🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
با سلام خدمت همراهان گرامی
🌺 با عنایت خداوند و مدد امیر المومنین امام علی علیه السلام،
خطبه های مولا در نهج البلاغه به پایان رسید.
ان شاء الله از امروز نامه های مولا علی علیه السلام، بارگذاری می گردد.
@razmandegan_eslam_kerman
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
#نهجالبلاغه_مولاامیرالمؤمنین
🌺 نامه شماره ۱
🌴به مردم كوفه
🌴افشای سران ناكثین
🔹از بنده خدا، علی امیر مومنان، به مردم كوفه، كه در میان انصار پایه ای ارزشمند، و در عرب مقامی والا دارند. پس از ستایش پروردگار! همانا شما را از كار عثمان چنان آگاهی دهم كه شنیدن آن چونان دیدن باشد، مردم برعثمان عیب گرفتند، و من تنها كسی از مهاجران بودم كه او را برای جلب رضایت مردم واداشته، و كمتر به سرزنش او زبان گشودم، اما طلحه و زبیر، آسان ترین كارشان آن بود كه بر او بتازند، و او را برنجانند، و ناتوانش سازند، عایشه نیز ناگهان بر او خشم گرفت، عده ای به تنگ آمده او را كشتند، آنگاه مردم بدون اكراه و اجبار، بلكه به اطاعت و اختیار، با من بیعت كردند. آگاه باشید! مدینه مردم را یكپارچه بیرون رانده، و مردم نیز او را برای سركوبی آشوب فاصله گرفتند، دیگ آشوب به جوش آمده، و فتنه ها بر پایه های خود ایستاد، پس به سوی فرمانده خود بشتابید، و در جهاد با دشمن بر یكدیگر پیشی گیرید، به خواست خدای عزیز و بزرگ.
@razmandegan_eslam_kerman
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
#قسمت_بیست_و_پنجم
" من زنده ام "
.... برای اینکه بیشتر آنجا نمانم و به رنجم خاتمه دهم گفتم درد ندارم.
دکتر چهارتا قرص لوموتیل به دستم داد و به سرباز گفت ببریدش.
وقتی به سلول برگشتم خواهرها خیلی نگران شده بودند. بلافاصله فاطمه پرسید حالت خوبه؟ درمانگاه بیرون از اینجا بود، با ماشین بردنت؟
گفتم نه، پشت همین سیاهچال ها یک عمارت آینه کاری درست کرده اند که هیچ شباهتی به درمانگاه ندارد و برای بازجویی از مریض ها و مجروحین آنجا نشسته بودند. این امامزاده شفا که نمی دهد، کور هم می کند.
اسم داروها را در همان مدت کوتاهی که در مرکز امداد جبهه با خانم عبایس کار می کردم،یاد گرفته بودم. اما باز هم از فاطمه پرسیدم این قرص ریزها همان لوموتیل است؟نفری یکی از اینها را بخوریم.
گفت اینها که آب نبات نیست تقسیمش می کنی، تمام آب بدنت رفته، باید هرچهار تا را با هم بخوری.
بدون آب چهارتا قرص را خوردم. خواهرها به هرشکل بود تا صبح مرا تحمل کردند و من با همان شرایط نماز خواندم. روشنی صبح در این سیاهچال ها پیدا نبود اما گذر زمان نشان از سپیده ی صبح داشت. دو نگهبان در را باز و گفتند گو من اطلعن برّا.( بلند شید بیایید بیرون)
چشم هایم را آماده بستن کرده بودم اما این بار ما را بدون عینک از سلول بیرون بودند. نسیم صبحگاهی صورتم را نوازش می داد بادهای چند درخت نخلی را که در مسیر عبور ما بودند تکاند و چند خرمای خشک(دیری) را بر زمین انداخت.
به آن خرمای خشک لبخندی زدم. خرما تنها عنصر آشنای آن حیاط بیگانه بود که نتوانستم بی تفاوت از کنارش عبور کنم. بی اعتنا به لوله ی تفنگی که به کمرم کوبیده می شد خم شدم و یک چنگ خرما از روی زمین برداشتم.
هم زمان با خم شدن من یکی از سربازهای بعثی گفت إمشی ، ذبی هم. ( راه بیفت، بندازشون) اما اعتنا نکردم؛ چنگ من به اندازه ی شش تا خرما بود به هرکدام از بچه ها یکی دادم و دوتا را هم به دو سرباز عراقی دادم که با اسلحه ما را بدرقه می کردند.
حلیمه می گفت هیچوقت ایقدر مزه ی خرما را خوب حس نکرده بودم. این دانه های خرما تا بیست و چهار ساعت ما را نگه داشت.
برای اینکه دوباره چیزی را از زمین برنداریم عینک های امنیتی را آوردند و روی چشممان گذاشتند. تمام مسیر هر چهار نفرمان دست های یکدیگر را گرفته بودیم و تلو تلو خوران می رفتیم.البته با هر مانعی به زمین به زمین می خوردیم.
سوار ماشین آمبولانس تویوتای نویی شدیم که که هنوز روکش های صندلی آن را جدا نکرده بودند.
عراق با همه ی تجهیزات رزمی و بهداری کامل و مجهز پا به جنگ گذاشته بود.
برخلاف مسیر تنومه به بصره،کسی پشت ننشست. راننده و یک سرنشین جلو نشستند . بصره مانند آبادان شهری مرزی بود.
گاهی عینک امنیتی را بالا و پایین می کردم.
