردم جمعیت زیادی در اتاق هستند اما بعد از اینکه چشمانم به نور اتاق عادت کرد فقط دو افسر را دیدم که پشت میز نشسته بودند. شخص دیگری هم در گوشه ی اتاق مشغول نماز خواندن بود.
حیرت زده به او نگاه می کردم. هم خوشحال شدم از اینکه مسلمانند و خدا و پیامبر و قرأن را می شناسند ،هم از این ناراحت که کسانی که نماز می خوانند چطور با ما می جنگند؟
باورم نمی شد در چند قدمی آن سلول های مخوف و متعفن،قصر و بارگاهی به این زیبایی و مجللی ساخته باشند. اما واقعیت این بود که آن دخمه ها حاصل این قصرها و أن ناله ها حاصل این قهقهه های مستانه بود. هردو نماز می خواندند اما آن کجا و این کجا؟
شدت دل پیچه اجازه نمی داد کمرم را صاف کنم و راست بایستم. درحالی که دلم را گرفته و به خود می پیچیدم با همان بوی متعفن و مشمئز کننده ی کفش و شلوار آلوده وارد اتاق شدم. حالت رقت انگیزی داشتم. خنده های تحقیرآمیز آنها از دردی که می کشیدم تلخ تر و گزنده تر بود.
به زبان کردی-فارسی گفت: خدا با چه زبانی سخن می گوید؟ پیامبر و امامان با چه زبانی سخن می گفتند؟ شما با چه زبانی با خدا سخن می گوئید؟ محمد(صلّی اللّه علیه و آله) و قرآن و کربلا و امام حسین(علیه السلام) همه عرب هستند و مال ما هستند. شما آمده اید ما را مسلمان کنید؟
جواب من فقط سکوت بود و سکوت.
دوباره گفت برایمان انقلاب خمینی را آورده ای دختر خمینی؟ بوی انقلاب می دهی!
بوی تعفن کفش هایم تمام اتاق را پر کرده بود. آنها بینی هایشان را گرفته بودند. دیگر طاقت یک لحظه ایستادن را نداشتم.فکر کردم شاید بیماری وبا گرفته ام چون کنترلم را از دست داده بودم و نمی توانستم روی پا بایستم. نشستم اما دوباره به زور اسلحه و تشر افسر عراقی بلند شدم.
می گفتند شما نماز می خوانید؟به چه زبانی؟ عربی؟ آمده اید بروید کربلا؟ خمینی برای ما پیام می فرستد،او می خواهد کشور ما را به هم بریزد. توچه می گویی دختر خمینی؟
توان حرف زدن نداشتم. فقط به خودم می پیچیدم و نمی دانستم قرار است کی از این محکمه ی جانفرسا بیرون بروم. حاضر بودم عطای دکتر و دارو را به لقایش ببخشم.
تمام سر و صورتم خیس عرق بود و صدای تپش قلبم را به وضوح می شنیدم. زانوهایم وزن بدنم را تاب نمی آوردند و حلق و زبانم خشکیده بود. کم آبی همه ی وجودم را بی رمق و ناتوان کرده بود....
بعد از این همه سؤال بی جواب و سرپا ایستادن ، وقتیکه حس می کردم بند بند استخوان هایم دارند از هم جدا می شوند، تازه نفر سومی وارد اتاق شد و پشت میزی که روبرویش کمدی بود، نشست. با تمسخر پرسید: شنو وجعچ بنت الخمینی؟( دردت چیه دختر خمینی)
برای اینکه آنجا نمانم و به رنجم خاتمه دهم گفتم دردی ندارم.
#من_زنده_ام
#خاطرات_دوران_اسارت
#باقلم_معصومه_آباد
@razmandegan_eslam_kerman
◾◾◾◾◾◾◾◾◾
#زیارت #امام_زمان(عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) در روز جمعه
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ،
وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ وَ أَنَا يَا مَوْلايَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ يَا مَوْلايَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.
@razmandegan_eslam_kerman
◾◾◾◾◾◾◾◾◾
✅ حضرت امام مهدی ارواحنا له الفداء می فرمایند:
🍃 درهای سؤال از چیزهایی را که برای شما مفید نیست ییندید و خود را در مورد دانستن چیزهای غیرلازم به زحمت نیندازید و در مورد تعجیل فرج زیاد دعا کنید زیرا که دعا موجب فرج خواهد شد.
