eitaa logo
احسان تبریزیان
1هزار دنبال‌کننده
114 عکس
87 ویدیو
9 فایل
این کانال جهت به اشتراک گذاشتن و نشر اشعار و معارف اهلبیت تشکیل شده است. نظرات شما یاری دهنده ماست...
مشاهده در ایتا
دانلود
بهار دل، شده خزون؛ دردامو از چشام بخون من اومدم یه‌بار دیگه، پاسفره‌ی ماه‌رمضون توو گیر و دار زندگی، عادّی شده برام خطا با این‌همه روو سیاهی، بازم به من گفتی: بیا ای خالق بنده نواز! می‌خوام که از تو، دور نشم خیلی داره دیر میشه‌ها؛ یه‌کاری کن، عوض بشم ببین دارم داد می‌زنم؛ گناه منو بیچاره کرد توو صحرای هوای نفس، دل منو آواره کرد ای که تویی به هر زمان، قرار قلب بی‌قرار گناه این بندتو باز به ‌پای نادونیش بزار به زیر بار معصیّت، قدکمون اومدم خدا به محضرت یه‌باردیگه پشیمون اومدم خدا ببین پاسفره‌ی دعا، اشکای این سینه‌زنو میگه میون گریه‌هاش، ببخش منو؛ ببخش منو ای خالق آلاله‌ها! منو یه‌شب ببر حرم از در خونه‌ی حسین، کجارو دارم که برم؟! آی عاشقا مثل شما، این‌ همه‌ی حرف منه فقط امید ما همین، گریه و سینه‌زدنه مرثیه‌خونی کارمه؛ مثل تموم عالمین میون گریه هی میگم: حسین حسین حسین حسین آقا شنیدم که یه‌روز، خون ‌به ‌دل شما شده میون گودال بلا، سر از تنت جداشده آقا شنیدم سرتو، به‌روی نیزه‌ها زدن با کعب نی، نامحرما به تن بچّه‌ها زدن بین زمین و آسمون، با اشک جاری از دو عین یه‌مادری ناله می‌زد، غریب مادر؛ ای حسین
سلام و نور 🌷سال نو پیشاپیش بر شما و خانواده محترم مبارک 🌺ان شاء الله در سایه سار عنایت اهلبیت سالی پر از ارزاق مادی و معنوی پربرکت همراه با عافیت و دلخوشی و شادی داشته باشین ارادتمند شما، احسان تبریزیان
22.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹زمینه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها 🔻به نفس: کربلایی مهدی رعنایی 🖌شعر و نغمه: احسان تبریزیان 🆔@ehsantabriziyan
زمینه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها به امید نیمه نگاهی مادر عشق و وفا؛مادر حجب و حیا مادر آینه ها؛یا خدیجه ای تکیه گاه رسول الله پشت و پناه رسول الله رهرو راه رسول الله یا ام المومنین (3) یا خدیجه (س) ___________________________ ای یاور فاطمه ؛ تاج سر فاطمه ای مادر فاطمه ؛ یا خدیجه آرامش قلب طاهایی توی کرامت بی همتایی گره گشای دل مایی یا ام المومنین(3) یا خدیجه __________________________ هستیتو دادی برا ؛ یاری دین خدا حق داری گردن ما ؛ یا خدیجه طعنه ز مردم شنیدی و ... چقدر مصیبت کشیدی و... یه روز بی غم ندیدی و ..... یا ام المومنین (3) یا خدیجه
از نمکدان لبت شهد و شکر می ریزد از تجلی رخت شمس و قمر می ریزد دست نقاش ازل با تو چه کرده است که از جز جز وجنات تو هنر می ریزد لولو فاطمی حیدری مصطفوی آسمان پیش قدمهات گهر می ریزد هیچ کس را هنر درک مقامات تو نیست ملک وحی همین جاست که پر می ریزد عید قربان شده آقا تو‌ فقط لب تر کن تا ببینی که سر چند نفر می ریزد جمل از هیبت جنگاوری ات می لرزد با اشارات نگاهت تن و سر می ریزد می رسد ارث پدر بر پسرانش آری کربلا هم عسل از لعل پسر می ریزد از زمانی که خراب تو شدم آبادم حسنی ام من و از هر دو جهان آزادم نام ما را بنویسید غلامان حسن سینه چاکان حسن، دست به دامان حسن از سر ما نرود مستی عشقش هرگز از شرابی که ازل ریخت به پیمانه حسن هر که یکبار فقط خلق نکویش بیند می شود تا ابدالدهر مسلمان حسن ماه مهمانی حق منحصرا یک ماه است سالیانه است ولی سفره احسان حسن نان به سگ میدهد از لطف، خداوند کرم تا ابد هر چه کریم است به قربان حسن عالمی گوش به فرمان حسین است ولی خود ارباب بود گوش به فرمان حسن می رسد عاقبت آن روز که گوید شاعر: نام ما را بنویسید به ایوان حسن
