✍ #جز_زیبایی_ندیدم | رونمایی
ما فکر میکنیم عامه مردم
همان خوراک خبری که ما
میبینیم و مطلع میشویم
را مصرف میکنند! اما بعد،
از کمیِ بصیرت آنها به
ستوه میآییم!
فردای شهادت #یحیی_سنوار
بعد از تدریس درس، قاب عکس
یحیی رو که همراه داشتم روی میز
گذاشتم. کمی که کنجکاوی بچهها کم
شد، گفتم کاغذی بردارید و برای صاحب این عکس احساستان را بنویسید یا اصلا ماجرا را تعریف کنید. با اینکه خبر را شنیده بودند، اما کلیپ معروف نحوه رشادت و شهادت یحیی را ندیده بودند. - همان کلیپی که فکر میکنیم عالم و آدم دیدهاند و تاثیر گرفتهاند! - کلیپ را مجدد پخش کردم. بچهها دعوا داشتند که ردیفهای جلویی بنشینند تا لحظهای از کلیپ از دستشان نرود؛ حتی آنهایی که معمولا ارتباط چندانی با این مسائل برقرار نمیکنند!
اول فکر نمیکردم که این تصمیم -که فقط ۱۰ دقیقه پایانی کلاس را گرفته- اینقدر مورد اقبال قرار بگیرد و بدون هیچ مشوقی مثل دریافت نمره یا جایزه، طوفانی از جوهر بر سفیدی کاغذها ایجاد کند! دلشان پر بود. معلوم بود.
همانجا به ذهنم رسید که کار خاصتری با این ابراز احساسات مقدس کنم. سه چهار نفر از بچههای کلاس را صدا کردم و گفتم نفری چند کاغذ از نوشتههای همکلاسیهاتان بردارید و کمکم کنید تا زودتر تایپ شوند. عصر نشده، تقریبا همه نوشتهها تایپ و تحویل داده شد.
طراحی جلد و صفحه هم که کامل شده بود و خیلی زود، شاید اولین کتاب چاپ شده برای شهادت #یحیی_سنوار آماده چاپ شد!
فردای آن روز، کسی باور نمیکرد که زیر پارچهی کشیدهشده بر تابلو و سهپایه، طرح جلد کتاب کلاس نهمیها باشد
که رونمایی میشود!
#معلمی
@sarayeHekmat