38.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩من از کودکی عاشقت بوده ام
🖤همخوانی زیبای بچه های کلاس مداحی حاج محمد داوری عزیز
May 11
#زمزمه
#واحد
#زمینه
❤️ایام زیارت مخصوصه امام رضا جان
وقتی که رنگ غم می گیره روزگارم
وقتی که از تموم دنیا گله دارم
سرم رو میزارم رو شونه ی ضریحت
تموم دلتنگی هامو برات می بارم
بهترین خاطره های زندگیم توی صحن تو رقم خورده آقا
مادرم یادم داده از کوچیکی، توی سختیا بگم امام رضا
دردامو میگم با پنجره فولاد
من عالمی دارم با صحن گوهرشاد
........
کبوتر جلد هوای گنبدم من
مسافر همیشگیه مشهدم من
امام رضایی ام به لطف مادر تو
خدا رو شکر به عشق تو زبون زدم من
من همون بنده سر تا پا گنام
که هر از گاهی به پابوست میام
هر کی میرسه یه حاجتی داره
ولی من فقط خود تو رو میخوام
پر بستم اما، بازم هواییم کن
اربعین امسال، کرببلاییم کن
شعر و نغمه: #احسان_تبریزیان
🆔https://eitaa.com/ehsantabriziyan
دارد تمام میشود آقا عزای تو
کم گریه کرده ایم محرم برای تو
شبهاي آخر است گدا را حلال كن
اين هم بساطِ نوكر ِ بي دست و پاي تو
دارد چه زود سفره ي تو جمع می شود
هستم هنوز سائل ِ آب و غذای تو
مارا ببخش گريه ي سيري نكرده ايم
چشمانِ خشكِ ما خجل از اين عزاي تو
هر روز، روز ِ تو همه جا محضر شما
یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو
میل ِ دوبارگيِّ بهشت آدمی نداشت
وقتی شنید گوشه ای از روضه های تو
کی دست خالی از در این خانه رفته است؟!
دستِ پُر است تا به قیامت گدای تو
تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس
گریه کند برای تو صاحب عزای تو
گریه کن تو حضرت زهراست والسلام
جانم فدای فاطمه و جانم فدای تو
علی اکبر لطیفیان
#شعر_خوب_بخوانیم
#ادامه_داشت
آن شب کسی نبود ولی دم* ادامه داشت
در تکیه یک سکوت منظم ادامه داشت
در خیمه بر تمامی پرچم نوشته ها
"باز این چه شورش است و چه ماتم" ادامه داشت
دیروز روز آخر ماه صفر گذشت
اما هنوز ماه محرم ادامه داشت
نامی وزیده بود و جنون پا گرفته بود
بادی نبود و لی لی پرچم ادامه داشت
من داشتم کنار خودم شعر می شدم
هر قدر از حسین نوشتم ، ادامه داشت
کم بوده هر چه گریه برایت نوشته ام
اما هزار شکر که این "کم" ادامه داشت.
خوشحالم این دو قطره که الان شروع شد
تا چشمهای حضرت آدم ادامه داشت
#محمد_خادم
#شعر_خوب_بخوانیم
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
مثلِ آن کاری که با عاشق، جدایی میکند
دوریات بدجور دلها را هوایی میکند
فرق داری با همه، جز تو کدامین پادشاه
با تبسّمهای خود کشورگشایی میکند؟!
ماجرای ضامن آهو به من فهمانده است
صید در دامِ تو احساس رهایی میکند
باد وقتی میوزد بر پرچمت انگار که
دلبری با گیسوانش دلربایی میکند
او که از بابالجواد آمد به سویت، بیگمان
در میان زائرانت خودنمایی میکند
مهرِ خود را بسط دادی در دلِ این سرزمین
خواهرت در گوشهای دیگر رضایی میکند
هر که نزدت آمده، حاجتروا برگشته است
مشهدت روزی مرا هم کربلایی میکند
✍ #عمران_بهروج
🔅 فضیلت زیارت #حضرت_رضا صلواتالله علیه 🔅
🥀 حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ غَيْرُهُمَا عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ زِيَارَةُ الرِّضَا أَفْضَلُ أَمْ زِيَارَةُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) قَالَ زِيَارَةُ أَبِي أَفْضَلُ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَزُورُهُ كُلُّ النَّاسِ وَ أَبِي لَا يَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّيعَةِ.