#من_زنده_ام
#خاطرات_دوران_اسارت
#باقلم_معصومه_آباد
@razmandegan_eslam_kerman
⬅ زيارت حضرت رسول(صلّى اللّه عليه و آله) در روز شنبه
أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُهُ وَ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاَتِ رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَدَّيْتَ الَّذِي عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِ وَ أَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْكَافِرِينَ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكَ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلاَلِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ صَلَوَاتِ مَلاَئِكَتِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ مَنْ سَبَّحَ لَكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أَمِينِكَ وَ نَجِيبِكَ وَ حَبِيبِكَ وَ صَفِيِّكَ وَ صِفْوَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ وَ خَالِصَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ أَعْطِهِ الْفَضْلَ وَ الْفَضِيلَةَ وَ الْوَسِيلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفِيعَةَ وَ ابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً إِلَهِي فَقَدْ أَتَيْتُ نَبِيَّكَ مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهَا لِي يَا سَيِّدَنَا أَتَوَجَّهُ بِكَ وَ بِأَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيَغْفِرَ لِي
پس سه مرتبه بگو:
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
پس بگو:
أُصِبْنَا بِكَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِيبَةَ بِكَ حَيْثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْيُ وَ حَيْثُ فَقَدْنَاكَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ يَا سَيِّدَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ (الطَّيِّبِينَ) الطَّاهِرِينَ هَذَا يَوْمُ السَّبْتِ وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَحْسِنْ ضِيَافَتِي وَ أَجِرْنَا وَ أَحْسِنْ إِجَارَتَنَا بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكَ وَ عِنْدَ آلِ بَيْتِكَ وَ بِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَهُ وَ بِمَا اسْتَوْدَعَكُمْ مِنْ عِلْمِهِ فَإِنَّهُ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ.
--------------
@razmandegan_eslam_kerman
#حدیث_نور
✅ پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:
🍃خود را ملزم به سکوت طولانی کن، چرا که این کار موجب طرد شیطان بوده و در کار دین، یاور توست.
📖 خصال شیخ صدوق، ص۵۲۶
@razmandegan_eslam_kerman
بسم الله الرّحمن الرّحیم
••─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─••
🔷 زندگی قرآنی 🔷
⏪سوره مائده آيات ۹۸ و ۹۹
🔻آيه🔻
💠 اِعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ وَ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (۹۸) مائده
💠 مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَغُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا تَكْتُمُونَ (۹۹) مائده
🔻ترجمه🔻
💠بدانید كه خداوند، سخت كیفر است، وهمانا خداوند آمرزنده مهربان است.
💠بر پیامبر، جز ابلاغ (احكام الهى) نیست و خداوند، آنچه را آشكار یا كتمان مى كنید مى داند.
••─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─••
🔷 تفسیر کوتاه آیه
🍃 اگر این آیه را در ادامه ى آیه ى قبل بدانیم، مى توان گفت كه شكستن احترام كعبه و ماههاى حرام و مخالفت با قربانى واحكام حج و بى هدف پنداشتن مناسك حج، عقاب شدید به دنبال دارد،
🍃 چنانكه احترام كعبه و ماههاى حرام و انجام دادن قربانى و مناسک حج، مغفرت و رحمت الهى را به دنبال دارد. (البتّه مى توان آیه را به طور مستقل و بدون نظر به آیه قبل معنا كرد كه همان ترجمه مىشود).
🍃 تشویق و تهدید باید در كنار هم باشد. «شدیدالعقاب، غفور رحیم» (انسان باید میان بیم و امید باشد و به خاطر خلاف یا شكستن حُرمت كعبه به كلّى مأیوس نشود و به خاطر رفتار و كردار خوب نیز مغرور نشود)
🍃 وظیفه ى پیامبر، تنها ابلاغ دین است، نه اجبار و تحمیل به آن. استقبال یا اعراض مردم، ضررى به پیامبر نمى زند. «ما على الرسول الاّ البلاغ»
🍃 چون علم الهى فراگیر است، پس كتمان یا آشكار سازى، نزد او یكسان است. «یعلم ما تبدون و ما تكتمون...»
🌷أللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم 🌷
@razmandegan_eslam_kerman
••─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 نماز میت برای آدم بی نماز
@razmandegan_eslam_kerman
👈🏻 #مجله_مبتذل
● کلاس دوم راهنمایی که بود، مجلات عکس مبتذل چاپ می کردند. درآرایشگاه، فروشگاه وحتی مغازه ها این عکس ها روی درو دیوار نصب می کردند و احمد هرجا این عکس ها را می دید پاره میکرد. صاحب مغازه یافروشگاه می آمد و شکایت احمد را برای ما می آورد.
● پدر احمد رئیس پاسگاه بود وکسی به حرمت پدرش به احمد چیزی نمی گفت.من لبخندمی زدم. چون باکاری که احمدانجام می داد، موافق بودم. یک مجله ای باعکس های مبتذل چاپ شده بودکه احمد آنها را از هر کیوسک روزنامه ای می خرید. پول توجیبی هایش راجمع می کرد.
●هربار ۲۰ تامجله ازچند روزنامه فروش می خرید وقتی می آورد در دست هایش جا نمیشد. توی باغچه می انداخت نفت می ریخت وهمه را آتش می زد. می گفتم:چرا این کار را می کنی؟
می گفت:این عکس ها ذهن جوانان را خراب می کند.
✍راوی:مادرشهید
🌷۱۵ آذرماه ، سالروز شهادت شهیدخلبان احمدکشوری 🌷
#صلوات
@razmandegan_eslam_kerman