دارد ای شب چه قدَر ماه تماشا امشب شب قدر است شب نوزدهم یا امشب ؟ این چه ماهی است که دنبال خودش راه انداخت کوچه های رمضان را به تماشا امشب این کدام آب حیات است ؟ که از نوش لبش می دهد آب شفابخش به عیسی امشب به هوایش زده ام بال و پری روشن نیست می برد عشق،  مرا تا به  کجاها امشب؟ دیگر از شوق عنان غزل از دستم رفت بسکه در زلف تو خوش کرده دلم جا امشب چون حسن حاصل عمر مرج البحرین است داده حق گوهر نابی به دو دریا امشب همه ذرات جهان دور سرش می گردند ما که مستیم و خرابیم به مولا امشب قبله را در  وسط ابروی او خواهد دید خوب اگر سیر کند مسجد الاقصی امشب حَسَنی آمده در عالم هستی که به حُسن دل هستی ز رخش رفته به یغما امشب سفره داری به جهان آمده مردم که ز شرم حاتم افتاده سر سفره اش از پا امشب تا شد از گردش ایام قد دهر ولی تا نشد سفره ی احسان حسن ...تا امشب چون شنیدم حسنش را به جهان خوانده غریب این غزل هدیه ی من باد به زهرا امشب دارم امید به دست کرمش مثل وصال بلکه این شعرِ مرا هم کند امضا امشب چون ندارد غزلم بیشتر از این هنری اکتفا می کنم اینجا به همین ها امشب عباس شاه زیدی
🌙 مشکل وزنی! این حسن کیست که عالم همه خمخانه‌ی اوست هرچه مِی در دو جهان است به پیمانه‌ی اوست در جهان حُسنی اگر هست، به یُمن حسن است در صفا صلحی اگر هست، به شکرانه‌ی اوست این حسن کیست که دربان حریمش عشق است عقل، بی‌واسطه مسکین درِ خانه‌ی اوست عقل و تدبیر به هنگامه‌ی او مجنونند عشق وقتش برسد عاقل و فرزانه‌ی اوست این حسن کیست که جبریل امین سوخته‌بال می‌پرد گِرد در و بامش و پروانه‌ی اوست بخشش و فضل و کرامت یکی از اوصافش عدل و انصاف از اوصاف جداگانه‌ی اوست این حسن کیست که آقای جوانان بهشت هم خود اوست و هم دلبر جانانه‌ی اوست این حسن کیست که آن نوگل شمشیر به دست کز عسل آمده شیرین‌تر، دُردانه‌ی اوست این حسن کیست که با صلح به جنگ آمده است این حسن کیست که این شیوه‌ی رندانه‌ی اوست پیر فرزانه‌ی ما، رهبر عاشق‌پرور شب شعرش، شب میلاد کریمانه‌ی اوست "این حسین کیست" کمی مشکل وزنی دارد! این حسن کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست
شیرینی نام تو که درکام من افتاد شهد عسل و طعم رطب از دهن افتاد از پیکر گلپوش غزل پیرهن افتاد تا قرعه در این شعر به نام حسن افتاد این شعر متنتن پُرِ الله شد امشب در بیت علی حوض پر از ماه شد امشب ماهی به جهان سر زده زیباتر از این ؟ نه نوشیده کسی آب گوارا تر از این؟ نه هر چار فلک دیده مسیحاتر از این؟ نه دنیا به خودش دیده شکیباتر از این ؟ نه شکرانه ی میلاد تو در روزه نگنجد این بحر همان است که در کوزه نگنجد امشب که وزید از طرف عرش شمیمی بی تاب دلم رفته به دنبال نسیمی دنبال مسیحایی و دنبال کلیمی افتاده عنان غزلم دست کریمی آیات غریبی است شکوه حسنی را من عاشقم این سوره ی مکّی مدنی را حُسنش همه جا نُقل محافل شده امشب "یارب بحسن" ذکر نوافل شده امشب قرآن غریبی است که نازل شده امشب از ماه بپرسید که کامل شده امشب ازروی گلش خانه ی زهرا شده گلشن ای نیمه ی ماه رمضان چشم تو روشن حُسنی متولد شده در حصن حصینی بر خاک رسیده قدم عرش نشینی به به چه جلال و جبروتی چه جبینی اَلعِزّةُ لِله چه نقشی چه نگینی نازل شده بر خلق عجب خیرکثیری ُای شعر برقص آ...چه مراعات نظیری حق ریخته در میکده ی چشم تو مستی پیدا شده از مستی چشمان تو هستی بی حوصله ای شیعه ی حیدر چه نشستی؟ دامان کریم است بچسبید دو دستی والله که یک عمر به جایی نرسیده است هرکس مزه ی عشق حسن را نچشیده است چشم تو شرابی است که میخانه پسند است این بادة نابی است که پیمانه پسند است زنجیر سر زلف تو دیوانه پسند است تنها نه فقط دوست که بیگانه پسند است ای کاش که بی عشق تو معنا نشوم من از جمع شهیدان تو منها نشوم من واللیلِ اذا عسعسَ از موی تو گفته است والصّبح تنفّس ، غزل روی تو گفته است حافظ چقَدر ازشب گیسوی تو گفته است گل کرده اگر شعر من از بوی تو گفته است تنها نه غزل راه خیال تو گرفته است جبریل هم امشب پر شال تو گرفته است در حُسن ، تو یی مثل خداوند وحیدا روی تو بهشتی است که وَعداً و وعیدا محًتاج نگاه تو شقیّاً وسعیدا مَن مات علی حبّ تو قد مات شهیدا ای ماه تو را یک شب اگر بدر ببیند باید همه شب خواب شب قدر ببیند روز و شب ما بسته به لا و نعم توست ماه رمضان هم سر خوان کرم توست ما را غم خود نیست که اینگونه غم توست با این همه دل های محبان حرم توست درسینه ی ما گوهر ما بودی از اوّل تنها غزل ناب خدا بودی از اوّل یک عمر به این خلق دغل ساخته ای تو با لشکری از حدّ اقل ساخته ای تو بر سفره ای از زهر و عسل ساخته ای تو با عوعوی سگ های جمل ساخته ای تو شمشیر تو هرچند که گاهی به نیام است تردید نداریم که صلح تو قیام است دنیا غم اندوخته مخصوص حسن بود عمری دل افروخته مخصوص حسن بود طشت و جگر سوخته مخصوص حسن بود تابوت به تن دوخته مخصوص حسن بود روزی که ندا می رسد این الرجبیون ما گوش به زنگیم که این الحسنیون عباس شاه زیدی
هنوز راه ندارد کسی به عالم تو نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو نسیم پنجرهء وحی!  صبح زود بهشت "اذا تنفس ِ" باران هوای شبنم تو تو در نمازی و چون گوشواره می لرزد شکوه عرش خدا، شانه های محکم تو به رمز و راز سلیمان چگونه پی ببرم؟ به راز  عِزّةُ للّه  نقش خاتم تو من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم که میهمان همه ماییم و میزبان همه تو تو کربلای سکوتی و چارده قرن است نشسته ایم سر سفرهء مُحرم تو چقدر جملهء"احلی من العسل " زیباست و سالهاست همین جمله است مرهم تو هوای روضه ندارم ولی کسی انگار میان دفتر من می نویسد از غم تو گریز می زند از ماتمت به عاشورا گریز می زند از کربلا به ماتم تو فقط نه دست زمین دور مانده از حرمت نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو سید حمیدرضا برقعی
بی خادم و بارگاه، شاه کرم است خاکی‌ست مزار او ولی محترم است می‌خواسته زائر حسینش باشیم این است دلیل اینکه او بی حرم است از خوان کریم آب و نان می‌گیرم با بردن نام او توان می‌گیرم من روزی اربعین هرسالم را در نیمه‌ی ماه رمضان می‌گیرم