🥀 محمّد بن يعقوب و على بن الحسين، و غير اين دو از على بن ابراهيم، از پدرش، از على بن مهزيار وى گفت: محضر ابى جعفر عليه السّلام عرض كردم: فدايت شوم زيارت حضرت رضا عليه السّلام افضل است يا زيارت ابى عبد اللّه حسين بن على عليه السّلام؟حضرت فرمودند:زيارت پدرم افضل است زيرا حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام را هر گروهى از مردم زيارت مىكنند ولى پدرم را زيارت نمىكند مگر شيعيان خاص و خالص ما.
📕 کاملالزیارات شریف
🩸 #در_همان_روزهای_اول 🩸
▫️مقام معظم رهبری:
🥀 شکّی نیست كه بعد از رحلت پيامبر صلیالله علیه و آله و سلم، يك جمعى كه در رأس آنها #فاطمه_زهرا سلامالله علیها بوده، تلاش میكرده است.
🥀 در همان #روزهاى_اوّل در #ماجراى_خانه و #آتش_گرفتن_در خانه #مجروح شده و بعد در عين حال اين #مبارزه را ادامه داده و به مسجد رفته و #سخنرانى كرده و در معرض افكار و انظار مسلمانان آن زمان قرار گرفته. دختر پيغمبر، يك دختر جوان ۱۸ ساله، توى مسجد در مقابل انبوه مهاجرين و انصار، آن #سخنرانى_عجيب را كه كلمه به كلمهاش ضبط شده و موجود است در تاريخ، در اسناد ما ايراد كرده است.
▫️۶۴/۱۲/۱۰
🩸 اولین #دادگاه قیامت 🩸
🥀 أَوَّلُ مَنْ يُحْكَمُ فِيهِ مُحَسِّنُ بْنُ عَلِيٍّ علیهالسلام فِي قَاتِلِهِ ثُمَّ فِي قُنْفُذٍ فَيُؤْتَيَانِ هُوَ وَ صَاحِبُهُ فَيُضْرَبَانِ بِسِيَاطٍ مِنْ نَارٍ لَوْ وَقَعَ سَوْطٌ مِنْهَا عَلَى الْبِحَارِ لَغَلَتْ مِنْ مَشْرِقِهَا إِلَى مَغْرِبِهَا وَ لَوْ وُضِعَتْ عَلَى جِبَالِ الدُّنْيَا لَذَابَتْ حَتَّى تَصِيرَ رَمَاداً فَيُضْرَبَانِ بِهَا ثُمَّ يَجْثُو أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ لِلْخُصُومَةِ مَعَ الرَّابِعِ وَ تُدْخَلُ الثَّلَاثَةُ فِي جُبٍّ فَيُطْبَقُ عَلَيْهِمْ لَا يَرَاهُمْ أَحَدٌ وَ لَا يَرَوْنَ أَحَداً فَيَقُولُ الَّذِينَ كَانُوا فِي وَلَايَتِهِمْ رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِيَكُونا مِنَ الْأَسْفَلِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ فَعِنْدَ ذَلِكَ يُنَادُونَ بِالْوَيْلِ وَ الثُّبُورِ وَ يَأْتِيَانِ الْحَوْضَ يَسْأَلَانِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ مَعَهُمْ حَفَظَةٌ فَيَقُولَانِ اعْفُ عَنَّا وَ اسْقِنَا وَ خَلِّصْنَا فَيُقَالُ لَهُمْ فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ ارْجِعُوا ظِمَاءً مُظْمَئِينَ إِلَى النَّارِ فَمَا شَرَابُكُمْ إِلَّا الْحَمِيمُ وَ الْغِسْلِينُ وَ مَا تَنْفَعُكُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ.