🍃 بحارالانوار،ج۵۳،ص۱۵۱
@razmandegan_eslam_kerman
بسم الله الرّحمن الرّحیم
••─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─••
🔷 زندگی قرآنی 🔷
🔻آيه🔻
💠جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَماً لِّلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَ الْهَدْىَ وَالْقَلَئِدَ ذَ لِكَ لِتَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِى السَّمَوَ تِ وَمَا فِى الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌ (۹۷) مائده
🔻ترجمه 🔻
💠خداوند، كعبه ى بیت الحرام را وسیله ى سامانبخشى و قوام مردم قرار داده و نیز ماه حرام و قربانى هاى بى نشان و نشاندار را (وسیله ى برپایى مردم قرار داده است) این براى آن است كه بدانید خداوند آنچه (از اسرار) در آسمانها و زمین است می داند و خداوند به هر چیز آگاه است.
••─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─••
🔷 تفسیر کوتاه آیه
🍃«قیام»، وسیله ى پایدار بودن است، مانند ستون ساختمان و عمود خیمه.
✅امام صادق علیه السلام فرمود: خانه ى خدا را بیت الحرام مى نامند، به خاطر آن كه ورود كفّار به آنجا حرام است.
🍃«هَدى»، قربانى بى نشان است و «قلائد»، قربانى هاى نشاندار.
مركزیّت، امنیّت، قداست، عبادت، قدمت، وحدت، سیاست و برائت، معرفت، سادگى، صفا، خلوص و دورى از جدال، شهوت و فسوق در حج است.
🍃ماههاى حرام عبارتند از: رجب، ذیقعده، ذیحجّه و محرّم كه جنگ در آنها ممنوع است.
🍃اجتماع میلیونى مسلمانان در مكّه، بدون تشریفات وامتیازات وبدون جدال لفظى و نزاع عملى در مكانى مقدّس، از امتیازات اسلام است و اگر به منافع گوناگونى كه در پرتو مراسم حج حاصل مىشود از قبیل: حلالیّت طلبیدن هنگام رفتن، دید و بازدید، رونق تجارى، پرداخت خمس و زكات،
آشنایى با معارف و امّت ها، قرار گرفتن در قدیمى ترین مركز توحید، هم ناله شدن با انبیا و پا جاى پاى آنها قرار دادن، توبه كردن در صحراى عرفات و مشعر، به یاد قیامت افتادن، مانور سیاسى و برائت از كفّار و سایر بركات را در نظر بگیریم، مى فهمیم كه این برنامه هاى حج برخاسته از علم بى نهایت خدایى است كه بر همه چیز هستى آگاه است و هرگز علم محدود نمىتواند دستورى به این جامعیّت و جذّابیّت صادر كند.
🍃حج، مایه ى ثبات و قوام است. سامان بخشى امور، نیاز به تجمّع، وحدت، عبادت، احترام و حرمت، «بیت الحرام» و آرامش و امنیّت «الشهرالحرام»، و كارهاى پنهان و بىنشان و با نشان «الهدى و القلائد» و تأمین غذاى مورد نیاز دارد. «قیاماً للنّاس»
🍃 كسى حقّ قانونگذارى دارد كه از تمام هستى آگاه باشد. «یعلم ما فى السماوات و ما فى الارض»
🍃 مسجد و مسلخ، وسیله ى قوام دین و دنیاى مردم است. «الكعبة... الهدى و القلائد»
🍃 حجّى كه سبب قوام جامعه نباشد حج واقعى نیست. «الكعبة... قیاماً للناس» اگر جامعه ثبات داشته باشد، زمینه ى خداشناسى در آن رشد مىكند. «قیاماً... لتعلموا ان اللّه...»
🌷 أللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم 🌷
@razmandegan_eslam_kerman
••─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
✳️ من المؤمنين رجال صدقوا یعنی تو راست بگو، شهادت خودش میاد سراغت، اونم وسط تهران
سندش همین آرامش چهره حاج محسن...
هیات رزمندگان اسلام کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬پشت پرده سریال خانه امن
🔷نویسنده این سریال حکم ارتدادش رو مراجع داده بودند به خاطر اهانت به امام زمان (عج)
🎤استاد رائفی پور
@razmandegan_eslam_kerman