نشستم گوشه ای از سفرهء همواره رنگینت چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت به عابر ها تعارف می کنی دار و ندارت را تو آن باغی که میریزد بهشت از روی پرچینت کرم یک ذره از سرشار ، سرشارِ صفت هایت حسن یک دانه از بسیار ، بسیارِ عناوینت دهان وا می کند عالم به تشویق حسین اما دهانِ رحمه للعالمین واشد به تحسینت تو دینِ تازه ای آورده ای از دیدِ این مردم که با یک گل کنیزی می شود آزاد در دینت معزالمومنین خواندن مذل المومنین گفتن اگر کردند تحسینت اگر کردند نفرینت برای تو چه فرقی دارد ای والتین و الزیتون که می چینند مضمون آسمان ها از مضامینت بگو با آن سفیرانی که هرگز بر نمی گشتند فراخوانده خدا جبراییل هایش را به تمکینت بگو تاتیغ برداریم اگر جنگ است آهنگت بگو تا تیغ بگذاریم اگر صلح است آیینت خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود علی حیران تیغ نهروانت تیغ صفینت بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت تورا پایین کشیدند از سر منبر که می گفتند: چرا پیغمبر از دوشش نمی آورد پایینت درون خانه هم محرم نمی بینی تحمل کن که می خواهند، ای تنها ترین تنها تر از اینت تو غم های بزرگی در میان کوچه ها دیدی که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت سر راهت می آمد آنکه نامش را نخواهم برد برای آنکه عمری تازه باشد زخم دیرینت برای جاریِ اشکت سراغ چاره می گردی که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت به تابوتِ تو حتی زهر خود را کینه خواهد ریخت چه می شد مثل مادر نیمه ی شب بود تدفینت صدایت می زند اینک یتیمت از دل خیمه که او را راهی میدان کنی با دست آمینت هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر در آغوش برادر دست و پا زد جان شیرینت کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟ نمک نشناس آن دستی که روزی بوده مسکینت دعا کن زخم غم هایت بسوزاند مرا یک عمر نصیبم کن نمک از سفرهء همواره رنگینت
چقَدَر کار حسن بردنِ دل ، دلبری است چقدَر روز جمل معنی جنگاوری است در جمل شمّه ای از رزم حسن را دیدند ورنه بازوی حسن مثل پدر حیدری است هرکجا نام حسن آمده زهرا هم هست پسر اولِ زهرا چقدَر مادری است می شناسند ملائک همگی روی زمین خانه اش را که شب و روز پر از مشتری است جبرئیل آمده هربار به پابوسی او افتخارش درِ این خانه فقط نوکری است دستِ ما نیست اگر عاشقِ نام حسنیم همه اش کارِ همان خالقِ بالاسری است * از شب تیره چه غم ، روی حسن را داریم ماه را ، صورتِ نیکوی حسن را داریم چه گدایان زیادی که ندارند کریم ما گدایان حسن کوی حسن را داریم گفته بودی که بگویم به تو از حبل متین باز کن چشم و ببین ، موی حسن را داریم مثل بادیم ، به هر کوی و گذر می گذریم ذکر برداشته هوهوی حسن را داریم مثل شمعیم که در عشقِ حسن ذوب شدیم در دل خود همه سوسوی حسن را داریم شیعیان حسنی در همه جا معلومند هرچه باشد همه جا بوی حسن را داریم ---- مانده بودم بدهم دل به علی یا به حسن دیدم اصلا گره خورده دل مولا به حسن شانه اش خالق کوه است تعجب نکنید تکیه داده است اگر حضرت زهرا به حسن با علی محکمم و با حسن آرام ، ببین کوه دل را به علی داده و دریا به