🥀 امام صادق علیهالسّلام در ضمن روایتی فرموده اند:
🥀 خدای عزّوجلّ در شب معراج پس از آنکه به مصیبت های #فاطمه علیهاالسّلام و کتک خوردن در حال بارداری و سقط جنین و علّت شهادت آن بانو اشاره میکند به پیامبرش میفرماید:
🥀 «اولین جنایتی که در دادگاه عدل قیامت بررسی می گردد، کشته شدن #محسن فرزند علی علیهالسلام است؛ پس از آنکه قاتلش محکوم می-گردد، نوبت به قنفذ فرا میرسد و آنگاه هر دو را حاضر نموده و آن سان با تازیانه آتش بر آنان بنوازد که ضربه ای از آن، دریاهای شرق و غرب را به جوش آورد و کوههای دنیا را ذوب می سازد و خاکسترشان گرداند»
📕 كاملالزيارات، صفحه ۳۳۴
📕 بحارالأنوار، جلد ۲۸، صفحه ۵۲
#شعر_خوب
یک رود و صد مسیر، همین است زندگی
با مرگ خو بگیر! همین است زندگی
با گریه سر به سنگ بزن در تمام راه
ای رود سربه زیر! همین است زندگی
تاوان دل بریدن از آغوش کوهسار
دریاست یا کویر؟ همین است زندگی!
برگِرد خویش پیله تنیدن به صد امید
این «رنج» دلپذیر همین است زندگی
پرواز در حصار فروبسته حیات
آزاد یا اسیر، همین است زندگی
چون زخم، لب گشودن و چون شمع سوختن
«لبخند» ناگزیر، همین است زندگی
دلخوش به جمعکردن یک مشت «آرزو»
این «شادی» حقیر همین است زندگی
با «اشک» سر به خانه دلگیر «غم» زدن
گاهی اگر چه دیر، همین است زندگی
لبخند و اشک، شادی و غم، رنج و آرزو
از ما به دل مگیر، همین است زندگی
"فاضل نظری"
#امام_عصر علیهالسلام
#مثنوی
🔹نشانی ظهورت پیداست🔹
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت
گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت
همنفس با من از آهنگ فراقم میخواند
داشت از گوشۀ ایران به عراقم میخواند
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست
میروم میروم از خویش به هر جا او هست
جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست
سهله آغوش گشودهست مفاتیح به دست
رایحه رایحه با بوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است
خانۀ دوست که نام دگرش سامره است
آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد
با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟
وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است
یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است
سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟
از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟
ما همه غرق سکوتیم تو اینبار بگو
سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو
سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا
بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا
به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند
به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند
قَسَمت میدهم آری به همان راز و نیاز
آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟
آخرین مرتبه کی راهی میقات شدهست؟
آخرین بار کجا غرق مناجات شدهست؟
خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو
با من از گریۀ او در دل سرداب بگو
سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است
گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟
حرمت ساحل آرامترین امواج است
این گدا سامرهای نیست، ولی محتاج است
از زمستان پیاپی به بهارم برسان
بر لبم عرض سلام است به یارم برسان
ما به تکرار دچاریم بگو با یارم
غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ
رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد
ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد
آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر
جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر
تو فقط چارۀ هر دردی و برمیگردی
وعدۀ بی برو برگردی و برمیگردی
روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود
جای دل، آنچه شکستهست، قفس خواهد بود
از سر مأذنۀ کعبه اذان میخوانیم
قبلۀ کج شده را سوی تو میچرخانیم
هر کجا مینگرم ردّ عبورت پیداست
کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست
تازه این اول قصهست، حکایت باقیست
ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقیست
مینویسم که شب تار سحر میگردد
یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
باغیم که رنجدیده از پاییزیم
با اشک، نمک به زخم خود میریزیم
یک عمر به احترام نامت، اینبار،
باید که به انتظار تو برخیزیم
📝 #حسین_عباسپور
🔹قواعد رزق و روزی از نگاه امام حسن عسکری علیه السلام
🔶امام عسكرى عليه السلام : تا جايى كه مى توانى تحمّل كنى دست نياز دراز مكن؛ زيرا هر روز، روزىِ تازه اى دارد.
بدان كه پافشارى در درخواست، هيبت آدمى را مى بَرد و رنج و سختى به بار مى آورد؛ پس صبر كن تا خداوند دَرى به رويت بگشايد كه به راحتى از آن وارد شوى كه چه نزديك است احسان به آدم اندوهناك و امنيت به آدم فرارى وحشتزده
چه بسا كه دگرگونى و گرفتاريها نوعى تنبيه خداوند باشد و بهره ها مرحله دارند پس براى چيدن ميوه هاى نارس شتاب مكن كه به موقع آنها را خواهى چيد.
بدان آن كه تو را تدبير مى كند بهتر مى داند كه چه وقت، بيشتر مناسب حال توست؛ پس در همه كارهايت به انتخاب او اعتماد كن تا حال و روزت سامان گيرد.
🟣السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَســــــــــــــولَ الله🟣
🟣السَّلامُ عَلَیْکَ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ🟣
🟢السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحـــــبَ الزَّمانِ🟢
🎊 جشن ولادت حضرت رسول اکرم (ص) ، ولادت حضرت امام صادق (ع) و آغاز امامت حضرت ولی عصر (عج)🎊
🌷سخنران :
حجت الاسلام مصلحی
🌷با مولودی خوانی :
کربلایی احسان تبریزیان
کربلایی حامد رفیعیان
💠 زمان :
زمان:پنجشـنبه 7 مهرماه از ساعـت 19:30 تا ساعـت 22:00
💠 مکان :
۱- خیابان جی خیابان مهـر کوچه ۱۴
۲- خیابان جی خیابان کاخ کوچه ۱۳
⭕️ ویژه خواهران و برادران ⭕️
💙قدم به چشم💙
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
💠مجموعه فرهنگی بسیج محبان الزهرا(سلام الله علیها)
🌐@moslem_nws
#تاریخ_را_باید_تورُق_کرد_با_دقت
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_علی_علیه_السلام
#وحدت
#شیعه
#اهل_سنت
.
در من غمی اندازه تاریخ جا مانده است
داغی که خیلی پیش تر از کربلا مانده است
پهلو شکست و کشته شد محسن ولیکن شیخ
در نقطه های سَبع و تِسع ماجرا مانده است
تاریخ می گوید چهل تن ، تو بگو یک تن
بر ما از این غم قدر عمری ردِّ پا مانده است
زهرا به مسجد رفت؟ آری، خطبه خواند؟ آری
کر نیستی بشنو ، صدا خیلی رسا مانده است
غصب فدک بوده است یا نه ؟! بوده ، می دانی
اما نمی دانی که انصافت کجا مانده است
از ماجرای کوچه آیا باخبر هستی ؟
هستی ولی وجدان ما بی اعتنا مانده است
شش ماهه باشد در رَحِم یا در بغل بر دست
محسن ، علیّ اصغرِ در انزوا مانده است
محسن ، غمی ناگفته در اوراق تاریخ است
محسن ، همان تاریخِ از دفتر جدا مانده است
مردا ! بزرگا ! عالما ! خوش غیرتا ! شیخا !
آن غیرت شیعی بگو رفته است یا مانده است؟!
##
درد من از این سو به آن سو می رود هربار
دردی که از بازو به پهلو می رود هربار
درد تشیّع یک طرف ، دردا ! تسنّن چیست؟
وحدت میان ما به معنای تقارن نیست
من با تو یک همسایه ام ، همسایه! سلّمنا
قرآن برایم حجّت آورده است از أعطینا
کوثر سه تا آیه است اما کلّ قرآن است
کوثر ، رسول اللّه را هم روح هم جان است
ما با تو یک دین یک رسول مشترک داریم
اما پس از او غصّه ی غصب فدک داریم
##
شیخ ای برادر ! با تو از کوثر نمی گوید
ناگفته بسیار است ، از حیدر نمی گوید
بشنو حدیث شیخ را امّا تورّق کن
عبدالحمید از آتش آن در نمی گوید
ما سالها اثبات حق کردیم ، نشنیدی
شیخ تو از شبهای پیشاور نمی گوید
خود آنچه را می خواست عمری کرده در گوشَت
جز آنچه می دانید ، بر منبر نمی گوید
با « قُل تَعالَوا نَدعُ » آیا آشنایت کرد؟!
اصلاً چرا از نفس پیغمبر نمی گوید؟!
« مَن ماتَ لم یَعرف » برایت گفته بر منبر
از او نپرسیدی چرا دیگر نمی گوید؟!
از او نمی پرسی که راز هل أتی در چیست؟
او با تو از صِدّیقه ی اطهر نمی گوید؟!
از او نمی پرسی چرا « هُم راکِعون » خواند و
از ماجرای بذل انگشتر نمی گوید ؟!
##
حق را عیان کردن توان مثنوی ها نیست
انصاف ، دردا ! درد بعضی مولوی ها نیست
ما را به عمد از یکدگر برخی جدا کردند
با خود بگو ؛ با جان پیغمبر چه ها کردند؟!