حسن وصف او کردم و در مصر صبا را گفتند بدهد نامه ای از سوی زلیخا به حسن مثل قرآن که قسم خورده به روی خورشید من هم از شوق قسم می خورم اما به حسن لا اله آمده بر روی زبانم اما بعدِ لا حول ولا قوّه الا به حسن ذکر من هر سحر این است : الهی به حسین دم افطار خرابم که خدایا به حسن شیعیان حسن از کفر تبرّی جُستند بیش از آنقدر که جستند تولّا به حسن شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز زنده ی عشق منم ، رمزِ دوامم حسن است مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است سرِ من سبز ، زبان سرخ ، سرم هم برود أیُهاالناس بدانید ; امامم حسن است
گدای لطف و جودِ مجتبی باشد کرامت هم فقیر و ریزه خوار خوانِ او باشد سخاوت هم حَسن صورت ، حَسن سیرت ، حَسن خَلق و حَسن خُلق است که معنا عاجز است از حدّ توصیفش عبارت هم چنان افتاده ام بر خاک پای مجتبی امروز "که فردا برنخیزم بلکه فردایِ قیامت هم"* کجا او دوستان را از دعا محروم می سازد دعا میکرد بهر آنکه بود اهل اهانت هم ضمانت میکند دنیا و عقبای محبان را که اینجا دستگیری میکند ، آنجا شفاعت هم *مصراع از هلالی جغتایی
مرا که بی قرار می کند حسن به جرعه ای خمار می کند حسن مرا اگر شده است محض دلخوشی گدای خود شمار می کند حسن خدا ! تو خالق کرامتی ولی بیا ببین چه کار می کند حسن! رسول، جز حسین پاره تنش به کیست افتخار می کند؟! حسن ضریح سینه را اگر طلا ، حسین ولی پر از عیار می کند حسن مرا به کشتی نجات کربلا به لطف خود سوار می کند ، حسن دل مرا حسین می برد ولی شکار را شکار می کند حسن حسین ، کربلا - نه اینکه مادری است - بقیع اختیار می کند حسن
تابیدن انوار جلی دیدن داشت روئیدن حُسن ازلی دیدن داشت آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید لبخند محمد و علی دیدن داشت
این ماه عزیز، ماه جود و کرم است هر لحظه‌ی ماه رمضـان مغتنم است امشب که کریم اهل بیت آمده است از درگه او هرچه بخواهید کم است
گفتند خدا گُل به چمن می‌بخشد گفتم که چه وقت ذولمنن می‌بخشد؟ گفتند بیا خدا به ماه رمضان ما را به محبت حسن می‌بخشد
ای عشق! دلیل‌ها نمی‌فهمندت ای رود! قلیل‌ها نمی‌فهمندت والله معزّ الاولیائی آقا هر چند ذلیل‌ها نمی‌فهمندت
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نیمه ماهه، چشا به راهه چش به راهه اومدن حضرت ماهه ۲ پر تب و تابه، دلای عاشق میزنه نبض آسمون توو این دقایق ۲ کوچه بن بست شده / دلا یکدست شده آسمون با دیدن ماه علی مست شده ۲ حضرت ماه اومد / یار دلخواه اومد اولین گل پسره فاطمه از راه اومد ۲ زهرا، مادر شد امشب حیدر، چشم تو روشن دارن، رو لب ملائک تا صبح، ذکر یا حسن ۲ حسن حسن مولانا حسن ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شب شب عشقه، شب شب نوره شهر مدینه دوباره غرق سروره ۲ ما از دیار، عبدالعظیمیم امشبو تا صبح در خونه‌ی کریمیم ۲ دنیا زیبا شده / دلا شیدا شده شب دیوونگی جمع گداها شده ۲ از همه دل بکن / بیا و در بزن اگه کربلا میخوای فقط بگو یا حسن ۲ شور، بی حدم یا حسن ذکر، اشهدم یا حسن توی، راه اربعین میگم، هر قدم یا حسن ۲ حسن حسن مولانا حسن ۴ 〰️〰️〰️ میشه به زودی، صحن تو آباد چه محشری میشه دم پنجره فولاد ۲ واسه تو از جون، مایه میذاریم از اصفهان برات آقا ضریح میارم ۲ به چه زیبا میشه / چشما دریا میشه غروب دوشنبه ها حرم چه غوغا میشه ۲ غرق شور و محن / کوری اون دو زن سینه میزنیم با هم کنار باب الحسن ۲ یک صحن، صحن مجتبی یک باب، باب القاسمه ذکرِ، اذنِ دخولم میشه، اسم فاطمه ۲ حسن حسن مولانا حسن ۴