تاریخ را باید تورُّق کرد با دقّت
در سوخت آری سوخت آری سوخت با علّت
می شد ؟ محمّد را ستود و دخترش را نه؟!
می شد ؟ که قرآن را بخوانی ، کوثرش را نه؟!
آیا نمی خواهی بپرسی حق کجا مخفی است؟!
قبر عزیز مصطفی - زهرا - چرا مخفی است؟!
گفتند ؛ رحلت کرده ، سرتاسر دروغ است این
آتش نیفتاده است بر آن در ، دروغ است این
وقتی بفهمی قاتل زهرا چه کس بوده است
وقتی که روحت را بفهمی در قفس بوده است
با قاتل زهرا ، بگو آیا چه خواهی کرد؟!
وقتی قیامت می شود برپا ، چه خواهی کرد؟!
مدرک بخواه از من ، دگر جای تعصُّب نیست
من شیعه هستم ، شیعه در بند تقلُّب نیست
از شیختان باید بپرسی ، هرچه فرضیّه است
بیچاره آن کس که مرید إبنِ تیمیّه است
حق را برادر با صداقت با تو می گویم
از راویان اهل سنّت با تو می گویم
هیزم فراهم شد ، عُمر بسیار بد کرده است
این را که عبداللهِ مسلم هم سند کرده است
محسن شهید ضربه شد آن روز در آشوب
از اَلمعارف نَقل کرده است إبنِ شهرآشوب
از شیخ خود باید بپرسی ؛ گر نمی داند؟
آیا کتاب اَلمُصَنّف را نمی خواند؟!
گر مُتّهم هستم که شاعر سخت حرّاف است
باشد ، جواب من به تو أنسابُ الأشراف است
« هرکس که زهرا را بیازارد... » چه بی تردید
از إبنِ حجرِ عسقلانی می شود پرسید
ما ، اَلغدیر آورده ایم امّا نیازی نیست
اثبات حق را تک تک اسنادتان کافی است
##
من با تو اهل وحدتم ، لبخند هم دارم
زَهرم برادرجان ! برایت قند هم دارم
حرفی اگر حق باشد آری می پذیرم من
اما برایت تا بخواهی پند هم دارم
باور کنی یا نه علی تفسیر قرآن است
والشّمس ، والزّیتون ، ببین سوگند هم دارم
جانم فدای مرتضی و دودمان او
من غیر جان خویشتن ، فرزند هم دارم
ناقابل امّا پیش پایش سر می اندازم
در سینه ام قلبی ارادتمند هم دارم
در آتش عشقش دلم یکریز می سوزد
چشم بد از من دور باد اسفند هم دارم
#محسن_ناصحی
🔻شما هم در این نظرسنجی بزرگ شرکت کنید:
یک بیت، یک شاعر
در میان اشعار آیینی تکبیتهایی هستند که شهرت یافتهاند و در میان مخاطبان خاص و حتى در فضای عام بر زبانها میگردند و تکرار میشوند.
👇👇👇
aghigh.ir/000XGF
✅کانال عقیق
@aghigh_ir
🏞 خودت را بــــه کــم نـفروش!
محمد(ص)، خود به تهيهى نفرات و نيرو پرداخت و به اين خاطر سيزده سال رنج كشيد و توحيد را در دلها خانه داد و حق را در سينهها بزرگ كرد و به انسان عظمت داد، شناخت داد تا خودش را به كم نفروشد و به كم قانع نشود.
❛❛ عینصاد
📚 #اندیشه_من| ص ۱۷
کيستی ای خنده هايت رحمةٌ للعالمين
گيسوانت ليلة القدر سماوات و زمین
اي اشارت های ابروهای تو لا ريب فيه
مهربانی های چشمانت هدیً للمتقين
ای شب معراج، سبحان الذی أسرای من
عروة الوثقی است دامان تو يا حبل المتين
ايّها المزّمّل امشب تا سحر بيدار باش
تا طلوع فجر قرآنها بخوانی با یقین
در رکوع کيست آن زيباترين انگشتری
راز بگشا ای نماز اولين و آخرين
نخل های سالها خشکيده خرما می دهند
می نشينی تا کنار اين دل چادرنشين
شاعر: مهدی جهاندار