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یا علی و یا عظیم / یا غفور و یا رحیم ۲ سائل دست توام / یا کریم ابن کریم ۲ عمریه گداتم - مستِ یه نگاتم خوب یا بدم آقا - بینِ عاشقاتم حسن میگم علنی * حسن صاحبِ منی ۲ حسن حبُّکَ اَجَنَّنی حسن یا مولا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مرد جنگ آور حسن / یک تنه لشگر حسن ۲ یکه تاز عرصه ها / جلوه‌ی حیدر حسن ۲ زهره ی عدو رو - با یه نگا بردی یک تنه دمار از - فتنه در آوردی حسن فاتح جمل * حسن شیر بی بدل ۲ حسن رزم تو شده مثل حسن یا مولا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تحت فرمان ولی ست / غزه، لبنان تا یمن ۲ کل عالم رو گرفت / شور شیرانِ حسن ۲ میده ثمر آخر - خونای شهیدان میشه حسنستان - روزی عربستان حسن سایه ی سرم * حسن شاه بی حرم ۲ حسن مقتدایِ رهبرم حسن یا مولا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کوری آل سعود / غم نداریم با حسن ۲ فتح خیبر با علی / فاتح دنیا حسن ۲ ما همه اویسیم - اهل یمنیم ما تشنه ی نبردیم - جُندُ الحسنیم ما حسن هیبت علی * حسن شوکت علی ۲ حسن راز قدرت علی حسن یا مولا ۴
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تو شهنشاه زمینی آقا - عبد آستانه تو منم با بهشت چیکار دارم حالا که - میونِ عاشقای حسنم به وجودم می بالم / حسنی ام بدونید اهل عالم / حسنی ام ای جانم حسن - جانانم حسن ای آیه آیه ی قرآنم حسن ای جانم حسن ۲ ای جانم ای جانم ای جانم حسن 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اگه که شیر خدا علیه - شیر مرتضی علی، حسنه یکه تازه عرصه ی جمل و - شور ذکر یا علی، حسنه بگو امشب رو با من / یا حسن جان بگو کوری دشمن / یا حسن جان مروارید عشق - دریای سخاست اولین جلوه ی شاه لافتاست ای جانم حسن ۲ ای جانم ای جانم ای جانم حسن 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اگه که سینه زنم، با حسین - اگه زیر پرچمم، با حسن امضای کرببلام با حسین - روزی محرمم با حسن به خدا بی بی زهرا / حسنیه به خدا ارباب ما / حسنیه میگیم هر نفس: - مولانا حسن ارباب ارباب مایی یا حسن ای جانم حسن ۲ ای جانم ای جانم ای جانم حسن .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا به آل علی انحصار بخشیده هر آنچه داشته بر این تبار بخشیده طفیل فاطمه‌ بوده است خلقت عالم خدا به سفره ی خود سفره دار بخشیده اگرچه عادت این خانواده‌ است اما حسن به نام کرم اعتبار بخشیده گدا به نزد حسن رفته شاه برگشته کریم از کرمش بی شمار بخشیده هنوز حاجت خود بر زبان نیاورده گدا یکی طلبید او  هزار بخشیده جهان‌ به‌ چشم‌ ندیده کریم مثل حسن تمام زندگی اش را سه بار بخشیده شکسته‌ باد دهانی‌ که‌ حرف‌ ذلت زد به‌ شیعه‌ صلح‌ حسن‌ افتخار بخشیده چو ذوالفقار برنده ست‌ صلح‌ سبز حسن به‌ تیغ‌سرخ‌ حسین‌ اقتدار بخشیده به دستخط خودش صبح روز عاشورا به بی قراری قاسم قرار بخشیده 🆔 @torabeabootorab